کیروش: آقای پروفسور با سمهایی که تزریق کردی، تیم ملی لطمه خورد/هیچوقت برادر و پسرم را به تیم نیاوردم
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۸۴۶۵۸
سرمربی تیم ملی فوتبال گفت: به برانکو و افرادی که از او حمایت کردند مستقیم میگویم که به تیم ما لطمه زدند بعد از آن اتفاقات دیگر هیچ چیز در تیم ملی مانند قبل نشد. به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در صحبتهایی اظهار داشت: بسیار خوشحالم،بعد از بازی دیشب راحت خوابیدیم، چون افتخار کسب کردیم و کاری کردیم که هواداران به این تیم افتخار کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* قهرمانان واقعی ما بازیکنان هستند با عملکرد فوقالعادهای که نشان دادند
وی ادامه داد: مطمئناً از این به بعد باید اجازه دهم بازیکنان صحبت کنند همانطور که دیروز پژمان به من گفت اجازه بده از این پس بازیکنان در زمین صحبت کنند. چون آنها مستحق این احترام هستند. قهرمانان واقعی ما بازیکنان هستند با عملکرد فوقالعادهای که دیروز به نمایش گذاشتند.
*الان زمان آن است که چشم در چشم با افرادی که به تیم لطمه زدند، صحبت کنم
سرمربی تیم ملی فوتبال تصریح کرد: اصولاً مربی نیستم که باخت را دوست داشته باشم از حذف و باخت ناراحت میشوم و از درون درد میگیرم اما حالا زمان آن است که چشم در چشم و به صورت مستقیم با افرادی صحبت کنم که به آمادهسازی نهایی تیم ملی لطمه زدهاند که میتوانست تغییر نهایی و تأثیرگذاری نهایی را ایجاد کند الان زمان آن است که با این افراد صحبت کنم.
*برانکو اختلافاتی در تیم ملی ایجاد کرد که دیگر اوضاع مثل قبل نشد
کیروش افزود: الان مستقیم صحبت میکنم چشم در چشم با افرادی که به تیم ملی لطمه زدند. مشکلاتی که با لغو شدن اردوی ما در دوبی آغاز شد و برنامه آمادهسازی ما لطمه خورد. به برانکو و افرادی که از او حمایت کردند مستقیم میگویم که به تیم ما لطمه زدند بعد از آن اتفاقات دیگر هیچ چیز در تیم ملی مانند قبل نشد. اختلافاتی بین اعضای کادر به وجود آوردند که دیگر اوضاع را مانند قبل نکرد.
*سمهای پروفسور در تیم ملی اختلاف ایجاد کرد
وی ادامه داد: با لطماتی که برانکو زد و با سمهایی که پروفسور به تیم من تزریق کرد تیم ما لطمه خورد. ما کاملاً آنها را میشناسیم اما فراموش کردند در یک سال گذشته طبق برنامهای که داشتیم، کمال، روزبه، حسینی، امیری و بیرانوند در هفته به مدت یک روز و یک روز و نیم در اختیار تیم ملی بودند اما فراموش کردند رامین و مهدی با چه کیفتی در تیم ملی بازی کردند بازیکنانی که شما آنها را از پرسپولیس فراری دادید. تحسین شما از بازیکنان داخلی میدانم برای چیست چون میخواهید در تیم من اختلاف افکنی کنید و با این سم به تیم ملی لطمه بزنید.
سرمربی تیم ملی فوتبال تصریح کرد: وقتی فراموش کردید از طارمی و رضاییان تحسین کنید نه تنها این بازیکنان را دست کم گرفتید بلکه به تیم ملی توهین کردید. آقای برانکو شما دنبال این بودید که ساختمان پک را به دست آورید شما و دوستان شما دنبال این بودید. شما شخصی بودید که به برنامه آمادهسازی تیم ملی لطمه زدید به همین دلیل رئیس فدراسیون به من گفت اگر بخواهیم این برنامه را پیاده کنیم افرادی به ما سنگ خواهند زد.
