Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-09@02:24:24 GMT

حکومت جوان ترین حاکم دنیای عرب 5 ساله شد

تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۴۳۰۳۹۵

حکومت جوان ترین حاکم دنیای عرب 5 ساله شد

25 ژوئن سال 2013 میلادی ( 4 تیر 92) طی اقدامی که در کشورهای عربی به ویژه حوزه خلیج فارس مرسوم نیست، حمد بن خلیفه آل ثانی امیر وقت قطر به نفع پسرش از قدرت کنار رفت و حکومت تمیم بن حمد آل ثانی به عنوان جوان ترین حاکم دنیای عرب آغاز شد.

ایران آنلاین /در دنیای عرب تنها مرگ یا کودتا می تواند میان حاکم و حکومت فاصله ایجاد کند .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حمد بن خلیفه خود با کودتای سفید علیه پدرش در سال 1995 به قدرت رسید، همان شیوه ای که پدرش قدرت را از امیر قبلی (پدربزرگ تمیم - شیخ احمد) گرفته بود.

شیخ حمد اما ترجیح داد، در اقدامی بی سابقه به صورت آرام و مسالمت آمیز به نفع پسرش از حکومت فاصله بگیرد .
شیخ حمد در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: من انتقال قدرت به شیخ تمیم بن حمد آل ثانی را اعلام می کنم، این تصمیم نشانه آغاز عصر جدیدی است که در آن یک رهبری جوان زمامدار خواهد بود.
روزنامه های دیلی تلگراف انگلیس، لوپون فرانسه و خبرگزاری رویترز دو هفته پیش از اعلام این تحول از تصمیم حمد بن خلیفه برای ترک قدرت به نفع پسرش خبر دادند و نوشتند: امیر قطر از بیماری های مزمنی رنج می برد و تصمیم گرفته که مابقی عمرش را به دور از سیاست بگذراند و فرزندش تمیم جانشین وی خواهد شد.
جابجایی در راس هرم قدرت قطر علاوه بر اینکه قدرت را در خانواده حمد بن خلیفه متمرکز کرد، خطر بروز کودتا یا انقلاب هایی که در آن زمان در کشورهایی مانند تونس، لیبی، مصر و ... روی داده بود را کاهش می داد.
شیخ تمیم در آن زمان ولیعهد، جانشین فرمانده نیروهای مسلح قطر و رییس کمیته المپیک این کشور بود. او که از سال 2003 به عنوان ولیعهد قطر منصوب شده بود، در سال 1997 در مدرسه شربورن در دورست (انگلستان) دوره دبیرستان خود را به پایان رساند و پس از آن از مدرسه نظامی سلطنتی سند هرست انگلستان فارغ‌التحصیل شد.
شیخ تمیم پسر دوم از همسر دوم شیخ حمد یعنی شیخه موزه بنت ناصر المسند است.

** کودتا در مصر اولین بحران سیاسی پیش روی امیر جوان
تونس نقطه آغاز سلسله جنبش های اعتراضی بیداری اسلامی (بهار عربی) بود که در برخی کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا شکل گرفت. خودسوزی دستفروش جوان تونسی به نام محمد بوعزیزی در اعتراض به بدرفتاری مأموران دولتی تونس، جرقه‌ای بود که آتش خیزش را در این کشور برانگیخت و به سقوط زین‌العابدین بن‌علی منجر شد. سپس اعتراضات مانند دومینو به مصر و سایر کشورهای منطقه کشیده شد.
موفقیت انقلاب‌های مصر و تونس و دیگر کشورهای عربی می‌توانست تهدیدی برای دیگر رژیم‌های فاسد و قدیمی عرب به ویژه عربستان باشد، به همین دلیل این رژیم‌ها نیز برای عدم موفقیت این خیزش در کشورهای اسلامی تلاش کردند و در این راه حمایت رژیم صهیونیستی را هم با خود داشتند.
کمتر از یک هفته بعد از به قدرت رسیدن شیخ تمیم، در سناریویی که معلوم شد با پول کشورهای حوزه خلیج فارس اجرا شده است، محمد مرسی اولین رییس جمهوری منتخب دنیای عرب و مصر با کودتای ارتش تحت هدایت عبدالفتاح السیسی سرنگون، زندانی و سپس به اعدام محکوم شد.
ناظران سیاسی نگران مواجهه امیر جدید قطر با تحولات جدید منطقه بودند، ولی هرگز کسی پیش بینی نمی کرد که ظرف یک هفته تحولی مانند انحلال دولت اخوانی مصر اتفاق بیفتد.
با خلع مرسی و در دست گرفتن امور توسط ارتش مصر، فشار علیه اعضای گروه اخوان المسلمین آغاز شد . شمار زیادی از این افراد دستگیر و زندانی شدند و عده ای هم مصر را به مقصد ترکیه و قطر ترک کردند.
اگرچه امیر قطر در واکنش به کودتا علیه مرسی با تاکید بر این که کشورش به اراده همه اقشار ملت مصر احترام می گذارد، به عدلی منصور رئیس جمهوری موقت مصر تبریک گفت، اما دوحه در مواضع سیاسی و رسانه ای خود، برکناری مرسی به دست ارتش را محکوم و از آن به عنوان کودتای نظامی نام برد. همین مواضع موجب شد تا عربستان و امارات به عنوان دو حامی اصلی السیسی، کینه قطر را به دل بگیرند.
در واقع بیداری اسلامی در مصر که به ریاست جمهوری مرسی منجر شد و سپس کودتا علیه او، آغازگر بحرانی در روابط میان کشورهای عربی به صورت عام و اعضای شورای همکاری خلیج فارس به صورت خاص شد که آثار آن همچنان ادامه دارد.

