Web Analytics Made Easy - Statcounter

قلبش به آرامی می‌تپد اما بی قراری خطوط صفحه نمایشگر نشان از نامساعد بودن حالش دارد، سکوتی بر فضای اتاق حاکم است، چند پزشک سبزپوش از راه می‌رسند بلافاصله دست به کار می‌شوند، یک نفر قیچی و چاقوهای براقی را بر روی یکی از تخت‌ها می‌چیند.

کودکی لاغر اندام روی تخت اتاق عمل دراز کشیده؛ چشم‌های معصومش نشان از خوابی عمیق دارد، چند شلنگ به صورتش وصل شده و ملحفه‌ای سبز رنگ روی بدنش را پوشانده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پزشکی ماسک سفیدی بر صورتش می‌زند و قدم زنان بر بالین بیمار حاضر می‌شود؛ پرستارها مانند پروانه‌هایی به دورش می‌چرخند؛ پزشک کار را آغاز می‌کند؛ ناگهان صدای دلخراشی سکوت اتاق را برهم می زند ، دستگاهی روشن شده و مته فولادی سینه «ابوالفضل» را می‌شکافد، گویی کودک دیگر جانی در بدن ندارد...

 

 

پزشک بلافاصله دستکش‌های خون آلودش را عوض می‌کند، دوباره تیغ جراحی را به دست می‌گیرد و این بار  قلب کودک از بدنش خارج  می‌شود، قلبی که دیگر ضربانی ندارد و صدایش به گوش نمی‌رسد؛ پزشکان دست از کار می‌کشند و هریک در گوشه‌ای از این اتاق سرد مشغول به انجام کاری می‌شوند. 

حدود دو ساعت از خارج شدن قلب از بدن می‌گذرد و کودک به وسیله دستگاه قلب مصنوعی زنده مانده است.

همهمه ای به راه می افتد ناگهان یکی از پزشکان به سمت در اتاق می‌دود، پرستاری  دستگاه‌های اتاق عمل را چک می‌کند و دیگری قلم به دست به سرعت نکاتی را بر روی کاغذها یادداشت می‌کند؛ ناگهان پرستاری اعلام می‌کند: «قلب اهدایی از راه رسید».

 قلبی که زنده است

طنین گام‌های حیات به گوش می‌رسد، فردی با چمدان قرمز رنگ وارد اتاق عمل می شود ؛ آری قلب اهدایی از راه رسید، قلبی که روزی در بدن نوجوان دیگری می‌تپیده و خون حیات را در رگ هایش جاری می‌ساخته؛ اما نوجوان در حادثه تصادف جان خود را از دست داده و حالا قلبش قرار است  با قرار گرفتن در بدن «ابوالفضل» زندگی تازه ای را به او ببخشد.

 

 

6 ساعت جراحی طاقت فرسا

چراغ «سیالتیک» اتاق عمل دوباره روشن می‌شود؛ گویی نور حیات بر بدن کودک تابیده، پزشکان دست به کار شده و تیغ جراحی را به دست می‌گیرند، پرستاران شروع به کار می‌کنند؛ قلب اهدایی به وسیله یکی از اعضای تیم جراحی از جعبه قرمزی که مملو از یخ است خارج و در دستان جراح قرار می‌گیرد؛ قلبی که می‌تپد و حیات دارد...

سرانجام این عمل سخت پس از گذشت 6 ساعت به پایان می‌رسد؛ درب اتاق عمل باز می‌شود، بیمار برای ادامه روند درمان به بخش انتقال می‌یابد و پزشک با لبخندی رضایت بخش خبر موفقیت آمیز بودن پیوند قلب را به خانواده «ابوالفضل» می‌دهد.

 

 

انتظار پشت درب اتاق عمل

پدر پشت در اتاق عمل منتظر خبری از فرزند دلبندش است، همه اطرافیان پریشان‌حال نگران بیمارشان هستند؛ یکی تسبیح به دست دارد، ذکر می‌گوید و دیگری دعایی را زیر لب زمزمه می‌کند.

قدم زدن‌های مکرر مادر پشت در اتاق عمل نشان از بی قراری عمیقش دارد، برای چند لحظه با او هم کلام می‌شویم، از بیماری «ابوالفضل» برایمان می‌گوید: با مشاهده علائم گوارشی و دل درد به پزشک مراجعه کردیم اما تا مدت زمانی بیماری به درستی تشخیص داده نشد تا اینکه ما را به بیمارستان مرکزی اطفال تهران ارجاع دادند؛ پزشکان این مرکز پس از انجام معاینات به ما اعلام کردند که تنها 10 درصد از ظرفیت قلب فرزندمان فعال است و ما را برای ادامه درمان به بیمارستان قلب شهید رجایی فرستادند.

وقتی به بیمارستان قلب شهید رجایی مراجعه کردیم و متخصص قلب کودکان معاینات لازم را انجام داد به ما اعلام شد که ابوالفضل نیازمند پیوند قلب است و ما با ناامیدی بیمارستان را ترک کردیم.

هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم که روزی فرزندم به پیوند قلب نباز داشته باشد اما وقتی این خبر را به ما دادند انگار دنیا بر سرمان خراب شد و شب‌ها را با این فکر که شاید فرزندمان را از دست بدهیم به صبح رساندم.

توان تشکر از خانواده اهدا کننده را ندارم

وقتی مادر از لحظه شنیدن خبر پیدا شدن قلب برای فرزندش صحبت کند، اشک در چشمانش جمع می‌شود و می‌گوید: حدود یک ماه در انتظار عمل پیوند قلب بودیم تا سرانجام خانواده‌ای به دلیل مرگ مغزی فرزندشان رضایت می‌دهند تا اعضای بدنش را اهدا کنند، ما با ناامیدی بیمارستان را ترک کرده بودیم و هرلحظه ممکن بود فرزندمان را از دست بدهیم، وقتی آقای دکتر خبر پیدا شدن قلب را به ما داد گویی معجزه‌ای در زندگی مان رخ دادو از این حس که فرزندم زنده خواهد ماند اشک شوق می‌ریختم.

در حالی که بغض گلوی مادر را می‌فشارد ادامه می‌دهد: نمی‌دانم از خانواده اهدا کننده چگونه تشکر کنم ؛ اهدا کردن اعضای بدن فرزند کار آسانی نیست اما آن‌ها قلب فرزندشان را بخشیدند تا فرزند من نفس بکشد و اگر بخشش آن‌ها نبود چه بسا که ما هم اکنون رخت سیاه بر تن داشتیم.

 

 

ده روز بعد؛ حال «ابوالفضل» خوب است

اکنون حدود ده روز از عمل پیوند «ابوالفضل» می‌گذرد که برای ملاقات او به بیمارستان قلب شهید رجایی تهران آمده‌ایم؛ می‌گوید حالم خوب است و دیگر دردها کم کم دارند از بین می‌روند.

لبخندی بر لبانش جاری‌است، از او درخصوص شغل آینده‌اش می‌پرسم؛ دوست دارد فوتبالیست شود، کاپیتان تیم فوتبال «پیوند عضو» باشد و دلتنگ مدرسه رفتن است.

با زبان شیرین کودکانه‌اش از خانواده اهدا کننده قلب تشکر می‌کند و می‌گوید تمام تلاشش را خواهد کرد تا فرد مفیدی برای جامعه باشد و قلب اهدایی در بدن یک انسان موفق بتپد.

 

 

5 عمل موفق پیوند اطفال از آغاز سال 97

سید محمد مهدوی رییس بخش پیوند قلب اطفال در مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب شهید رجایی تهران  و عضو تیم پزشکی که مسئولیت پیوند قلب را برعهده داشته است در خصوص بیماری این کودک توضیح می‌دهد: ابوالفضل مبتلا به نوعی بیماری قلبی است که در آن دریچه‌های قلب بزرگ می‌شود، در این بیماری عفونت‌های ویروسی عضله قلب را درگیر می‌کنند و برخی از افراد نیز به دلیل زمینه‌های ژنتیکی مبتلا به این نوع بیماری می‌شوند.

