اوت شايسته سالاري براي جولان نورچشميها/ الگوسازي ورزشکارسالاري در فدراسيون وزنه برداري!
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۴۱۹۲۷۰
خبرگزاري آريا - با رفتارهاي کيانوش رستمي و مماشات فدراسيون وزنه برداري، به نظر مي رسد رستمي به الگويي ورزشکار سالار براي ورزشکاران ساير رشتهها تبديل شود و راهي کج را براي ورزش کشور ترسيم کند.
به گزارش خبرگزاري فارس، باز هم دسته گلي ديگر از فدراسيون وزنهبرداري؛ البته ديگر عادت کردهايم به انتشار اخبار عجيب و غريب از دل فدراسيوني که اميد اول ورزش ايران در بازيهاي المپيک و آسيايي است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از رکوردگيري تقريبا نمايشي تيم ملي (در غيبت عليحسيني و اوت کردن رستمي) ريش سفيدان وزنهبرداري دور هم جمع شدند تا دربار نفرات اعزامي به بازيهاي آسيايي جاکارتا تصميمگيري کنند، تصميماتي که براي روح ورزش و جوانمردي بسيار نااميد کننده بود.
شايد مهمترين و عجيبترين تصميم اعلام نام کيانوش رستمي در کنار سهراب مرادي در وزن 94 کيلوگرم براي حضور در بازيهاي آسيايي جاکارتا باشد.
اين ارفاق در حالي به کيانوش داده شد که وي در مسابقات جهاني نه تنها توفيقي کسب نکرد که حتي نزديک بود باعث لطمه خوردن تيم ملي ايران و از دست رفتن نخستين قهرماني تيمي شود. بعد از اتفاقات رقابت هاي جهاني پيش بيني مي شد حاشيه امنيت بيهوده رستمي از بين رفته و با او نيز همانند سايرين رفتار شود اما کيانوش در رکوردگيري تيم ملي براي جاکارتا حتي نتوانست وزنههايش را مهار کند و اوت کرد، اما برخلاف تعجب پاداش اين ناکامي و رفتارش را با اعزام به بازيهاي آسيايي گرفت، آنهم به قيمت ناديده گرفتن حق ديگران.
قرار بود انتخاب اعضاي تيم ملي براي حضور در مسابقات مهم پيش رو قانونمند و ضابطه مند باشد بر همين اساس بود که علي مرادي با حضورش در فدارسيون اقدام به تأسيس شوراي عالي فني فدراسيون کرد تا بر اساس خرد جمعي تصميمگيري شود، شورايي که همان زمان هم عده زيادي از منتقدان به نقش کمرنگ و حتي بيتأثير آن ايراد ميگرفتند و سهمي براي اعضا قائل نبودند؛ انتقاداتي که با گذشت زمان ميبينيم که چندان هم بيراه نبوده است.
قصه کيانوش رستمي اما سر دراز دارد و به اين رکوردگيري و اتفقات آن مربوط نمي شد. مدتهاست که اين وزنه بردار تافته جدا بافته اي شده که تحت هر شرايطي در ترکيب تيم ملي حضور دارد. حتي اگر به همه دهن کجي کند و رفتار خارج از قانون داشته باشد.
بعد از حضور مرادي در رأس فدراسيون وزنهبرداري و پيش از بازيهاي المپيک ريو کيانوش رستمي در تعارضي آشکار اقدام به انجام تمريناتش به صورت انفرادي کرد و همان زمان فدراسيون از اين موضوع حمايت نمود. اين موضوع بعد از کسب مدال طلاي بازيهاي المپيک توسط رستمي ادامه پيدا کرد و او حتي بارها مدعي شد که بدون مربي قهرمان شده و کسي نقشي در اين موفقيتش نداشته؛ آنچه ناديده گرفتن جايگاه مربي و البته فدراسيون بود و به نوعي خود را بي نياز و مبرا از همه چيز عنوان مي کرد و بعد از آن بود که فدراسيون ديگر نتوانست اين موضوع را مديريت کند.
همان زمان هم نسبت به رفتار کيانوش هشدار داديم؛ هشدار داديم که سوا کردن خرجش از ساير اردونشينان و تمرينات انفرادي بلاي جان کار تيمي است؛ به هر حال مانند گذشته حالا هم بيشترين انتقاد به فدراسيون وزنهبرداري است که چرا اجازه اين تکروي و خودمحوري را به ورزشکارانش ميدهد که باعث ايجاد شائبه ورزشکار سالاري شود. وقتي رستمي ميگويد تمريناتش را با رئيس فدراسيون هماهنگ ميکند و کاري به سرمربي تيم ملي ندارد چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ شايد بهتر بود همان زمان فدراسيون وزنهبرداري برخورد محکمتري با اين ورزشکار ميکرد تا حالا شاهد اين اتفاقات نباشيم.
