دردش ایران بود و بس/ذهنیتی سیال میان مدرنیته و عرفان داشت
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۴۳۳۷۳۱
متفکرین میگویند این زبان است که انسان را میسازد. در تعریف آدم میگویند انسان ناطق. شایگان به زبانهای متعددی تسلط کامل ادبی و فلسفی داشت. او مکتبهای هنری غرب و شرق را به خوبی میشناخت.
به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از خانه هنرمندان ایران، مراسم بزرگداشت داریوش شایگان پنجشنبه، 7 تیر با حضور رضا داوری اردکانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، غلامرضا اعوانی، محمد صنعتی، علی دهباشی و مجید رجبی معمار در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنابر این گزارش، مجید رجبی معمار در ابتدای این مراسم گفت: شایگان متفکری عاشق ایران بود و شاید همین عشق بود که تفکرش را تعالی میبخشید.
او افزود: معنویت حضوری است که ما در دنیا داریم و زوال جسم معنویت را از ما نمیگیرد. شایگان در میان ما حضور دارد و حضورش از هر زمان دیگری پر رنگتر است.
از بزرگانی چون شایگان در دانشگاههای خود استفاده نمیکنیم
در ادامه این مراسم استاد غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه گفت: شایگان افقهای وسیع و متنوعی داشت و من در این مجال تنها درباره یکی از وجوه او صحبت میکنم. در سال 1349 به عنوان استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی تدریس درسی با عنوان ادیان و مکتب فلسفی هند به من سپرده شد. این درس چهار واحد بود که در دو ترم تدریس میکردم.
او افزود: من از سال 1349 تا سال 1357 این چهار واحد را تدریس کردم. برای تدریس به منابع مختلف به زبان اصلی هم رجوع میکردم اما منبع اصلی من کتاب دو جلدی ادیان و مکاتب فلسفی هند بود. این کتاب بهترین کتابی است که درباره ادیان و مکاتب فلسفی هند نوشته شده است. شایگان مقدمه این کتاب را در سال 1344 یعنی زمانی که تنها 31 سال داشت، نوشته است و این بسیار حیرتآور است. او در بخش کتابشناسی این کتاب از 500 منبعی که برای نوشتن این کتاب استفاده کرده نام برده است. چنین شیوه پژوهش و تالیفی امروز باید برای استادان و دانشجویان ما مرسوم شود، شیوه ای که متاسفانه در دانشگاههای خود کمتر سراغ داریم.
اعوانی با اشاره به فصلهای این کتاب گفت: شایگان در این کتاب از هشت مکتب فکری هندی سخن میگوید و منابع هر یک از این بخشها بینظیر و یکه هستند. اما جای تاسف دارد که ما همیشه از گنجینههایمان درست استفاده نمیکنیم. باید از خودمان بپرسیم چرا نظام آموزشی و دانشگاهی ما از شایگان برای تدریس در دانشگاهها دعوت نکرد. او یکی از بزرگان هندشناسی در جهان است.
او با اشاره به ضعف نظام آموزشی ما که همواره به غرب توجه دارد و نسبت به شرق بیاعتنا است، گفت: جای تاسف دارد که در دانشگاههای ما دروسی درباره شرق به عنوان مثال چین و هند تدریس نمیشود. فرهنگ ایرانی و اسلامی بر بسیاری از فرهنگها تاثیر گذاشته است و با تطبیق میان فرهنگهای مختلف میتوان به این تشابهها و تفاوت ها دست یافت.
اعوانی ادامه داد: حدود سال 1382 بود که از شایگان برای سخنرانی دعوت کردم و هنوز کتاب «مجمع البحرین» او منتشر نشده بود و من نمیدانستم که او این کتاب را ترجمه کرده است و از او خواستم که درباره مجمع البحرین سخنرانی کند و در این سخنرانی بود که متوجه شدم که او چقدر کار کرده است.
