هنوز در آن خیابان قدم میزنم / اسیدپاش اصفهانی شکست خورد چون هم عاشقم و هم در جامعه هستم / گفتگو با مرضیه ابراهیمی + عکس
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۴۲۹۶۹۴
رکنا: «اسید میخواهد تو را از زندگی حذف کند. اسیدپاش میخواهد به تو بگوید نمیتوانی عاشق شوی، مادر شوی، کار کنی؛ درجامعه باشی. میخواهد به تو بگوید از این به بعد هر کس تو را ببیند از تو خوشش نمیآید اما من همه اینها را از خودم دور کردم. به همه گفتم نمیخواهم قربانی باشم و نیستم.» اینها حرفهای «مرضیه ابراهیمی» قربانی اسیدپاشی شهر اصفهان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نزدیک به چهارسال از ماجرای اسیدپاشی در اصفهان میگذرد؛ اسیدپاشی زنجیرهای که هرگز عاملانش به افکارعمومی معرفی نشدند. مرضیه، یکی از قربانیان این حادثه Incident را در حالی میبینم که خودش را برای افتتاح نمایشگاه عکسی از زندگیاش آماده میکند. نمایشگاه عکسی با عنوان «سرنوشت تو را بتی رقم زد که دیگران میپرستیدند». نمایشگاهی که زندگی مرضیه را در روزهای بعد از این حادثه تلخ در خانه هنرمندان به نمایش میگذارد.
مرضیه ابراهیمی بعد از اینکه به او اسیدپاشی شد لحظهای از پا ننشست. به قول خودش از زمانی که توانست از جا بلند شود تلاش کرد تا اتفاقی مشابه آنچه برای او پیش آمده برای دیگران نیفتد. تلاش کرد تا آنهایی که قربانیان اسیدپاشی شدهاند دوباره برگردند به زندگی؛ هرچند اسید اسلحه بیصدایی شده که هر روز قربانی جدیدی میگیرد. در این مسیر «نگار مسعودی»، عکاس و فعال اجتماعی در کنارش بوده تا لحظه لحظه زندگی و تلاشش را ثبت کند.
مرضیه 28 ساله متولد اصفهان است. شغلش مامایی است. او 23مهرماه سال 93 را هیچوقت فراموش نمیکند. با انرژی زیاد حرف میزند. محال است او را ببینی و مجذوب شخصیت پرانرژیاش نشوی. جذب صورت گیرا و ظریفش میشوی که با وجود زخمهای اسید همچنان زیباست.
«آن روزها همه از جو شهر میترسیدند اما من حتی خبرهای قبلی را نشنیده بودم اما قبل از من به سه نفر اسید پاشی شده بود. شاید اگر باخبر هم بودم باز بیرون میرفتم. آدمها انگار هیچوقت چنین خطراتی را برای خودشان جدی نمیگیرند. محل کارم آن موقع نایین بود. توی اصفهان وقت دندانپزشکی داشتم. خیابانها آن روز شلوغ بود. سرخیابان توحید که رسیدم تنها فکری که ذهنم را مشغول کرده بود جای پارک ماشینم بود.کمی گرمم شد شیشه را دادم پایین و اصلاً نفهمیدم چه شد. نه صدای موتور شنیدم و نه آدم، فقط حس کردم آب داغ صورتم را میسوزاند. در کسری از ثانیه همه چیز اتفاق افتاد، نمیدانستم چه اتفاقی برایم افتاده؛ از سوزشش فهمیدم اسید است. نمیدانستم چکار کنم روی صورتم آب بپاشم یا نپاشم؟ فقط جیغ میزدم. مردم مرا پشت ماشین میدیدند که فقط جیغ میزنم. اما نمیدانستند چه شده. اورژانس آمد و مرا به بیمارستان بردند و بعدش هم تحقیقات پلیس شروع شد.
میپرسیدند کسی با من خصومتی داشته یا نه؟ هیچکس با من دشمنی نداشت. قرار بود همان شبش با مهرداد شوهرم که آن موقع نامزدم بود بروم بیرون. یعنی هیچی توی زندگیم پیدا نکردند. از آن موقع نزدیک به چهار سال میگذرد و هنوز چیزی پیدا نکردهاند.»
