روایت ۱۱ سال کارتن خوابی یک معتاد / اسم بعضی غذاها را در مرکز ترک اعتیاد یاد گرفتم!
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۵۰۲۸۴۲
حوادث رکنا: روایتی از زندگی مردی را میخوانید که یازده سال سرقت اموال مردم و مصرف انواع مواد مخدر کار روزانهاش بوده است.
ریز نقش و لاغر اندام است. سیه چهره و چین و چروک زیادی در صورت دارد که خود حکایتی از رنج حاصل از سالها هم نشینی با اعتیاد است.
نامش «رسول عقیقی» است و به قول معروف آچار فرانسه مرکز نگهداری نوجوانان و جوانان معتاد Addicted و کارتن خواب «نور» و داداش بزرگ نوجوانان معتاد ساکن این مرکز است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آشپزخانه مشغول آماده کردن و توزیع ناهار است و نامش همه جای سرا به گوش میرسد.
با هم به یکی از اتاقهای استراحت سرای نور میرویم و روی موکت مینشینیم تا شنوای حکایت و داستان مطّول زندگی او باشم؛ او که یازده سال از زندگی 32 ساله خود را در مواد مخدر Drugs و کارتن خوابی گذرانده است و در بسیاری از اوقات، خوردن لقمه نانی، غایت آرزوی او بوده است.
رسول این چنین روایت میکند: در خانوادهای مذهبی با یک برادر و چهار خواهر در شهر تکاب آذربایجان غربی زندگی کردهام. تا مقطع دیپلم درس خواندهام اما نتوانستم این مدرک را اخذ کنم.
*اولین تعارف کشیدن تریاک و یک پا تریاکی شدن
سال 84 وقتی دوران خدمت سربازی را گذراندم، یک روز سرد زمستان همراه یکی از دوستانم به ساختمانی نیمه کاره رفتم. دایی دوستم مشغول استعمال مواد مخدر بود و به ما نیز تعارفی کرد. برای اولین بار من نیز طعم تریاک را چشیدم. از آن روز با دایی دوستم رفیق شده و به قول معروف یک پا تریاکی شدم.
روزی 2 تا 3 گرم تریاک میکشیدم و آن زمان روزانه 10 هزارتومان هزینه مصرف مواد مخدر داشتم؛ البته بعد از آن حشیش، شیشه متادول و متادون نیز مصرف میکردم.
*مصرف شیشه و سه روز بی خوابی!
برای کار به قزوین رفتم و در شرکت CNG شروع به کار کردم. با یک مهندس که شیشه مصرف میکرد و با این شرکت در ارتباط بود، آشنا شدم. یک روز با او به مشهد می رفتیم که او گفت" مادهای به تو میدهم تا پس از مصرف تا مشهد یکسره پشت فرمان باشی و اصلاً خواب به چشمت نیاید. پس از مصرف شیشه دیگر خواب به چشمم نیامد و این روند تا سه روز ادامه داشت.
آن زمان همیشه مشغول تفریح و خوش گذرانی با دوستانم بوده و بی خیال زندگی شده و قید خانوادهام را زده بودم.
سال 86، دیگر به یک مصرف کننده مواد مخدر حرفهای تبدیل شده و آواره بیابان و خیابانها شده بودم. این روند تا سال 96 ادامه داشت. تهیه مواد برایم هزینه داشت و من نیز مجبور شدم دست به سرقت Stealing بزنم.
*اسکان در گاوداری و خرید فروش مواد و اموال مسروقه
اندکی مکث میکند و نگاه معناداری به دیوار کرده و ادامه میدهد: مدت زیادی را در یک ساختمان متروکه که به گاوداری معروف بود، گذراندم.
آنجا پاتوق معتادان کارتن خواب بود. کسانی که همگی دست به دزدی theft میزدند و کارگر یک فرد مالخر بودیم که وسائل سرقتی را به قیمت ناچیزی از ما میخرید تا بتوانیم مواد مورد نیاز خود را تهیه کنیم.
در آنجا اوضاع بدی داشتیم. مالخر ما خود مواد مخدر مصرف نمیکرد و گاهی اوقات دو روز یک بار به ما غذا میداد.
اوقات زیادی بود که برای خوردن غذا در سطل آشغال دنبال خوردنی میگشتم و باقیمانده غذاها را میخوردم.