استاد اعوانی در بخش پایانی صحبتهای خود با اشاره به «یگانه شایگان» خواهر داریوش شایگان نیز گفت: خواهر او هم فیلسوف مهمی بود که به هشت زبان زنده دنیا تسلط داشت و فارغ التحصیل هاروارد بود. تخصص او در ارسطوشناسی و شارحان ارسطو بود. او کتابخانه بسیار نفیسی داشت که امیدوارم کتابخانهاش به تاراج نرفته باشد.
شایگان عمق فرهنگ شرق و غرب را به خوبی شناخت
در ادامه این مراسم غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران گفت: انسان موجودی اندیشمند است. اندیشه همیشه به روی غیر گشوده است اما اندیشه در درون خود فروبسته است. انسانها نیز دو دسته هستند باز و بسته. انسانهای بسته دلشان بسته میشود، از منظر قرآن این انسانها دلشان همچون سنگ میشود.
او افزود: به راستی شایگان خودش مجمع البحرین بود که دو دریای فرهنگ غرب و شرق را بهم متصل کرده بود. انسان در تمام جهان یکی است و فرهنگها متفاوت هستند و فاصله فرهنگها فراتر از فاصله زمین تا آسمان است. چگونه میتوان فرهنگها را به یکدیگر نزدیک کرد. او در دو دریای فرهنگ غرب و شرق غوطهخورده بود و با تمام وجودش غرب و شرق را به درستی فهمیده بود.
دینانی با اشاره به این سخن که برخی تصور میکنند که انسانها زبان را میسازند، گفت: اما متفکرین میگویند که این زبان است که انسان را میسازد. در تعریف آدم میگویند انسان ناطق. شایگان به زبانهای متعددی تسلط کامل ادبی و فلسفی داشت. او مکتبهای هنری غرب و شرق را به خوبی میشناخت.
این استاد حکمت و فلسفه با اشاره به سالهایی که با شایگان، هانری کربن، سیدحسن نصر و علامه طباطبایی(ره) در یک کلاس درس مینشستند، گفت: این نشستها از اول غروب تا دو نیمه شب ادامه داشت. کربن مظهر فرهنگ غرب بود و فلسفه اسلامی اقیانوسی است که ابوعلی سینا و ملاصدرا دارد و در این جلسات اقیانوس غرب و شرق با هم یکی میشدند. من کمتر کسی را چون شایگان میشناسم که همزمان به فرهنگ غرب و شرق تسلط داشته باشد. کربن خیلی تلاش میکرد شرق و به ویژه تشیع را بشناسد اما ذاتش غربی بود اما شایگان به موازات هم شرقی و هم غربی بود.
دینانی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: شایگان انسان بسیار وارسته، متواضع و خوش برخوردی بود. حیف که از میان ما رفت او آثار خوبی از خودش برای ما به جا گذاشت. شایگان با این که در فرانسه خانه داشت اما در ایران زندگی کرد و شدت علاقهاش نسبت به ایران بسیار زیاد بود. او ایرانی بود که مسلمان از دنیا رفت.
داریوش شایگان شاعر بود و تا آخر عمر شاعر باقی ماند
در ادامه این مراسم رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم گفت: شایگان در فرهنگ ما جایگاه یکهای دارد؛ او خود عنوان میکند که هرگز مادرم فارسی یاد نگرفت و پدرم هم هرگز فارسی حرف نزد. او به مدرسه فرانسویها رفت و زبان فرانسه یاد گرفت در نوجوانی به لندن رفت و پس از پایان دبیرستان برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. او برخلاف خواست پدرش رشته تحصیلیاش را انتخاب کرد اما پدرش به نظر او احترام گذاشت.
او افزود: در سال 1358 در تایلند از سوی یونسکو کنفرانس فلسفهای برگزار شد و من نیز آنجا سخنرانی داشتم. در این کنفرانس هر فردی که مرا میدید از من آدرس شایگان را میخواست و این برایم بسیار عجیب بود.
داوری اردکانی گفت: شایگان در جوانی شاعری را ترک کرد اما تا آخر عمر شاعر باقی ماند. او درک و شعوری شاعرانه داشت. شایگان پس از بازگشت به ایران، زبان فارسی را خوب بلد نبود اما فقط یک سال وقت گذاشت و زبان فارسی را به خوبی فرا گرفت. نثر او بسیار شاعرانه و پخته است. شایگان درباره هویت مطالب درخشانی نوشته است. فیلسوف و شاعر ویژگی دارند که همواره جاهای تاریک را میبینند شایگان کسی بود که تمام این مناطق تاریک را دیده بود.