مرضیه ابراهیمی چهارمین قربانی اسیدپاشی اصفهان بود. سهیلا جورکش، مینا آزاده، سمیه مسماریان دیگر قربانیان بودند. سهیلا سومین قربانی بود که دربارهاش خیلی گفتند و نوشتند، اما مرضیه تا مدتها با هیچ رسانهای حرف نزد.
«آن زمان دنبال درمانم بودم و با هیچ خبرنگاری حرف نمیزدم.برای همین خیلیها داستان من و سهیلا جورکش را اشتباه گرفتند. سهیلا هر دو چشمش را از دست داد و من یکی از چشمانم را. همیشه موضوع اسید پاشی دغدغهام بوده. من ماما هستم و حوزه کارم زنان؛ میدانم بییشترین آسیبها برای زنان است اما خیلی روی موضوع عمیق نبودم یعنی تا قبل از حادثه برای خودم به عنوان یک شهروند عادی این موضوع را پیگیری میکردم. خبرخوان وغصهخور بودم اما همیشه اسید را یک چیز وحشتناک میدیدم. همین ترس سراغ خودم هم آمد. هنوز گاهی از خودم میپرسم واقعاً اسید سراغ من هم آمد؟»
اما چقدر طول کشید تا مرضیه توانست دوباره به زندگی بازگردد؟ کمی فکر میکند و بعد با همان انرژی متحیرکنندهاش جوابم را میدهد:«شش ماه اول بعد از حادثه اصلاً دلم نمیخواست از خانه بیرون بیایم. دلم برای بیرون رفتن لک زده بود ولی فکر میکردم الآن مردم مرا میبینند و نچ نچ میکنند. چون توی بیمارستان واکنش مردم را دیده بودم اما عید همان سال برای اولین بار بیرون رفتم. به خودم گفتم مرضیه کافیه بلند شو. اوایل حالم خوب نبود پرخاشگر بودم به همه میگفتم به من اسید پاشیدهاند و به خودم میگفتم مرضیه تو که این طور نبودی.
با پد پزشکی و عینک روی چشمم بیرون میآمدم.حرف مردم اذیتم میکرد. برخی از مردم که اصلاً حس همدلی نداشتند. مهرداد نامزدم میگفت ازچه میترسی برو بیرون. خانوادهام مدام تشویقم میکردند اما فحش ومتلک کم نبود و نیست. نمیخواهم به این برخوردها فکر کنم چون مردم ما یاد نگرفتهاند چطور رفتار کنند. آن روزها میخواستم عکس خودم را منتشر کنم و به همه بگویم هر کس با هر ظاهری میتواند زندگی کند. دوست داشتم به همه بگویم اسیدپاشی خطرناک شده و هر آدمی میتواند اسید بپاشد یا قربانی اسیدپاشی شود چون جامعه ما خیلی خشن شده. توی فکرم همه اینها بود اما نمیدانستم چکار کنم که با نگار آشنا شدم.»
نگار مسعودی که در این سالها نزدیکترین همراه مرضیه بوده و مستندی هم درباره زندگی و فعالیتهای او ساخته، وارد گفتوگویمان میشود:« تصمیم گرفتم یک مدت با مرضیه زندگی کنم و از زندگیاش عکاسی کنم. یعنی داستانی واقعی از زندگی مرضیه داشته باشم. 15 روز مدام با هم بودیم. همه جا با هم میرفتیم و دوربینم همراهم بود و از کارها وفعالیتهایش عکس و فیلم میگرفتم.
