Web Analytics Made Easy - Statcounter


در توافق سعدآباد به‌دلیل عدم‌تسلط تیم مذاکره‌کننده ایرانی به مباحث کارشناسی و عدم‌رعایت اصول بدیهی دیپلماسی، دو هدفی که طرف ایرانی از مذاکرات داشت، برآورده نشد.

به گزارش حوزه سیاست خارجی امتداد نیوز، در مهرماه ۸۲ توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در تیرماه ۹۴ نیز توافق برجام میان ایران و ۱+۵ امضاء شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نکته قابل تأمل اینجاست که نفرات اصلی ایران در هر دو توافق، مشترک بودند. نکته دیگر اینکه این دو توافق ــ به‌اذعان اعضای تیم مذاکره کننده‌ایرانی ــ به یک نتیجه مشترک ختم شد و آن «دستاورد تقریباً هیچ» برای ایران بود، در حقیقت تاریخ دوباره تکرار شد.

امتداد نیوز در یک پرونده ویژه به بررسی نقاط مشترک این دو توافق خسارت‌بار پرداخته است. در اینجا به قسمت پنجم این پرونده می‌پردازیم.

حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» (خاطرات توافق سعدآباد) می‌نویسد: «یکی از اساتید دانشگاه می‌گفت در زمستان ۱۳۸۴ در حاشیه نشستی وقتی با جمعی از جمله جک استراو (وزیر خارجه وقت انگلیس) مشغول صرف ناهار بودیم، هنگامی که راجع به تیم هسته‌ای بحث شد، جک استراو گفت که در دوره تیم قبلی (تیم مذاکره‌کننده به‌ریاست روحانی) ما حرف‌های یکدیگر را می‌فهمیدیم، در ضمن تیمی بود که کار کارشناسی می‌فهمید و وقتی به همدیگر قول می‌دادیم، می‌دانستیم که هر دو طرف به آن عمل می‌کنیم. ولی در مذاکره با تیم جدید (در دولت دهم) نه ما می‌فهمیم آنها چه می‌گویند و نه آنها می‌فهمند که ما چه می‌گوییم!». (۶۰۷)

بیشتر بخوانید: عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌‌ــ‌۱| چرا علی‌رغم تعلیق و تعطیلی صنعت هسته‌ای مشکلات معیشتی مردم رفع نشد؟

عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌ــ‌۲| روحانی در سال ۸۳: اروپایی‌ها بدون چراغ سبز آمریکا، قادر به انجام هیچ کار مهمی نیستند

اعلام همسویی و اظهار خوش‌بینی به مقام انگلیسی در کتاب خاطرات روحانی در حالی است که جک استراو وزیر خارجه پیشین انگلیس در خاطره‌ای تحقیرآمیز از مذاکره با وزیر خارجه دولت اصلاحات می‌نویسد: «پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همه فعالیت‌های غنی‌سازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهر محل زندگی خود بودم. بین راه تلفن همراهم زنگ زد. آن‌سوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه ایران بود. او گفت: “ما می‌خواهیم ۲۰ سانتریفیوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم”. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمی‌توانم در خصوص یک پرونده حساس بین‌المللی مذاکره کنم، لذا به توالت قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم: “شما توافقنامه را امضا کرده‌اید و دیگر نمی‌شود زیرش بزنید”. اما او باز اصرار کرد. من گفتم: “باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم”… در همان حال کسی هم به در توالت می‌زد و ظاهراً عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره‌ اتمی استفاده کند…».

استراو در ادامه تعریف می‌کند که همان‌جا با «جان سائرز» مدیرکل سیاسی پیشین و مسئول پرونده هسته‌ای ایران در وزارت امور خارجه انگلستان تماس می‌گیرد. «سائرز» هم پس از مشورت با «کارشناسان» دیگر به «استراو» پاسخ می‌دهد که ایرانی‌ها با همین ۲۰ سانتریفیوژ پس از چند سال می‌توانند به‌اندازه مورد نیاز برای یک بمب اتم اورانیوم غنی کنند! در نتیجه «جک استراو» هم در تماس مجدد با خرازی به‌طور قطعی به درخواست او پاسخ منفی می‌دهد.