رییس فرهنگستان علوم با بیان این مطلب که شایگان نه به غرب و نه به شرق بلکه به حوزه پستمدرن تعلق داشت، گفت: پست مدرنها دو دسته هستند خوشبین و بدبین. شایگان از جنس پستمدرنهای خوشبین بود و اعتقاد داشت در وضعیت پست مدرن فرهنگها کنار هم قرار میگیرند و نسبت آنها توالی نیست. او به شدت از تجدد و ارزشهای آن دفاع میکرد، اما به نظر او تجدد نیاز به تحول و تعدیل داشت.
از هویتی یگانه به هویتی چندگانه و اندیشهای سیال و پویا رسید
در بخش دیگری از این مراسم محمد صنعتی با بیان این مطلب که برای من و بسیاری دیگر شایگان دوستی جایگزینناپذیر بود، گفت: شایگان نمونه فرهیختهای است که در جامعه بحران زده ایران به آن نیاز فراوان داریم.
او افزود: من با داریوش شایگان 10 سال پیش دوست شدم. فرصت دوستی در سن و سال من با چنین فردی کمیاب است. در جامعهای چون جامعه ما که ارتباط بین فرد و اجتماع رو به زوال است و دروغ و خودشیفتگی و ناایمنی جایگزین شده است، جامعهای اسطورهاندیش که در ستیز و تقابل با واقیعت بینی خرد ورزی و فرهیختگی است.
صنعتی ادامه داد: شایگان اندیشمندی فرهیخته بود که همواره در گفتوگوها و دیدارها خلاق بود آن هم به دور از فرهنگ تودهوار و خالی از جزمیتهای عقیده و ایدئولوژی. با او میشد ساعتها نشست و گپوگفتهای معناداری داشت. شایگان هرگز در پی تحمیل عقیدهاش نبود و نیازی به مونولوگ نداشت.
او با بیان این مطلب که شایگان در گفتوگو فضایی میآفرید که هرکسی بتواند در آن دیالوگی آموزنده، پربار و دلپذیر داشته باشد، گفت: در آخرین دیداری که با شایگان داشتم او از مارسل پروست و کتاب خودش «فانوس جادویی زمان» گفت و اینکه پروست چگونه سالهای عمرش را وقف نوشتن «در جستوجوی زمان از دست رفته» کرد و آنگاه که جلد هفتم آن را به پایان رساند به فاصله کمی مرگ به سراغ او امد. این اتفاق هم خیلی زود پس از انتشار کتاب «فانوس جادویی زمان» برای شایگان افتاد.
به گفته صنعتی شایگان عاشق زندگی و این سرزمین بود. او با عرفان رابطهای دیرینه داشت. شایگان ذهنیتی سیال میان مدرنیته و عرفان داشت.
او افزود: با شایگان 40 سال پیش با خواندن کتاب آسیا در برابر غرب آشنا شدم. وقتی کتاب او را خواندم به نظرم آمد که او هم مانند اندیشمندان نامآور و بسیار تاثیرگذار دهه 40 میاندیشد و من با اندیشه اسطورهای و مدرنیتهستیز هیچ کدام از آنها آن زمان الفتی نداشتم.
صنعتی با بیان این مطلب که برای او دو شایگان وجود دارد، گفت: شایگان متقدم و شایگان متاخر. شایگان متقدم با تخصص هندشناسی و تالیفاتش در زمینه ادیان و مکاتب فلسفی هند و آیین هندو و عرفان اسلامی که مسالهاش اسطوره، هویت و هویت شرقی در برابر هویت غربی است.