کیروش گفت: آقای پروفسور وقتی شما درباره بازیکنان لیگ صحبت میکنید باید یادآوری کنیم که چه کسی این بازیکنان را به باشگاه آورد و در تیم ملی پرورش داد. مردم ایران یادشان است که شما بازیکنان اوکراینی را آوردید و هزاران دلار خرج آنها کردید شما و دوستان شما در پشت صحنه برنامه تیم ملی را بایکوت کردید. شما قدرت دارید چون صورت خود را پشت باشگاه پرسپولیس پنهان کردید به همین خاطر است که شاید این کشور برای من و شما کوچک شده باشد.
وی افزود: میگویم که امروز اعضای خانواده من در تیم ملی نیستند هیچ وقت برادرم را در کنار خودم نیاوردم و هیچ زمان پسرم با من کار نمیکند و هیچوقت داخل تجارت با فدراسیون نبودم. برعکس اگر کسی بدهکار باشد این فدراسیون است که به من بدهکار است چرا که از جیب خودم برای تیم ملی هزینه کردهام در آن زمان وقتی که برانکو بازیکنان اوکراینی را آورد که حتی یک دقیقه هم بازی نکردند من از جیب خودم برای ساختمان پک هزینه کردم. من فقط حقایق را بازگو میکنم به خاطر اینکه در چهار سال گذشته باید سکوت میکردم.
سرمربی تیم ملی فوتبال درباره دیدار مقابل پرتغال گفت: آنچه شما در صورت من میبینید در درون من نیست به خودمان افتخار میکنیم دیشب با صلح و آرامش خوابیدیم و امروز با یک تفکر جدید بیدار شدیم امیدوارم خداوند حواسش به دوستانم باشد چون خودم حواسم به دشمنانم هست بازیکنان هم کمی بهتر هستند اگر خوششانس بودیم شاید اتفاقات دیگری میافتاد اما وقتی آب از رودخانه رد میشود دیگر رفته است.
کیروش خاطرنشان کرد: تفاوتی بین هیچکدام از بازیکنان داخلی و لژیونرها قائل نیستم چون نمیخواهم در تیمم تفرقه بیندازم. این توهین و تفرقه است که فقط از یک طرف تعریف میشود. این سمی است که برانکو میخواهد به تیم من تزریق کند و بین بازیکنانم تفرقه بیندازد. اما من بلند میگویم بازیکنان متشکرم.
وی درباره حضورش در جام ملتهای آسیا گفت: همانطور که گفتم یک بار دیگر هم شفاف میگویم این یک افتخار برای من است که این پیشنهاد را از طرف فدراسیون فوتبال دریافت کردم و آمادهام به این توافق پایبند باشم. اما یک بار دیگر تکرار میکنم بعد از اینکه درباره برنامه توافق کردیم نمیتوانم قبول کنم رئیس فدراسیون بگوید آقای برانکو حرفی زده و هواداران پرسپولیس سنگ میاندازند و اگر بخواهیم برنامهمان را پیاده کنیم هواداران به سمت کیروش سنگ خواهند زد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۸۴۶۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!
سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد میکردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر میشد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتاوانت ما شد. با آقا مجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم
شهیدحاج مجید رمضان از شهدای به نام و شناخته شده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) است. این شهید بزرگوار پیش از شهادت به عنوان رئیس ستاد لشکر ۲۷ خدمت میکرد و از او و حسن خلقی که داشت، روایتهای زیادی شده است. در گفتگو با سردار حاجرضا صادقی از همرزمان این شهید بزرگوار، خاطرهای جالب از او را تقدیم حضورتان میکنیم.
موضع حاج بابا
محرم سال ۱۳۶۱ در منطقه خیرناصرخوان یک موضع آتشبار داشتیم به نام موضع شهید حاج بابا. دو قبضه توپ ۱۰۵ از ارتش به صورت رابطهای گرفته بودیم و بخشی از آتش پشتیبانی منطقه را تأمین میکردیم. شب عاشورا برادر مجید رمضان که مسئول ستاد لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود آمد با هم برویم موضع حاج بابا. من و حاج مجید از بچگی با هم رفیق بودیم. در دبیرستان باهم رشته راه و ساختمان میخواندیم. با هم میرفتیم شهر ری کارگری میکردیم و خلاصه از سالها رفاقت و همراهی، کلی خاطره با هم داشتیم.
اروند قصرشیرین
برای رفتن به آتشبار نمیتوانستیم از جاده اصلی تردد کنیم؛ لذا باید از رودخانهای به نام اروند که در منطقه قصرشیرین بود عبور میکردیم. این رود اروند که من میگویم در قصرشیرین است. صرفاً تشابه اسمی با همان رودخانه معروف اروند دارد که عملیات والفجر ۸ با عبور رزمندگان از روی آن صورت گرفت. شاید خیلیها ندانند که در قصرشیرین هم یک رودخانه اروند داریم و با شنیدن نامش به اشتباه بیفتند.
به هرحال هوا تاریک شده بود که به رودخانه اروند رسیدیم. به خاطر بارندگیهای چند روز قبل، سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد میکردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر میشد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتاوانت ما شد. با آقامجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم و با برادر علی نورمحمدی که مسئول لجستیک ما بود تماس گرفتیم بیاید ما را بکسل کند و از رودخانه بیرون بکشد.
تویوتا مدل f ۲
برادر علی نورمحمدی یک تویوتا وانت مدل F ۲ قدیمی داشت که خیلی قوی بود. میتوانست هر ماشینی را بکسل کند. حتی چند بار هم کامیونهای زیل ارتش را که در رودخانه گیر کرده بودند با تویوتای خودش بکسل کرده و بیرون کشیده بود. وقتی با علی آقا تماس گرفتیم، نیم ساعت بعد خودش را با تویوتای قدرتمندش رساند. آمد و با کمی تقلا، ماشین ما را بکسل کرد و از رودخانه کشید بیرون. به خشکی که رسیدیم، مشکل روشن نشدن ماشین به قوت خودش باقی بود. شمع وایر و دلکو ماشین کاملاً خیس شده بود و هرکاری کردیم روشن نشد. برادر نورمحمدی ما را تا موضع شهید حاج بابا بکسل کرد و برد.
خاطره ناگفته
آن شب وقتی به موضع حاج بابا رسیدیم، دیدیم بچههای آتشبار آتشی روشن کردهاند. ما کنار آتش خودمان را گرم و لباسهایمان را خشک کردیم. این قضیه گذشت و فقط من و شهیدمجید رمضان و برادر علی نورمحمدی از این واقعه خبر داشتیم. حاج مجید که در دفاع مقدس به شهادت رسید و حاج علی نورمحمدی هم که بعد از جنگ برگشت اصفهان. به نوعی خاطره آن شب و گیرکردن ما در وسط رودخانه و بکسل شدنمان توسط برادر نورمحمدی یک خاطره ناگفته باقیماند. گذشت و جنگ به اتمام رسید.
رؤیای صادقه
بعد از اتمام دفاع مقدس در دفتر مرحوم آیتالله غیوری در صفائیه شهر ری بودم. ایشان از علمای خیری بودند که شبها بعد از نماز مینشستند و درخواستها و مشکلات مردم را رفع و رجوع میکردند. من هم در خدمت حاج آقا بودم. نامههای مردم را میگرفتم، مشکلاتشان را میشنیدم و به حاج آقا انتقال میدادم. یک روز آقایی آمد و گفت: برای پول پیش منزل مشکل دارم. حاج مجید گفت بیایم پیش شما بگویم: «به فلانی بگو حاجمجید گفت مشکل من را حل کنید.»
پرسیدم کدام حاج مجید؟ گفت: شهیدحاج مجید رمضان. گفتم خودت میگویی شهیدحاج مجید! شهید چطور گفت بیایی پیش من؟
آن برادر حرف عجیبی زد. گفت: من خودم از بچههای لشکر ۲۷ هستم. چند روز پیش رفتم قطعه ۲۶ بهشتزهرا (س) سر مزار حاج مجید. دلم بدجوری گرفته بود. صاحب خانه پول پیش بیشتری میخواست و من هم دستم بسته بود. شرمنده زن و بچه شده بودم. گفتم حاجی مشکل دارم، کمکم کن. همان شب حاجی آمد به خوابم، آدرس اینجا را داد و گفت برو پیش حاج صادقی و بگو حاج مجید گفته مشکل من را حل کن. نشان به آن نشان که شب عاشورا وسط رودخانه اروند ماشین گیر کرد و...
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی