کومله یعنی با موزائیک سر بریدن! / پروژه «جلادستایی» ضدانقلاب
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۵۲۰۴۸
صراط:
در روزهای اخیر عناصر ضدانقلاب و معاندین با همراهی برخی مزدوران داخلیشان در فضای مجازی، پروژه تطهیر و مظلوم جلوه دادن، یک عنصر تروریستی به نام «رامین حسینپناهی» عضو گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله را کلید زدهاند.
حسینپناهی، عنصری تروریستی است که رسانهها و فعالان مجازی ضدانقلاب بنا بر شیوه معمول خود در «جلاد ستایی» در حال تطهیر و غسل تعمید وی هستند و سعی دارند با حربه مظلومنمایی، این عنصر تروریستی را یک فرد مورد ظلم واقع شده جا بزنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هدف حسینپناهی به تاسی از مشی کومله، ترور شهروندان بیگناه بود
حسینپناهی نیز که ضدانقلاب و مزدوران مجازی معاندین این روزها برایش نوحهخوانی و هشتگزنی میکنند، فردی است که ضمن خارج شدن غیرقانونی از کشور در قالب عناصر گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله وارد ایران شد و در درگیری مسلحانه با نیروهای حافظ امنیت مردم مشارکت داشت. قصد او و همقطارانش ترور شهروندان بیگناه و ایجاد رعب و وحشت و سلب امنیت مردم بود.
رسانههای ضدانقلاب و برخی فعالان فضای مجازی در داخل پس از صدور حکم قانونی برای رامین حسین پناهی با پروژه نخنمایِ بیگناه جلوه دادن این عنصر تروریستی در حال مسموم کردن فضا و جنجالآفرینی بودند که تصاویر وی بعنوان عضو گروهک تروریستی کومله در حالیکه مجهز به سلاح کلاشینکف بود، منتشر شد. تصاویری که ثابت میکرد این فرد از عناصر گروهک تروریستی کومله بوده و برای مقاصد شوم و ضدامنیتی این گروهک تجزیهطلب فعالیت میکرده است.
دادگستری استان کردستان نیز در اطلاعیهای پیرامون حکم صادره برای رامین حسینپناهی، با اشاره به حربه دشمنان نظام اسلامی در استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی جهت پیشبرد مقاصد شوم خود و انجام اقدامات خرابکارانه و تروریستی در پوشش فعالیتهای مدنی و به ظاهر حقوقبشری، اعلام کرد که «بر اساس مدارک مستند رامین حسینپناهی سالها قبل از دستگیری تحت تاثیر برادرانش که عضو گروهک تروریستی کومله میباشند جذب این گروهک شده و برای آنها در داخل کشور فعالیتهایی داشته است. وی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ بصورت غیر قانونی از کشور خارج و به این گروه میپیوندد و پس از گذراندن دورههای ضد امنیتی در قالب یک تیم نظامی برای انجام اقدامات تروریستی و ترور شهروندان در تیر ماه ۱۳۹۶ به داخل کشور اعزام که در درگیری با نیروهای نظامی سه نفر از عناصر نظامی گروهک کشته و وی نیز دستگیر میشود».
در ادامه اطلاعیه دادگستری استان کردستان که پاسخی بود به رواج شایعات و اخبار کذب در فضای مجازی تحت عنوان فعال مدنی بودن رامین حسین پناهی! آمده بود: «هنگام دستگیری وی مسلح به سلاح کلاش، اسلحه کمری و نارنجک بوده است در تحقیقات اقرار به ورود مسلحانه و درگیری با مامورین نموده و نهایتا در یک فرایند دادرسی عادلانه به اتهام بغی و با مداخله وکیل، محاکمه و به استناد مواد ۲۸۷ و مفهوم مخالف ۲۸۸ و ماده ۲۱۱ و تبصره آن از قانون مجازات اسلامی به اعدام محکوم، حکم صارده پس از فرجام خواهی در دیوان عالی کشور ابرام میگردد».
اما نگاهی گذرا به جنایتها و شرارتهای گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله، عمق دشمنی سرکردگان و عناصر این گروهک با مردم ایران و مردم انقلابی کردستان را عیان میکند.
گروهکی جنایتکارتر از داعش
نام «کومله» را باید مترادف با «داعش» دانست؛ گروهکی تجزیهطلب و ضدایرانی که اعضایش در آدمکشی و جنایتکاری چیزی کمتر از داعشیها نداشته و ندارند. اعضای این گروهک در مقطعی بویژه در دهه ۶۰ وحشیانهترین جنایات را علیه مردم شمالغرب کشور مرتکب میشدند؛ از سربریدن تا شمع آجین کردن و سوزاندن.
کومله؛ بازیگر یک توطئه آمریکایی
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و فروپاشی رژیم ستمشاهی، آمریکا و اذناب منطقهایاش از طرق مختلف برای ضربه زدن به مردم و انقلاب ایران اقدام کردند. یکی از توطئههای دشمنان برای ضربه وارد آوردن به انقلاب اسلامی، توطئه تجزیه کردستان ایران با پر و بال دادن به گروهکی تروریستی و تجزیه طلب به نام «کومله» بود.
ماموریت ویژه اشرار و عناصر تروریستی کومله از همان ابتدای تاسیس، قتل عام مردم انقلابی کردستان با هدف ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی بود. این ماموریت بنا بر اسناد متقن و غیرقابل خدشه، مستقیما از جانب آمریکاییها و صهیونیستها برای عناصر تروریستی کومله تعریف شده بود.
به شهادت رساندن ۲۵ پاسدار کُرد توسط کومله
یکی از جنایتهای کومله، فاجعه ۲۳ تیر ۱۳۵۸ و کشتار وحشیانه پاسداران بومی در مریوان است که گروهک کومله و چریکهای فدایی خلق عاملان این جنایت بودند. در این جنایت ۲۵ پاسدار کُرد از جمله شهیدان «طرطوسی»، «دارا کهنه پوشی»، «محمدصالح رشیدی»، «حسین پیرخزرانی»، «حسین حیدری»، «رشید نادری»، «اقبال خضری»، «محمود ناهیدی»، «سید محمد کهنهپوشی» به شهادت رسیدند.
جنایات سبعانه کومله به روایت شهید چمران
شهید مصطفی چمران به عنوان یکی از اعضای هیئت اعزامی به مریوان، واقعه ۲۳ تیرماه را این چنین توصیف کرده است: در شهر مریوان ۲۵ پاسدار کرد محلی زندگی میکردند که اهل مریوان بودند و در مریوان خانه داشتند و تنها گناه آنها این بود که به انقلاب اسلامی ایران معتقد بودند و نمیخواستند از احزاب چپ متابعت کنند. در تاریخ ۲۳ تیرماه ۵۸ صدها نفر از مسلحین احزاب چپ وارد مریوان شدند و پاسداران را محاصره کردند و نیمی از آنها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزائیک سر بریده بودند و پیکر او را روی سنگفرشها و اطاقها کشیده بودند و نواری پهن از خون او همه جا را گلگون کرده بود؛ آنها دهان پاسداران را با نارنجک منفجر کرده و ریشهای آنها را سوزانده بودند.
عناصر گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله در دهه ۶۰ در کردستان برای جنایات خود هیچ خط قرمزی قائل نبودند. به شهادت رساندن پاسداران غیور کُرد با اتخاذ روشهای ناجوانمردانه و بریدن سر پاسدارها برای آنها شیوهای مرسوم و متداول بود.
کودککشی کوملهایها
در اوایل دهه ۶۰ در کردستان مخالفت با کومله به معنای کشته شدن به فجیعترین شکل ممکن بود. کوملهایها برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، پس از به شهادت رساندن نیروهای انقلابی، شکم شهدا را پاره میکردند و با رودههای آنها درختان یک خیابان را به هم متصل میکردند تا اوج جنایات خود را اینگونه به تصویر کشند. برای عناصر جانی کومله زن، مرد و کودک و کُرد و فارس و ... تفاوتی نداشت. این جنایتها علیه کردهای انقلابی و غیور، ادعای کوملهایها مبنی بر احقاق حقوق مردم کرد در ایران را باطل کرد و مردم کُرد متوجه شدند که کوملهایها صرفا جنایتکارانی خط گرفته از آمریکا هستند که هدف شومشان ضربه زدن به تمایت ارضی ایران اسلامی و وحدت ملی است.
همکاری گروهک کومله با رژیم متجاوز صدام
با آغاز جنگ تحمیلی نیز، گروهک تروریستی کومله به همکاری با رژیم بعثی عراق پرداخت و به لحاظ اطلاعاتی و عملیاتی در مقام یاری عفلقیان برآمد.
گروهک کومله، تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران را فرصت مناسبی برای عملیاتی کردن توطئه تجزیه کردستان میدانست. کوملهایها که برای بمباران مناطق کردنشین به استخبارات رژیم بعثی، گرا میدادند قصد داشتند با اشغال ایران توسط صدام، قدرت را در کردستان به دست گیرند. این جنایتکاران وطن فروش در راستای این هدف، از هیچ اقدام تروریستی و ناجوانمردانهای دریغ نمیکردند؛ از ریختن خون جوانان ایرانی اعم از کُرد و فارس تا تحویل دادن اسرای ایران به رژیم بعث عراق و حمله به مردم کردستان و تصرف پایگاههای نیروی نظامی ایران.