او افزود: ولی شایگان متاخر، شایگانی متفاوت بود. شایگانی که از اسطورهاندیشی و عرفان فاصله گرفته بود. شایگانی که نه مدرنیتهستیز بود و نه مدرنیته را با غرب یکی میگرفت. او فرهیختهای نمونه بود که جامعه ایران برای نجات خود از این ورطه بحرانی خطرناک به امثال او نیاز فراوان دارد. البته شایگان دیگری هم میتوان به این دو شایگان افزود و آن شایگان در گذار از هویت یگانه اسطورهاندیشی و عرفانزدگی و مدرنیتهستیزی است که به اشتباهات اندیشه خود بصیرت یافته است و با شجاعت و پختگی میتواند به نقد خود بنشیند.
صنعتی افزود: باید توصیه شایگان را بپذیریم که معتقد بود باید منطق کینهتوزی را کنار بگذاریم و به گفتوگو روی بیاوریم از تجربه دیگری سود ببریم.
نسبت به خطرات عرفان و اسطورهاندیشی هشدار می داد
او ادامه داد: شایگان فرهیختهای بود که در مدرنیته زیسته بود اما همچنان تجربه عرفانی مجذوبش میکرد. اما با این همه او سالها بود که از عرفان فاصله گرفته بود و در آخرین مصاحبه خود نسبت به خطرات عرفان و اسطورهاندیشی هشدار میدهد.
صنعتی با اشاره به آخرین دیدارش با شایگان گفت: در این دیدار شایگان گفت قصد دارد درباره میشل دو منوتین فیلسوف رواقی دوره رنسانس کتاب بنویسد. او یکی از مهمترین فیلسوفان دوره رنسانس است که راه را برای غرب و برای ورود مدرنیته و روشنگری هموار میکند. همانگونه که خردورزی به جای اسطورهاندیشی در غرب قرون وسطی جای میگیرد.
محمد صنعتی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: آرزو داشتم که این کتاب شایگان را بخوانم اما مرگ این فرصت را از ما دریغ کرد.
داریوش شایگان درد ایران داشت و بس
در بخش پایانی این مراسم علی دهباشی با تشکر از خانواده شایگان گفت: پس از درگذشت شایگان مطالب متنوع و متعددی درباره او نوشتند. شایگان و نفس حضورش یک استثنا و متفاوت از اندیشمندان هم عصرش بود.
او افزود: در زمان حیات او بسیاری تعمداً تلاش کردند که نوشتهها و اندیشههای او را تحریف کنند، من برای انتشار ویژه نامه او تمام این نوشتهها را گرداوری کردم و با متن اصلی تطبیق دادم. هرکسی حق دارد هر اندیشهای را نقد کند اما برای اثبات نظر خود نباید مطالب کسی را وارونه جلوه کند.
دهباشی با بیان این مطلب که تعدادی از آثار شایگان هنوز امکان نشر نیافتهاند گفت: امیدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسیر انتشار کتابهای شایگان را تسهیل کند. از آشنایی و دوستی من با شایگان 28 سال میگذرد و در تمام این سالها حداقل هفتهای دوبار تنها و یا در جمع دوستان به خانه او میرفتم و در این دیدارها از گفتههای او یادداشتبرداری میکردم. هیچ وقت نخواستم که این گفتوگوها را ضبط کنم. امیدوارم به زودی بتوانم این یادداشتها را منتشر کنم.
او در پایان صحبتهای خود گفت: شایگان همیشه سرشار از ایده بود و ایده ترجمه و یا تالیف بسیاری از کتابها که در کتابفروشیها موجود است را او به افراد میداد و اصرار داشت که در مقدمه کتابها چیزی درباره او ننویسند. شایگان در تمام حرفها و نوشتههایش تنها یک درد داشت و آن هم درد ایران بود. نام و یادش گرامی باد.
پایان پیام/9منبع: شبستان
کلیدواژه: اوقات فراغت جام جهانی روسیه مجلس ارزانی غنی سازی اوقات فراغت حجت الاسلام ارزانی روزنامه های ورزشی شیراز افتتاحیه اوقات فراغت داریوش شایگان مراسم بزرگداشت فلسفه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۴۳۳۷۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نویسنده گزارش جعلی بیبیسی چه کسی است؟ /دست به دست شدن یک سوژه میان منافقین، موساد و انگلیسیها
شیوه جعل اسناد و مدارک منتشر شده در بیبیسی شباهت بسیار زیادی به اسناد جعل شده توسط گروههای هکری وابسته به نفاق دارد!
