روحانی هنوز مسئولیت خود را درک نکرده!
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۵۶۴۰۵۹
درخصوص تغییر در ترکیب اقتصادی کابینه بهطور کلی دو نگاه وجود دارد؛ یک نگاه مبنیبر آن است که تغییر باید در نیروی انسانی کابینه اتفاق بیفتد و تعدادی از مهرهها جابهجا شوند. قائلین به نگاه دوم، اما معتقدند ایده دولت برای مدیریت اقتصادی کشور باید تغییر کند و صرف تغییر نیروی انسانی به تنهایی کافی نیست. شما کدام تحلیل را درست میدانید؟
روزنامه فرهیختگان: حامیان حزبی دولت اگرچه همچنان در اصل حمایتشان از روحانی اتفاق نظر دارند، اما قدری جزئیتر که به نسبت آنها با دولت بنگریم، به اختلافات مهمی برخورد میکنیم که نمیشود آنها را نادیده گرفت؛ اختلافاتی که شاید بتوان ریشه آنها را پررنگشدن نقش محمود واعظی در دولت دوازدهم و به حاشیه رفتن نسبی اسحاق جهانگیری دانست.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درخصوص تغییر در ترکیب اقتصادی کابینه بهطور کلی دو نگاه وجود دارد؛ یک نگاه مبنیبر آن است که تغییر باید در نیروی انسانی کابینه اتفاق بیفتد و تعدادی از مهرهها جابهجا شوند. قائلین به نگاه دوم، اما معتقدند ایده دولت برای مدیریت اقتصادی کشور باید تغییر کند و صرف تغییر نیروی انسانی به تنهایی کافی نیست. شما کدام تحلیل را درست میدانید؟
شکی در این نیست که اگر ساختارها و ایدههای اقتصادی تغییر نکنند، اتفاقی نمیافتد و گام ضروری و مهم این است که کسانی که در تیم اقتصادی قرار میگیرند، هم باور به این تغییر داشته باشند و هم از دانش کافی در این حوزه برخوردار باشند تا بدانند در شرایط حساس امروز که عادی هم نیست، با توجه به داراییها و منابع و با توجه به وضعیت ما در عرصه بینالملل چطور اقتصاد کشور را اداره کنند.
مشکل آقای روحانی و دولت ایشان این است که در برخی موقعیتهای اقتصادی و در برنامهریزیها کسانی قرار گرفتهاند که با این حوزه تخصصی اصلا آشنایی ندارند، بنابراین معنای جمله من این است که اگر افراد شایسته بیایند و در این مناصب قرار گیرند، اما رئیسجمهور و هیات دولت یا قوه مقننه در تغییر ایدههایی که اساسا برای این شرایط کاربردی ندارد، همراهی نکنند حتما آن فرد هم موثر نخواهد بود.
گام نخست این است که افرادی بیایند که باور به ضرورت تغییر ایده داشته باشند و خود آستین بالا بزنند و این مسیر را طی کند. دوستانی که در این حوزه قرار دارند، بعضا به این تغییر باور ندارند و بعضا حتی با آن آشنایی ندارند.
نوبخت نه دانش و نه تجربه لازم برای سازمان برنامه را ندارد
بهرغم فرمایش شما تقریبا همه بزرگوارانی که الان در دولت حضور دارند سالها در همین سمتها یا در جایگاههایی نزدیک به آنها فعالیت داشتهاند و در حقیقت انباشتی از تجربه را در اختیار دارند و همگی سالها در این حوزهها مدیر بودهاند. با علم به این واقعیت بفرمایید کدامیک از این مدیران تازهکار و کمتجربه هستند؟
گلوگاه تیم اقتصادی دولت و همان متولی تغییر ایدهها و تغییر رفتارها در دولت، سازمان بودجه و برنامهریزی است. الان کسی در این حوزه قرار گرفته است که نه تجربه این کار را دارد و نه دانش آن را. حتما آقای نوبخت برای حوزههای دیگر نظیر حوزههای غیراقتصادی چهره موفق و شایستهای هستند.