اگر کمي به عقب برگرديم در مسابقات جهاني آناهايم آمريکا هم، چنين تصميمي گرفته شد و در حاليکه مشخص بود رستمي مصدوم است و از طرفي از انگيزه لازم و کافي برخوردار نيست، اما در ترکيب تيم اعزامي قرار گرفت؛ همانجا بود که قبل از شروع مسابقات مسئولان فدراسيون پي به اشتباه خود بردند، اما حيف که دير شده بود و زماني براي جبران نبود. اگر طبق رکوردهاي ثبت شده در آمريکا و بر اساس رکوردهاي عسگري، اين وزنهبردار را اعزام ميکرديم و حق اين جوان محجوب خوزستاني ناديده گرفته نميشد، براحتي صاحب يکي از سکوهاي سه گانه ميشد و مي توانست به يک مدال باارزش، نوبرانه و تاريخي در سبک وزن وزنه برداري دست پيدا کنيم و قطعا تيم ايران با اقتدار بيشتري بر سکوي قهرماني قرار ميگرفت.
حالا و با تکرار همين ماجرا در ترکيب تيم اعزامي وزنه برداري به بازي هاي آسيايي، به نظر ميرسد در شرايط کنوني هر ورزشکاري که محجوب و ماخوذ به حيا باشد حقش خورده ميشود و افرادي که با هياهو و هوچيگري کارهاي خود را پيش ميبرند، همواره در بورس هستند.
داستانهاي کيانوش تمامي نداشت؛ او بعد از مسابقات جهاني و مصدوميتي که در نهايت حقيقت آن مشخص نشد، با هزينه بيتالمال و از جيب مردم به بهانه درمان زانوي مصدومش به اروپاگردي رفت و عکسهاي زيادي از تفريح و گشت و گذار در صفحه شخصياش از حضور در مناطق توريستي اسپانيا منتشر کرد. هر چند اين پايان کار نبود؛ حتي هيچ کس از او خبر نداشت که کجاست و در چه حالي است و حتي زماني که رئيس فدراسيون فکر مي کرد رستمي در تهران است و تمريناتش را پيگيري ميکند، تصاوير او در صفحه شخصياش خبر از حضورش در شيراز و دبي ميداد و بيخبري رئيس فدراسيون.
در هر حال اگر بخواهيم از بُعد فني هم به اين موضوع نگاه کنيم، رستمي حداقلِ استانداردهاي لازم را براي اعزام به بازيهاي آسيايي ندارد. هنوز هيچ کس دليل تغيير وزن رستمي به يک وزن بالاتر را نميداند؛ سرمربي تيم ملي هم هر زمان درباره شرايط رستمي از وي سوال ميشود با ميلي پاسخ مي دهد يا ميگويد از خودش بپرسيد که نميتوان به برخواه خردهاي گرفت.
با توجه به عملکرد خيره کننده سهراب مرادي در مسابقات جهاني و رکوردگيري اخير تيم ملي و شکستن رکوردهاي جهان، در بهترين حالت کيانوش رستمي در 94 کيلوگرم به مدالي بهتر از نقره نخواهد رسيد؛ تازه آنهم در حالي که وزنهبردار ازبک در مسابقات جهاني رکوردهاي خوبي ثبت کرد و در حرکت يکضرب پا به پاي مرادي آمد و در حرکت دوضرب به علت مصدوميت از رقابت بازماند. پس اگر اين وزنهبردار هم در شرايط ايدهآل باشد، بايد سکوي دوم را هم از دست رفته ديد و به برنز قانع بود و از هيمن رو از منظر فني نيز اعزام او به مسابقات هيچ توجيهي نخواهد داشت.
رستمي به خوبي ميداند در جايي که سهراب مرادي دارد يکه تازي ميکند، هيچ شانسي براي کسب مدال طلا در بازيهاي آسيايي نخواهد داشت. او در حرکت يک ضرب 180 کيلوگرم را ثبت کرد، اما دو مرتبه وزنه 185کيلوگرمي را انداخت. رستمي در حرکت دو ضرب هم وزنه 225 و در ادامه دو مرتبه هم وزنه 277 کيلوگرم را انداخت تا با عصبانيت سالن را ترک کند.