سرویس سیاست مشرق- انتشار یک گزارش ضدایرانی درباره چگونگی فوت نیکا شاکرمی در کوران اغتشاشات ۱۴۰۱ توسط شبکه بیبیسی همچنان با حاشیههایی روبهرو است، از روز انتشار این گزارش تاکنون، گافهای فراوانی از اسناد جعلی ارائه شده در این گزارش توسط رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی رو شده است، این خطا آنچنان آشکار و بزرگ است که بیبیسی یک بازیگر ایرانی به عنوان یکی از عوامل مرگ نیکا جا زده است!
تا جایی که بسیاری از کارشناسان سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که بخش جهانی بیبیسی یا به صورت عامدانه و با هدف ایجاد تشنج رسانهای این گزارش را منتشر کرده یا آنکه یک کلاه بزرگ بر سرش رفته و جریانی با اهداف پنهان سیاسی به صورت سازمانیافته انگلیسیها را سرکار گذاشتهاند.
با پذیرش هر کدام از این دو روایت، انتشار یک ماجرای عجیب و غریب از سوی بیبیسی نشان میدهد که دستهایی در پشت پرده در تلاش بوده است تا با بازکردن دوباره یک پرونده سوخته بار دیگر افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد، اما چه کسی این گزارش خاص را در رسانه انگلیسی منتشر کرده و در شبکه سایبری ضدانقلاب گردانده است؟ نگاهی به نویسندگان این گزارش اطلاعات جالب توجهی را در اختیار قرار میدهد.
آیدا میلر، نام یکی از نویسندگان گزارش بیبیسی جهانی درباره نیکا شاکرمی است. یک بررسی ابتدایی نشان میدهد که به ظاهر این نام به صورت مستعار در این گزارش استفاده شده است، اما ظاهر شدن یک اکانت با این نام در شبکههای اجتماعی ردپای نویسنده را هویدا کرده و اطلاعاتی جالبی درباره این شخص به مخاطب میدهد، گویی این اطلاعات به صورت عامدانه پخش شده تا عاملین انتشار این گزارش نوربالا زده باشند!
پشت نقاب یک نویسنده مجهول در گزارش انگلیسی
درباره میلر دو نکته قابلتأمل وجود دارد؛ ابتدا اینکه تاکنون هیچ گزارش دیگری با نام آیدا میلر در بیبیسی کار نشده و دوم اینکه سابقهای از هویت واقعی او در شبکههای اجتماعی از او وجود ندارد، این دو شاهد نشان از فیک(ساختگی) بودن این فرد دارد.
اما نکته جالب توجه صفحه تازهتأسیس «آیدا میلر» پس از آغاز فعالیت صفحات افرادی را دنبال میکند که مستقیما یا غیرمستقیم با عناصر گروهک تروریستی منافقین و نیز عوامل همکار با موساد در ارتباط هستند.
یکی از این افراد، دومنیک آتیاس است. آتیاس وکیل و معاون ریاستجمهوری وقت فرانسه در سال ۲۰۱۷ بوده که اکنون با عنوان پوششی فعال حقوق بشر و کودکان و رئیس هیئتمدیره بنیاد وکلای اروپا فعالیت میکند.
دومنیک آتیاس همچنین روابط نزدیکی هم با سرکرده تروریستها در آلبانی یعنی مریم رجوی دارد. او از زمان تصدی پست در معاونت ریاستجمهوری فرانسه تا کنون همکاریهای زیادی را با منافقین داشته و حتی در کمپ اشرف نیز با رجوی دیدار و گفتگو کرده است.
یک منبع امنیتی درباره شخصیت آتیاس میگوید: رجوی هر بار که قصد پروندهسازی حقوق بشری علیه ایران را داشته سراغ این وکیل فرانسوی رفته و با پرداخت پول او را به کار گرفته است، آتیاس با دادن رشوه به سیاستمداران اروپایی و آمریکایی علیه مردم ایران پرونده سازی میکند!