رهبر معظم انقلاب (۱۹ اردیبهشت ۹۷) در دانشگاه فرهنگیان فرمودند: «من به این سه کشور (اروپایی) هم اعتماد ندارم. من می‌گویم به اینها هم اعتماد نکنید؛ [اگر] می‌خواهید قرارداد بگذارید، تضمین به‌دست بیاورید ــ تضمین واقعی، تضمین عملی ــ وَالّا فردا اینها هم همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد، [امّا] به‌یک‌شیوه‌ی دیگر. روش‌های سیاسی و دیپلماسی، روش‌های ویژه‌ای است؛ گاهی لبخند می‌زنند و در حال لبخند، خنجر را تا دسته در سینه‌ی انسان فرو می‌کنند؛ دیپلماسی این است دیگر؛ با اخلاق خوش، با تعریف و تمجید که «بله، شما خیلی خوبید، شما آقایید، ما می‌دانیم شما قرارداد را به هم نمی‌زنید،»! اگر چنانچه توانستید تضمین از آنها بگیرید به‌طوری که بشود اعتماد کرد، خب، اشکالی ندارد، حرکتتان را ادامه بدهید؛ اگر نتوانید چنین تضمین قطعی‌ای را بگیرید ــ که بنده هم بسیار بعید می‌دانم که بتوانید تضمین بگیرید ــ آن‌وقت دیگر نمی‌شود این‌جوری حرکت کرد و این‌جوری ادامه داد».

روحانی در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود نوشته است: «در بحث هسته‌ای، از آغاز بحران در سال ۱۳۸۱ شاهد بروز دو جریان فکری در کشور بودیم که هنوز هم ادامه دارد: جریان تعامل با جهان با درایت و حوصله، و جریان تقابل یا سرعت عمل. جریان تعامل با جهان، مراحل مختلفی را در نظر داشت: نخست، رفع اتهامات و دفع خطر؛ دوم، دیپلماسی برای حل‌وفصل مسئله؛ سوم، تلاش برای پیشبرد برنامه هسته‌ای بر مبنای ظرفیت داخلی و چهارم، ایجاد فرصت برای تأمین منافع ملی و از جمله ارتقای روابط با کشورهای صنعتی».(۶۵)

حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» آورده است: «تیم بعدی (در دولت دهم) درک درستی از … تحولات بین‌المللی نداشتند». (۶۰۷،۶۰۸)

روحانی (اردیبهشت ۹۶) در ادامه همین خط فکری خطاب به رقبای انتخاباتی خود گفت: «شما می‌خواهید با دنیا مذاکره کنید؟ شما بلد هستید که با دنیا مذاکره کنید و آیا زبان دنیا را می‌دانید؟».

روحانی کنار برخی مدیران ارشد دوران مسئولیت وی و همچنین رسانه‌های اصلاح‌طلب تأکید دارند که تیم مذاکره کننده در دو توافق سعدآباد و برجام، به زبان مذاکره مسلط بودند و حرف‌های کارشناسی را می‌فهمیدند. حال این مسئله تا چه‌اندازه به واقعیت نزدیک است؟!

بیشتر بخوانید: عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌ــ‌۳| سرگیجه دیپلماسی؛ از «بستن با کدخدا» تا «خروج موجود مزاحم»

عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌ــ۴| از اعلام مسئول‌بودن در مذاکرات توسط دولتی‌ها تا انداختن تقصیرها به گردن نظام