هم برای دولتمردان و هم نخبگان سیاسی و اقتصادی این تلقی ایجاد شده است که آقای روحانی از ایشان صرفا برای توزیعکننده بودجه و تقسیمکننده پول و داراییهای دولت در طول سال استفاده میکنند، ولی اساسا خود ایشان هیچگونه تراوش ذهنی در این رابطه ندارد، چون اشرافی بر این عرصهها ندارد.
در دوره آقای احمدینژاد هم اولین وزیر اقتصاد آقای دانشجعفری فرد شایستهای بود، ولی نتوانست با آقای احمدینژاد کار کند؛ چون آقای احمدینژاد تشخیص علمی در این حوزه نداشت. بسیاری از همین نیروهای فعلی در دولت آقای خاتمی یا آقای هاشمی بعضا تجارب بسیار موفقی داشتند، ولی نباید از نظر دور داشت که راس هیات دولت و نوع نگاه آن برای آدمها مهم است. به عبارت دیگر، اگر آقای ایکس در دولت آقای خاتمی فرد موفقی بود، تنها اگر خود و ایدههای خود را با رئیسجمهور فعلی ببیند میتواند موفق باشد. امروز در این حوزه اشکالاتی وجود دارد. مثلا اشکال قانعسازی و توجیه عملکرد اقتصادی برای رئیسجمهور وجود دارد.
بهعنوان نمونه، آقای شریعتمداری که حتما وزیر موفقی در دولت آقای خاتمی بوده و تجربه هشت ساله ایشان و کارنامهشان قابلدفاع است، همان مشکلات اساسی را با روند تیم اقتصادی دولت و نگاه اقتصادی دولت دارد. به همین جهت همیشه سعی میشده با محوریت قرار دادن سازمان مدیریت و برنامه و بودجه، در واقع سایر حوزههای اقتصادی و پولی کشور از جمله بانک مرکزی، اقتصاد، گمرک، صنعت و... با هماهنگی او چیده شود.
الان به نظر میرسد یک تیم کاملا ناهماهنگ را شاهد هستیم؛ هرچند برخی از آنها افرادی باتجربه و قابلدفاع باشند، اما برخی از آنها نظیر دکتر نوبخت اصلا در این زمینه ایده و برنامه و تجربهای در حوزه برنامهریزی و توسعه ندارند.
یکی از مشکلات دولت الگوپذیری از رفتار مدیریتی روحانی است
یعنی به تعبیر شما آقای شریعتمداری در دوره هشتساله وزارت خود در وزارت صنعت و معدن به دلیل هماهنگی با رئیسجمهور موفق بودند، ولی در این دولت این هماهنگی وجود ندارد و به همین دلیل شاهد نقصانهایی در این حوزه هستیم؟
بله، مقدار زیادی هم انگیزهها مهم است. من اگر در جایی مدیرکل باشم، مجموعه زیر دست من مطابق هم و غم من کار میکنند و دل میسوزانند. به نظر میرسد یکی از مشکلات دولت و کابینه آقای روحانی، الگوپذیری از رفتار سیاسی و مدیریتی خود آقای روحانی است.
