Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه فرهنگی جهان نيوز: حسن رحیم پور ازغدی در نشستی با موضوع امام جعفر صادق (ع) به تبیین نقش این امام بزرگوار به عنوان الگوی معرفتی سیاسی جهان جدید پرداخت.این نشست در شهریور ۹۲ برگزار شد و متن پیش رو برای اولین بار توسط روزنامه «فرهیختگان» منتشر می شود.

روضه امام صادق (ع) از روضه امام حسین (ع) سوزناک‌تر است
«برخی از اساتید ما می‌فرمودند روضه امام صادق (ع) از روضه امام حسین (ع) سوزناک‌تر است، منتها حتی خود شیعه توجهی به این امر ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی حوزه هم توجه ندارد. روضه امام حسین (ع) روضه سر بریدن و دست شکستن و سینه دریدن است و روضه امام صادق (ع) روضه معرفت‌کشی است. حق‌کشی معرفتی و عقلانیت و اخلاق و منظومه معرفت عظیمی که امام صادق (ع) با دست خالی ایجاد کردند، است.

 دوره امام صادق(ع) دوره تاسیس مذهب و مذهب‌سازی بود
اینکه به ایشان موسس مذهب گفته می‌شود، همان‌طور که فرمودند به یک معنا حتما تعبیر درستی نیست، چون تاسیس مذهب بعد از اسلام بدعت خواهد شد. ولیکن به یک معنا سخن درستی است که در واقع قواره معرفتی کلامی- فقهی، قواره عقلانی نظری و عملی شیعه در این دوران به دست امام صادق (ع) اقامه شده است، چون دوره امام صادق (ع) دوره تاسیس مذهب و مذهب‌سازی بود.
هوشیاری امام صادق (ع) این‌گونه  است که از یک سو می‌خواهند بهانه ندهند که طرف ارزان سرکوب کند و سرپوش بگذارد و از یک سو توجیه نکنند و با او در تملق و چاپلوسی از طرفی قرار نگرفته و از طرف دیگر موجب تایید مشروعیت او نباشند، لذا هم شجاعت و هم هوشمندی ایشان توامان بود. از این رو در پاسخ می‌نویسند ما نه دنبال دنیا هستیم و چیزی از دنیا می‌‌خواهیم که ما را تحریک کند و به وسیله آن از مدینه به بغداد نزد شما بیاییم. از دنیا چیزی نداریم که به خاطر از دست دادن آن بترسیم و دنبال چیزی نیستیم و سهم دنیوی نمی‌خواهیم و دنبال قدرت و ثروت و امنیت نیستیم که نزد شما بیاییم و نه جنابعالی از معنویت و آخرت چیزی دارید که من به نیت آن نزد شما بیایم که از شما یا دنیا بخواهم یا از شما سهمی از معنویت و آخرت بخواهم که به خاطر آن به شما امیدوار باشم.

منصور دوباره نامه می‌نویسد و می‌گوید به نزد من بیایید و من را نصیحت کنید. شما که می‌خواهید همه را نصیحت کنید، نزد من برای نصیحت بیایید. امام صادق (ع) فرمودند: «آنهایی که اهل دنیا هستند شما را نصیحت نمی‌کنند، بلکه نزد شما تملق می‌گویند و آنهایی که اهل آخرت باشند، نزد امثال شما نمی‌آیند، بنابراین برای نصیحت هم نزد شما نمی‌آیم، مگر من را بازداشت کنید.»

من کسی نیستم که به دربار بیایم که تبریک یا تملق بگویم یا نصیحت‌های آخوندهای درباری را داشته باشم، بنابراین هیچ دلیلی ندارد از مدینه به بغداد بیایم که بگویند پسر پیغمبر به دستگاه حکومت آمد و آنها را تایید کرد. مگر بازداشت کنید.

 هوشمندی و بصیرت و دقت سیاسی امام صادق(ع)
اینها تعابیر بسیار مهمی است که آتو ندادن و برگ برنده را حفظ کردن و هوشمندی و بصیرت و دقت سیاسی که کلاه سر شما نرود، در عین حال که عزت و شجاعت حفظ شود. سر اصول بایستید. به عنوان نمونه در ملاقاتی که امام صادق (ع) با منصور داشتند (که فکر می‌کنم در مورد بازداشتی بود که امام صادق (ع) شد) در جزئیات و سکوت خود هم بسیار دقیق بودند.

امام صادق(ع): اگر قرار بود مساله بگوییم، هیچ‌کس با ما کار نداشت
کسانی که عالم، آخوند، شیعه و سنی هستند و می‌گویند تا ظهور حضرت وظیفه‌ای جز خوردن و خوابیدن نداریم، این خلاف منطق امام صادق (ع) است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «اگر قرار بود مساله بگوییم، هیچ‌کس با ما کار نداشت. اگر قرار بود پیامبر تنها مساله‌گو باشد، کسی با پیامبر کاری نداشت و 80 جنگ بر او تحمیل نمی‌کردند و اگر امیرالمومنین‌(ع) تنها مساله‌گو بود سه جنگ بر او تحمیل نمی‌شد و درنهایت هم ایشان را ترور نمی‌کردند.»

تک‌تک اهل‌بیت اگر فقط موعظه فردی و اخلاقی می‌کردند و فقط مساله فقهی فردی و عبادی می‌گفتند، اهل جهاد و مبارزه و اقامه قسط و عدل و دفاع از فقرا و دفاع از مظلوم و مبارزه با انحطاط نبودند، با اینها کاری نداشتند.

از فقه بانک، فقه رسانه، فقه سینما، فقه روابط بین‌الملل و حوزه‌های مختلف امام صادق (ع) بحث کرده است. امام صادق (ع) چهار تا 6 هزار شاگرد دارد که برخی از اینها اصلا شیعه نیستند؛ یعنی امام را به‌عنوان استاد اخلاقی عالم فاضل قبول دارند، ولی به‌عنوان امام قبول ندارند.

نگرانی نسبت به مکتب امام صادق(ع) 
حوزه علمیه و روحانیت ما باید به این درجه برسد که نگرانی‌اش تنها منحصر به این روضه نشود که امام صادق (ع) را کتک زدند. نگرانی بالاتری وجود دارد که بدان توجه نداریم؛ نگرانی بالاتر این است که مکتب امام صادق (ع) کتک بخورد و تحقیر بشود. معارف شیعی هم در رسانه‌های جهان اسلام و هم در رسانه‌های کل جهان تحقیر شود و سوالاتی مطرح شود و کسانی به موقع حاضر نشوند و پاسخ به موقع و منطقی و دقیق ندهند، اینها روضه امام صادق (ع) و مصیبت امام صادق (ع) است.

