Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-04-25@17:01:02 GMT

ماجرای نیمروز بازار

تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۶۹۳۱۶

ماجرای نیمروز بازار

آفتاب ظهر تیرماه، مستقیم بر خیابان ۱۵ خرداد می‌تابد و معمولاً در این ساعت و این گرما، نه کسی حال گشت‌وگذار و خرید دارد و نه کاسب‌ها حوصله حسابی برای چک‌و‌چانه زدن با مشتریان. اوضاع بازار تهران، اما با همیشه فرق می‌کند. نبض اقتصاد خرد مردم، اینجا همیشه تند می‌زند. حتی در تابستان و حتی با وجود ماجرا‌هایی که از صبح، بسیاری از مغازه‌ها را به تعطیلی کشانده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اینجا همیشه بازار است؛ با مشتریان و کاسبان همیشگی‌اش.

روزنامه صبح نو: آفتاب ظهر تیرماه، مستقیم بر خیابان ۱۵ خرداد می‌تابد و معمولاً در این ساعت و این گرما، نه کسی حال گشت‌وگذار و خرید دارد و نه کاسب‌ها حوصله حسابی برای چک‌و‌چانه زدن با مشتریان. اوضاع بازار تهران، اما با همیشه فرق می‌کند. نبض اقتصاد خرد مردم، اینجا همیشه تند می‌زند. حتی در تابستان و حتی با وجود ماجرا‌هایی که از صبح، بسیاری از مغازه‌ها را به تعطیلی کشانده بود. اینجا همیشه بازار است؛ با مشتریان و کاسبان همیشگی‌اش.

«حاج رضا» یکی از همان‌هایی است که بر خلاف مغازه‌های دور و برش، کرکره مغازه پارچه فروشی‌اش را بالا نگه داشته و سرش حسابی گرم حساب و کتاب است. او البته بی‌اعتنا به حوادث صبح بازار تهران هم نیست: «چرا برایمان مهم نباشد؟ چرا معترض نباشیم؟ ما هم اعتراض داریم. اوضاع کاسبی‌مان خوب نیست و جیب مردم هم هرروز کوچک‌تر از قبل می‌شود. اما حرف ما چیز دیگری است. ما نوع اعتراض‌مان فرق می‌کند. مثل آن چند نفری نیستیم که صبح آمدند و به زور از همه می‌خواستند کرکره‌ها را پایین بکشند و شعار بدهند.»
«حسین» که حرف‌هایمان را می‌شنود، می‌آید جلو و حرف‌های کاسب پارچه‌فروش را تکمیل می‌کند: «من دیدم‌شان. ساعت حوالی ۱۱ جمع شدند. حدود ۱۰۰ نفر بودند و گروهی می‌رفتند سراغ مغازه‌دار‌ها که بیایید تعطیل کنیم و برویم تظاهرات. به هرکسی هم که مخالفت می‌کرد شعار بی‌غیرت بی‌غیرت می‌دادند و وادارش می‌کردند همراه‌شان شود.»
او اینجا دستفروشی می‌کند و شلوارک‌هایش را روی ساعد دستش انداخته و مغازه به مغازه می‌رود سراغ مشتری‌های جدید. حسین می‌گوید: «من دستفروش قدیمی اینجا هستم. آن گروهی که آمده بودند و شعار‌ها را شروع کردند، نمی‌شناختم. اما سراغ مغازه‌ها که می‌رفتند با هم شعار می‌دادند ببندش، ببندش و هرچی می‌گذشت، کاسب‌ها را با خودشان همراه می‌کردند. بعضی کاسب‌ها که مقاومت می‌کردند هم تهدید می‌شدند. برای همین تعدادشان بیشتر شد.»
حاج رضا هم می‌پرد وسط حرف‌های حسین و می‌گوید: «ما شاکی هستیم. چرخ زندگی مردم نمی‌چرخد و چرخ زندگی ما هم همین‌طور. اعتراض داریم. تجمع هم می‌کنیم. منتها دلم با این مدل شلوغ‌کاری‌ها صاف نمی‌شود.»

