زائری: روحانی متفرعن و مغرور است و کسی را آدم حساب نمی کند/ بین هاشمی و مصباح اولی را انتخاب میکنم
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۳۸۰۶۰
صراط:
محمدرضا زائری با مطالبش در مورد موضوعات روز و دید انتقادی به شخصیتی پرطرفدار تبدیل شده است. او در گفتگویی مفصل به بیان مسائل مختلفی پیرامون زندان، روحانی، احمدی نژاد و... پرداخته است که گزیدههایی از آن در ادامه خواهد آمد:
*من یک مشکل شخصی با آقای روحانی دارم و آن هم تکبر و غرور و تخوت ایشان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*من اگر بخواهم از موضع اضطرار انتخاب کنم چتر را انتخاب میکنم، ولی به من بر میخورد و یک جورهایی آزردگی و زخم آن چنر گرفتن بالای سر آقای روحانی برای من میماند. خیلیها در این مدت از آقای روحانی دفاع کردند، اما حالا اوضاع اقتصادی شده این اوضاع تلگرام را هم که دیدیم. آزادیهای اجتماعی هم که کمتر شد و بیشتر نشد. اینها جاهایی بود که انتظار داشتیم آقای روحانی بایستد.
*من احساسم این است که آقای روحانی ترجیح میدهد موقعیت خودش را حفظ کند. آقای حسین فریدون دارد معامله دلار انجام میدهد و حالا چه فرقی میکند که تلگرام باز شود یا بسته باشد. آقای فلانی که چفیه گردنش میاندازد منافعی دارد که آن منافعش تأمین میشود و برای همین حرفی نمیزند.
*او در این مصاحبه که به اندیشه پویا انجام شده گفته است: فساد خیلی تقسیم بندی فکری به معنای اصلاح طلب و اصول گرا ندارد. بخواهم مقایسه کنم میگویم که در تمام این سالها دولت موسوی از همه دولتها سالمتر بود، ولی سؤال من این است که آیا این ناشی از جو سیاسی و شرایط آن زمان نبود؟ چون همان آدمها در دورههای بعد جور دیگر رفتار کردند.
*واقعیت این است که من آقای هاشمی را بانی خیلی از انحرافات فعلی میدانم و برای اینها نمیتوانم آقای هاشمی را ببخشم. آقای هاشمی روحانیت را درگیر سمتهای اجرایی کرد، در حالی که امام وقتی از پاریس برگشتند کارها را سپردند دست مهندس بازرگان و رفتند قم، اما از آن طرف این را هم میدانم که آقای هاشمی پای اصالت انقلاب ماند. من اگر مخیر به انتخاب میان آقای هاشمی و مصباح باشم قطعا آقای هاشمی را انتخاب میکنم. این که رئیس جمهوری یک کشور با عبا و عمامه رسما دروغ بگوید برای من ناخوشایند است. ممکن است کسی بگوید اقتضای سیاست این است، اما من نمیتوانم بپذیرم. ایشان چندبار تا به حال حرفهایی را زده و بعد گفته که این حرفها را نگفته ام. قولهایی داده و بعد گفته این قولها را نداده ام. این رفتار قابل توجیه نیست به خصوص برای کسانی که به آقای روحانی دل بسته اند.
*من مقایسه نمیکنم و طبیعتا اگر بخواهم مقایسه کنم میدانم که آقای احمدی نژاد خیلی بیشتر دروغ میگفت. اما من این را نمیفهمم که کسی که خودش سی سال در رأس امور بوده و مسئولیت داشته در سخنرانیهای انتخاباتی اش بگوید سی سال زبانها را بریدند وقلم هارا شکستند. متأسفانه الآن بعضی آقایان به این ادبیات مبتلا شده اند.
*من به رغم همه انتقادهایم به احمدی نژاد که بارها گفته و نوشته ام، معتقدم نقطه قوت او شکستن تصویر متفرعنانه ریاست و مسئولیت در ایران بود. همه حرف من این است که رئیس جمهوری نباید این قدر نخوت و غرور داشته باشد که دیگران را آدم حساب نکند.
*من هم حرفهایی را که درباره مرتضوی گفته میشد تا وقتی که خودم از نزدیک ندیدم باور نمیکردم. اگر این تجربه را نداشتم میگفتم این حرفها را دشمنان برای بدنام کردن جمهوری اسلامی میزنند. اصلا یکی از خیانتهای مرتضوی این بود که مسئله نفوذ دشمن را مبتذل کرد. به من میگفت: بنویس که گول خورده ام. گفتم من هیچ وقت چنین چیزی مینویسم، چون توهین به خودم است. بعد هم مسئولین قوة قضاییه به من گفتند که مرتضوی سه پرونده از جمله پرونده شما را با خود به خانه برده است هیچ وقت هم نفهمیدم چرا.