آنچه امام صادق (ع) را آزار می‌داد
برای امام صادق (ع) اصلا مهم نیست کتک بخورند، تبعید شوند یا زندان بروند. این چیزها اهمیتی ندارد. آنچه امام صادق (ع) را آزار می‌داد و عزای امام صادق (ع) بود، همین بود که فرمودند دوست دارم ببینم کسانی اهل فکر و علم نیستند ولی به ما منتسب هستند و بلد نیستند استدلال کنند، منطق شیعی ندارند، هویت اخلاقی ندارند، اهل تقوا نیستند، دوست دارم اینها را حتی شده ادب کنند و شلاق بخورند، ولی اهل علم باشند.

امام صادق (ع) از این ناراحت است که امروز بگویند صحنه‌هایی از حوزه‌های علمی و معرفتی در حوزه تمدن‌سازی و تعلیم و تربیت فرد، خانواده، جامعه، اقتصاد، سیاست و رسانه‌ها خالی است و کسی نمی‌داند امام صادق (ع) چه نظری داشته است.

سوالاتی مطرح می‌شود و مکتب امام صادق (ع) حاضر نیست و جواب معلوم نیست. این روضه امام صادق (ع) است. اینکه طلبه باشیم و بسیاری از خاکریزهای بحث‌های تخصصی در پاسخ به سایر مکاتب خالی باشد، در حالی که امام صادق (ع) دریای معرفت است.

مکتب امام صادق(ع) مکتب فوق العاده قوی و غنی
در هر موضوعی وارد بحث‌های امام صادق (ع) می‌شوید می‌بینید که مکتب فوق‌العاده قوی و غنی وجود دارد. با هر کدام از بحث‌های ایشان می‌توان کرسی ثابت علمی در رشته‌های مختلف و دانشگاه‌های بین‌المللی برقرار کرد. منتها این کرسی‌ها را می‌گذارند و می‌گویند کو استاد؟! می‌گویند ما استاد نداریم.

کشورهای متعددی رفتم و در دانشگاه‌ها بحث پیامبر و اهل بیت (ع) و معارف شیعی و اسلامی مطرح شد، گفتم در حوزه حرف بسیار داریم و واقعا چنین است. هفت، هشت مورد به خود من گفتند ما در دانشگاه کرسی برگزار می‌کنیم، شما از ایران و قم و مشهد و... آدم بفرستید و ما تضمین می‌کنیم تاریخ اسلام از منظر شیعه را بیان کنند. اینجا عرفان شیعی و اسلامی را به درستی بیان کنند، طوری که دانشجوی غیرمسلمان هم بفهمد چه می‌گویید.

پاسخ مکاتب عرفانی غیر را هم بدهید. اینجا باید اقتصاد اسلامی را بیان کنند. بارها شده و دربه‌در گشتیم و به پنج یا 10 نفر بیشتر نمی‌رسیم که آنها هم هزار کار دارند. اینها عزای امام صادق (ع) است؛ اینکه می‌گویم روضه امام صادق (ع) از روضه امام حسین (ع) سوزناک‌تر است، به این دلیل است.

شأن امام صادق(ع) ازاین حرف ها بالاتر است
این خوب است که بگویید امام صادق (ع) کتک خوردند و بازداشت شدند، ولی اینها امور کوچک و حقیری برای امام صادق (ع) است. وا... امام صادق (ع) از زندان رفتن و شلاق خوردن ناراحت نیست. شأن ایشان از این حرف‌ها بالاتر است.

حتی فکر می‌کنید غم حضرت زهرا (س) این است که کتک خوردند یا قبر ایشان معلوم نیست؟ برای اینها که قبرشان معلوم است، چه کردید که قبر ایشان مشخص نیست؟ فرض کنید قبر حضرت فاطمه (س) هم معلوم شود. همین کارهایی که برای دیگران کردید، برای ایشان می‌کنید.

فرض کنید در بقیع بارگاه ساختند و ان‌شاءا... این وهابی‌های خبیث به جهنم می‌روند و ما این بارگاه را می‌سازیم. ولیکن فکر می‌کنید نگرانی امام صادق (ع) این است که به جای ضریح و گنبد یک سنگ قبر دارند؟ فکر می‌کنید برای امام صادق (ع) این مساله اهمیتی دارد؟

نگرانی های امام صادق(ع)
امام صادق (ع) نگرانی‌های خود را بیان کردند. ایشان نگران تربیت بشر، نگران فضایل اخلاقی، نگران معرفت بشر، نگرانی عدالت اجتماعی، نگران توحید و عدل هستند. نگران حضرت این است. یک مورد را بگویم؛ وقتی طلبه مکتب امام صادق (ع) هستیم که بتوانیم در سطح پایین‌تری این روایتی را که عرض می‌کنم، اجرا کنیم و دشمن ما درباره ما مجبور شود اینچنین سخن گوید. راوی ابومنصور است که می‌گوید یکی از دوستان من خود شاهد این صحنه بود و این را برای من نقل کرده است؛ می‌گوید من با ابن ابوالاوجا و عبدا... ابن‌مغفل که هر دو نظریه‌پرداز درجه اول ماتریالیست و ملحد بودند، یعنی اصل خدا و دین و پیامبر را قبول نداشتند و توطئه علیه اسلام و تشیع می‌کردند؛ توطئه‌هایی که از سنخ فرهنگی و دقیقا مقر فرماندهی تهاجم فرهنگی و تهاجم معرفتی دشمن بوده است. ابومنصور می‌گوید یکی از دوستان من نقل کرد در یک محفلی بودم و ابن ابوالاوجا و عبدا... ابن‌مغفل در مکه در مسجدالحرام نشسته بودیم.

امام صادق(ع) ازنگاه ابن مغفل
ابن مغفل به ابن ابوالاوجا گفت این مردم که در حرم طواف می‌کنند و لبیک می‌گویند را می‌بینید. به حاجی‌ها اشاره داشت. گفت همه یک مشت حیوان هستند الا آن یک نفر! ابن‌مغفل گفت او کیست؟ گفت باید از نزدیک او را ببینید و هر چه بگویم درک نمی‌کنید.

درباره امام صادق (ع) حرف می‌زند و می‌گوید تمام این مسلمانان و همه یک مشت الاغ هستند و شایسته نام اسلام نیستند و نه شعور دارند و نه برای کارهایی که انجام می‌دهند توجیه و استدلالی دارند و نه در زندگی آدم‌های درستی هستند و دروغ می‌گویند و همه کار می‌کنند و اسم خود را مسلمان می‌گذارند.

اینها شایسته نام انسان نیستند و بین اینها آن که آنجا نشسته‌ است را قبول دارم. این را ابن‌مغفل به ابن ابوالاوجا می‌گوید. ابن ابوالاوجا می‌گوید او چرا فرق دارد؟ گفت من سخت درباره افراد قضاوت می‌کنم و سخت کسی را تایید می‌کنم. به لحاظ فکری و مکتبی قبول ندارم چون این یکپارچه خدا، معنویت و آخرت است و من یکپارچه خدا و آخرت را قبول ندارم. عالم ماده است و قوانین هم مادی است.

ولیکن در این مرد چیزهایی یافتم هم از فضایل اخلاقی و کرامت اخلاقی و هم از بزرگی و عظمت روح و هم از اقیانوس معرفت این آدم که تمام نمی‌شود. چیزهایی دیدم که در هیچ کسی در عمرم ندیده‌ام. شما از هر چه بپرسید، به‌گونه‌ای دقیق و عمیق سخن می‌گوید و تمام نمی‌شود و هر جمله یک باب جدید است و سراسر وجود او تواضع و منطق و اخلاق است.

ابن ابوالاوجا گفت حرف‌های بزرگ می‌زنید. من خود باید ادعای شما را از نزدیک ببینم چیست. اینها آدم‌های معمولی نیستند و کسانی هستند که در طول تاریخ مکتب‌سازی کردند. بخواهم الان مقایسه کنم، هگل و مارکس و فروید را می‌گویم. با خیلی از مسلمانان بحث کردند و مسلمانان را در بحث شکست دادند. برخی از علمای اهل سنت و دیگران را در بحث‌های اسلامی شکست دادند.
می‌گوید من خود باید از نزدیک مواجه شوم و ببینم این آدم کیست. ابن‌مغفل می‌گوید توصیه می‌کنم نروید. گفت چطور؟ گفت می‌ترسم یک جور بروید و یک جور دیگر برگردید.

می‌ترسم با او صحبت کنید و کل عقاید و ذهنیات شما برهم بریزد. می‌روید و ممکن است آدم دیگری برگردید و ذهن و ساختار ذهنی شما را از هم می‌پاشد. جوری دقیق و منطقی به هر مساله وارد می‌شود که احساس می‌کنید پیش او کودک هستید و همانند بچه‌ای نزد استادی هستید. این‌طور با شما بحث می‌کند.

گفت حتما می‌ترساند و اهانت می‌کند. گفت یک ذره تهدید و اهانت در سخنان خود ندارد. به‌شدت مودب و متواضع است. حتی من عصبانی می‌شوم و توهین می‌کنم و او لبخند می‌زند و توهین نمی‌کند. شنیده‌اید که یک بار همین ابن ابوالاوجا بحث می‌کرد و یکی از شاگردان امام صادق (ع) با اینها بحث می‌کند و وسط بحث می‌گوید اصلا خدا و پیامبر چیست و شاگرد امام صادق (ع) عصبانی می‌شود و توهین می‌کند و تا این را بیان می‌کند ابن ابوالاوجا می‌گوید شما مطمئن هستید شاگرد امام صادق (ع) هستید؟ گفت بله. گفت بعید می‌دانم شاگرد ایشان باشید، چون با خود استاد شما بحث می‌کنیم و حرف‌های خیلی تندتر از این بیان می‌کنیم و ایشان کوچک‌ترین عصبانیت و ناراحتی ندارد و یک کلمه خلاف ادب بازگو نمی‌کند.

با آرامش با ما صحبت می‌کند و ما با شرمندگی و سر پایین فرو می‌آوریم. چطور شاگرد ایشان هستید؟ ما در جعفر ابن محمد جز منطق و اخلاق و ادب و قدرت تحمل چیزی ندیدیم.

ابن مغفل به ابن ابوالاوجا می‌گوید صرف‌نظر کنید، چون می‌ترسم همین که دارید هم تباه شود. سازمان ذهن شما از هم می‌پاشد. می‌ترسم بی‌دین بروید و مومن برگردید. می‌ترسم برگردید و بگویید خدا و پیامبر وجود دارد.

گفت من حرف شما را این‌طور باور نمی‌کنم و شما مرعوب شدید و نمی‌خواهید من ببینم تا معلوم نشود حرف الکی زده‌اید. من می‌روم و رسوا می‌کنم و شما را هم رسوا می‌کنم. گفت اصرار دارید بروید امتحان کنید، ولی امیدوارم همین که هستید همین‌طور برگردید.

دقت کنید که باید به حدی برسیم و حوزه‌های ما به حدی برسد که دشمن ما قبل از هر جلسه‌ای که بخواهند با علمای ما بحث کنند در هر موضوعی باشد، از فلسفه تا زبانشناسی تا اقتصاد و تعلیم و تربیت و سیاست و روابط بین‌الملل و مباحث اعتقادی و فلسفی و همه موضوعاتی که به دین مربوط است، قبل از جلسه استادان و روسای آنها با تیمی که می‌خواهد با طلبه و عالم شیعه بحث کند، این حرف‌ها را بیان کند.

گفت به نزد این آدم بروید اما تا می‌توانید در طرز حرف زدن دقت کنید، چون یک کلمه لغزش در حرف‌ها که غیرمنطقی باشد، از همان جا حساب شما را می‌رسد و از همان جا شما را زمین می‌زند. به تک‌تک کلماتی که بازگو می‌کنید فکر کنید، والا مجبور می‌شوید پس بگیرید.

زمام اختیار خود را از دست ندهید و در تمام لحظات مسلط باشید، والا دست‌بسته به زمین می‌خورید. دست‌بسته تسلیم می‌شوید. هرچه می‌خواهید عنوان کنید، در ذهن خود مرور کنید. سکوت کنید و تندتند صحبت نکنید. این فرد دیگری است. با فاصله صحبت کنید و هرچه می‌خواهید در ذهن خود بگردید و ببینید کدام به سود شما و کدام به ضرر است و بعد بیان کنید.

تک‌تک کلماتی که به این مرد می‌گویید را علامت‌گذاری کنید. همه اینها را نشانه‌گذاری کنید، والا در بحث گیج می‌شوید و حیران می‌شوید و کاری می‌کند حرف‌های خود را پس بگیرید. گفت من با ایشان بحث داشتم و اول جلسه چیزی بیان کردیم و در وسط جلسه کاری کرد که من خود دلیل می‌آوردم علیه خود!

ابن ابوالاوجا قدری دست و پای خود را جمع کرد و سمت امام رفت. کسی که نقل می‌کند می‌گوید من و ابن‌مغفل نرفتیم. ابن‌مغفل می‌گفت من می‌دانم چه می‌شود پس نمی‌روم. ابن ابوالاوجا رفت و بعد یک ساعت با امام صحبت کرد و ما هم در سوی دیگر مسجد نشستیم تا بحث تمام شود و بیاید.

وقتی برگشت ابن ابوالاوجا گفت پسر مغفل خاک بر سر شما! شما گفتید این انسان است ولی این انسان‌ فوق‌العاده است. من می‌گویم این فوق بشر است. این انسان نیست و فوق انسان است. اگر در تمام عالم یک نفر باشد که روح و نور محض باشد و به شکل یک بدن و جسم مجسم شود این فرد همین است.

یک وجود فوق بشر است؛ اولا در جلسه اخلاق، روحانیت و معنویت او من را میخکوب کرد قبل از اینکه وارد بحث شوم. تا شروع به بحث کردیم روح من در برابر روح او خضوع کرد. این چه انسان بزرگی است. وقتی وارد بحث شد طوری حرف‌های من را رد می‌کرد که احساس کردم بچه‌ای بی‌سواد در برابر عالمی هستم، ولی حرف‌های خود را با اهانت و تحقیر به من بیان نمی‌کرد.

با لبخند و با آرامش با من حرف می‌زد. کاری کرد که من برخی حرف‌های خود را یکی یکی پس ‌گرفتم، ولی نمی‌گذاشت من تحقیر شوم. با ادب برخورد می‌کرد. گفتم چه شد، توضیح دهید؟ گفت من خدمت ایشان نشستم تا چند نفری که نشسته‌اند بروند. گفتم من خصوصی با شما صحبت دارم. نشستم و آنها رفتند.

هنوز شروع به صحبت نکرده بودم که لبخند زد و با احترام صحبت کرد و حال من را پرسید. بدون اینکه من را بشناسد و این اولین ملاقات ما با هم بود. اسم من را برد و گفت آقا فلانی! هنوز در ذهن من این بود که بپرسم اینهایی که دین دارند واقعا احمق نیستند که خود را به زحمت می‌اندازند و خدا و آخرتی نیست.

این سوال را می‌خواستم بپرسم که هنوز نپرسیده بودم و امام صادق(ع) اسم مرا برد و با احترام احوال‌پرسی کردند و فرمودند اگر مطلب آن‌طوری باشد که اینها می‌گویند و مطلب آن گونه درست باشد که خدا و آخرت هست و مسلم چنین است، در این صورت اینها راه درست را رفتند و به سعادت می‌رسند و شما از سعادت محروم شده‌اید.

اما اگر مطلب آن‌طوری باشد که شما بیان می‌کنید و خدا و آخرتی نیست و اینها بیخود طواف می‌کنند آن وقت مسلمانان ضرری نکرده‌اند و چیزی را از دست نداده‌اند. چون اگر آخرتی نیست در دنیا همان سهمی که از زندگی دنیا دارید آنها هم دارند و تفریح می‌کنند ولی از بخش نامشروع صرفنظر می‌کنند که هم ضرر دنیوی دارد و هم اخروی.

اگر خدا و پیامبر باشد تو ضرر کردی که هست و اگر نباشد اینها ضرری نکرده‌اند، بنابراین می‌پرسم شما عاقل‌تری یا اینها؟ برخی اذعان داشتند امام صادق(ع) هم این را با قطعیت بیان نکرده و گفته یا خدا و پیامبر هست یا نیست. اگر نیست مسلمانان ضرری نکرده‌اند و اگر هست شما ضرر کرده‌اید. این را امام صادق(ع) فرمودند که اگر نیست که هست، دروغ نیست، ولی شما که دروغ می‌دانید... .
گفت تا خواستم این سوال را مطرح کنم ایشان مودبانه گفت اگر اینها راست می‌گویند شما ضرر کرده‌اید و اگر شما راست بگویید اینها ضرر نکرده‌اند و اینها درست می‌گویند. حال شما عاقل هستید یا اینها؟! کدام عاقلانه‌تر است؟

این را گفت و مسائل دیگری پیش آمد. می‌گفت من هنوز نگفته بودم ملحد هستم و ایشان هم اولین ملاقات بود و من زیر این حرف زدم و نفی کردم. گفتم مگر ما چه می‌گوییم؟ ما هم مسلمان هستیم و اعتقادات‌مان یکی است. من هنوز فکر می‌کردم ایشان  نمی‌داند من ملحد هستم و این حرف را مطرح کردم.

امام صادق (ع) فرمودند چطور صحبت شما و اینها یکی است؟ اینها به معاد و آخرت معتقد هستند و آسمان را به وجود خدا آباد می‌دانند و شما فکر می‌کنید عوالم بالا خرابه است و کس و چیزی نیست. چطور با اینها همفکر هستید؟

گفت وقتی فهمیدم لو رفته و امام صادق(ع) فهمیده ما بی‌دین هستیم، گفتم همین خدایی که بیان می‌کنید وجود دارد چه مشکلی دارد که خود را نشان نمی‌دهد و پیامبر می‌فرستد که به ما ثابت کند چیزی که نمی‌بینیم وجود دارد؟ این چه خدایی است؟‌ انگیزه خدا از اینکه کسی او را نبیند، چیست؟
اگر خدا هست مستقیم روبه‌روی ما بایستد و بگوید ما را عبادت کنید. تا این همه اختلاف بر سر خدا ایجاد نشود که اصلا خدا هست یا خیر. خدا چرا خود را آشکار نشان نمی‌دهد تا اختلافی در دنیا نباشد؟ بعد مجبور شود پیامبر بفرستد تا ثابت کند وجود دارد و اگر آشکار می‌آمد بهتر و راحت‌تر بود.
امام صادق(ع) فرمودند وای بر تو! برای تو متاسفم. چطور می‌گویید خدا خود را آشکار نکرده است؟ از این آشکارتر؟! خداوند از این آشکارتر باشد؟ چشم خود را باز کنید. او جسم نیست که خود را به شما نشان دهد. چطور کسی که قدرت خود را در وجود و عوالم این چنین نشان داده است و هر لحظه هم نشان می‌دهد بر تو پوشیده است؟ شما چشم خود را بسته‌اید.

خداوند آشکارا و تمام‌قد جلوی شماست و از شما تعجب می‌کنم که چطور خدا را نمی‌بینید؟ دنبال گوشت، پوست و استخوان می‌گردید یا دنبال خدا هستید؟ آفریدتان حال آنکه قبلا نبودید. خدا را در آفرینش خود ندیده‌اید؟ بزرگ شدن بعد از کوچک شدن و رشد از طفولیت تا زمانی که بزرگ می‌شوید؛ خدا را ندیده‌اید؟ توان و قدرت بعد از ضعف، گاهی ضعیف و بعد قوی می‌شوید و این قدرت از کجا می‌آید؟ این حیات از کجا می‌آید؟ درک نکرده‌اید ربوبیت از کجا می‌آید؟ دوباره ناتوانی بعد از توانمندی که جوان و قوی می‌شوید و دوباره پیر و ضعیف می‌شوید. نفهمیده‌اید این قدرت برای شما نبود و به شما داده‌اند و از شما گرفته‌اند.

خدا را در قوی و ضعیف شدن خود ندیده‌اید؟ بیماری پس از سلامت و سلامت پس از بیماری خدا را ندیده‌اید؟ درک نکرده‌اید چطور بدن شما درست کار می‌کند و دوباره خراب می‌شود و دوباره درست می‌شود؟ خشم خود را بعد از لبخند و لبخند بعد از خشم را ندیده‌اید؟ شادی، غم، عصبانیت، خوشحالی و اندوه بعد از سرور و سرور بعد از اندوه، دشمنی پس از دوستی و دوستی بعد از دشمنی، پایداری بعد از سستی و سستی بعد از پایداری در یک جا عزم می‌کنید و سست می‌شوید و یک زمان بااراده می‌شوید؛ درک نکردید اینها از بیرون به شما افاضه می‌شود؟

این تغییراتی که در شما ایجاد می‌شود به لحاظ فکر، جسم، روح و اعصاب از بیرون است. وقتی متغیر هستید و یک چیزی را یک بار دارید و یک بار ندارید، درک نکردید برای خود شما نیست؟ از این درک نمی‌کنید و خدا را نمی‌بینید؟ نمی‌فهمید در مشت تدبیر الهی هستید؟

رغبت بعد از بی‌میلی و برعکس از خداست. یأس پس از امید و امید پس از یأس از خداست. چرا امید دارید و بعد ناامید می‌شوید؟ آگاهی و اینکه یک چیزی را یک زمان می‌دانید و بعد یک چیز را نمی‌دانید، آگاهی پس از جهل و برخی مواقع می‌دانید و فراموش می‌کنید، جهل پس از آگاهی، چیزی که در ذهن بود و الان نیست و چیزی در ذهن شما نبود و الان هست، رها کردن و فراموش کردن آن چه می‌دانستید!

امام صادق(ع) فرمودند شما درست نگاه نمی‌کنید. درست نگاه کنید تا خدا را ببینید. بیرون را هم نگاه نکنید و به خود به‌درستی نگاه کنید. این پدیده‌ها وارد شما می‌شود و می‌رود و می‌آید و از دست می‌دهید و به دست می‌آورید ذاتی شما نیست و برای شما نیست. هیچ‌کدام ذاتی شما نیست و شما معلول و مخلوق هستید. بنابراین خدا خود را به‌خوبی نشان داد و آثار و مخلوق خود را نشان داد.
اگر توانستیم کار را به اینجا برسانیم که مذاهب اسلامی و غیراسلامی و مکاتب آسمانی غیراسلام و مکاتب غیرآسمانی بشر در همه عرصه‌ها و بزرگان درجه اول‌شان در برابر شاگردان مکتب امام صادق(ع) خضوع کنند و بگویند اینها نور محض هستند، این روح، اخلاق و منطق مجسم است و به یکدیگر بگویند نزد این نروید و اینها ذهن شما را تغییر می‌دهند، اگر به این درجه رسیدیم حقیقتا شاگردان مکتب امام صادق (ع) هستیم و الا تا قبل از او به تعبیر امام صادق(ع) فرمودند شما شیعه ما نیستید. کسی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت ما شیعه شما هستیم و فرمودند به خانه فقرا هر روز سر می‌زنید؟ گفت خیر. فرمودند ماهی یک بار سر می‌زنید که مشکلات یکدیگر را حل کنید؟ گفت خیر. گفت پس چرا می‌گویید شیعه هستید؟ شما شیعه نیستید، شما کاذب و دروغگو هستید.

فرمودند زمانی شیعه هستید که اگر سه دست لباس دارید یک دست را به کسی بدهید که لباس ندارد. اگر خانه بزرگ دارید بخشی را به کسی بدهید که خانه ندارد. اگر سفره شما به اندازه یک وعده کامل غذا هست، نیمی از آن را به سفره کسی بدهید که ندارد. اگر به آنجا رسیدید که خانواده‌ها نسبت به هم آگاه و دلسوز بودند و همه خود را یک خانواده دانستید می‌توانید ادعای تشیع داشته باشید و الا شما نان اسم ما را می‌خورید.

این تعبیر تکان‌دهنده‌ای از امام صادق(ع) است که فرمودند شما نان اسم ما را می‌خورید که به ما وابسته هستید. اسم ما را می‌برید که مشکلات خود را حل کنید. اسم ما را می‌برید که کارهای خود را پیش ببرید. آن لحظه‌ای که آنچه گفتیم عمل کنید و به آن سبک زندگی کنید از آن لحظه ادعای شیعه بودن کنید.

فرمودند شما محب اهل بیت هستید و ما را دوست دارید ولی شما شیعه اهل بیت نیستید. ما هم شاگرد مکتب امام صادق(ع) نیستیم، ما محب امام صادق(ع) هستیم. نگران کتک خوردن امام صادق(ع) در زمان منصور هستیم، ولی نگران کتک خوردن امروز مکتب امام صادق(ع) در دنیا نیستیم! این ساده‌لوحی است. هر دو مهم است و به هر دو باید پرداخت.»

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۶۸۸۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تنبیهِ متجاوز؛ از طوفان شن تا وعده صادق

انقلاب شکوهمند اسلامی از زمان پیروزی توانسته است سیلی های آبدار زیادی بر ابهت پوشالی ابر جنایتکاری به نام آمریکا بنوازد؛ روزی در تسخیر لانه جاسوسی، روزی در عملیات پنجه عقاب، روزی در چشم شیر، روزی هم با بارش موشکی بر فراز گنبد پوشالی آمریکایی-صهیونیستی و نشان دادن صدق گفتار خود در وعده‌گاه.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، آمریکایی‌ها از تاریخ ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ که لانه جاسوسی آن‌ها به تسخیر دانشجویان پیرو خط امام در ایران درآمد تا زمانی که گروگان‌های سفارتخانه تسخیر شده آنها به دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به خانه برگشتند در اندیشه فرو رفته بودند؛ در این بین جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به هر دری زد تا اتباع خود را از ایران خارج کند و بر همین اساس به ارتش آمریکا دستور داد تا عملیاتی برای رهایی اتباع خود طراحی و اجرا کند.

صحرای طبس کمینگاه آمریکایی‌ها

چهارم اردیبهشت سال ۵۹ بود که کماندوهای آمریکایی آموزش دیده در آمریکا که پیش از این در مصر تمرین کرده بودند با استفاده از چند فروند بالگرد و هواپیما از خلیج فارس پرواز کرده و وارد خاک ایران شدند. در این عملیات، چهار فروند هواپیمای نظامی C-۱۳۰ و هشت فروند بالگرد SH-۳D برای آزادی ۵۳ گروگان، از ناو هواپیمابر نیمیتس جدا و از مرزهای هوایی جنوب، وارد فضای پروازی ایران شدند. برنامه آن‌ها به این شکل بود که از جنوب شرقی کشور با تعدادی بالگرد و هواپیمای سوخت‌رسان و هم چنین هواپیمای C۱۳۰ وارد ایران شوند و پس از سوخت‌گیری در صحرای طبس به سمت تهران حرکت کنند و در ابتدای صبح دست به اقدام بزنند.