به گروه خونی‌مان نمی‌خورد
چند متر آن طرف‌تر، دور و بر مغازه فروش عطاری شلوغ است. از «شهرام» که حدوداً ۳۵‌ساله به نظر می‌رسد و سرش خلوت‌تر از دو تا همکار دیگرش است، درباره ماجرای اعتراض بازاریان می‌پرسم. انگار که منتظر باشد، می‌گوید: «دو ماه پیش بود که یک شب دیدم همین‌طور پشت سر هم دارد زنگ آلارم تلگرام گوشی‌ام می‌زند. تلگرام را که باز کردم، دیدم عضو یک گروه جدیدم کرده‌اند. یک گروهی توی مایه‌های اعتصابات سراسری بازاریان و این‌ها. دو ماه پیش که هنوز اوضاع اقتصادی این‌طوری نشده بود. شستم خبر دار شد که باید کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه باشد. چند روزی توی گروه بودم. بعد که فهمیدم دردشان درد ما بازاری‌ها نیست آمدم بیرون. اما امروز فهمیدم چه‌جوری از ماه‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کنند برای این مسخره‌بازی‌هایشان که امنیت و آرامش را از ما هم می‌گیرد و نمی‌گذارد درست و درمان حرف دلمان را به گوش مسوولان برسانیم.»
بعد گوشی‌اش را می‌آورد جلو و ویدیوی خالی کردن نخاله کامیون وسط خیابان جمهوری را نشانم می‌دهد: «این را یکی از همکارانم برایم فرستاده. ببین مال همین امروز است. می‌گویند سطل آشغال هم آتش زده‌اند. ما کاسب کف بازاریم. گروه خونی‌مان به این جور کثیف‌کاری‌ها نمی‌خورد. آب گل‌آلود شده و یک عده دارند ماهیگیری‌شان را می‌کنند.»

رد پای آشنای تیرماهی‌ها
اشاره او البته یک نشانه دیگر هم دارد. البته نه اینجا و کف بازار؛ که در فضای مجازی. جایی که «مریم رجوی» همسر سرکرده منافقین، توییت زده است: «با درود به اعتراض و خیزش بازاریان غیرتمند به گرانی و هدر دادن سرمایه‌ها و پشتوانه‌های ملی و مالی‌… عموم اصناف و کسبه را در سراسر کشور به حمایت از بازاریان معترض و به‌پا‌خاسته تهران فرا می‌خوانم.»
منافقین را خیلی‌ها از تحرکات دهه‌۶۰ یادشان هست. جایی که می‌خواستند در تابستانی داغ، به خیال خودشان کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند و حالا دوباره در تابستان داغ ۹۷ فیل‌شان یاد هندوستان کرده. جنس اتفاق‌ها هم شبیه قبل است. ماجرای آتش زدن سطل‌های زباله، بستن راه مردم با کامیون‌های نخاله‌خالی‌کن و البته چوب و چماق‌هایی که دست اراذل افتاده بود و ویدئوهایش در چند نقطه از تهران را برای ساعتی در شبکه‌های اجتماعی  پر کردند.
آنان روی موجی سوار شدند که صنف کاسبان می‌گویند هیچ میانه‌ای با آنان ندارد.

مردم! ما آشوبگر نیستیم
اما تکذیب وابستگی اعتراضات خشونت‌آمیز به صنف‌های معترض، بلافاصله در رسانه‌ها منتشر شد.
رییس اتحادیه تجهیزات مخابراتی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت که تجمع‌کنندگان یکشنبه‌شب پاساژ علاءالدین از کسبه این بازار نبودند: «تجمع‌کنندگان وارد بازار علاءالدین شدند و با تهدید کسبه مبنی بر تخریب اموال در صورت باز ماندن در مغازه‌ها، فروشندگان را مجبور کردند که مغازه‌های خود را ببندند. از دیشب هیچ مشکلی در بازار‌های موبایل وجود ندارد.»
رییس اتحادیه بنکداران و طاقه‌فروشان پارچه هم گفت که بسیاری از تجمع‌کنندگان دوشنبه تهران از اهالی بازار نبودند: «افراد معترض،
با تهدید آسیب‌رسانی به اموال، بازاریان را مجبور به بستن مغازه‌ها کردند و با ایجاد جو در محل توانستند عده‌ای اندکی را با خود همراه و بازار را آشفته کنند. پارچه‌فروشان قطعاً وارد بازی‌های اخلالگرانه نمی‌شوند»
رییس اتاق اصناف هم از مقابله بازاریان با جمع محدود اخلالگر گفته است: «بازار تهران در آرامش و فعال است. عده‌ای به‌دنبال درگیری هستند و ما نمی‌خواهیم با آن‌ها درگیر شویم. این افراد مشخص‌اند چه کسانی هستند، اما روز گذشته به خوبی با آن‌ها برخورد نشد.»
ماجرای نیمروز دوشنبه تهران، بیشتر از همه اما، به پاییز ۹۱ شبیه است. روز‌های مهرماه آن سال که در کشاکش و تلاطم بازار ارز، بخش‌هایی از بازار تهران با فشار تعدادی از افراد معترض تعطیل و یک راهپیمایی کوتاه، با شعار‌های ضددولتی انجام شد. در آن‌روز قیمت دلار از ۳۲۰۰تومان به ۴۰۰۰ تومان رسیده بود.
حالا چند ساعت پس از نیمروز پرماجرای بازار تهران، دیگر نشانه‌ای از آن های‌و‌هوی و شعار و درگیری نیست. نزدیک ایستگاه مترو ۱۵ خرداد، نوازنده دوره‌گردی نشسته و ملودی آرامش‌بخشی می‌نوازد و آن سوتر مغازه‌های یکی در میان باز راسته سنگفرش ۱۵ خرداد، مشتریان خودشان را دارند. انگار نه انگار که چند ساعت پیش اینجا چوب و چماقی بالا رفته و کاسبانی با فریاد «بی‌غیرت بی‌غیرت» مجبور به تعطیلی مغازه‌هایشان شده‌اند. انگار آن که سناریو را نوشته، مثل «ماجرای نیمروز» دوباره غافلگیر شده است. لینک کوتاه خبر: farda.fr/003VSa

منبع: فردا

کلیدواژه: اعتراض بازاریان اعتصاب فضای مجازی مریم رجوی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۶۹۳۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران

تا پیش از شیوع کرونا و تغییرات مدیریتی در سینما، چند سالی بود که جشنواره فیلم فجر نه فقط در بهمن‌ماه بلکه در اردیبهشت‌ با ساختار و شمایلی متفاوت برگزار می‌شد و میزبان سینماگران و فیلم‌هایی از کشورهای دیگر بود.

به گزارش ایسنا، جشنواره جهانی فجر با وجود برخی انتقادهایی که در داخل کشور نسبت به آن مطرح می‌شد، جایگاهی پیدا کرده بود که در همان چند دوره‌ی برگزاری چهره‌های بنامی از سینمای دنیا را به ایران کشاند از جمله پل ژوزف شریدر که درست در همین روز چهارم اردیبهشت‌ماه در نشستی خبری در پردیس سینمایی چارسو مقابل خبرنگاران ایرانی نشست.

نقش متفاوت لیلا حاتمی در یک فیلم آمریکایی

شریدر -فیلمنامه‌نویس و کارگردان مشهور امریکایی - که فیلمنامه‌های «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی را نوشته و در روزهای گذشته فیلم جدیدش با نام «اوه، کانادا» به بخش مسابقه اصلی جشنواره کن راه یافته است، اردیبهشت سال ۱۳۹۸ به جشنواره جهانی فجر در تهران آمد و پس از برگزاری یک کارگاه فیلمنامه نویسی، در یک نشست خبری پاسخگوی سوال‌ اهالی رسانه شد.

او در آن نشست با اشاره به اینکه «در دنیا چند فستیوال هستند که می‌توان جشنواره جهانی فجر را با آن‌ها مقایسه کرد مثل جشنواره تورنتو ولی از ابعاد این جشنواره و تعداد فیلم‌های حاضر در آن شگفت‌زده شدم» درباره آشنایی‌ خود با سینمای ایران گفته بود: «درباره جایگاه سینمای ایران که تردیدی نیست چون جایگاه ویژه‌ای دارد. در ۱۵ سال گذشته (تا سال ۱۳۹۸) سه نهضت ملی سینمای ایران، رومانی و آرژانتین شکل گرفته و همیشه این انتظار می‌رود که در هر جشنواره‌ای از سینمای ایران فیلمی حضور داشته باشد. برای بیشتر ما در غرب، سینمای ایران با کیارستمی شروع شد ولی بعد به فرهادی رسیدیم و حالا هم فیلم‌های دیگری هستند. یکی از دوستان من گادفری چیشایر (منتقد آمریکایی) است که فیلم‌های ایرانی زیادی دیده و کتابی درباره سینمای ایران می‌نویسد و به من فیلم‌های ایرانی پیشنهاد می‌دهد.»