** فراخوانی سفرای عربستان، امارات و بحرین از دوحه
بحرین در سال 2014 قطر را متهم کرد که به خانواده‌های بحرینی مشخصی، اعطای تابعیت قطری را در ازای لغو تابعیت بحرینی، پیشنهاد کرده است. در این زمینه گزارش شد که قطر شهروندان اهل تسنن را مد نظر داشت که این امر تهدیدی برای نقشه جمعیتی بحرین محسوب می‌شد، چرا که اکثریت جمعیت بحرین شیعه و خاندان حاکم از اهل تسنن است.
بحرین در 5 مارس 2014، به همراه عربستان و امارات سفیر خود را به دلیل حمایت قطر از اخوان المسلمین فراخواند و اعلام کرد که قطر به توافقنامه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مبنی بر عدم حمایت از گروههای که برای اعضای شورا تهدید محسوب می‌شوند، پایبند نبوده‌ است.
اقدام علیه دولت (نظامی) جدید مصر، حمایت از اخوان المسلمین و بهار عربی به علاوه اقدامات شبکه الجزیره علیه رژیم مصر از اتهامات دیگر دوحه اعلام شد.
بحران بعد از آنکه قطر نوامبر 2014 و در اجلاس وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس در جده متعهد شد، سیاست های خود را با شورا هماهنگ کند، فروکش کرد . دوحه همچنین پخش برنامه های شبکه الجزیره مباشر ( الجزیره زنده ) در مصر را قطع کرد و برخی از اعضای اخوان المسلمین را هم به ترکیه فرستاد.