*تنها کسی که مستقیم وارد شدند، رهبری بودند روز دومی که زندان بودم یک نسخه مفاتیح و صحیفه سجادیه برای من فرستادند و خواندن دعاهایی را هم تأکید کردند. اما طبیعتا ایشان نمیخواستند در روند فضایی دخالت کنند.
* (بعد از بیرون آمدن از زندان) خیلیها با من سرد برخورد کردند از حداد عادل تا اعضای هیئت امنای خودما یعنی خانه روزنامه نگاران جوان با من سرد شدند. آقای یزدی که رئیس قوه قضاییه بود من را از کودکی میشناخت و با پدرم رفاقت داشت، اما خیلی سرد و سنگین با من برخورد کرد، جو عمومی آن قدر سنگین بود که هر کسی میخواست یک سنگی به من بزند. اگر کسی میخواست محبت کند کلوخ میزد که کمتر دردم بیاید.
*من اولین روحانی بودم که پرونده ام از دادگاه روحانیت به دادگاه عمومی آمد حتا بعضی بستگان رابطه شان را با ما قطع کردند. فضا خیلی منفی بود. من هم میتوانستم مثل برخی دیگر از آن فضا استفاده کنم و از ایران خارج شوم، اما به هیچ تماس و دعوتی جواب ندادم. آن زمان فضا خیلی مهم بود. به صورت جدی بحث اعدام من مطرح شده بود. به نیت و صداقت خودم مطمئن بودم، اما واقعا احتمال هر چیزی را میدادم. حتا فکر میکردم که ممکن است اعدام شوم. آقای دری نجف آبادی که آن زمان وزیر بود، بعدا به من گفت که چندین نفر به من مراجعه کردند تا علیه تو چیزی بگیرند. خیلیها بعدتر به من میگفتند که برو از مرتضوی تشکر کن که تو را انداخت زندان، اگر بیرون بودی قطعاتو را میزدند. عموی من گفت: توی مسجد داشتم نماز میخواندم که یک نفر آمد پیش امام جماعت و گفت: حاج آقا خبر دارید که به امام توهین کردند. امام جماعت گفت: نه چه شده. طرف هم گفت: روزنامهای به امام توهین کرده و من اگر اسلحه داشتم همین امروز آن فرد را میکشتم. جوی شده بود که در قم اعلامیه پخش کردند که تفاله سلمان رشدی ملعون دارد میآید و پایش به قم برسد خون کثیفش را میریزیم.
*مرتضوی عمدا من را به بند عمومی و کنار مجرمان خطرناک فرستاد. من یک طلبه جوان بودم و وقتی وارد بند شدم خیلی مهجور و مؤدب بودم یک نفر جلو آمد و از من پرسید جرمت چیست. گفتم مطبوعاتی هستم. او هم گفت: من مادرم را کشته ام. همان اول فهمیدم که آن جا یک دنیای دیگر است. برای همین هم بارها گفته ام که کسی تا زندان نرفته باشد نمیفهمد آن طرف دیوار فقط مأمور زندان صاحب جان شماست.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: زائری احمدی نژاد روحانی مرتضوی دولت دوازدهم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۳۸۰۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تربیت شاگرد و روحانی مبارز
به همین علت همانطور که در سند ساواک هم آمده بود، امام در حوزه به تدریس فلسفه و فقه و اصول و اخلاق و تالیف مشغول گردیدند و از محضر ایشان روحانیون بسیاری برخوردار شده و درس گرفتند، روحانیون و طلابی که هریک بعدها از مبارزین و انقلابیون فعال در پیشبرد نهضت و انقلاب اسلامی بودند. امام از سالها قبل درس اخلاق را به منزله مدرسهای برای آمادهساختن طلاب جوان جهت مبارزه پیگیر و خستگیناپذیر شروع کرده بودند و از این راه به سایر طبقات و اقشار اجتماعی نیز آگاهی سیاسی میبخشیدند. درواقع دیدگاههای سیاسی خود را در این درسها مطرح میکردند. بسیاری از روحانیون مبارز ازهمین کلاس اخلاق حضرت امام، درس مبارزه و انقلاب را آموختند و بعد از آن وارد عرصه نهضت شدند.در شرایطی که اهم فعالیت حضرت امامخمینی(ره) درسالهای مابین۱۳۰۰هجری شمسی که به حوزه علمیه قم آمدند وتحصیل خود راپی گرفتندتا۱۳۴۰ که بهطورعلنی وارد مبارزات سیاسی شدند، پیرامون فراگیری و تدریس علوم مختلف اسلامی و فقهی و تربیت و پرورش شاگردان و روحانیون وطلاب مبارز میگذشت؛ یعنی مبارزه ریشهای و مبتنی بر پایههای محکم ایدئولوژیک، آگاهیهای تاریخی ــ اجتماعی و سیاسی، اما در همان دوران هم از موضعگیریهای سیاسی در موارد تعیینکننده غافل نبودند.