به گفته کارشناسان، آمریکایی‌ها این عملیات را شش ماه در صحرای نوادا در آمریکا که شرایطی مشابه صحرای طبس دارد تمرین کرده بودند تا بتوانند آن را با موفقیت در ایران به پایان برسانند. در یک هواپیمای C-۱۳۰ حدود ۱۳۰ نفر کماندو و تجهیزات انفرادی و در یک هواپیمای C-۱۳۰ دیگر سلاح‌ها و تجهیزات مدرن و مختلف مانند کپسول‌های کوچک و بزرگ گازهای خواب‌آور، موتورسیکلت‌های تریل کم صدا و جیپ‌های کوچک حمل می‌شدند و یک فروند KC-۱۳۰ سوخت‌رسان و یک هواپیما هم رزرو بود. هر بالگرد ظرفیت حمل ۳۵ نفر از کماندوها را داشت.

بازدید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از بقایای تجهیزات نظامی ارتش آمریکا در طبس

نکته مهمی که در این عملیات باید به آن اشاره کرد، همکاری برخی عناصر خودفروخته در ارتش بود که طبق آنچه در فیلم طوفان شن هم نشان داده شده؛ با خاموش کردن رادار موجبات پرواز امن برای آمریکایی‌ها را فراهم می‌کنند تا یانکی‌ها به طور پنهان‌کار وارد کشور شوند. بالگردها و هواپیماها پس از عبور از فراز ایران به صحرای طبس رسیده و در آنجا فرود می‌آیند. اما به علت ایجاد چند اتفاق بالگردها و هواپیماهای آمریکایی دچار سانحه شده و با وقوع طوفان شن سریال ناکامی‌های آن‌ها در عملیات پنجه عقاب رقم می‌خورد، این موضوعات باعث می‌شود تا اقدام نظامی مستقیم علیه ایران نیز کمکی به آمریکایی‌ها نکند.

اتباع آمریکایی پس از ۴۴۴ روز با دستور امام خمینی (ره) به خانه خود بازگشتند و نشان داد که قدرت ایران اسلامی آن گونه نیست که آمریکایی‌ها بتوانند با استفاده از حربه عملیات نظامی هر کاری می‌خواهند انجام دهند. عملیات پنجه عقاب با تمام تمهیداتی که از قبل برای آن پیش‌بینی شده بود به شکست انجامید. بلافاصله پس از انتشار خبر شکست آمریکا در این عملیات، جیمی کارتر طی نطقی تلویزیونی با اشاره به کلیاتی از روند عملیات، تصریح کرد به دلیل اینکه اقدامات سیاسی و مذاکرات به جایی نرسیده است، همچنان از کوشش برای رهایی گروگان‌ها دست نخواهد کشید.

دلایل شکست عملیات پنجه عقاب

در خصوص دلایل و چگونگی شکست عملیات، تحلیل‌های مختلفی مطرح شده است. دلایلی که مقامات آمریکایی در گزارش‌های اولیه خود ارائه کرده‌اند بیشتر به ابعاد فنی و حوادث طبیعی و از جمله طوفان شن اشاره دارد. همچنین برخی از منابع غیر موثق نیز به نقش شوروی در این خصوص اشاره می‌کنند. این در حالی بود که از نگاه مقامات جمهوری اسلامی و خصوصاً شخص امام خمینی (ره)، نقش امدادهای الهی در این خصوص بیش از همه مطرح بوده است. امام در این خصوص اعلام کردند طوفان شن مانند یکی از امدادهای الهی موجب شکست این عملیات شد.

شکست‌های پیاپی آمریکایی‌ها در ایران

هنگامی که به تاریخ نگاه می‌کنیم، شکست عملیات آمریکایی‌ها در طبس موسوم به پنجه عقاب تنها شکست آمریکایی‌ها در مقابل ایران اسلامی نیست و سال‌های گذشته در تاریخ مملو است از شکست‌های پی در پی آمریکایی‌ها از ایران است. یکی از این شکست‌ها در ۳۰ خرداد ۹۸ رخ داد، وقتی که آمریکایی‌ها در حال جاسوسی از ایران بودند و پدافند هوایی کشورمان مجهزترین پهپادشان به نام گلوبال هاوک را منهدم کند.

یا در مورد دیگری، هنگامی که پهپاد RQ۱۷۰ آمریکایی‌ها مشهور به جانور قندهار از افغانستان برخواست و در حال جاسوسی از کشورمان بود توسط سامانه‌های جنگالی پدافندی به تسخیر ایران درآمد و متخصصان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران توانستند به فناوری آن دست پیدا کنند تا نمونه‌های متفاوت از آن‌ها طراحی، ساخته و عملیاتی شود. واقعه مهم تاریخی دیگر، موشک‌باران پایگاه عین الاسد آمریکا در عراق است که ایران به انتقام خون شهید حاج قاسم سلیمانی با شلیک ۱۳ موشک به این پایگاه درس خوبی به آمریکایی‌ها دادند.

باید تاکید کرد که با نگاه به تاریخ ۴۵ ساله انقلاب اسلامی ایران به راحتی می‌توان مشاهده کرد که شمار شکست‌های آمریکا در مقابل ایران به حدی زیاد است که هر کدام از آن‌ها موجب تکه‌تکه شدن هیمنه آمریکایی‌ها در منطقه شده است. در خصوص شکست‌های پیاپی آمریکایب‌ها در ایران به گفت‌وگو با محسن نصری، استاد دانشگاه اصفهان و کارشناس مسائل سیاسی پرداختیم.

پیروزی انقلاب اسلامی اولین شکست آمریکایی‌ها در ایران بود

محسن نصری در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: اسلام ناب محمدی گفتمان محوری انقلاب اسلامی ایران است که به رهبری امام خمینی (ره) و ایثار و فداکاری مردم تحقق پیدا کرد. در گفتمان اسلام گرایی سه اصل مهم وجود دارد؛ یکی از این اصول استقلال است به طوری که یک مسلمان حق ندارد سلطه دیگران را بر خود بپذیرد؛ اصل دیگر عدالت طلبی و اصل سوم استعمارستیزی است. ملت ما با انقلاب اسلامی به دنبال این اصول توانستند محمدرضا پهلوی را به عنوان دست نشانده آمریکا و حکومت سلطنتی در بهمن ۱۳۵۷ سرنگون کنند. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی اما م خمینی (ره) فرمودند که ما با همه ملت‌ها و دولت‌های جهان آماده همکاری هستیم به شرطی که این همکاری عادلانه و به دور از سلطه‌جویی باشد برای همین با رژیم صهیونیستی قطع رابطه کردیم اما خواهان رابطه عادلانه منطقی با اروپا و آمریکا بودیم.