** تحریم قطر
5 ژوئن 2017 ( 15 شهریور 96) عربستان، امارات ، بحرین و مصر با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسم، روابط خود با این کشور را قطع کردند و مرزهای زمینی، دریایی و هوایی را به روی قطر بستند.
این کشورها 13 شرط برای از سرگیری روابط با قطر تعیین کردند، اما دوحه تاکنون به این شروط عمل نکرده و آنرا در تضاد با حق حاکمیت خود می داند.
قطر می گوید، کشورهای تحریم کننده هیچ دلیل قانع کننده ای برای اثبات ادعاهای خود ندارند.
بحران قطر یکی از مهم ترین مناقشات سیاسی و دیپلماتیک میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در تاریخ معاصر منطقه به شمار می رود که از جهات بسیاری توجه ناظران و پژوهشگران روابط بین الملل را جلب کرده است.
برخی از تحلیلگران مسائل خاورمیانه تشدید این بحران را به تلاش های مخفیانه امارات، یکی از چهار کشور اصلی تحریم کننده، برای کسب میزبانی بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه که اکنون در قطر مستقر است و سپس پیگیری ادعاهی واهی خود در ارتباط با جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، نسبت داده اند.
برخی دیگر نیز جاه طلبی های محمد بن سلمان وزیر دفاع و ولیعهد عربستان برای رسیدن به تاج و تخت را عامل اصلی رویکرد تهاجمی ریاض نسبت به متحد پیشین خود یعنی قطر دانسته اند.
عدم همسویی کامل قطر با دیگر کشورهای عربی بلوک سنی در منطقه و به بیان دیگر ناخالصی های سیاسی آن در ارتباط با کشورهای تحریم کننده اعم از حمایت از اخوان المسلمین و حماس و روابط نسبتا نزدیکتر با ایران، بی شک در ایجاد تنش در روابط آنها تاثیرگذار بوده است. آنچه بسیاری از ناظران را غافلگیر کرد، اما تصمیم ناگهانی و جمعی عربستان، امارات، مصر و بحرین برای تنبیه قاطعانه و فلج کننده قطر بود. به نظر می رسد سران مربع عربی تصور می کردند که شاید از طریق یک برخورد چکشی غافلگیرکننده و ایجاد شوک ناگهانی بتوانند قطر را به زانو درآورده و سپس وادار به پذیرش درخواست های فراگیر خود کنند.
با وجود آنکه بحران با شدت آغاز شد و هر آینه بیم بروز جنگی میان این کشورها می‌رفت، بحران به‌تدریج به سردی گرایید.
کشورهای تحریم کننده گمان کرده بودند با تحریم زمینی و هوایی، قطر را به زانو در می‌آورند، درحالی‌که بلافاصله پس از تحریم و بسته‌شدن مرزهای زمینی، قطر از طریق ترکیه و ایران احتیاجات غذایی خود را برآورده کرد.
اکنون که یک سال از آغاز بحران می گذرد، قطر با انتخاب راهبرد صحیح توانسته، مشکلات ناشی از تحریم ها را تا حدود زیادی رفع کند و حتی از لاک دفاعی در آمده و حملات خود را از راههای حقوقی به ویژه در سازمان ملل متحد متوجه دولت های تحریم کننده کرده است.
طرح شکایت از امارات به دلیل نقض حقوق بشر و همچنین تحریم هوایی شرکت هواپیمایی قطر ایرویز از جمله این اقدامات تهاجمی قطر محسوب می شود.
طی یک سال گذشته مقامات قطری به ویژه وزیر خارجه این کشور با دهها سفر دیپلماتیک به نقاط مختلف جهان و دیدار با مقامات ارشد سازمان های بین المللی و حتی کشورهای حامی عربستان ، نگاه ها را تا حدود زیادی به سمت این کشور برگرداند.
قطر ضمن ایجاد ارتباط قوی و مناسب با کشورهای مهم منطقه مانند جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، موفق شد با آمریکا که زمانی از سیاست های عربستان علیه قطر حمایت می کرد، قرارداد همکاریهای راهبردی امضا کند و بر اساس آن آمریکا متعهد شد این کشور را در مقابل تهاجم نظامی خارجی یاری کند.
قطر از زمان بروز تنش با عربستان، امارات، بحرین و مصر، قراردادهایی برای خرید تسلیحات با کشورهای مختلف به امضا رسانده که مهمترین آن خرید 12 جنگنده رافائل از فرانسه و 490 خودروی زرهی از شرکت نکستر این کشور به ارزش حدود 10 میلیارد یورو بود.
دوحه همچنین قرارداد خرید 24 جنگنده تایفون به ارزش 6 میلیارد دلار با انگلیس و خرید جنگنده های اف – 15 با آمریکا به ارزش 12 میلیارد دلار و خرید 7 کشتی جنگی با ایتالیا به قیمت 5 میلیارد یورو را امضا کرده است .
خرید 62 تانک نوع لیوبار -2 و خودروهای زرهی از آلمان به مبلغ 2 میلیارد یورو و خرید تانک، هواپیماهای بدون سرنشین و کشتی های جنگی از ترکیه بخش دیگری از قراردادهای نظامی قطر در یک سال اخیر است .
این کشور آوریل گذشته یک قرارداد خرید سامانه پدافند هوایی از آمریکا به مبلغ 2.5 میلیارد دلار امضا کرد و گفت وگوهایی برای خرید سامانه موشکی اس – 400 از روسیه را هم آغاز کرده است.
به نظر می رسد، در شرایط فعلی به ویژه با اعتماد به نفسی که قطر به دست آورده، هرگونه مصالحه احتمالی روابط آینده این کشورها را به شکل گذشته برنمی‌گرداند.