در طول نهضت ملی شدن صنعت نفت، امام بیشتر به پیگیری مسائل حوزه و کار تدریس و تالیف و مشاوره با آیتا...بروجردی و تقویت دستگاه مرجعیت مشغول بودند. ایشان در اندیشه اصلاح حوزه بودند، اگرچه در کنار آن سالهای پرحادثهای میگذشت؛ جنجال قرارداد کنسرسیوم، درگیریهای حزب توده، ترورها و اختلافات جناحهای ملی و مذهبی نهضت و...ولی بهدلیل عدم همراهی آیتا...بروجردی با آیتا...کاشانی، حوزه علمیه قم و روحانیونش تقریبا از این جریانات به دور بود.امام خمینی(ره) و ولایت
حضرت امامخمینی(ره)با توجه به تجارب تاریخی اسلام خصوصا در تاریخ معاصر و مبارزات موثر علما و روحانیونی همچون مرجع تقلید میرزای شیرازی در نهضت تنباکو و ملا محمدکاظم آخوند خراسانی وآیات دیگردرنهضت عدالتخانه و انقلاب مشروطیت، همچون سیدجمالالدین اسدآبادی دریافته بودند مبارزات مردم مسلمان ایران علیه استبداد و استعمار تنها در زمانی به نتیجه خواهد رسید که از بنیانی دینی برخوردار بوده و با رهبری و هدایت روحانیت و بهخصوص مرجعیت اسلام انجام پذیرد.طبعا آن روحانیتی که بتواند مردم مسلمان را هدایت کرده و درعینحال از تفکر عمیق دینی و پشتوانه علمی اسلامی نیز برخوردار باشد، بایستی در حوزههای علمیه تربیت میشد و از دریای علم و معرفت اسلامی سیراب میگردید. پس نخستین شرط تربیت چنین روحانیتی، رشد و بقای حوزه علمیه قم در مقابل سیل بنیانکن تهاجم فرهنگی استعمارگران و فشار و زور رژیم پهلوی بود که از زمان تاسیس، بنا به اساس طرح صهیونیستی بنیادگذاریاش، انهدام حوزههای دینی را در دستورکار خویش قرار داده بود.در شرایطی که برنامههای ضداسلامی و سرکوب و اختناق رضاخانی، حوزه علمیه قم را به نهایت ضعف رسانده و در آستانه اضمحلال قرار داده بود، امام ضرورت حضور مرجعی جامعالشرایط را برای مرجعیت عامه و ریاست حوزه علمیه قم احساس میکردند. ضرورتی که پس از درگذشت آیتا...العظمی حاجشیخعبدالکریم حائرییزدی، تقریبا بدون پاسخ مانده بود و حضور مراجع ثلاث یعنی آیتا... سیدمحمد حجت و آیتا...سیدصدرالدین صدر و آیتا... سیدمحمدتقی خوانساری نتوانسته بود وحدت حوزه را دربرابر هجوم بیامان دشمنان دین و کشور حفظ نماید.امام بحق میدانستند که با حوزهای متزلزل، آسیبپذیر و ضعیف نمیتوان با توطئههای اسلامزدایی استعمار و رژیم شاه مقابله نمود و فقیه جامعالشرایط، باشهامت و آگاهی را میطلبد تا با تبدیل آن حوزه علمیه آشفته به پایگاهی استوار برای پرورش اندیشمندانی وارسته و اسلامشناسانی فرهیخته و پاکباز، کانون گرم نهضت اسلامی را جهت رویارویی با خطرهایی که اسلام و استقلال کشور را تهدید میکند، برپا سازد.از همین رو بود که حضرت امام(ره)درسال۱۳۲۳ بهعنوان یکی از شخصیتهای مطرح حوزه علمیه قم، برای یکپارچه کردن حوزه تحتزعامت مرجعی واحد، در دعوت آیتا... بروجردی به قم نقش اصلی را ایفا کردند و پس از درگذشت آیتا... سیدابوالحسن اصفهانی (مرجع تقلید شیعیان در کاظمین) در۱۳آبان۱۳۲۵ و حاجآقا حسین قمیطباطبایی (سرپرست حوزه علمیه نجف) در ۱۷ بهمن همان سال، بیشترین تلاش را جهت مرجعیت عامه آیتا... بروجردی به عمل آوردند.سابقه مبارزاتی آیتا...بروجردی علیه رضاخان و حرکتش از بروجرد بهمنظور سرنگونی حکومت ضداسلامی رضاخان از نگاه امام پنهان نبود و اینکه خود مرحوم بروجردی به مناسبتی اظهار کرده بود: «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمینشینم.»
