راز سه تابلوی ایران در انبارهای بلغارستان / نقاش افسانهای قاجار کیست
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۴۲۳۷۱۲
سه تابلو نقاشی قاجاری مدتهاست در گالری ملی هنر بلغارستان انبار شده است و خاک میخورند، احتمالا تابلوها مربوط به زمانی است که مظفرالدین شاه مدت کوتاهی در صوفیه اقامت کرده است کاخی که محل استراحت او بود همین ساختمان کنونی گالری ملی هنر بلغارستان است. ۰۸ تير ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۷ اجتماعی محیط زیست سفر نظرات
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، در روزهای 21 و 22 ژوییه 2018 ، همزمان با نمایشگاه "امپراتوری گلهای سرخ: شاهکارهای هنر ایران در سده نوزدهم" یک همایش دو روزه در موزه لوور (شعبه لان) برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گوینل فلانژه، برگزار کننده نمایشگاه و همایش میگوید گرچه موضوع هر دو هنر قاجار است ولی در واقع دو موضوع گوناگون در آنها مطرح شد: "تاکید ما در همایش، آثار منتشر نشده و کمتر شناخته شده از هنر قاجار بود؛ موضوعی که هم برای پژوهشگران اهمیت دارد و هم برای افرادی که به شکل عمومی به هنر قاجار علاقه دارند. از این جنبه، رویکرد همایش با نمایشگاه کاملا متفاوت بود." خانم فلانژه اضافه میکند که همایش، پژوهشگران را برای گزینش موضوع کاملا آزاد گذاشته بود.
نقاشیهای ناشناخته قاجاری در بلغارستان
همچنین ایوان سانتو - مدیر بخش ایران شناسی دانشگاه اُتوُش لوراند در بوداپست، در بخش آغازین همایش به پنج نقاشی نفیس قاجار پرداخت که اکنون در بلغارستان و اسلواکی نگهداری میشوند. سه نمونه از این نقاشیها که آقای سانتو موفق به دیدن آنها شده سالهاست که در گالری ملی هنر بلغارستان انبار شده و گردانندگان موزه حتی نمیدانستند که تابلوها در ایران کشیده شدهاند.
این ایران شناس مجارستانی میگوید: "یکی از دوستانم که در آنجا کار میکند با من تماس گرفت و گفت سه تابلو در انبارشان وجود دارد که نمیدانند از کجاست و تنها حدس میزنند مربوط به عثمانی باشد. زمانی که به آنجا رفتم دیدم سه هنرمند ایرانی در دوره قاجار آنها را کشیدهاند."
ایوان سانتو میافزاید: "نمونههای مشابه با این سه تابلو در فرانسه هم وجود دارد ولی نکته جالب این است که این تابلوها در صوفیه چه میکنند. تنها احتمالی که میدهم این است که تابلوها مربوط به زمانی است که مظفرالدین شاه مدت کوتاهی در صوفیه اقامت کرده است. کاخی که محل استراحت او بود همین ساختمانی است که اکنون محل گالری ملی هنر در بلغارستان است. این سه تابلو هیچگاه در دید عموم نبوده و اکنون در وضعیت نامناسبی هستند. اما امیدوارم مسئولان موزه برای ترمیم آنها اقدام کنند چون تازه متوجه ارزش هنری آنها شدهاند."
نسخه مصور هزار و یکشب و هنرمندانی در سایه
تنها سخنرانی که از ایران در همایش حضور داشت علی بوذری - پژوهشگر نسخههای خطی بود. او در سخنرانیاش به نمونههایی از نسخ خطی در دوره قاجار پرداخت که در دسترس عموم نیستند. سخنرانی او به طور خاص به آثار میرزا حسن (فرزند آقا سید میرزا اصفهانی) اختصاص داشت که به باور بوذری، پُلی است میان هنر عوام و درباری در زمان قاجار.
بوذری در سخنرانی خود تلاش کرد با بررسی شباهتهای کار میرزا حسن و تصاویر نسخه خطی و مصور "هزار یک شب"، همکاری این تصویرگر را با آفرینندگان آن کتاب به اثبات برساند. این اثر توسط گروهی از هنرمندان ناشناس و با مدیریت هنری صنیع الملک، نقاشباشی ناصرالدین شاه، مصور شده و شناسایی تصویرگران از موضوعهای مورد بحث میان پژوهشگران هنر قاجار است. این اثر تنها نسخه مصور خطی از "هزار و یکشب" به زبان پارسی است که بیش از 3600 تصویر در خود دارد؛ رکوردی در میان نسخههای خطی مصور پارسی.