در اين شرايط رفتار نااميد کننده مديريت فدراسيون وزنهبرداري جاي تعجب دارد؛ مديريتي مايوس کننده که ديگر جاي هيچ دفاعي را نميگذارد. يک ورزشکار ديگر بايد از چه طريقي يک مجموعه را تحقير کند تا با او برخورد شود.
حالا بيم آن ميرود که رستمي به الگويي ورزشکار سالار براي ورزشکاران ساير رشتهها تبديل شود و راهي کج را براي ورزش کشور ترسيم کند.
انتهاي پيام/س
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۴۱۹۲۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ستارههای والیبال علیه تیم ملی و پائز؛ دوباره بازیکن سالاری زیر تور
به گزارش قدس آنلاین، با حضور پائز در ایران، تمرینات تیم ملی والیبال جدیتر از گذشته دنبال میشود و حالا باید امیدوار بود این تیم بتواند به هدفی تقریبا محال یعنی رسیدن به سهمیه المپیک پاریس، برسد. هرچند روی کاغذ، والیبال ایران شانس کسب سهمیه دارد اما واقعیتها چیز دیگری میگوید و تیم ملی باید به ۱۰ پیروزی دست پیدا کند تا بتواند مسافر پاریس شود که این تعداد پیروزی حتی برای تیمهای بزرگ همچون برزیل و لهستان هم کاری بسیار سخت محسوب میشود.
با این حال توقع جامعه والیبال از ملیپوشان این تیم، تلاش حداکثری برای دفاع از حیثیت والیبال ایران است. بازیکنانی که در لیست نهایی تیم ملی قرار گرفتهاند باید این نکته را در نظر داشته باشند که پوشیدن پیراهن این تیم، بزرگترین افتخار ممکن برای آنهاست. امروز لیست تیم ملی والیبال اعلام شد و مطابق پیشبینیها برخی بازیکنان که هر چه دارند از بازی در تیم ملی بوده است، در این لیست ۳۰ نفره حضور ندارند.
این بازیکنان مصدومیت را بهانه کردهاند تا به تیم ملی نیایند؛ اما عجیب اینکه آنها تا آخرین بازی تیمشان در لیگ برتر و همچنین لیگهای بیکیفیت خارجی به میدان رفتند و هیچ خبری هم از مصدومیت آنها نبود!
به نظر میرسد واقعیت این است که آنها به دلیل ترس از مصدومیت در تیم ملی و اینکه نتوانند برای فصل بعد قراردادهای میلیاردی امضا کنند، به تیم ملی کشورشان پشت کردند. قطعا اگر تیم ملی شانس بیشتری برای صعود به المپیک داشت این بازیکنان چنین تصمیمی نمیگرفتند؛ چرا که حضور در المپیک میتوانست پیشنهادهای باشگاهی بهتری برای آنها فراهم کند.
یادمان نرفته در دورهای بازیکن مطرح تیم ملی والیبال به دلیل اینکه به آنها پاداش لیگ ملتها داده نشد، خودش را به بیماری زد اما زمانی که پول به او رسید شفا پیدا کرد و برای تیم ملی به میدان رفت!
حالا دیگر نمیتوان به سرمربی اسبق تیم ملی خرده گرفت. زمانی که بازیکنان باتجربه تمایلی به بازی برای این تیم نداشتند برخی عنوان کردند که دلیل این مسئله حضور بهروز عطایی روی نیمکت تیم ملی است. عجیب آنکه کسانی که حالا منتقد بازیکنانی شدهاند که از حضور در تیم ملی امتناع کردهاند در آن زمان یا سکوت کردند یا به حمایت از بازیکنان انصرافی پرداختند.
مشکل جای دیگریست؛ همانجایی که به صورت سیستماتیک از بازیکنسالاری حمایت میشد. باید امیدوار بود این بار و در دوره ریاست میلاد تقوی دیگر خبری از بازیکنسالاری نباشد. بازیکنی که در دوره مربیگری عطایی به یکباره از همراهی تیم ملی امتناع کرد، نباید بار دیگر به این تیم دعوت میشد؛ اما هنوز هم فرصت کافی برای مقابله با این معضل هست؛ در غیر این صورت در روی همان پاشنه قبلی خواهد چرخید.