دلم میخواست دلیل این اتفاقی که برای مرضیه افتاده بود در روند عکسها رعایت کنم. فکر میکنم این خشونتها علیه زنان دلایل متفاوتی دارد و سعی کردم این دلایل را در عکسهایم نشان بدهم. سعی کردهام با عکسهایم بگویم که با اسیدپاشی روی مرضیه خواستهاند او را به عنوان یک زن مستقل از جامعه حذف کنند و ما هم از این اتفاق درس عبرت بگیریم ودیگر در بطن جامعه نباشیم. با این مجموعه عکس خواستم به تندروها بگویم شما نتوانستید این کار را با مرضیه و مرضیهها بکنید. شما نمیتوانید مرضیه و هیچ زن دیگری را به دلیل اینکه شبیه شما نیستند حذف کنید. مرضیه هنوز توی همان خیابانی که رویش اسید پاشیدهاید راه میرود، لبخند میزند؛ حتی پرشورتر و با انگیزهتر از قبل. اوتلاش میکند تا انسان دیگری مثل او قربانی این خشونتها نشود. این نمایشگاه به خیلیها یادآوری میکند که در اصفهان چه اتفاقی افتاده و هیچوقت عاملانش به افکارعمومی معرفی نشدند.»
نگار و مرضیه تصمیم گرفتهاند با هم برای تدوین لایحه ممنوعیت خرید و فروش اسید تلاش کنند تا هر کسی به راحتی اسید نخرد و نفروشد.:«با مرضیه در این مدت با خیلیها دیدار کردیم، سراغ خانم مولاوردی و نمایندگان مجلس و... رفتیم و همه تلاشمان را در این باره کردیم.
اسید سولفوریک 98 درصد فقط برای کارخانهها و طلا سازیها کاربرد دارد. یک لیتر آن به چه دردی میخورد؟ مشخص میشود کسی که دنبال خرید یک لیتر است میخواهد دست به کار غیرعادی بزند. درهمه دنیا خرید و فروش اسید دشوار است در حالی که اینجا به راحتی میتوانید اسید تهیه کنید و در ضمن فروشنده برای تعریف از آن میگوید اگر این اسید را روی سنگ هم بریزی آب میشود! من نمیگویم آن فروشنده مقصر است بلکه نهادهای نظارتی در این باره مقصرند.»
حالا یک سال از تلاش مرضیه و نگار برای معرفی این لایحه به مردم میگذرد وآنها در این مدت با دیگر قربانیان و انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی که به تازگی تأسیس شده هم ارتباط گرفته و سعی کردهاند همه را برای کمک به تصویب این لایحه فعال کنند.
در این مسیر خانم مولاوری و خیلی از فعالان دیگر را ملاقات کردهاند. دراین مدت مرضیه بارها از اصفهان به تهران آمده و به قول نگار، مرضیه از نظر جسمی کلی لطمه دیده اما از پای ننشسته. پیشنویس این لایحه آماده شده و آنها امیدوارند این طرح تصویب و توسط نهادهای نظارتی اجرایش کنترل شود.
مرضیه چند وقتی است با مهرداد ازدواج کرده و با روحیهای پرانرژی هر روز سر کارمیرود و میگوید حالش خیلی خوب است: «این روزها خیلیها از من درباره بازداشت اسیدپاشم میپرسند که بالاخره چه شد؟ جواب من فقط این است که نمیدانم. به خودم هم گفتم اگر یک روزی دختر یا پسرت از تو پرسید چه اتفاقی برایت افتاده، فقط بگو نمیدانم. این جواب روحم را آرامتر میکند، چون اگر فکر کنم جامعهام مرا انتخاب کرده که آسیب ببینم واقعاً میرنجم؛ بنابراین ترجیح میدهم همیشه در پاسخ به این سؤالها بگویم نمیدانم.خیلی اوقات هم در جواب آدمها فقط سکوت میکنم چون هیچوقت کسی برایم توضیح نداد واقعاً چه شد.»
مرضیه میگوید میتوانسته فکر کند قربانی خاصی است و به بقیه هم کاری نداشته باشد در حالی که این مسأله را رها کرده و گفته تا جایی که توان دارد برای همه قربانیهای اسیدپاشی تلاش میکند. این روزها مرضیه به دیدار معصومه جلیلپور قربانی اسیدپاشی تبریز هم رفته و اتفاقات این حوزه را به دقت پیگیری میکند.