سرکردگان گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله در طول ۸ سال تجاوز رژیم بعثی صدام به ایران به قدری برای صدام خوش خدمتی کردند که پس از پایان جنگ از جانب وی پاداشهای بسیاری از جمله اردوگاههای نظامی، تسلیحات سبک و سنگین و پاسپورت برای عزیمت به غرب دریافت کردند. آنها حتی این امکان را یافتند تا در کنار مزدوران صدام به سرکوب مردم عراق نیز بپردازند.
بقایای گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله در سالهای اخیر نیز با تامین مالی سرویسهای بیگانه و برخی دول مرتجع منطقه، تلاشهای مذبوحانهای را برای ترتیب دادن جنایات کور در کشور انجام دادند که با ضرب شست مقتدرانه حافظان امنیت کشور و پاسداران سلحشور ایران اسلامی مواجه شدهاند.
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۵۲۰۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«سیزیف» به مردم ایران چه می آموزد؟ / ورود ایرانیان به دالان باریک آزادی / مهمترین پروژه توسعه ایران توانمندسازی جامعه
گروه اندیشه: در یادداشتی که امیر ناظمی در کانال خود منتشر کرده، که خود برگرفته از کتاب تازه منتشرشده «ضربه سخت انتشارات شرق» است، مردم ایران را از سرنوشت شوم سیزیف برحذر می دارد که سیزیف استعاره ای است از تکرار کشنده و تلاشی نافرجام. ناظمی که خود از زمره نو نهادگرایان محسوب می شود، در یادداشت زیر معتقد است که تنها با حکومت قوی و جامعه قوی است که می توان از مدار ملال آور تکرار، رهایی جست، و بدون جامعه قوی، امکان عبور از مدار توسعه نیافتگی و ورود به دالان باریک آزادی محال می شود. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد.
ما و تکرار بیهوده تاریخ:
ناظمی در مطلب خود یادآور می شود که «سیزیف راز خدایان را فاش کرده و به همین دلیل، محکوم شده بود تا سنگی بزرگ را بر بالای قلهای ببرد. اما سنگ هر بار از بالای قله به پایین میغلتید و سیزیف دوباره آن را به بالا میبرد، اما سنگ دوباره به پایین میغلتید و دوباره و دوباره و دوباره...»
از نظر ناظمی «سیزیف استعارهای است از تکرارِ کشندهی تلاشی نافرجام.» او در ادامه به نگاه آلبر کامو برای رهایی سیزیف از بن بست اشاره می کند می نویسند: « او محکوم به تکرار چرخهای پایانناپذیر و بیحاصل بود. با وجود اینکه تاریخ، رویدادهای شکلدهنده به امروز ماست، ناآگاهی ما از آن میتواند تاریخ را به الگوهایی تکرارپذیر از تلاشهای نافرجام تبدیل کند؛ الگوهایی تکرارپذیر که تا زمانی که اسیر آنها باشیم، توان خروج از چرخههای تکراریشان را نداریم و گویی در اسطورهی سیزیف زندگی میکنیم. آلبر کامو پیروزی او را در آگاهی میداند، به همان شیوهای که رهایی از چرخههای تکرارپذیر تاریخ فقط با خودآگاهی جمعی است که پایان مییابد؛ در غیر این صورت، ما نیز محکوم میشویم به تکرار چرخهای پایانناپذیر و بیحاصل.»
پاندولی میان استبداد و هرجومرج:
این پژوهشگر حوزه عمومی سپس با اشاره به نحوه تعامل جامعه و دولت در ایران اشاره کرده می نویسد: «وقتی حکومتها فشارها را از حد گذرانده و از آستانهی تحمل جامعه (یا همان حدِ نهایی قدرت حکومت) عبور میکنند، یک ضربهی سخت دریافت میکنند. ضربهی سخت است که حکومتها را از ادامه دادن به قدرت بازمیدارد. در حقیقت ضربهی سخت به حکومت است که منجر به تغییر حکمرانان در ایران میشود. به دنبال این ضربهی سخت است که جامعهی ایرانی به دنبال سهم خود از قدرت حرکت میکند، اما به دلیل آنکه ظرفیتهای نهادی لازم برای حکمرانی و مدیریت این قدرت را ندارد به سرعت در دام یک هرجومرج دستوپا میزند.این هرج و مرج نیز به سرعت منجر به مقاومت حکومت شده و به این ترتیب، جامعه از آستانهی تحمل حکومت رد میشود و حکومت (فارغ از آنکه در دست چه کسی باشد)، در واکنشی طبیعی، به دنبال بازپسگیری قدرت انحصاری خود برمیآید. بنابراین ضربهی سختِ بعدی از دل این رد شدن از آستانهی تحمل حکومت رنگ میگیرد.»
او در ادامه می نویسند: «ضربههای سخت پیدرپی و گیجیهای بامداد خمارِ پس از آنها الگوی تکرارشوندهی تاریخ ایران در ۲۵۰ سال اخیر بوده است. جامعهی ایرانی با هر ضربهی سخت بخشی از توانمندیهای خود را از دست داده و پس از هر ضربهی سخت مجبور شده است زمان و انرژیاش را صرف بازسازی توانمندیِ ازدسترفته کند. محکومیت تکرار بیهودهی گذشته فقط با یک خودآگاهی جمعی میتواند پایان یابد؛ جایی که خودآگاهی جمعی به ما یاد میدهد از دالان باریک به سرعت به بیرون پرتاب نشویم و بتوانیم با کنترل خود، توازن میان قدرت حکومت و قدرت جامعه را حفظ کنیم و در دالان باریک به حرکت ادامه دهیم.»
الگوی این رفتار تکرارشونده در نمودار زیر به نمایش درآمده است.
جامعه آونگی
ناظمی ادامه «حرکتهای زیگزاگی در میانهی دو دیوارهی صخرهای» را «تکرار اصلی در تاریخ ایران می داند و به ویژگی ایجاد شده در آن یعنی ویژگی آونگی اشاره می کند: «دورههای متعددی از هرجومرج و استبداد ایران را تبدیل به جامعهای آونگی (پاندولوار) کرده است. این تکرارها فرصت حرکت آرام در میان دالان باریک را از ما ربودهاند و با ضربههای متناوب سخت، ما را در میانهی دو دیواره گروگان گرفتهاند. در این الگوی تکراری، حکومتها آنچنان به سرعت به سمت بیشترین حد قدرت حکومت حرکت میکنند و از تمامی سازوکارهای استبدادی برای تمرکز قدرت بهره میبرند که سرنوشت محتوم ایران ضربههای سختِ مکرر میشود.»
شاید حکومت مغ های زرتشتی در زمان ساسانیان الگوی نظری ناظمی باشد که می نویسد: « حکومتهای شیفتهی استبداد، بیتوجه به آستانهی تحمل جامعه، چنان بر جامعه سخت میگیرند که عصیان جامعه در قالب انقلابها و درگیریهای نظامی و گاهی نیز توسل به قدرتهای خارجی تنها راه بازگشت قدرت به جامعه دانسته میشود. حکومتهای استبدادی به صورت همزمان ظرفیتهای حکمرانی جامعه را نیز کاهش میدهند؛ ظرفیتهایی که میتوانند نظام حکمرانی را از طریق مشارکتورزی جامعه توانمندتر کنند.به این ترتیب، حکومت استبدادی هم توانمندی حکومت و هم توانمندی جامعه را همزمان کاهش میدهد؛ در نتیجه، از یک سو، با یک ضربهی سخت، حکومت تغییرات شدید میکند و ثبات جامعه تضعیف میشود و از سوی دیگر، زمانی که جامعهی ایرانی پس از آن ضربهی سخت به حکومت، قدرت جامعه را بازپس میگیرد، فاقد توانمندی لازم برای حکمرانی میشود و به سرعت به سوی هرجومرج میرود.»
تحلیل و تجویز راهبردی
در آخر ناظمی سه راهبرد اصلی برای برون از این وضعیت که به پایداری دولت و جامعه منتهی می شود، به شرح زیر ارائه می دهد:
۱-مهمترین پروژه توسعه در ایران ایجاد ظرفیتهای نهادی برای توانمندسازی جامعه است.
۲-هر سازوکاری که بتواند جامعه را توانمند کند، بر هر پروژهای که قدرت دولت را افزایش دهد اولویت دارد.
۳-تلاش برای کاهش قدرت حکومت، تا مادامی که همراه با ایجاد ظرفیتهایی برای توانمندسازی جامعه نباشد، در بهترین حالت منجر به هرجومرج میشود و چیزی جز تکرار یک تاریخ بیهوده نیست.
*پژوهشگر سیاستگذاری عمومی و معاون سابق وزیر ارتباطات
بیشتر بخوانید:
که شب می گذرد! نوروز به مثابه نهاد توسعه
سایهروشن یک شاه یا یک ملت؟
درسی که باید از جنبشهای زنان آموخت (به مناسبت ۸مارس)
انتخابات در جامعه فحشزده
مهندسان عاشقپیشه و مهندسان قاتلپیشه
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902758