4 تا 5 سال در این گاوداری زندگی کردم. شبها دو سه نفری میخوابیدیم و روزها تعدادمان به 20 نفر هم میرسید.
گاوداری به مرکز پخش مواد مخدر تبدیل شده بود و به نوعی مرکز مبادله وسائل سرقتی با مواد بود.
*فروش اجناس 500 هزار تومانی به قیمت 20 هزار تومان!
کارم دزدی شده بود و اموالی که میدزدیدم به قیمت ناچیز میفروختم تا بتوانم مواد مصرفیام را خریداری کنم؛ به شکلی که جنس 500 تا 600 هزارتومانی را با قیمت 20 هزار تومان میفروختم تا بتوانم مواد تهیه کنم.
شبها در سه راه آدران نزدیک رباط کریم در پارکی میخوابیدم. آنجا محل جمع شدن معتادان بود.
یک شب با یکی از افراد آن منطقه مواد مصرف میکردیم و قرار شد تا در ازای مصرف مواد مخدر که من همراه داشتم او به من اجازه خوابیدن در خانهاش را بدهد.
آن شب مواد را کشیدیم و قرار شد آن فرد به من غذا بدهد اما مواد که تمام شد او به من گفت "تا مواد پیدا نکنی و نیاوری از غذا خبری نیست."
این آوارگی و درماندگی تا مهر 96 ادامه داشت. یک روز در پاتوق اکبر آباد بودم که یکی از افراد آنجا گفت"قصد دارم برای ترک به یک کمپ در یاغچی آباد بروم."
او گفت "آنجا هیچ هزینهای از ما نمیگیرند."من که دیگر به ته خط رسیده و از اوضاع و احوالم خسته شده بودم تصمیم گرفتم همان روز به آنجا بروم.
بالاخره با اتوبوسی خود را به تهران رساندم و در یک فرصت برای اینکه کرایه ندهم از ماشین فرار Escape کردم. مرکز نگهداری فقط از ساعت 12 شب به بعد پذیرش میکرد. من مسیر بعدی برای رسیدن به این سرا را هم طی کردم و ماشین دوم را هم بدون دادن کرایه سوار شدم.
دستانش را به هم میفشارد و آهی از سر درد و رنج میکشد و ادامه میدهد: آخرین خودرویی که سوار شدم راننده خوبی بود و وقتی از اوضاعم با خبر شد، من را تا درِ مرکز نگهداری یاغچی آباد برد. چند ساعت زودتر رسیده بودم.شب سردی بود و هنوز تا زمان پذیرش در آن مرکز چند ساعتی باقی مانده بود.
به نانوایی نزدیک سرا رفتم تا به من اجازه اسکان را بدهند که قبول نکردند.
*خوابیدن در تولیدی به جای اسکان در مسجد
رفتم به مسجد همان جا که دارای یک زیرزمین بود. اول فکر کردم آنجا متعلق به مسجد است. آنقدر خمار بودم که نفهمیدم آنجا یک تولیدی است. خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم در ساختمان بسته است.
ساعت 12 شب بود. هنگامی که قصد خارج شدن از آسانسور را داشتم نگهبان مرا دید و داد زد دزد The Thief آمده است.
بالاخره مأمور کلانتری و صاحب تولیدی آمدند و با وساطت صاحب تولیدی دیگر به کلانتری نرفتم.
از اول مهر سال گذشته به سرای امید که مخصوص نگهداری و اسکان معتادان و کارتن خوابهای بزرگسال است، رفتم.
*اسم بعضی غذاها را در مرکز ترک اعتیاد یاد گرفتم!
21 روز آنجا بودم و مواد را ترک کردم. آنجا امکانات خوبی داشت. اول باورم نمیشد که میتوانم در چنین مکانی بمانم. من در آنجا تازه اسم غذاها را یاد گرفتم. احساس میکردم اشتباهی به آنجا آمدهام.
بعد از مدتی آنجا به سرای «مهر» مخصوص نگهداری زنان معتاد رفتم. در آنجا در قسمت اداری مشغول شدم.
الان نیز مدت 5 ماه است در سرای «نور» هستم. در اینجا نظافت و خرید وسائل مورد نیاز مرکز را انجام میدهم.
حالا مواد را به کلی ترک کردهام و حتی وقتی برای خرید به بیرون مرکز میروم و افراد معتاد را در پارک میبینم سعی میکنم از آنها دوری کنم.
در حال حاضر فقط روزی 12 نخ سیگار میکشم. یازده سال پدر و مادرم را ندیدهام. انگار همه را از یاد بردهام!
از او از آرزوها و برنامههای زندگیش میپرسم که سری تکان میدهد و میگوید: قصد دارم یکسال در اینجا بمانم و یک کار دست و پاکنم. مهم نیست چه کاری باشد بلکه مهم لقمه حلال درآوردن است.آن زمان مواد مخدر به من فرمان میداد و اما حالا دیگر اینجا یک راهنما دارم که من را هدایت میکند.
به پایان هم صحبتی با این بهبود یافته اعتیاد میرسم. با خنده دلنشین و امید به آینده دستانش را می فشارم و با جملهای امید بخش با او خداحافظی میکنم.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
قتل ناموسی در باغ سیب ورامین / وقتی سرزده به خانه رفتم او با زنم بود + عکس
اولین عکس قاتلان وحید مرادی / آن دو در بازجویی چه گفتند
دستگیری 3 شرور به خاطر قتل وحید مرادی در زندان کرج / جزئیات اولین بازجویی + عکس
جنجال بدهیهای میلیاردی دختر وزیر سابق صنعت و معدن و تجارت
عاطفه 16 ساله به حجله مرد 31 ساله رفت / پری از من مدل خیابانی ساخت!
قاتل وحید مرادی در زندان کیست؟! + فیلم جسد در پزشکی قانونی
خواننده رپر جوان به قتل رسید + عکس
قتل مهوش 18 ساله توسط خواستگاری که پلیس بود! +تصویر
ازدواج جنجالی دختر 11 ساله با تاجر 41 ساله / همه خشمگین شدند + عکس
بی حیایی فوتبالیست ایرانی با زنان غریبه همسرش را عاصی کرد!
انتشار عکسی بی شرمانه از ابوبکر البغدادی در حلقه زنان رقصنده + عکس
دختر چشم آبی 14 سال بیشتر نداشت که اسماعیل سراغش رفت!
قتل 2 کودک گرسنه توسط مادر در یک قدمی لاکچری های میلیاردر شهر! + عکس های باورنکردنی
منبع: رکنا
کلیدواژه: جام جهانی سلامت مهم ترین های 24 ساعت معتاد Addicted آشپزخانه مواد مخدر Drugs سرقت Stealing دزدی theft غذا فرار Escape دزد The Thief اخبار حوادث ترک اعتیاد معتاد زندگی کارتن خوابی غذا عکس رکنا قتل وحید مرادی وحید مرادی کشته شد وحید گردن ایران قتل وحید مرادی در زندان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۰۲۸۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف ۴۵۵ کیلوگرم مواد مخدر در شهرستان میناب استان هرمزگان
دادستان شهرستان میناب از کشف ۴۵۵ کیلوگرم مواد مخدر در این شهرستان خبر داد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از هرمزگان، ابراهیم طاهری اظهار کرد: در ادامه روند مبارزه بیامان با سوداگران مرگ، مأموران انتظامی از انتقال محموله مواد مخدر به وسیله دو دستگاه خودرو در محور مواصلاتی “بندرعباس-میناب” با خبر شدند و، عملیاتی را برای توقیف محموله مورد نظر طراحی و اجرا کردند.
وی افزود: به دستور مقام قضائی، مأموران پلیس مبارزه با مواد مخدر این شهرستان، خودروهای موردنظر را حین تردد شناسایی و پس از تعقیب و گریز، ضمن توقیف آنها در بازرسی به عمل آمده، ۴۵۵ کیلوگرم مواد مخدر از نوع تریاک را که به طرز ماهرانهای جاسازی شده بود، کشف و ضبط کردند.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان میناب گفت: ضربه به بنیان اقتصادی قاچاقچیان مواد مخدر از موارد مهم و اساسی برای مبارزه علیه این افراد سودجو است و دستگاههای مسئول باید این امر را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند.
وی در پایان با تأکید بر لزوم برخورد قاطع و بدون اغماض با سوداگران مرگ، خاطرنشان کرد: دستگاه قضائی در مسیر مبارزه بی امان با بلای خانمانسوز مواد مخدر از هیچ کوششی فروگذار نخواهد شد و در راستای عمل به وظایف قانونی عرصه را بر سوداگران مرگ تنگ خواهد کرد.
کد خبر 748808