روحانی بعد از پنج سال هنوز مسئولیت خطیر خود را درک نکرده
ضرورت ایجاد تغییرات در ترکیب اقتصادی دولت را تقریبا همه احساس کردهاند. با وجود این چرا دولت دستبهکار نمیشود و این تغییرات را انجام نمیدهد؟ آیا این گزاره درست است که آقای روحانی تمایل زیادی ندارد که هزینه سیاسی این تغییرات را بپردازد؟
این تغییرات هزینه سیاسی ندارد. اگر دولت به این موضوع توجه نکند که امروز این تغییرات ضروری بوده و یک مطالبه جدی است، حتما آقای روحانی در ادامه کار شرایط سختتری پیدا خواهد کرد و مهمتر از آن در سه سال باقیمانده نیز ارزیابی نخبگان از ایشان تنزل مییابد. حتما باید به این موضوع تن دهند و بهطور جدی وارد عرصه جدیدی شوند. با توجه به اینکه امروزه رهبری به سران سه قوه گفتند هرگونه تصمیمگیری آنها به منزله قانون کشور است، محور این جمع سهنفره نیز شخص رئیسجمهور است، ولی من معتقدم آقای روحانی هنوز بهطور جدی مسئولیت خطیر خود را بعد از پنج سال درک نکرده است. اینکه چنین جایگاهی دارد، بهرغم همه محدودیتها و موانع و مشکلات خودشان این موقعیت را بهطور جدی درک و فهم نکرده است.
رقابت کارگزاران و اعتدال و توسعه در دولت را انکار نمیکنم
به نظر میرسد در میان حامیان سنتی دولت، نوعی رقابت پنهانی بین دو حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران شکل گرفته که براساس آن از سویی جهانگیری در بدنه دولت از جانب طیف اعتدال و توسعه به حاشیه رانده میشود و از دیگر سو رسانههای نزدیک به کارگزاران، نیروهای طیف اعتدال و توسعه نظیر آقایان نوبخت، شریعتمداری، واعظی و... را مورد شدیدترین انتقادات قرار میدهند. این جمعبندی را چطور ارزیابی میکنید؟
این رقابت را انکار نمیکنم، ولی این موضوع را چندان مهم و پررنگ نمیبینم. چون داخل خود کارگزاران هم طیفهایی هستند که به اعتدال و توسعه نزدیک میشوند. اما حتما یکی از اشتباهات استراتژیک آقای روحانی این بود که امکان و اختیار لازم را برای میدانداری آقای جهانگیری که تجربه خوبی در اداره کشور داشت و میتوانست نقش نخ تسبیح را برای مدیریت حوزه اقتصادی ایفا کند، فراهم نکرد و حتی دایره عمل ایشان در حد دولت اول نبود.
جهانگیری در حوزه اقتصادی از روحانی اشراف و تجربه بیشتری دارد
آقای جهانگیری حتما از آقای روحانی تجربه و اشراف و برنامه بیشتری در مسائل اقتصادی دارد. اگر آقای روحانی این امکان را فراهم میکرد و در دولت دوم تیم اقتصادی را با هماهنگی ایشان میچید، حتما دولت شرایط بهتری داشت.
واقعیت این است تصمیمی که در شورای عالی امنیت ملی گرفته شد که کمیته اقتصادی با مسئولیت آقای جهانگیری و کمیته سیاست خارجی با نظر آقای روحانی شکل گیرد به منزله آن است که پذیرفتهاند آقای جهانگیری در عرصه اقتصادی موفقتر از آقای روحانی است، اما آقای روحانی از این ظرفیت به خوبی استفاده نکرده است.
شما پیش از این قائل به بیرون رفتن آقای جهانگیری از دولت بودید؟ امروز هم چنین توصیهای دارید؟
الان هم معتقد هستم اگر آقای جهانگیری آن موقعیت و امکان لازم را در دولت ندارد، باید بیرون آید. الان هم تردید ندارم و معتقدم آقای روحانی از این ظرفیت بهتر میتواند استفاده کند و حتما اگر اوایل دولت دوم آقای روحانی در انتصاب استانداران و مدیران میانی نظرات آقای جهانگیری به کار گرفته میشد، حتما دولت نتیجه بهتری میگرفت.
نمیتوان عملکرد جهانگیری را فارغ از کارنامه دولت ارزیابی کرد
نکته این است که آقای جهانگیری نه آنچنان به دولت نزدیک بوده و از اختیارات لازم برخوردار است که که بتواند اقدام بخصوصی انجام دهد و نه به اندازهای از آن دور است که این عملکرد منفی به پای او نوشته نشود.
به همین جهت میگویم شرایط و مشکلات اقتصادی ایجادشده بهگونهای است که نمیتوان آقای جهانگیری را بیرون از دایره ارزیابی دولت دانست. به همین جهت میگفتم اگر آقای جهانگیری معاون اول بود و آقای روحانی برخی حوزهها را با هماهنگی و نظر ایشان دنبال میکرد، آقای جهانگیری میتوانست نخ تسبیح خوبی برای حوزه صنعت و بازرگانی و اقتصاد و سیاستهای پولی کشور باشد. ولی اگر آقای روحانی این کار را نکرده – همانطور که در استفاده آقای جهانگیری چنین نکرد- من توجیهی برای ماندن آقای جهانگیری نمیبینم.
پس شما هم معتقد هستید هزینه عملکرد دولت به پای آقای جهانگیری هم نوشته میشود؟
بله. حتما به همین جهت بیان میکنم، فردی با شرایط ایشان یا با داشتن اختیار کافی میایستد و کار را ادامه میدهد یا باید دولت را ترک کند. لینک کوتاه خبر: farda.fr/003Wvf
منبع: فردا
کلیدواژه: روحانی دولت ملت احزاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۶۴۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا واقعیتنگاری و امیدآفرینی در قاموس غربگرایان نیست؟
یک روزنامه اصلاحطلب ضمن تردید در موفقیتهای دولت میگوید: در حالی که درآمدهای دولت نسبت به اواخر دولت قبل بیشتر است، چرا وضعیت اقتصادی بدتر شده است.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: هممیهن بیآن که به میراث بر جا مانده از دولت قبل و تبعات ماندگار آن اشاره کند، در تیتر اول خود نوشت: «پارسال تکلیف روشن بود. راحت تیتر زدم: «ای سال برنگردی...». سالی که به خون و خشونت و ستیز گذشته بود. امسال اما تکلیف به آن روشنی نبود. نه تعارض به شدت پارسال بود و نه درعینحال، وعدهها و امیدها برای تغییر و چرخش رنگی از عملی شدن بر خود گرفت. گویی، سال تعلیق بود. یا سال انتقال. نهفقط در سیاست و انتخابات، کار به تماشا گذشت و تکلیف میان اعتراض و مشارکت، روشن نشد، در اقتصاد نیز، سال، سال تعلیق بود. اخبار و گزارشهای رسمی و حتی بینالمللی از افزایش رشد و کاسته شدن از نرخ تورم حکایت داشت، دلار و سکه کمی آرام گرفتند، مسکن به رکود رفت، تولید ظاهراً کمی جان گرفت، اما چنان که مقامات کشور از رهبری تا نمایندگان و دولتیان هم گفتند، اثر آن بر سفره مردم پیدا نبود. هر روز که گذشت، کوچکتر هم شد. آنهم درحالیکه نسبت به سالهای آخر دولت قبل زمانی که ترامپ فشار حداکثری بر اقتصاد ایران میآورد، راه فروش نفت و دریافت پول آن و صادرات و واردات، چنانکه آمارها نشان میدهد؛ گشودهتر است. اما سهم مردمان از این آمارها و گزارشهای بهبود، فقط تماشاست و نگاه پردغدغه به آینده و حتی همین چند روز بعد. دولتی که غرق در بیسیاستی است چگونه انتظار دارد که مردم و رسانهها برخلاف واقع از آن تعریف کنند؟. به قول سهراب سپهری؛ ما هیچ، ما نگاه.