نگارمسعودی در پایان مصاحبه عنوان میکند:«یادمان نرود آمار اسیدپاشی در کشورما بشدت در حال افزایش است. در شش ماهه اول سال 96 فقط در بیمارستان مطهری تهران 96 مورد اسیدپاشی گزارش شده. در شش ماه اول سال 96 در شهر اصفهان 46 مورد اسیدپاشی دیده شده. این آمار شش ماه اول سال است. همینطور تهدید به اسیدپاشی در کشور بشدت زیاد شده است. اسید نه سلاح گرم است و نه سرد و حملش جرم Crime نیست و ارتکابش مجازات کمی دارد وچون بیشتر ما معتقدیم قصاص اسیدپاش چرخه خشونت را تشدید میکند دنبال قصاص هم نیستیم. فکر کن کسی رویت اسید بپاشد و تو هم رویش اسید بپاشی، با این کار فقط به ادامه این چرخه کمک کردهای. در حالی که باید اسلحه را که همان اسید است از جلوی دست مردم دور کنیم.»
مرضیه این روزها توانسته به بسیاری از قربانیان اسیدپاشی امید دوباره برای زندگی بدهد و به آنها بگوید توی خانه نمانند و به آنها یادآوری کرده که اسید نمیتواند آنها را خانهنشین و از جامعه حذف کند. به همه آنها توصیه میکند اجازه ندهند قربانی این خشونت وحشتناک شوند.
نیم نگاه
نگارمسعودی که در این سالها نزدیکترین همراه مرضیه بوده و مستندی هم درباره زندگی و فعالیتهای او ساخته، میگوید تصمیم گرفته یک مدت با مرضیه زندگی و از زندگیاش عکاسی کند. یعنی داستانی واقعی از زندگی مرضیه داشته باشد. 15 روز مدام با هم بودند. همه جا با هم میرفتند و دوربینش همراهش بوده و از کارها وفعالیتهای مرضیه عکس و فیلم میگرفته.
مرضیه ابراهیمی بعد از اینکه به او اسیدپاشی شد لحظهای از پا ننشست. به قول خودش از زمانی که توانست از جا بلند شود تلاش کرد تا اتفاقی مشابه آنچه برای او پیش آمده برای دیگران نیفتد. تلاش کرد تا آنهایی که قربانی اسیدپاشی شدهاند دوباره برگردند به زندگی؛ هرچند اسید اسلحه بیصدایی شده که هر روز قربانی جدیدی میگیرد.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید
تجاوز به دختر 17 ساله در جنوب تهران / ملیکا دوستم مرا به خانه کیوان برد
عکس / فرود اضطراری پهپاد سپاه در یکی از مدارس زاهدان + جزئیات
فوری / ترور یک مدیر در زاهدان
واقعیت ماجرای عکس سلفی پسر فرمانده سپاه با دختر بیحجاب در جام جهانی چیست؟ +عکس
تجاوز مرد قوی هیکل به زن جوان در کف آشپزخانه / وقتی فهمید شوهرم نیست وارد خانه شد!
تجاوز به خانم منشی جوان در اتاق رییس موسفید شرکت
راز تلخ تن فروشی سمیه 18 ساله
مائده روز عروسی به پسری دل بست / راز داماد 24 ساعت پس از جشن لو رفت!
فحاشی و رفتار وقیحانه پسر جوان به مادر به خاطر زن بیوه
یک زن شوهرش را کمک می کرد تا دخترشان را آزار شیطانی دهد!
جشن عروسی در کلانتری! / برادر عروس از زندان به مراسم آمد + عکس
این پسر خبیث همیشه از دست پلیس تهران فرار می کند! + عکس
منبع: رکنا
کلیدواژه: جام جهانی سلامت مهم ترین های 24 ساعت حادثه Incident پزشکی فیلم جرم Crime اخبار حوادث اصفهان ایران زندگی اسید قربانی اسیدپاشی عکس حوادث فیلم پسر دختر مرد شهروند تهران زن اعتیاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۴۲۹۶۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان ایرانی در مرز هشدار؛ مشکل کجاست؟
براساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر ۵ برابر شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی هشدار میدهد: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که به زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد.»
این پزشک همچنین تاکید میکند: «ما در حال حاضر در ابتدای موج گذار از مهاجرتها و خودکشیهای جامعه پزشکی هستیم. این مقدمه شرایط کنونی است و به نظر من ماحصل سالهای سال مدیریت غلط درمانی است که اگر جلوی این روند گرفته نشود، ادامه پیدا میکند. در چنین فضایی اصلاحات جوابگو نیست و نیاز به تحول است.»
از پس دلتنگیهایش بر نیامدمیگویند، دکتر سمیرا آلسعیدی از پس تنهاییهایش برنیامد و مهدی عبدوس، پزشک در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «خانم دکتر سمیرا آلسعیدی فوق تخصص روماتولوژی از میان ما رفت. ایشان روز قبل پلن دارویی خودکشی خود را با رزیدنتها مطرح کرده، آنها موضوع را جدی نگرفته و سر به سر ایشان هم میگذارند، مرحوم به گواهی همکاران، خوش اخلاق، فعال و با وجدان کاری بوده. از ایشان یک فرزند به یادگار مانده است. شاید در لحظات آخر زندگی گفته من زنی هستم که دنیا را روی انگشتان خود میچرخانم، اما از پس دلتنگیهایم بر نمیآیم. پزشکان بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض تنش و استرسهای فراوان کاری هستند.
آنها سرمایه کشور هستند احترامشان را حفظ کنید. تنهایشان نگذارید.» شرایط بهگونهای نگرانکننده شده است که بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که باید تصمیمات جدیتری از سوی مسوولان وزارت بهداشت گرفته شود. زمان مرگ پرستو، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی درباره موضوع خودکشی در کادر سلامت به «دنیای اقتصاد» گفته بود: «کمیته ویژهای برای رسیدگی به مشکلات نیروهای طرحی راهاندازی شده است تا از حوادثی مانند نورآباد پیشگیری کند.» او تاکید کرده بود: «کمبود پزشک و نبود برنامهای برای پزشکان متخصص بومی اتفاقاتی، چون مرگ پرستو بخشی را رقم میزند.» همچنین قرار بود کمیتهای برای پیگیری و بررسی خودکشیها فعال شود. حال باید دید که نتایج این اقدامات چه میشود و آیا میتواند روند صعودی خودکشیها را کاهش دهد یا نه؟
سرعت گرفتن خودکشی کادر درمانبررسی توییتها و پیامهای تسلیت از سوی رئیس بیمارستان شریعتی و امیراعلم همه گویای این است که سمیرا آلسعیدی تا لحظه پیش از مرگ بهشدت کار میکرد و تا آخر عمر دست از درمان بیمارانش نکشیده است. پرسوجوها همچنین حاکی از این است که او بهشدت مهربان و خوشاخلاق بوده و همواره سعی در کمک به بیماران داشته است. با این حال سوال بسیاری از مردم این است که چرا یک پزشک که جایگاه مهمی در جامعه دارد، اینگونه زندگی را ترک میکند؟
سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی میگوید: «چند سالی است خودکشی در کادر درمان به ویژه پزشکان زیاد شده است. این زیاد شدن نسبت به گذشته است و البته باید بگویم که در کشوری مانند آمریکا آمار خودکشی بالاتر است. با این حال مساله مهم این است که در جامعه کنونی ما شیب خودکشی افزایش یافته و حتی ممکن است در صورت اجرا نشدن پیشگیریهای ضروری، به زودی نرخ خودکشی ایران از سایر کشورها بیشتر شود.» او این مساله را با توجه به آمار خودکشی قطعی ۱۶ نفر در سال ۱۴۰۲ بیان میکند با تاکید بر این نکته که ممکن است آمارها از این عدد بیشتر باشد، اما سکوت خانوادهها و آبروداری مانع از اعلام خودکشی شود. میرخانی پدیده خودکشی را چند عاملی میداند و تاکید میکند: «هیچوقت نمیتوان گفت، یک نفر به چه علت اقدام به خودکشی کرده است. قطعا عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند، اما بهطور کلی مسائلی در جامعه پزشکی وجود دارد که ممکن است تشدیدکننده عوامل شخصی فرد شود.»