** قطر، نگاهی به درون
تحریم ها علیه قطر هر زیانی برای این کشور داشته باشد، یک مزیت خوب داشت و آن تقویت اتحاد میان مردم این کشور و کاهش فاصله ملت - دولت بود.
امروز در شهرهای مختلف قطر بدون اینکه کسی از آنها خواسته باشدریال مردم به صورت خودجوش با به اهتزاز درآوردن پرچم کشورشان در منازل و دفاتر کار خود از دولت شان در مقابل رفتارهای همسایگان حمایت می کنند.
تصاویر شیخ تمیم در سراسر کشور وجود دارد و این تصاویر حتی به داخل خودروهای شهروندان هم نفوذ کرده است .
کمتر خودروی را می توان در سطح شهرهای قطر دید که حاوی شعاری در حمایت از دولت، امیر یا ملت قطر نباشد. همچنین این حس در میان خارجی های مقیم این کشورهم وجود دارد و همه با احترام از کشور و امیر آن یاد می کنند.
کنترل اوضاع در سریع ترین زمان ممکن برای کشوری که بیش از 20 میلیارد دلار مواد غذایی از عربستان و امارات وارد می کرد، اگرچه به جیب پرپولی مانند ثروت قطر نیاز دارد، اما به کار بردن تدبیر و استفاده صحیح از توان مالی توانسته تهدید همسایگان را برای قطر به فرصت تبدیل کند.
این کشور به درستی به تنگناهای راهبردی خود واقف است و برای همین منظور تصمیم گیرندگان این کشور با عقلانیت بر آن شده اند تا با بهره گیری از استراتژی اتحاد و ائتلاف بتوانند برای قطر عمق استراتژیکی و توان چانه زنی تعریف کنند. نکته دیگری که در مباحث قدرت هوشمند نقش کلیدی دارد، استفاده از رسانه و هنجارهای رسانه ای در مدیریت افکار عمومی است. شبکه الجزیره قطر توانسته این نقش را در تحولات منطقه ایفا کند و با راهبرد خبری خود، بخشی از افکار عمومی را مدیریت کند.
از سوی دیگر قطر با دارا بودن ذخایر نفت و گاز کلان و جمعیت اندک، با 140 هزار دلار یکی از بالاترین درآمدهای سرانه را در جهان دارد و با اتکاء به این درآمدها موفق شده، قابلیت اقتصادی بالایی پیدا کند.
نکته مهم دیگری که در رفتار قطر وجود دارد، این است که این کشور به درستی به این اصل پی برده که اگر می خواهد در آینده یک قدرت منطقه ای باشد، باید نسبت به ملاحظات قدرت های فرامنطقه ای ذی نفود بی اعتنا نباشد و مروج و حامی اصول، قواعد و هنجارهایی باشد که هم در سطح منطقه مقبولیت دارند و هم در سطح سیستم بین الملل متعارف شمرده می شوند.
اینکه آیا قطر می تواند در قبال تحولات آینده منطقه همچنان باقدرت ظاهر شود، سوالی است که پاسخ آن را تنها زمان مشخص می کند.  / ایرنا

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۴۳۰۳۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

با ۲۱ میلیون نفر بی سواد دمکراسی حاکم می شود؟

سواد دموکراسی می آورد. باورتان می شود؟ این گزاره ساده و عجیب حاصل ده سال پژوهش ژوزف هنریچ انسان شناس بلندآوازه دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور است. قصه روشن است. بی سوادی سیستمی ناکارآمدی و نادانی سیستمی می‌زاید و این سیستم ها هم برای حفظ قدرت چاره ای جز خودکامگی و استبداد و زورگویی ندارند. همچنین این سیستم ها به دلیل ناکارِآمدی و نادانی، نظام آموزشی را هم ناکارآمد می کنند و موجب گسترش بی سوادی همگانی می شوند. برآیند این وضعیت تقویت و بازتولید خودکامگی و استبداد است.

مشکل اصلی کجاست؟ این هم روشن است. ساختار شناختی و مغزی انسان بی سواد فاقد ذهن تحلیلی و انتقادی است و نمی تواند پیچیدگی ها را تجزیه و تحلیل نماید. اجازه دهید به نتایج پژوهش هنریچ نگاهی کنیم.

-هنریچ و همکارش ابتدا در ۲۰۱۰ نتایج تحقیق شان درباره راز توسعه دموکراسی در جوامع غربی را در مجله نیچر منتشر کردند. آنها گفتند مردمان غربی با دیگران تفاوت دارند و گونه ای انسان متمایز از دیگر مردمان خردمند هستند که توانسته اند سامان دموکراتیک در کشورهای شان تاسیس کنند. نام این گونه را انسان کژدیس نهادند. انتشار این مقاله سر و صدا کرد و هنریچ پژوهش هایش را ادامه داد و در ۲۰۲۰ کتاب" انسان کژگونه؛ دمکراسی، برآیند پانزده قرن کژدیسی جوامع غربی" (۱۴۰۱) را منتشر کرد.