عجیب آنکه یک روز قبل از انتشار گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی آتیاس با رهبر گروهک منافقین در پاریس دیدار کرده است. این دیدار در حاشیه کنفرانسی که منافقین ترتیب داده بودند، شکل گرفت. این کنفرانس ضدایرانی با مضمون سیاهنمایی علیه وضعیت اجتماعی و زنان ایران برگزار شده است، در این نشست آتیاس در کنار مریم رجوی علیه زنان ایرانی سخنرانی کرده است!
همزمان با برگزاری این نشست نیز، هشتگ «زن، مقاومت، آزادی» نیز که از هفته گذشته بارگذاری شده بود، وایرال شد؛ در روزهای اخیر نیز، اکانتهای سایبری و هوادار منافقین، این هشتگ را درباره گزارش نیکا شاکرمی نیز پخش کردند که نشان از برنامهریزی از پیش هماهنگ شده منافقین با انگلیسیها درباره این گزارش داد، پیش از این بارها اتفاق افتاده است که منتافقین با پرداخت پولهای کلان به رسانههای غربی گزارشهای ادعایی خود را بدون اسم و عنوان منتشر کردهاند.
به عنوان مثال رسانۀ آمریکایی اُپن سیکرت (مرکز سیاست پاسخگو) که به طور تخصصی به مسئله ورود پولهای با منشاء مشکوک به امور سیاسی در آمریکا میپردازد، طی گزارشی از پرداخت مبلغ ۱.۴ میلیون دلار به شرکت لابیگر «روزمونت» از سال ۲۰۱۳ تا کنون توسط تروریستهای منافقین برای تأثیرگذاری بر سیاستهای خارجی و دفاعی آمریکا خبر داده است.
این گزارش که به طور خاص اقدام اخیر «مایکل موکازی» در ثبت نام رسمی در فرم مربوطۀ وزارت دادگستری آمریکا به عنوان لابیگر گروهک تروریستی منافقین را بررسی میکند، به سایر فعالیتهای تبلیغی این گروهک نیز اشاره کرده و اسامی دیگر سیاستمداران آمریکایی حامی تروریستهای منافقین مانند رودی جولیانی، جان بولتون و رابرت توریسلی را نیز مطرح میکند.
در ادامه این گزارش اسنادی دربارۀ مراودات مالی فرقه تروریستی منافقین با یک شرکت لابیگر در آمریکا منتشر شده است که نشان میدهد منافقین بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ در مجموع ۱.۴ میلیون دلار برای تاثیرگذاری بر سیاستهای دولت و کنگره آمریکا به شرکت روزمونت پول پرداخت کرده است. لازم به ذکر است این اسناد از طریق ادارۀ اسناد عمومی وابسته به سنای آمریکا بدست آمده است.
در همین زمینه گفتنی است بارها اسناد پرداخت مبالغ هنگفت توسط گروهک تروریستی منافقین به سیاستمداران و روزنامهنگاران مختلف در رسانههای این کشور منتشر شده و اقدامات این گروهک تروریستی برای اثرگذاری بر سیاستمداران آمریکایی مورد انتقاد رسانهها و چهرههای سیاسی قرار گرفته است.
دومنیک آتیاس دو روز پس از گزارش نیکا شاکرمی نیز، یک پیام ویدیویی اختصاصی برای تلویزیون منافقین ارسال کرده است، افزوده بر این، آتیاس گزارش بیبیسی را که به زبان فرانسوی در وبسایت متعلق به منافقین نوشته شده بود را در صفحه توییتری خود بازتاب داده است.
دیگر شخصیتی که آیدا میلر، نویسنده گزارش بیبیسی او را دنبال کرده، برد شرمن است. یکی از نمایندگان جمهوریخواه سنای آمریکا که روابط نزدیکی با منافقین داشته و از حمایان سرسخت اغتشاشات ۱۴۰۱ در ایران بوده است، سال گذشته منافقین در ساختمان کنگره آمریکا نمایشگاهی را برگزار کرده بودند که حامی اصلی آن برد شرمن، نماینده جمهوریخواه کنگره بود.