وی افزود: حدود ۹ ماه از پیروزی انقلاب اسلامی لانه جاسوسی آمریکا در تهران تسخیر شد و امام این اقدام را انقلاب دوم نامیدند که با همراهی مردم و حمایت امام همراه بود. در انقلاب اول شاه و در انقلاب دوم آمریکا را بیرون کردیم چرا که آمریکا با روحیه استعماری خود به دنبال رابطه منطقی و به تعبیری برد برد نبود و فقط به دنبال سلطه‌جویی بر ملت ایران بود. بنابراین تسخیر لانه جاسوسی را می‌توان دومین تحقیر و شکست آمریکا در ایران تلقی کرد. آمریکایی‌ها در دی ماه سال ۱۳۵۷ ژنرال هایزر را به ایران می‌فرستند تا علیه انقلاب اسلامی کودتا کند اما این کودتا در ۲۱ بهمن با شکست مواجه شد و پیروزی انقلاب اتفاق افتاد که اسناد و مدارک آن را در کتاب خاطرات هایزر می‌تواند دید؛ این آغاز تحقیر و شکست هیمنه آمریکا بود.

شکست بحران آفرینی آمریکایی‌ها در تجزیه ایران

استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: در گام سوم شکست بحران آفرینی آمریکایی‌ها را در چهارگوشه کشور در گنبد، کردستان، سیستان و بلوچستان و در خوزستان می‌بینیم که به نام‌های خلق ترکمن، خلق کرد، خلق بلوچ و خلق عرب بحران آفرینی کردند و تجزیه طلبی را ترویج می‌دادند تا این چهار گوشه را از ایران جدا کنند و جمهوری اسلامی ایران را با بحران مواجه کنند؛ این پروژه نیز شکست خورد و تجربه تلخ بزرگی برای سیاست‌های سلطه جویانه آمریکا بود.

شکست در صحرای طبس و گرفتاری در شن‌

وی ادامه داد: شکست بعدی آمریکا در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ رقم خورد؛ آمریکای مدعی ابرقدرتی در آن زمان حمله نظامی به ایران را طراحی کرد بدین منظور که هم لانه جاسوسی آمریکا را اشغال کند و جاسوسان خود را آزاد کرده باشد و هم انقلاب اسلامی را سرنگون کند؛ اعضای سازمان سیا رسماً اعتراف کردند که برای حمله آمریکا که در طبس شکست خورد فقط به دنبال آزادی جاسوسان خود نبودند بلکه به دنبال سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بودند؛ مایلز کاپلند که از همکاران روزولت در کودتا ۲۸ مرداد ۳۲ است می‌گوید: «هدف از تهاجم به طبس فقط آزادی گروگان‌ها نبود بلکه سرنگونی رژیم ایران هدف اصلی بود» و باز امریکایی‌ها با امداد و نصرت الهی در طوفان شن گرفتار شده و شکست خوردند؛ در کتاب فرماندهان نظامی آمریکا در عملیات حمله نظامی به ایران در طبس آمده است که شرایط بررسی برای عملیات از جمله آب و هوا سنجیده شده بود اما در عین ناباوری شن‌ها مأمور شکست هیمنه آمریکا می‌شوند؛ برژینسکی که از سیاستمداران مطرح صهیونیستی امریکایی است نیز می‌گوید که اگر این کار (تسخیر لانه جاسوسی در طبس) با موفقیت انجام می‌شد آمریکا یک بار دیگر زور بازوی خود را نشان می‌داد، چیزی که ۲۰ سال است به آن احتیاج دارد و در نتیجه می‌بینیم که زور بازوی آمریکای مدعی ابرقدرتی شکسته شد.

نصری با اشاره به جنگ هشت ساله تحمیلی گفت: در جنگ تحمیلی شرق و غرب دنیا، امریکایی‌ها، اروپایی‌ها، صهیونیست‌ها و کشورهای مرتجع عربی علیه ما شدند و به تعبیری جنگ احزاب عبری عربی شرقی غربی شکل گرفت و صدام را به جانب ایران فرستادند. ایرانی که در طول ۲۰۰ سال حکومت شاهان قاجار و پهلوی ۷۰ درصد وسعت خود را از دست داده بود این بار حتی یک میلی متر از خاک خود را از دست نداد و بار دیگر موجب شکست آمریکا و متحدان آن شد. ما دو شهریور مهم در تاریخ معاصر داریم، یکی شهریور ۱۳۲۰ در ایام جنگ جهانی دوم که متفقین به ایران حمله کردند و ۸۰ ساعته به تهران رسیدند و محمدرضا شاه را در ایران حاکم کردند در مقابل در شهریور ۱۳۵۹ همین کشورها صدام را به جنگ با ما فرستادند و گمان کردند مانند جنگ جهانی دوم یک هفته‌ای به تهران خواهند رسید؛ با وجودی که از مرز شلمچه تا خرمشهر ۱۷ کیلومتر بیشتر نبود با ۳۴ روز مقاومت مردمی روبرو شد و در ادامه با خیانت بنی‌صدر خرمشهر سقوط کرد اما سرانجام همه سرزمین‌های اشغالی را باز پس گرفتیم و میلی متری از آن را به دشمن ندادیم که در تاریخ جنایات و جنگ‌های آمریکا بی سابقه است که یک ملتی این چنین از خود دفاع کند.

شکست آمریکا از دانشمندان ایرانی

وی گام بعدی را شکست آمریکا در عرصه علمی قلمداد کرد و افزود: رژیم پهلوی تلاش می‌کرد ملت ما را تحقیر کند و بی سواد نگه دارد، به هنگام پیروزی انقلاب حدود ۴۷ درصد جامعه ۳۵ میلیونی ما با سواد بودند و در این میان سهم خانم‌ها کمتر بود و به ۳۵ درصد می‌رسید؛ پرویز ناتل خانلری وزیر معارف دولت اسدالله علم در حکمت پهلوی که طراح سپاه دانش برای سواد آموزی بود می‌گوید: «دو گروه مخالف باسواد شدن مردم ایران بودند و برای همین سپاه دانش موفق نشد؛ یکی ساواک و دیگری آمریکا. چون با سوادی برای سلطه آنها خطرناک بود»؛ انقلاب اسلامی ملتی بی سواد را با نهضت تولید علم و نهضت سواد آموزی امام در شرایط جنگی و تحریم و توطئه با سواد کرد تا جایی که امروز جز چند کشور برتر در علوم استراتژیک مانند هوا فضا، سلول‌های بنیادی، هسته‌ای، نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی و امثالهم هستیم. کشوری که در جنگ تحمیلی سیم خاردار نداشت امروز با موشک‌های بالستیک خود رژیم صهیونیستی دارای گنبد آهنین را که مدعی بود هیچ پرنده‌ای نمی‌تواند از آن عبور کند، مورد موشک باران قرار می‌دهد که این نتیجه کار علمی و فنی جوانان انقلابی ما است و بر اساس همین شکست‌ها بود که دشمنان هفت دانشمند هسته‌ای ما را در این سال‌ها ترور کردند.

استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان ابراز کرد: عرصه دیگر شکست آمریکا در برابر ایران در عرصه بازدارندگی و اقتدار بوده است و برای همین است که بعد از ۴۵ سال تاکنون جرأت نکرده‌اند حتی یک گلوله به سمت کشور ما شلیک کنند؛ اگر پهپاد RQ۱۷۰ به عنوان مجهزترین و مدرن ترین پهپاد امریکایی به منطقه کاشمر آمد جوانان کشور ما آن را در کنترل خود در آورده و سالم به زمین نشاندند. اگر قایق انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها در دی ماه ۱۳۹۴ وارد خلیج فارس شد نیروی دریایی مقتدر ما افسران آن را دستگیر کردند و همه دنیا دیدند که آنها دست بر سر گذاشته و گریه کردند؛ در خرداد ۱۳۹۸ نیز در نیمه‌های شب پهپاد غول پیکر امریکایی گلوبال کات وارد فضای جمهوری اسلامی وارد شد و پس از دریافت سه بار اخطار با سامانه موشکی سوم خرداد ایرانی سرنگون شد.

انقلاب اسلامی ابر جنایتکاری مثل آمریکا را شکست داد

وی با تاکید بر اینکه ملت ایران و انقلاب اسلامی است که ابر جنایتکاری مثل آمریکا را شکست داده و تحقیر کرده است، گفت: به دنبال این حوادث امریکایی‌ها وقتی می ببینند که جرأت حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران را ندارند، یک جنگ نیابتی به سرکردگی داعش راه اندازی می‌کنند که همه جنایتکاران و حیوان صفتان جهان را در آن حضور می‌یابند و تجهیزات و قدرت نظامی و رسانه‌ای در اختیار آنها قرار می‌دهند؛ داعش ۸۰ درصد از خاک سوریه و ۶۰ درصد خاک عراق را اشغال کرده بود و قصد داشت به سمت ایران حرکت کند اما زمانی که به دیواره‌های حرم حضرت زینب در دمشق و ورودی های شهرهای زیارتی عراق رسید و به ۳۰ کیلومتری مرز خسروی ایران واقع در کرمانشاه رسیده بود، مدافعان حرم آن را در هم کوبیدند.

نصری اضافه کرد: ابوبکر البغدادی سرکرده داعش اعلام کرده بود «کرمانشاه - همدان - تهران»؛ ابومحمد عدنانی سخنگوی داعش اطلاعیه داد که ما ایران را به باتلاقی از خون تبدیل می‌کنیم و مشهد ایران را ویران می‌کنیم اما باز هم فرزندان امامین انقلاب، شیر مردان حیدری و فاطمی یعنی همان مدافعان حرم به میدان آمدند و باز شکست دیگری برای آمریکا، اروپا و صهیونیست‌ها به ارمغان آوردند و بسیج جهان اسلام به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی آرمان امام خمینی (ره) را ادامه دادند؛ به بیانی دیگر حشدالشعبی عراق، قوات دفاع وطنی سوریه، فاطمیون افغانستان، حیدریون پاکستان، حزب الله لبنان به همراه بسیج، سپاه و ارتش ایران با محوریت حاج قاسم جمع شدند و داعش شکست خورد.

حمله به چشم شیر و شکستن هیمنه آمریکا در منطقه

وی ابراز کرد: ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که آمریکا ۹ هزار میلیارد دلار برای داعش هزینه کرد، اما وقتی می‌خواهیم به نیروهای خود در عین الاسد سر بزنیم باید شبانه و با چراغ خاموش بیاییم؛ این در حالی است که در طول ۱۰۰ سال در آمد کشور ما از صنعت نفت به ۱۵۰۰ میلیارد می‌رسد؛ و آمریکا باز هم شکست خورد چرا که خلف صالح حضرت امام یعنی مقام معظم رهبری در مقال آنها ایستاد و حاج قاسم به دستور ایشان در میدان حضور یافت؛ در زمان شکست داعش حاج قاسم در نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب نوشت که «حقیر به عنوان سرباز مکلف شده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی – صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام می‌کنم».

اقتدار روز افزون جمهوری اسلامی تا رسیدن به قله

استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان با اشاره به حرکت‌های تروریستی آمریکا و متحدان آن در ایران و به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی، اذعان کرد: آمریکایی‌ها جرأت اینکه حاج قاسم را در داخل کشور به شهادت برسانند را هم نداشتند و در اقدامی تلافی‌جویانه پایگاه عین الاسد امریکایی برای اولین بار در تاریخ آمریکا موشک باران شد و به دنبال آن شهیدان محور مقاومت دیگری مانند شهید علی زاهدی را به شهادت رساندند و در آخرین اقدام جمهوری اسلامی مراکز مهمی از رژیم صهیونیستی را موشک باران و پهپاد باران کرد؛ وقتی موشک باران رژیم صهیونیستی به پایان می‌رسد سفیر سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران احضار می‌شود و به او می‌گویند که به آمریکا بگو دست از پا خطا کنی همه پایگاه‌های آن را در منطقه ویران می‌کنیم؛ وقتی این پیام به مقامات کاخ سفید رسید صبح روز موشک باران، بایدن طی تماس با نتانیاهو تاکید کرد که اگر می‌خواهی به ایران حمله کنی ما با تو همراه نیستیم؛ همه اینها نشانه اقتدار و عظمت جمهوری اسلامی ایران است که آغاز آن با انقلاب همراه بود و همه این اتفاقات در مبارزه با نظام سلطه، در مسیر زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) است و برای همین است که مقام معظم رهبری فرمودند به قله نزدیک شده‌ایم.

کد خبر 747076

دیگر خبرها

  • شخصیت و جایگاه حضرت حمزه سید الشهدا(ع) و عزاداری برای او به دستور رسول الله(ص)
  • اعزام ۸ کاروان حج تمتع از کرمانشاه به سرزمین وحی
  • سخنان رهبر انقلاب درباره حمزه سید الشهدا + فیلم
  • تنبیهِ متجاوز؛ از طوفان شن تا وعده صادق
  • دشمن برای موضوع حجاب برنامه داشته و نباید بدون برنامه مقابل این دشمن هنجارشکن قرار بگیریم
  • بیست‌وپنجمین استاندار مازندران معارفه شد
  • هر جا نامی هست، داستانی دارد
  • صعود شبانه تیم کوهنوردی فاتحین به بلندترین قله دشتستان
  • (ویدئو) آزار حیوانات گران می‌شود!
  • هم‌افزایی جلوی بسیاری از موازی‌کاری‌ها را می‌گیرد