-پرسش هنریچ معمای جهان امروز است: جوامع غربی دموکراتیک چگونه از دولت های پیشامدرن به دولت های مدرن دموکراتیک رسیدند اما سایر کشورها نرسیدند؟ این معمای بزرگ را بسیاری از محققان و متفکران بزرگ کاویده اند، اما پاسخ هنریچ کاملا متفاوت از بقیه است.

-هنریچ نشان می دهد جوامع دموکراتیک از سال ۵۰۰ میلادی تحولات شان را آغاز کردند و نه از رنسانس در پانصد سال پیش. همچنین هنریچ نشان می دهد دولت ها و سامان سیاسی دموکراتیک حاصل دو تحول ساختاری است: ۱) ظهور سواد همگانی؛ ۲) تحول نهاد خویشاوندی. بحث تحول نهاد خویشاوندی را که از هزار و پانصد سال پیش آغاز شد فعلا کنار می گذارم و جدا بیان می کنم. اما بحث سواد و دموکراسی مختصر می گویم. البته کتاب او ۸۷۸ صفحه است و فقط نتیجه اش را می گویم.

- اروپا از قرن شانزدهم سوادآموزی همگانی را آغاز کرد و تا ۱۹۵۰ تمام جمعیت باسواد شدند. به قول هنریچ "در قرن شانزدهم مهارت خواندن و نوشتن همچون آتش به پنبه زار اروپا افتاد" . هنریچ در دیباچه اش می نویسد سوادآموزی همگانی مغز انسان کژگون را تغییر داد و باعث شد " مداربندی های عصبی آن از نو سیم پیچی شد" و " لب پیشانی به ویژه در ناحیه بروکا که نقش مهمی در تکلم دارد تغییر کرد" و در نتیجه این تغییر " پردازش گفتار و تفکر درباره اذهان دیگران" هم متحول شد.

”خواندن" حتی بیش از نوشتن نقش مهمی در این تحول داشت. خوانایی و نویسایی قلمرو واژگانی ما را گسترش می دهد، تفکر مفهومی و انتزاعی را ایجاد می کند، باعث ذخیره و انباشت تجربه ها و دانش ها می شود، شیوه تفکر تحلیلی و انتقادی را جایگزین شیوه تفکر کلی می سازد، درک همدلانه را تقویت می کند، موجب تقویت تفکر مستقل می گردد، و شکل تازه ای از تعاملات اجتماعی را می آفریند.

هنریچ اینها را نشان می دهد و بیان می کند که اینها لازمه دموکراسی اند. میزان پیشرفت دموکراسی تابعی از میزان خوانایی و نویسایی مردم هر جامعه است. در کتابم "الفبای زندگی"(۱۴۰۳) همین قصه را درباره بحران دموکراسی در ایران شرح داده ام. می دانم باسواد کردن ۲۱ میلیون نفر جمعیت بی سواد کنونی کار ساده ای نیست. سخت تر از آن میلیون ها نفری هستند که دیپلم و حتی مدرک دانشگاهی دارند اما خوانا و نویسا نیستند.

در "الفبای زندگی" نشان داده ام محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است. اگرچه این راهی نیست و نباشد که یک شبه طی شود.
بیشتر بخوانید:
چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است

۲۱۶۲۱۶

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903405

دیگر خبرها

  • نقشه اصلی براندازان خدشه وارد کردن به عنصر انسجام است
  • لزوم شناسایی شخصیت‌های بزرگ ایران و اسلام برای مبارزه با اسطوره‌های جعلی
  • شناسایی شخصیت‌های بزرگ ایران و اسلام برای مبارزه با اسطوره‌های جعلی
  • افزایش بی‌اعتمادی مردم ترکیه به حزب حاکم
  • مفقود شدن دختر جوان در جنگل دشت شاد میامی/ دستور استاندار سمنان برای جست‌وجوی دقیق
  • غرق شدن جوان ۲۸ ساله در رودخانه شهرستان زهک
  • غرق شدن جوان ٣۰ ساله دزفولی در رودخانه دز
  • جوان ۳۰ ساله در رودخانه دز غرق شد
  • با ۲۱ میلیون نفر بی سواد دمکراسی حاکم می شود؟
  • پیکر ۲ جوان غرق شده در رودخانه نیاتک هیرمند پیدا شد