علیرغم اهمیت این نسخه، دسترسی به آن حتی برای پژوهشگران چندان ساده نیست ولی در نمایشگاه کنونی در لوور، برای نخستین بار تعدادی از تصاویر آن به صورت دیجیتال برای نمایش در فضای نمایشگاه از تهران ارسال شده است.
جای خالی آثار کمال الملک در همایش و نمایشگاه
تعدادی قابل توجهی از نقاشیهای دوره قاجار در نمایشگاه "امپراتوری گلهای سرخ" ارائه شدهاند اما از آثار کمال الملک، یکی از مشهورترین نقاشان این دوره، تنها دو اثر به چشم میخورد: نمایی از "کاخ گلستان" که از تهران به لوور آورده شده و دیگری پرترهای که نقاش از خودش کشیده و از موزه هنر اسلامی در دوحه به امانت گرفته شده است. لیلا دیبا - پژوهشگر هنر قاجار، ابراز شگفتی میکند که توجه به آثار این نقاشِ افسانهای دوره قاجار در نمایشگاه بسیار ناچیز بوده و در همایش هم به آن پرداخته نشده است.
دیبا که در سالهای پیش از انقلاب، مدیر موزه نگارستان (ویژه هنر قاجار) در تهران بوده، یکی از مهمترین دلایل این بیتوجهی را رویکرد کاخ گلستان میداند. او میگوید: "افرادی که در این موزه به مدیریت گماشته شدهاند متخصصان هنری نیستند که درکی از شیوه کار و ارزش آثار داشته باشند. این افراد به دلیل موقعیت سیاسی در این مقام قرار گرفتهاند و به نظر میرسد به شدت نگران هستند که مبادا موقعیت کاری خود را از دست بدهند. ما هنوز یک کاتالوگ با جزئیات دقیق نداریم تا مشخص شود چه آثاری از کمال الملک در چه اندازهای در کاخ گلستان وجود دارد و کارهایی که به شکل پراکنده در این زمینه انجام شده پاسخگوی کار جدی پژوهشی نیستند."
دیبا که به اتفاق مریم اختیار - سرپرست بزرگترین نمایشگاه هنر قاجار در سال 1999 در موزه بروکلین (نیویورک) بوده، خود نیز در سخنرانیاش به تاثیر هنرمندان معاصر ایران از عکسهای دوران قاجار پرداخت. او در سخنرانیاش گفت حتی در زمان پهلوی که عکسهای قاجار به شکل مدونی در اختیار هنرمندان قرار نداشت، چهرههایی مانند اردشیر محصص، قاسم حاجیزاده و کاوه گلستان از روی کارت پستالها و مجموعههای خصوصی، از عکسهای قاجار در آثارشان الهام گرفتند؛ آنها در جستجوی سرچشمه های ایرانی برای آفرینش بودند و عکسهای قاجار این نقش را برایشان ایفا کرد."
تاکید بیش از حد همایش بر زبان فرانسوی
گرچه سخنرانان و شنوندگان در همایش هنر قاجار از کشورهای گوناگون به فرانسه آمده بودند ولی گردانندگان، تاکید بیش از اندازهای به کاربرد زبان فرانسوی به خرج دادند. مدیر موزه و سرپرست هنری نمایشگاه هر دو به فرانسوی سخنرانی کردند و برگردان انگلیسی سخنرانیهایشان را به صورت چاپ شده در میان شرکت کنندگان پخش کردند.
سخنرانی یکی از پژوهشگران درباره نقاشیهای زیرلاکی قاجار اما تماما به فرانسوی بدون هیچگونه ترجمه اعم از چاپی یا همزمان ایراد شد که تعجب برانگیز بود. چکیده سخنرانیها در این همایش بینالمللی نیز تنها به زبان فرانسوی در یک جزوه در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. این شیوه حتی در کاتالوگ کامل نمایشگاه نیز اعمال شده بود که آن را محدود به افرادی میکند که با زبان فرانسوی آشنایی دارند.