در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» آمده است: «یکی از اعضای تیم مذاکره کننده معتقد بود اگر اروپایی‌ها گفتند “تعلیق برای یک سال، ما باید بگوییم یک سال و نیم، اگر می‌خواهیم موضوع حل شود. یا اگر می‌گویند یک سال مذاکره، ما باید بگوییم یک سال و نیم مذاکره، برای اینکه ایجاد اعتماد کنیم. وقتی اعتماد به‌وجود آمد، کار شش ماه دیرتر شروع شده است، اما با اطمینان آن را آغاز می‌کنیم”. وی می‌گفت “ما با سعه صدر تعلیق را بپذیریم تا پرونده ما در آژانس بسته شود، گرچه این‌کار دو سال هم به‌طول بینجامد، در عوض برای همیشه راحت می‌شویم”». (۴۶۰-۴۵۹)

متأسفانه اعضای تیم مذاکره‌کننده ایران در دو توافق سعدآباد و برجام، علاوه بر عدم‌تسلط بر مباحث تخصصی و کارشناسی در حوزه هسته‌ای، در رعایت اصول رایج دیپلماسی و یا به‌عبارتی، زبان مذاکره هم سهل‌انگاری کردند. این سهل‌انگاری موجب شد تا طرف غربی با گستاخی به عزت مردم کشورمان توهین کند.

 

رویکرد مورد اشاره از سوی این عضو تیم مذاکره کننده (حضور در مذاکره از موضع ضعف) در توافق برجام نیز تکرار شد. این رویکرد غلط، واکنش رسانه‌های غربی را هم در پی داشت. در همین رابطه وب‌سایت رادیو فرانسه (مهرماه ۹۲) با اشاره به این رویکرد تیم مذاکره کننده ایرانی نوشت:‌ «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. بر پایه این جمع‌بندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر می‌کند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد».

علی‌رغم عقب‌نشینی تیم مذاکره کننده هسته‌ای در دولت اصلاحات در برابر خواسته‌های زیاده‌خواهانه اروپا، باز هم اعتمادسازی برای سه کشور اروپایی شکل نگرفت و علاوه بر صدور ۲ قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در نهایت با نقض تعهدات خود در سه توافق سعدآباد، بروکسل و پاریس پرونده ایران را به‌طور غیرقانونی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دادند.

و اما در برجام نیز مصادیق زیادی از عدم تسلط تیم مذاکره کننده به مباحث کارشناسی وجود دارد.

وندی شرمن ــ فروردین ۹۶ (مارس ۲۰۱۷) ــ در اندیشکده وودرو ویلسون با لحن تمسخرآمیز گفت: «LIFT لغتی است که در زبان انگلیسی به‌معنی معلق نگاه داشتن و یا موقتاً متوقف کردن است، اما طرف ایرانی LIFT را به‌معنای پایان دادن و خاتمه دادن ــ REMOVE ــ تلقی می‌کرد و به همین علت نیز، ما از این لغت استفاده کردیم»!

نکته قابل توجه اینجاست که حتی اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای نیز به عدم تسلط تیم مذاکره کننده به زبان مذاکره و همچنین مباحث کارشناسی اذعان کرده‌اند.

برای نمونه، علی‌اکبر صالحی رئیس‌ سازمان انرژی اتمی ــ شهریور ۹۵ ــ گفته بود: «اگر ما وقتی برجام را تنظیم می‌کردیم دقت بیشتری می‌کردیم این فرصت برای آمریکا پیش نمی‌آمد که از این قابلیت تفسیر بودن [برجام] سوءاستفاده کند».

«علی اکبر ولایتی» عضو هیئت نظارت بر اجرای برجام نیز ــ خرداد ۹۷ ــ گفت: «برجام دومین تجربه مذاکراتی با غرب در خصوص هسته‌ای بود. اولین تجربه در سال ۸۲ و ۸۳ شکل گرفت که در تجربه اول تقریباً همین مسیر طی شد و به همین نتایج هم رسیدیم… یکی از اشکالات برجام نداشتن متن فارسی بود که احساس حقارت به انسان دست می‌داد. حتی عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای هم با آن متن ذلت‌بار نسخه فارسی داشتند اما درباره برجام این‌هم انجام نشد».