این روزنامه همچنین در یادداشتی مینویسد: «آقای رئیسی پس از دیداری که با مدیران رسانهها داشت، اعلام میکند که انتظار دارد رسانهها تیتر بزنند دولت او، خدمتگزار است و تمام همتش گرهگشایی از زندگی مردم است و بهدنبال تشکیل ایران قوی است! رئیس دولتی که در مقایسه با وعدههایش تقریباً هیچ دستاورد ملموسی ندارد، انتظار دارد که رسانهها بهجای نقد و نظارت چنین تیتری بزنند. این دولتی است که متعهد شده بود، تورم را تکرقمی کند ولی همچنان حول و حوش ۴۰ درصد نگه داشته شده است. آقای رئیسی بهتر است توجه کنند که رسانهها و مردم کاری به انگیزههای دولتها ندارند. برای ما و مردم، عملکرد شما مهم است. عملکردی که در آیینه آمار بازتاب بیابد. دولتی که غرق در بیسیاستی است چگونه انتظار دارد که مردم و رسانهها برخلاف واقع از آن تعریف کنند؟ اگر این دولت حتی اندکی از موفقیتهای دوره اول دولت روحانی را داشت چه انتظاری از رسانهها میداشت؟»
گردانندگان هممیهن اگر گرفتار بیانصافی و وقاحت نبودند، باید مینوشتند که بیکفایتی و فرصت سوزی هشت ساله با معدل رشد اقتصادی نزدیک صفر (۶ دهم درصد) به معنای عمیق شدن وضعیت رکود اقتصادی و رکود تورمی چند لایه است و برطرف کردن آثار آن از جمله تورم ۶۰ درصدی و بدهکاری انباشته ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی و کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی در سال ۱۴۰۰، حتما زمان میبرد.
آنها اگر انصاف داشتند، باید مینوشتند که ایجاد رشد اقتصادی ۴ درصدی، احیای چند هزار کارخانه تعطیل یا نیمه تعطیل، کاهش تورم از ۶۰ درصد به ۴۴ درصد، تسویه چند صد هزار میلیارد تومان بدهی و تعهد انباشته، تدارک ساخت بیش از دو میلیون و چهار صد هزار واحد مسکونی، افزایش فروش نفت از سیصد هزار بشکه به ۱/۵ میلیون بشکه
(بدون برجام و با وجود دو برابر شدن تحریمها در دولت روحانی)، واکسیناسیون گسترده کرونا و ریشهکن کردن بیماریای که روزانه چند صد نفر را در پایان دوره دولت روحانی میکشت و... همه جزو خدمات و موفقیتهای مهمی است که در دولت رئیسی اتفاق افتاده و نشانه امیدواری بیشتر در آینده است. به گوشهای از آمارها در دولت رئیسی توجه کنید: تسویه ۴۶۴ هزار میلیارد تومان از بدهیها و تعهدات، تسویه ۲۷۰ هزار میلیارد تومان بدهی اصل و سود اوراق، تسویه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به صندوقهای بازنشستگی، اختصاص ۴۰ هزار میلیارد برای رتبهبندی معلمان، و تسویه ۵۴ هزارمیلیارد بدهی به بانک مرکزی.
مجموعه این اقدامات در حالی رخ داده که به گفته وزیران روحانی، خزانه دولت در تیر ماه ۱۴۰۰ به قدری خالی بود که حتی قادر به پرداخت حقوق کارکنان دولت نبودند و بودجه ارزی سال به صفر رسیده بود.
نهایتا باید درباره کارکرد جریان رسانهای مغرض، این گزارش تلخ اکبر گنجی (از اصلاحطلبان مقیم خارج) را یادآوری کرد که اسفند ۱۳۹۸ درباره کارکرد جریان رسانهای وابسته به غرب نوشت: «وظیفه ما کارمندان بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، نابودی ایران و ایرانیان است. وظیفه ما وحشتافکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی یا مدافع حقوق بشر هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم های تاریخ نتوانست انجام دهد، ما موظفیم با کروناهراسی انجام دهیم».
میبینید که در قاموس این طیف از رسانهها چیزی به نام امید آفرین تعریف نشده است. بنابراین باید به آنها حق داد(!) که به جای سرافکندگی و عذرخواهی از خیانتی که به معیشت مردم کردهاند، به زبان درازی و تحریف و یأسآفرینی بپردازند.