انتهای پیام/
R1014143/P1014143/S2,23,1416/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۴۲۳۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانهای رساند؟
همشهری آنلاین: رحیمعلی خرم مقاطعهکار معروف زمان پهلوی و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) در آن زمان، روزگاری یک کارگر ساده آسفالتکار بوده که بواسطه آشنایی اتفاقی با مادر شاه به یک سرمایهدار بزرگ تبدیل شد. رحیمعلی فرزند بیکعلی حدود سال 1300 در روستای کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. او در جوانی با هدف یافتن شغل و کسب درآمد راهی تهران شد و به لطف جثهای قوی و نیرومند در یک پروژه آسفالتکاری در پایتخت به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از قضا این گروه آسفالتکار یکی از روزها برای ترمیم معابر کاخ سلطنتی به سعدآباد رفتند و همان جا نقطه آغاز ارتباط خرم با دربار پهلوی بود چرا که مادر شاه در محوطه کاخ وی را دید و همان روز او را به حضور خود فراخواند. گفته میشود علت راهیابی خرم به دربار، روابط غیر عادی او با ملکه مادر بوده است. به این ترتیب آشنایی رحیمعلی خرم با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد. او با محمودرضا پهلوی و حمیدرضا پهلوی رابطه نزدیکی داشت و حتی قرار بود پسر خرم با دختر حمیدرضا ازدواج کند. داستان آشنایی رحیم علی خرم با مادر شاه در کتاب «من و فرح پهلوی»، نوشته اسکندر دلدم با جزئیات بیشتری آمده است. نویسنده این کتاب، اسکندر دلدم از افراد مورد وثوق دربار پهلوی و از نزدیکان دولتمردان این رژیم بوده است. او به دلیل شغل خبرنگاریاش، ارتباطات وسیعی با دربار و مقامهای تراز اول کشور داشته است. دلدم در خاطراتش در کتاب«من و فرح پهلوی» آورده است: مادر شاه، اکثر شبها در کاخ اختصاصی خود مجلس بزم به راه میانداخت و با آن سن زیاد به سه چیز علاقه داشت. یکی مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیمالجثه که آخرین آن، رحیمعلی خرم، مقاطعه کار معروف و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) بود. دوم به «سگ» علاقه مفرطی داشت و همیشه در اطراف او، حتی روی پاها و در بغلش چندین سگ از نژادهای مختلف دیده میشد. سومین سرگرمی مادر شاه، برپایی مجالس طرب بود. پای ثابت مجالس بزم و طرب ملکه مادر، خواننده کهن سال و قدیمی «ملوک ضرابی» بود که چندین مدال درجه اول همایون (مدالی که معمولا به فرماندهان عالی رتبه ارتش و رجال درجه اول سیاسی داده می شد) از شاه و مادرش گرفته بود! مادر شاه یک شوهر رسمی به نام آقای ملک پور داشت. من ملک پور را از نزدیک میشناختم. ملک پور علاوه بر کارها و مشاغلی که داشت، در کار خرید و فروش اتومبیل دست دوم نیز فعالیت می کرد و پاتوق او، نمایشگاه مرحوم شعبان رحیمی پور در ضلع جنوبی میدان فردوسی بود. بسیاری از رجال و امرای ارتش چون سپهبد کمال و سپهبد وشمگیر هم بعداز ظهرها در این نمایشگاه فعالیت اقتصادی داشتند. ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیمعلی خرم نیز بسیار خواندنی و جالب است. رحیمعلی خرم،کارگر ساده (آسفالت کار) بود و هیکل درشت و نخراشیدهای داشت. یک روز که خیابانهای کاخ سعدآباد را تجدید آسفالت میکردند، رحیمعلی خرم پس از کار زیاد و بعد از صرف ناهار مشغول چرت زدن و استراحت زیر یکی از درختهای محوطه کاخ سعدآباد بوده که از قضای روزگار، شاهین بخت و اقبال در اطراف هیکل نتراشیده و نخراشیده او به پرواز در میآید و مادر شاه که همراه با ندیمهاش از آن محل عبور میکرده و چشمش به هیکل غیرعادی کارگری که در آن آفتاب نیمروز به حالت طاق باز(!) خوابیده و دستمالش را هم روی صورتش کشیده بود، میافتد و بلافاصله میگوید این مرتیکه پدرسوخته را به کاخ اختصاصی بیاورید تا ببینم به چه جرئتی به این وضع فجیع(!) در ملأ مادرشاه خوابیده است! فورا رحیمعلی را بلند میکنند و به حضور والده مکرمه شاهنشاه میبرند و از همین لحظه، زندگی رحیمعلی دگرگون و کارگر آسفالت کار مبدل به بزرگترین مقاطعهکار آسفالت کار دستگاهها و ادارات دولتی میشود. خرم پس از این دیدار، مورد توجه مادر شاه قرار گرفته و به زودی صاحب مکنت و ثروت فوقالعادهای میشود. رحیمعلی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالتپزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمینهای اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، میربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار میداد.