جعل اسناد توسط یک سازمان ضدایرانی!
بررسی های ابتدایی نشان میدهد که شیوه جعل اسناد و مدارک منتشر شده در بیبیسی شباهت بسیار زیادی به اسناد جعل شده توسط گروههای هکری وابسته به نفاق دارد، اما این اسناد رد پای یک سازمان ضدایرانی را نیز برملا میسازد! یکی از مهمترین شخصیتهایی که آیدا میلر آن را دنبال میکند، جیسون برادسکی، رئیس شورای سیاستگذاری گروه اتحاد علیه ایران هستهای(UANI) است.
برادسکی فروردین ۱۴۰۰ به تیم سردبیری شبکه تروریستی اینترنشنال پیوسته بود. او در زمان ریاست شورای سیاستگذاری UANI، فعالیتهای گستردهای را به بهانههای هستهای، علیه ایران ترتیب داده بود و روبط نزدیکی نیز با موساد دارد، برادسکی همان کسی بود که اولینبار تصاویر عملیات تروریستی عوامل موساد در ایران علیه شهید صیاد خدایی را در فضای مجازی منتشر کرده بود.
کنارهم قرار گرفتن قطعات این پازلها نشان میدهد که گزارش ضد ایرانی شبکه انگلیسی دست پخت مشترک منافقین و موساد است که تلاش شده با ساخت نسخه رسانهای از آن، مورد استناد قرار بگیرد.
برادسکی رئیس اتحادیهای است که از سال ۲۰۰۸ تاسیس شده که تا پیش از او توسط مقامات اسبق دستگاه سیاست خارجی و دولت آمریکا اداره میشد. این سازمان را ابتدا «مارک والاس»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل، همراه با «ریچارد هالبروک» از اعضای دولت «باراک اوباما»، تاسیس کردند.
اما اکنون ریاست آن بر عهده «جو لیبرمن»، سناتور سابق ایالت «کانیتیکت» است و مدیریت اجرایی آن نیز توسط «دیوید ایبسن» اداره میشود. این سازمان با عنوان «اتحاد علیه ایران هسته» آغاز به فعالیت کرد و با مشورت گروهی از چهرههای نظامی و سیاست خارجی برجسته ضدایرانی در ایالات متحده به فعالیت خود ادامه داد.
در بین این مشاوران، «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی دولت «دونالد ترامپ» نیز دیده میشود که حتی سابقه عضویت در این سازمان را هم دارد. مهمترین تامینکنندگان بودجه «اتحاد علیه ایران هستهای»، سرمایه داران جمهوریخواه در آمریکا هستند، با این حال این سازمان مدعی شده سالانه بین ۱.۳ تا ۱.۷ میلیون دلار کمک مالی معاف از مالیات جمعآوری میکند که البته اسامی حامیان مالی خود را هیچوقت منتشر و رسانهای نکرده است. با این وجود، ارتباط این سازمان با عناصر صهیونیستی فعال علیه جمهوی اسلامی ایران، نشان از وابستگی کامل مالی آن به سرویسهای اطلاعاتی سیا و موساد و لابی صهیونیسم است.
اعضای دیگر این گروه شامل جیم ولسی، رئیس پیشین سازمان سیا، مئر دگان، رییس سابق موساد، ریچارد دیر لاو، رییس سابق سرویس اطلاعاتی انگلستان، آگوست هنینگ، رییس سابق سرویس اطلاعاتی آلمان، کریستن سیلوربرگ، سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا، چارلز گاتری، فرمانده سابق اطلاعاتی در ارتش و مدیر موسسه روچلید در انگلستان (خاندان یهودی روچیلد)، فرنسز تاونسند، معاون مشاور امنیت داخلی بوش و عضو شورای خط مشی اطلاعاتی و اطلاعات خارجی، ولفگانگ شوسل، صدر اعظم سابق اتریش، وزیر سابق و معاون صدر اعظم اتریش، هستند.