 از جمله علائم این بیماری می‌توان به شکم درد مزمن اشاره کرد که پس از بررسی‌ها مشخص می‌شود مشکل اصلی فرد بیماری قلبی است.

 

 

این متخصص قلب و عروق درباره طولانی شدن طولانی شدن زمان انتظار برخی از افرادی که در لیست پیوند قلب قرار دارند توضیح می‌دهد: حدود یک سال و نیم در لیست انتظار قرار می‌گیرند به دلیل اینکه قلب اهدایی از لحاظ اندازه و سایر مشخصات باید با فرد دریافت کننده همخوانی داشته باشد، اعضای فرد اهدا کننده بین 10 تا 14 روز قابل نگهداری هستند و لازم است بلافاصله پیوند صورت گیرد.

در حال حاضر کودکان بستری که در حالت اورژانس قرار دارند به شش مورد می‌رسد، و خوشبختانه در سال 97 توانستیم تا کنون 5 عمل پیوند موفق داشته باشیم که عدد مناسبی است؛ سال گذشته نیز 35 مورد پیوند قلب اطفال در این مرکز انجام شده است.

سالانه حدود 8 هزار نفر در کشور دچار مرگ مغزی می‌شوند

مهدوی با بیان اینکه داروهای مورد نیاز بیماران پیوند شده در مواقعی در دسترس نیست از وزارت بهداشت درخواست کرد تهیه این داروها در اولویت قرار گیرد، این کودکان نیازمند فرم شربت دارویی هستند که در کشور ما موجود نیست.

 

 

وی ادامه می‌دهد: سالانه حدود 5 تا 8 هزار نفر در کشور دچار مزگ مغزی می‌شوند که برخی از این افراد قابلیت اهدای عضو را نداشته اما به‌طور کلی یک سوم این افراد اعضای خود را اهدا می‌کنند لذا لازم است رسانه‌ها باید بر روی مسئله فرهنگ سازی اهدای عضو بیشتر کار کنند.

در کشور ما مرگ مغزی باید به تایید 4 پزشک برسد و پس از آن عمل اهدای عضو صورت می‌گیرد، در هیچ جای دنیا موردی از مرگ مغزی وجود ندارد که به زندگی برگشته باشد و باید در خصوص تفاوت کما و مرگ مغزی نیز اطلاع رسانی کافی صورت گیرد.

اهدای زندگی بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی

هنوز انسان‌های باوجدانی وجود دارند که برای زندگی بخشیدن به دیگران حاضر به اهدای اعضای بدن عزیزان از دست رفته‌شان هستند و هیچ عکسی از خود و این اقدام بزرگ در صفحه‌های اجتماعی به اشتراک نمی‌گذارند، انسان‌هایی که برایشان جان بخشیدن مهم است نه شهرت، انسان‌هایی که آدمیت دارند.

اهدا زندگی یعنی، بدون تظاهر و با رضایت قلبی از سرمایه خود ببخشی، بیماری را از مرگ برهانی و به زندگی برگردانی، اشک‌های چشمان منتظر مادری را به اشک شوق تبدیل کنی و پدری را از دلواپسی نجات دهی...

 

منبع: فارس

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۴۴۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آغاز مراسم تشییع شهدای تازه تفحص شده در اصفهان/ هیئتی به وسعت خیابان‌های شهر به راه افتاد

تقویم شنبه پانزدهم اردیبهشت ساعت حوالی ۹ را نشان می‌دهد؛ امروز هیئتی به وسعت خیابان‌های شهرمان برای شهیدان‌مان راه انداختیم، مردم برای وداع با شهدای جلو می‌روند، تبرک می‌کنند، اشک می‌ریزند و با شهدا حرف‌هایی پایانی خود را زمزمه می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، تقویم شنبه پانزدهم اردیبهشت ساعت حوالی ۹ را نشان می‌دهد؛ مردم دیار شهیدپرور اصفهان باز هم مثل همیشه، پرشور به استقبال سه تن از شهدای تازه تفحص شده دفاع مقدس و یک شهید گمنام آمده‌اند.

دقایقی پیش از شروع برنامه و رسیدن به ساعت موعد و قرارمان در میدان فیض، صدای مداحی خیابان را پر کرده، پلیس‌ها، مأموران، خبرنگاران، عکاسان، گروه سرود و… در حال آماده شدن هستند تا صحنه‌ای پر از امنیت و شورآفرینی مردم را به تصویر بکشند.

آری چنین مردمانی هستند مردم اصفهان؛ برای همین است که به مهمان‌نوازی معروف‌اند، چون بلدند در هر کاری سنگ تمام بگذارند؛ مردم شهرمان از پیر و جوان، کودک و نوجوان همه لباس‌های سیاه خود را بر تن کردند و با پرچم‌های یازهرا، یا حسین ایران، فلسطین و… به میدان آمده‌اند و منتظر شروع برنامه هستند.

بگذارید این‌طور بگویم که مصادف شدن این تشیع با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) برای ما شیعیان امروز حال و هوای دیگری را هم دارد و بر غم‌مان افزوده است.

در این لحظات باید سلام کرد بر آنانی که در آخرین فراز زیارت‌نامه خود به زیارت سبزترین سیرت و سرخ‌ترین صورت تاریخ نائل شدند؛ باید گفت که امروز روز مادرانه است چون مادران شهدا و چشم انتظاران برای بدرقه آمده‌اند و سری که در جمعیت می‌چرخانی، کمی آن طرف‌تر مادر جواد مراثی‌زاده چشم دوخته تا پسرش را بعد از گذشت سال‌ها دوری ببیند.

در این میان نگاه‌ها به بنر پشت مجری می‌افتد… فکر کن امروز سه شهید عزیز با عکس و هویت مشخص آمدند و به چشم انتظاری خانواده‌های خود پایان دادند، اما در این بزم یکی از شهدا «گمنام» نام گرفته و باز هم مادر او چشم انتظار می‌ماند که پسرش کجاست و کی می‌آید؟

برای همین می‌خواهم در این گزارش خود بگویم که مادران این سرزمین امروز همچون خواهرت از آمدنت خوشحالند، اشکی مملو از مهر، محبت، عشق و غم می‌ریزند و برای تو خواهری می‌کنند، خوش آمدی برادر...

امروز این میهمانان که نه، میزبانانی که خودشان صاحب این شهرند بعد از چهل سال دوری آمدند؛ جواد، مجتبی، عباس و شهید گمنام‌مان، کسانی که بدون دیدن امام زمان خود اما برای او به میدان جنگ رفتند و گوش جان سپردند به ولی عصر خود؛ آری عشق و جنون این‌گونه است، همین قدر زیبا و با عاقبت بخیری.

امروز هیئتی به وسعت خیابان‌های شهرمان برای شهیدان‌مان راه انداختیم، مردم برای وداع با شهدای جلو می‌روند، تبرک می‌کنند، اشک می‌ریزند و با شهدا حرف‌هایی پایانی خود را زمزمه می‌کنند.

این خبر در حال تکمیل است...

کد خبر 750426

دیگر خبرها

  • با این ۸ روش طول عمرتان بیشتر می‌شود
  • جوان مرگ مغزی به ۵ بیمار در مشهد زندگی دوباره بخشید
  • آغاز مراسم تشییع شهدای تازه تفحص شده در اصفهان/ هیئتی به وسعت خیابان‌های شهر به راه افتاد
  • مراسم تشییع شهدای تازه تفحص شده در اصفهان آغاز شد
  • چرا زنان بیشتر از مردان عمر می‌کنند؟
  • دانش‌آموز دختر در لالی به ۳ نفر زندگی دوباره بخشید
  • عملکر درخشان دانشکده علوم پزشکی چابهار در دو سیل اخیر/ برنامه‌های مراقبتی بدون وقفه تداوم دارد
  • بی‌تحرکی چه بلایی سر پاها می‌آورد؟
  • بیماری مخفی هیتلر / لحظه انفجار تنها نبردناو انگلیسی در جنگ جهانی / خاکسپاری امیلیانو زاپاتا قهرمان مکزیک / تصاویری از زندگی و اعدام موسولینی
  • خبر‌های رسانه - ۱۳ اردیبهشت