رحیمعلی خرم که در آغاز به عنوان مقاطعهکار آسفالت به ثروتاندوزی میپرداخت، کمی بعد با رانتخواری توانست اغلب قراردادهای پیمانکاری را به نام خود منعقد کند. حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات شاهنشاهی و دوست نزدیک شاه در این باره در کتاب«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» مینویسد: «یک نمونه کوچک در مقایسه با سایر فعالیتها در سطح کشور عبارت بود از آسفالت خیابانهای تهران. شهرداری چندین سال متوالی با یک مقاطعهکار [که نام او رحیمعلی خرم بود] قرارداد بست که در طول یک سال در قبال فلان مقدار وجه (رقم به درستی خاطرم نیست ولی آنقدر بود که مقاطعهکار توانست برای هر سال 200 میلیون تومان به مقامات شهرداری رشوه دهد) مسئولیت آسفالت خیابانهای تهران را عهدهدار گردد. مقاطعهکار فوق، خیابانها را لکهگیری میکرد و در برخی خیابانها یک ورقه نازک چند سانتی آسفالت میریخت. در فصل زمستان به علت یخبندان، این آسفالتها درمیآمد و چالههایی در خیابانها ایجاد میکرد که رانندگی در خیابانهای تهران مسئله شده بود و زیانهای فراوانی به خودروها و به خصوص فنرهای خودرو وارد میکرد. این کار چند سال متوالی ادامه یافت و وضع را به محمدرضا گزارش دادم. محمودرضا برادر محمدرضا با این مقاطعهکار به طور صوری شریک بود و درصدی دریافت میداشت. نتیجه گزارش من فقط این شد که سال بعد با آن مقاطعهکار قراردادی بسته نشد ولی نه به سوءاستفاده در شهرداری کاری داشتند و نه به مقاطعهکار ایرادی وارد شد.»
رحیمعلی خرم با اشرف پهلوی هم رابطه خوبی داشت. ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامهنگار و نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران رژیم پهلوی، در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» در اینباره مینویسد: «یک روز که والاحضرت اشرف میخواست به اروپا برود خرم بیش از یکصد هزار دلار... از تمام صرافیهای تهران خرید و جمع کرد یعنی هشت میلیون ریال آن روز خرج کرد. آن اسکناسها را در بسته مخصوصی پیچید و به فرودگاه رفت و دست والاحضرت را ماچ کرد و آن بسته را تقدیم نمود.» در سال 1341 و در دوران نخستوزیری علی امینی، خرم به اتهام یک کلاهبرداری کلان به مبلغ 23 میلیون تومان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بازداشت شد. جالب این که در زندان نیز فسادهای خرم ادامه داشت. عمیدی نوری در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» به این نکته هم اشاره میکند و مینویسد: «در مدتی که خرم در زندان بود شبها به خارج از توقیفگاه خود میرفت و مشغول کسب بود. روزها هم توقیفگاه او در حقیقت محل کار او شده بود. خدا میداند در همان محل توقیفگاه او متجاوز از 40 میلیون تومان قرارداد مقاطعهکاری آسفالت با او بسته شد.» اما سرانجام با وساطت دربار و به ویژه ملکه مادر و برادران شاه از این اتهام فارغ شد. عمیدی نوری درباره حمایتهای خاندان سلطنتی از خرم هم مینویسد: «وقتی پرونده آسفالت تهران در دیوان کیفر به شدت تحت رسیدگی بود، بازپرس دستور توقیف خرم و دفاتر او را داده بود، اما دربار برای فرار او دست و پا میزد زیرا بعضی از شاهپورها و اشرف در کارهای او شرکت داشتند.» به این ترتیب رحیمعلی خرم با اتکا به پشتوانهای قوی همچنان میتازید. او در طول حکومت پهلوی با حمایتهای آشکار و پنهان خاندان پهلوی به ثروت افسانهای دست یافته بود که او را در دریف افراد با نفوذ در بسیاری از معادلات اقتصادی کشور قرار میداد و خرم از حیف و میل و پایمال کردن بیت المال ابایی نداشت. سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعبه سوم دادگاه انقلاب رحیمعلی خرم را نمونه بارز مفسد فی الارض شناخت و به حکم این دادگاه خرم در سحرگاه 19 اردیبهشت 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.
کد خبر 848155 منبع: همشهری آنلاین برچسبها تاریخ - اسناد پهلوی خبر ویژه کتاب - تاریخ تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران فساد