فعالیت کلیدی و راهبردی این سازمان، لابیگری ضدایرانی در کنگره آمریکا است؛ این سازمان با مجموعه اقداماتی نظیر برگزاری کارزارهای ضدایرانی، تحریم و اعمال فشار بر شرکتها و سازمانهای در حال تجارت با ایران، تهیه پیشنویس قوانین ضدایرانی جهت تصویب در کنگره و...، علیه ایران در کنگره آمریکا لابیگری میکند، اقداماتی که مشابه آن در گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی مشهود است و تلاش شده با این روایت جعلی، دستاوردی ضدحقوق بشری علیه ایران زمینهسازی شود.
به خصوص اینکه مهمترین هدف این سازمان در بُعد اطلاعرسانی، بسیج پشتیبانی عمومی و استفاده از گستره رسانهای و متقاعد سازی رهبران کشورهای خارجی برای ایران هراسی است. این سازمان همچنین وظیفه دارد اهداف موساد و رژیم صهیونیستی در اروپا و آمریکا را با هدف افزایش تضاد بین دولت و ملت ایران با دولت و ملت آمریکا را رایزنی، زمینهسازی و پیگیری کند.
یکی از نکات جالب صفحات مجازی «اتحاد علیه ایران هستهای»، اکانت عربی این سازمان در توئیتر است که عنوان هستهای را حذف کرده و با نام اتحاد علیه ایران، فعالیت میکند.
سازمان اتحاد علیه ایران هستهای افزوده بر این که با لابی و حمایت مالی صهیونیستها مدیریت و فعالیت میکند، سابقه جعل نامه و اسناد را در سال ۲۰۱۳ دارد. ۱۹ جولای ۲۰۱۳، مالک یک شرکت کشتیرانی یونانی به نام ویکتور رزتیس، علیه گروه اتحاد علیه ایران هستهای در آمریکا شکایت میکند.
در این شکایت آمده که سازمان اتحاد علیه ایران هستهای علیه شرکت یونانی اتهام زده و با آنها همچون جلادان رفتار میکند؛ این سازمان خواسته تا شرکت یونانی متعهد شود که اتهام فعالیت تجاریاش با ایران از سوی یک حسابرس موردنظر گروه اتحاد علیه ایران هستهای، مورد بررسی قرار گیرد و خود را با عنوان جعلی یک شورای مستقل جهت ممیزی و حسابرسی معرفی کند.
تمامی اتهامات این لابی صهیونیستی علیه تاجر یونانی، بر پایه نامهای است که رزتیس به مسئولان ایرانی در یونان ارسال کرده و در آن خواستار دیدار با آنان شده بود. همچنین گروه اتحاد علیه ایران هستهای، مدعی است رزتیس تفاهم همکاری مشاورهای نیز با ایرانیها امضا کرده بوده است که این سازمان البته تاکنون از انتشار این دو نامه مورد ادعای خود، خودداری کرده است. از طرفی رزتیس نیز قویاً اعلام کرد که هر دو نامه، جعل شده است. در ماه آوریل ۲۰۱۳، در نامهای که وکلای رزیتس، مالک شرکت کشتیرانی یونانی، به ریاست دادگاه ارائه دادند، اعلام کردند که به اطلاعاتی دست یافتهاند که نشان میدهد گروه اتحاد علیه ایران هستهای، توسط افراد ذینفوذ خارجی همچون اونگار تامین مالی میشود؛ افرادی که احتمالا اسرائیلی هستند!
ردپای عناصر نفاق و موساد در گزارش بیبیسی آنچنان عیان است که اعتبار آن با یک بررسی ساده نیز قابل تشریح است، این هماهنگی تابستان سال گذشته و در جریان جلسه وزیر اطلاعات اسرائیل با برخی عناصر رسانهای ضدایرانی در لندن فراهم شده است.
اتهامات حقوق بشری علیه ایران، آخرین تلاشهای لابی صهیونیسم برای فشار حداکثری علیه مردم ایران در مجامع بینالمللی پس از عملیات وعد صادق است. نفوذ عوامل رژیم صهیونیستی در رسانههای لندنی نیز به همین منظور تقویت شده تا راهبرد صهیونیستها برای فرار از فشار جهانی محقق شود.