شریدر که سال گذشته در جشنواره فیلم ونیز با دریافت جایزه یک عمر دستاورد هنری تقدر شد، درباره آینده سینما با وجود شبکه‌های مختلف و کمپانی‌هایی مثل نتفلیکس بیان کرده بود: «من فکر می‌کنم در این صد سال هرچه آموختیم خیلی به کارمان نیاید چون همه چیز تغییر کرده، مدت زمان فیلم‌ها عوض شده و اینکه کجا فیلم ببینیم و چگونگی پخش و عرضه، همگی تغییر کرده است. قبلاً فکر می‌کردم در یک مقطع گذار هستیم ولی الان فکر می‌کنم در یک مقطع گذار دائم هستیم. الان دیگر بازار هدف، آمریکایی‌ها نیستند بلکه برای چینی‌ها می‌سازیم.»

وی همچنین با اشاره به رشد روزافزون تکنولوژی گفته بود: «در حالی‌که فیلم‌ها منحصر به کلاس خاصی از فیلم‌سازان بودند، تکنولوژی این مرزها را شکسته و هر کسی می‌تواند فیلم بسازد. پس خبر خوب برای آینده سینما این است که هر کسی می‌تواند فیلم بسازد ولی خبر بد این است که دیگر نمی‌شود امرار معاش کرد.»

شریدر در بخشی دیگر از آن نشست درباره اینکه به نظر می‌رسد شناختش از سینمای ایران بیشتر با فیلمسازانی باشد که به نوعی سیاسی شناخته شده‌اند، بیان کرده بود: «تا جایی که من می‌دانم دو نوع سینما در ایران وجود دارد؛ یکی برای مجامع عمومی است و یکی هم داخلی و من بیشتر فیلم‌هایی را دیده‌ام که بیرون نمایش داشته‌اند، اما فیلم‌هایی را که درباره جنگ بوده چون خارج از کشور چندان نمایشی نداشته مسلماً ندیده‌ام. شما مثل فیلیپین دو سینمای داخلی و خارجی دارید و به همین دلیل دو جشنواره فجر هم دارید. با این حال من هیچ‌کدام از کارگردان‌ها مثل کیارستمی، فرهادی و پناهی را سیاسی نمی‌دانم ولی می‌دانم فیلم‌های سیاسی جذابی می‌شود اینجا ساخت.

این فیلمساز امریکایی در آن مقطع در واکنش به تحریم‌های رییس جمهور وقت ایالات متحده (دونالد ترامپ) علیه ایران و آسیب‌های آن به هنرمندان و سینما با ابراز تأسف از تحریم‌ها اظهار کرده بود: «الان دورانی است که نمی‌شود به امریکایی بودن افتخار کرد، در حالی که من همیشه و حتی زمان جنگ ویتنام به آمریکایی بودنم افتخار می‌کردم. در حال حاضر آنچه پیش آمده به بهانه تغییر رژیم ایران و در واقع برای دستیابی به نفت و منابع طبیعی شما است و این چیزی است که در ۱۰۰ سال گذشته وجود داشته و تأثیر یک هنرمند در مقایسه با ماشین پروپاگاندا خیلی اندک است. به همین دلیل به نظرم این وضعیت بسیار عذاب‌آور است.»

 

دیگر خبرها

  • سارق مغازه های تهرانسر دستگیر شد
  • ماجرای مبهم حذف طرح زوج و فرد در تهران چیست؟
  • ماجرای حذف طرح زوج و فرد از طرح ترافیک تهران چیست؟
  • ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران
  • یک نکته عجیب در عکس‌های جدید تتلو در دادگاه
  • چگونه از خرید لاستیک، روغن و فیلتر تقلبی خودرو در امان باشیم؟ | لوازم یدکی اصل را از اینجا تهیه کنید
  • سازمان بازرسی کل کشور به ماجرای «نوکیای ایرانی» ورود کند
  • جنایت فجیع در لواسان به سبک سریال آمریکایی‌
  • نعل و میخ؛ ابزار یک شغل پردرآمد | روزی روزگاری ۲۱ مغازه پالان‌دوزی در بازار طهران
  • رادیو ۸۴ ساله شد/ اینجا تهران است، رادیو ایران