تحقیر سیستماتیک«زمانی رشته پزشکی، رشته بسیار محبوبی بود و موقعیت مالی خوبی هم داشت. پزشک با مداوا کردن بیمار حس خوبی پیدا میکرد و از جایگاه مطلوبی بهرهمند میشد، اما متاسفانه در چند دهه اخیر مشکلات مالی بیشتر شده است. پزشکان معمولا به دلیل شرایط شغلی از نظر خانوادگی و عاطفی حساستر میشوند و از سوی دیگر بیداریهای مکرر فرد را بهشدت آسیبپذیر میکند.» میرخانی با بیان مهمترین عوامل تاثیرگذار روی خودکشی پزشکان میگوید: «یکی دیگر از عوامل، سختی کار است که وقتی با ناکامیهای پزشکی روبهرو شود، فرد را دچار ناراحتی عمیق میکند. از سوی دیگر بحث برخوردهای خشن بیمار و خانوادههای بیمار با پزشک است. چون موقعیت پزشکان در چند سال گذشته افت کرده است. در بسیاری مواقع خانواده خیلی از بیمارهایی که فوت کردند؛ پزشک را مقصر جلوه میدهند. خانواده بیمار معمولا بدون هیچ بررسی برخوردهای خشن نسبت به پزشک معالج اعمال میکنند. مواردی دیده شده که حتی به پزشکان حمله کردند یا آنها را با چاقو زدند. بهطور کلی میزان امنیت پزشکان پایین آمده است.»
او یکی دیگر از عوامل موثر بر حال کنونی پزشکان را محیط پادگانی بیمارستانها عنوان میکند: «این موضوع به خصوص در مورد رزیدنتها صدق میکند. آنها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط بهشدت خطرناک است. معمولا این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند، اما گاهی وقتها این درمان به موقع انجام نمیشود. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن را پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.» پیش از این، علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است!» یک مطالعه در سال ۱۴۰۰ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.»
میرخانی یکی دیگر از ریشههای اصلی این شرایط را دوران رزیدنتی میداند: «در سیستم سلامت و بهداشت ما تحقیر سیستماتیک وجود دارد. ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. او نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد چراکه طبق قراردادی که دارد ممکن است که پای ضامنها و وثیقهای که گذاشته، پیش کشیده شود؛ بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. به هر حال بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.» سعید بابایی، روانشناس با توجه به خودکشیهای اخیر پزشکان توصیه میکند: «هر چقدر ما شرایط خوبی داشته باشیم و از تمام اختلالها به دور باشیم مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است حس ناکافی بودن ما را به پوچی برساند و تمام تروماهای دوران کودکی تاثیر مستقیم رویمان بگذارد.»
زندگی در اتاقهای محقرمیرخانی در ادامه عوامل تاثیرگذار روی حال کنونی جامعه پزشکی میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی برخلاف تصور عمومی در دوران گذراندن طرحشان در شهرستانها معمولا در اتاقهای محقر زندگی میکنند. شما ببینید چند عامل آنها را تحتتاثیر قرار داده است. پس وقتی همه این عوامل دست به دست هم میدهند برخی به پایان زندگی میاندیشند.»
میرخانی با تاکید بر این مساله که «خودکشی در دین ما اخلاقی و پسندیده نیست» یادآوری میکند: «افرادی که خودکشی میکنند در شرایط خاص روحی قرار میگیرند و آگاهی خود را به زندگی از دست میدهند و عملشان ناخودآگاهانه است؛ بنابراین این امر یاغیگری در برابر خدا یا کفر نیست.» اگر چه ممکن است این مساله به میان آید که پیش از این هم خیلی از رزیدنتها و پزشکان با این عوامل دستوپنجه نرم میکردند، با این حال میرخانی میگوید: «زمانی مردم برای پزشکان احترام زیادی قائل بودند، اما اکنون اقبال عمومی جامعه از دست رفته است. دیگر احترام پیشین خود را ندارند. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده است و دلیل این امر به ساختار بهداشت کشور برمیگردد. هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها معمولا این هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.» حال باید دید که مسوولان چه راهحلی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند و چگونه میتوانند محیط پزشکان را امن کنند تا این اندازه تنها نباشند تا به جایی برسند که حتی از فرزند خود بگذرند و خود را بکشند.