وهمین موضوع به زندان افتادن ایشان منجر شد، مد نظر امام قرار داشت. ازهمین رو حضرت امام(ره) اطمینان داشتند حضور آیتا...بروجردی در صدر حوزه علمیه قم میتواند وحدت و یکپارچگی لازم را در حوزه علمیه قم پدید آورده، قوام و استحکام لازم را به آن ببخشد و در برابر هجمه شاه و اعوان و انصارش بیمهاش سازد.امامخمینی(ره) در تمام دوران زعامت آیتا... بروجردی بر حوزه علمیه قم، کوشش فراوانی به خرج دادند که علیرغم موانع و دشواریهای متعددی که پیرامون آیتا... بروجردی قرار داشت، حقایق را به گوش آن مرحوم برسانند، اوضاع و شرایطی را که در کشور جریان دارد و نقشههای گوناگونی که از سوی رژیم شاه و اربابان خارجیاش علیه اسلام و استقلال ایران طرح میشود را به ایشان اطلاع دهند و تا آنجا که ممکن است او را از جریان امور آگاه سازند. آیتا... بروجردی نیز به نظرات و پیشنهادات امام توجه میکرد و به ایشان اعتماد و اطمینان ویژهای داشت و در مواقع حساس با امام تماس گرفته و مشورت میکرد.حاجآقا روحا...(عنوانی که امام در آن زمان در حوزه علمیه به آن معروف بودند) به مثابه نماینده و مشاور سیاسی آیتا... بروجردی، یکی از مورد اعتمادترین علمای حوزه نزد ایشان بهشمار میآمدند. چنانچه بارها از سوی آیتا... بروجردی بهعنوان نماینده تامالاختیار به ماموریتهای مهمی رفتند ازجمله هنگامی که رژیم قصد برپایی مجلس موسسان و تغییراتی در قانوناساسی همچون تفویض اختیار انحلال مجلسین به شاه را داشت، حضرت امام بهعنوان نماینده آیتا... بروجردی علاوهبراینکه با منوچهر اقبال، نخستوزیر وقت دیدار نمودند، ماموریت یافتند با شاه ملاقات کرده و نگرانیهای حوزه علمیه قم را از این تغییرات اعلام کنند.حتی در سفری که آیتا...بروجردی به مشهد داشت، امام را بهجای خود، مسئول اداره حوزه کردند، درحالیکه افراد مسنتر و معروفتری همان زمان در حوزه علمیه قم حضور داشتند. سندی از ساواک نشان میدهد که وقتی خبرنگار مجله ترقی در سال ۱۳۳۱ (دوران صدارت دکتر مصدق) سراغ آیتا... بروجردی میرود تا از ایشان درباره کشتهشدگان تظاهرات همان سال بپرسد، آیتا... بروجردی در پاسخ اظهار میدارد که بروید از نماینده رسمی من، آیتا... خمینی سؤال کنید که خبرنگار نشریه یادشده با حضرت امام تماس میگیرند.امام ضمن اینکه در آن شرایط و علیرغم تاکید آیتا... بروجردی بر کنارهگیری از مسائل سیاسی، جهت حفظ وحدت حوزه علمیه قم تحت زعامت مرجعیتی واحد، نهایت سعی خود را برای حفظ احترام و روشهای آیتا...بروجردی مبذول میداشتند، اما درعینحال بهدنبال برنامه درازمدت خویش جهت سامانیافتن حوزه علمیه قم در سال ۱۳۲۸ با همراهی برخی دیگر از مدرسین حوزه، طرح اصلاح حوزه را با هدف ایجاد نظم و تشکیلات، به آیتا... بروجردی ارائه کردند که به علت مخالفت برخی از اطرافیان ایشان، به انجام نرسید.
اما سؤال مهم که اغلب در ذهن برخی پرسشگران مطرح میشود، آن است که چرا امامخمینی(ره) در دوران حیات آیتا... بروجردی، نهضت خود را آغاز نکردند (چنانچه نخستین موضعگیریهای علنی سیاسی امام علیه رژیم شاه پس از وفات آیتا... بروجردی اعلام میشود). چرا علیرغم ناسازگاری برخی مواضع سیاسی و اجتماعی امامخمینی با آیتا... بروجردی، هیچگاه آن مواضع را آشکار نساختند.