متأسفانه اعضای تیم مذاکره کننده ایران در دو توافق سعدآباد و برجام، علاوه بر عدم تسلط بر مباحث تخصصی و کارشناسی در حوزه هسته‌ای، در رعایت اصول رایج دیپلماسی و یا به‌عبارتی، زبان مذاکره هم سهل‌انگاری کردند. این سهل‌انگاری موجب شد تا طرف غربی با گستاخی به عزت مردم کشورمان توهین کند.

برای نمونه در توافق سعدآباد، مقامات اروپایی در حرکتی توهین‌آمیز حتی آداب نشستن در مقابل رئیس‌جمهور و مقامات کشورمان را رعایت نکرده و کف ‌پای خود را به‌سوی نمایندگان دولت ایران نشانه گرفتند، اتفاق ناخوشایندی که در دیدار «دیوید کامرون» نخست وزیر پیشین انگلیس با روحانی در مهرماه ۹۳ و همچنین چند دیدار دیگر تکرار شد. آذر ماه سال ۹۲ نیز نوع دیگری از برخورد زشت دیپلماتیک با اعضای دستگاه دیپلماسی آقای روحانی اتفاق افتاد.

در این مقطع هیئتی پارلمانی از اتحادیه اروپا عازم ایران شد. «تاریا کرونبرک» سرپرست هیئت اروپایی در اقدامی بی‌ادبانه و غیردیپلماتیک به‌هنگام ورود ظریف به سالن به‌احترام مقام ایرانی از جای خود بلند نشد.

در تیرماه ۹۳ عباس عراقچی عضو تیم مذاکره کننده ایران در اقدامی غیردیپلماتیک و البته غیرحرفه‌ای، در حین مذاکرات مشغول عکس گرفتن از جان کری وزیر خارجه پیشین آمریکا شد و سپس آن را در یکی از صفحات اجتماعی منتشر کرد.

در مهرماه ۹۲ محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه به‌روی ویلچر در مذاکرات ژنو شرکت کرد. این اقدام وی تعجب رسانه‌های خارجی را در پی داشت و علاوه بر آن پیام ضعف را به طرف مقابل ارسال می‌کرد.

در نهایت در توافق سعدآباد به‌دلیل عدم تسلط تیم مذاکره کننده ایرانی به مباحث کارشناسی و عدم رعایت اصول بدیهی دیپلماسی، دو هدفی که طرف ایرانی از مذاکرات داشت، برآورده نشد؛ هدف اول این بود که از ورود پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری شود که چنین اتفاقی نیفتاد. هدف دوم این بود که می‌خواستیم زیر بار مصداق‌های شورای حکام نرویم که انجام نشد.

در برجام نیز به‌دلیل عدم تسلط تیم مذاکره کننده ایرانی به مباحث کارشناسی و عدم رعایت اصول بدیهی دیپلماسی، مهمترین هدف طرف ایرانی که لغو کامل تحریم‌ها بود، عملی نشد، به‌عبارت دیگر، نه‌تنها تحریم‌ها لغو نشد بلکه با قوانینی همچون آیسا و کاتسا ۲۰۱۷ (مادر تحریم‌ها) زیرساخت گسترده‌تری نیز پیدا کرد.

انتهای پیام/*

true برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true

منبع: امتداد نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.emtedadnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «امتداد نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۷۴۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در شرایط فعلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان (رژیم) اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد.

به گزارش هم میهن، این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را مطرح کرده است که می‌خوانید:

به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان (رژیم) اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله (رژیم) اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آن‌ها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به (رژیم) اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آن‌ها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت (رژیم) اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که (رژیم) اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و (رژیم) اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از (رژیم) اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آن‌ها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

دیگر خبرها

  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • کرملین: انگلیس مانع توافق آتش‌بس اوکراین شد
  • کلیپ| سعدآباد پرحاشیه
  • هیچ بستری برای مذاکره بین اوکراین و روسیه وجود ندارد
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • کریمی قدوسی و ادعای سلاح هسته ای!
  • تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد