یادداشت/ محمد عبداللهی آیا بستن تنگه هرمز، قانونی و از لحاظ نظامی امکانپذیر است؟
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۵۹۱۱۵۹
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، محمد عبداللهی در سرمقاله روزنامه رسالت با عنوان آیا بستن تنگه هرمز، قانونی و از لحاظ نظامی امکانپذیر است؟ نوشت:
به دنبال خروج آمریکا از برجام و تهدید آمریکا به «تحریم مطلق نفت ایران تا رساندن صادرات آن به صفر» روحانی در سفر خود به سوئیس با تهدید تلویحی به بستن تنگه هرمز به آمریکاییها واکنش نشان داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تهدید روحانی در قلب اروپا، البته با نامه تشکر سردار قاسم سلیمانی، ضمانت و اعتبار اجرایی یافت و این پیام را به مخاطب بینالمللی مخابره کرد که تهدید رئیس جمهور توخالی نیست و جدی است.
در این میان چند سوال مطرح است.
1- آیا ایران از لحاظ حقوق بین الملل و نظامی قادر به مسدود کردن تنگه هرمز است؟
2- تهدید به بستن تنگه هرمز صرفا یک «تهدید» و برای کوتاه آمدن طرف مقابل است یا واقعا عملی خواهد شد؟!
در پاسخ به سوال اول باید گفت، منطقه تنگه هرمز جزء آبهای سرزمینی ایران و عمان است و هیچ منطقه دریای آزاد در آن وجود ندارد.
حقوق بینالملل دریاها برای عبور از تنگههای بینالمللی دو حالت عبور «بیضرر» (کنوانسیون 1958 ژنو) و عبور «ترانزیت» (کنوانسیون 1982 مونته گوبه) را به رسمیت شناخته است.
طبق کنوانسیون «عبور بی ضرر» که مورد پذیرش ایران است، سایر کشورها حق دارند از آن عبور کنند، به شرطی که عبور آنها ضرری برای کشورها نداشته باشد.
اما طبق کنوانسیون «عبور ترانزیت»، عبور و مرور همه کشورها آزاد است. ایران عضو این کنوانسیون نیست (آمریکا هم نیست) و بر اساس عرف موجود، نظام حقوقی حاکم بر تنگه هرمز، نظام «عبور بیضرر» است.
پس از لحاظ حقوقی، ایران قادر و مجاز است مانع عبور کشتی های
دیگر کشورها از تنگه هرمز شود. این موضوع در کنوانسیون 1982 حقوق دریاها نیز به رسمیت شناخته شده: کنوانسیون حقوق دریاها بر نظام حقوقی تنگههایی که عبور و مرور از آنها کلاً یا جزئاً بر اساس عهدنامههای خاص از مدتها پیش معمول بوده و همواره مَجراست خدشهای وارد نخواهد کرد. (ماده 35)
جمهوری اسلامی ایران، همواره بر اساس رژیم حقوقی «عبور بی ضرر»، رفتار و سلطه قانونی خود را اعمال و تثبیت کرده است. مثل برخورد ایران با ورود غیرمجاز یک کشتی تجاری آمریکایی در سال 94، برخورد با تجاوز نیروهای دریایی آمریکا در سال 94 و دستگیری آنها، دستگیری 5 ملوان انگلیسی در سال 88 که بصورت غیرقانونی وارد آبهای خلیج فارس شده بودند و.. از لحاظ نظامی، تحدید تنگه هرمز به دو صورت امکانپذیر است: ناامن سازی تنگه و استقرار حالت جنگی در آن یا انسداد فیزیکی با کاشتن مین های دریایی، حمله به کشتی ها با قایق های تندرو، موشک های ضد کشتی و زیردریایی ها و ... و توقف کشتی ها.
ایران در جریان جنگ نفتکش ها (1980-1988) در مقابل متحدان صدام، تهدید به بستن تنگه هرمز کرده بود و با وجود آنکه امکانات نظامی خاصی نداشت، توانست باعث ایجاد شرایط ناامنی و متضرر شدن تانکرها و کشتی ها شود و سازمان ملل و صدام را به تهیه قطعنامه 598 و پایان جنگ با پذیرش مرزهای ایران، سوق داد.
کمبود امکانات نظامی سبب شد عراق و آمریکا، پایانه نفتی خارک را بمباران و منهدم کنند و آمریکا با حمله به هواپیمای مسافربری ایران ایر، ایران را وادار به عقب نشینی از بستن هرمز و البته پایان جنگ کند.
توان نظامی ایران کنونی با ایران دهه شصت، هرگز قابل قیاس نیست و آمریکاییها به خوبی درک میکنند که مسدود یا مختل کردن عبور و مرور در تنگه هرمز، برای ایران سهل و آسان است.
به تعبیر یکی از فرماندهان نظامی «مثل آب خوردن آسان است».
اما واقعا ایران قصد دارد تنگه هرمز را ببندد؟
تهدید به بستن تنگه هرمز، تهدیدی مسبوق به سابقه و مختص شرایط حاد است. علاوه بر دوره جنگ تحمیلی، ایران در سال 2011 و در بحبوحه تحریم ها نیز چنین تهدیدی کرد و جامعه جهانی این تهدید را جدی گرفت و عقب نشینی کرد.
اکنون نیز با توجه به جنگ تجاری عریان آمریکا با ایران برای تحریم کامل نفت ایران، ایران به عنوان یک اهرم فشار از این گزینه کمک میگیرد. چرا که دیپلماسی بدون ابزار و قدرت نظامی،بی اثر است.
آمریکاییها و اروپاییها به خوبی میدانند کوچکترین تحرک در تنگه هرمز، (نه حتی بستن آن)، باعث افزایش قیمت نفت و بنزین و بالا بردن هزینه های این کشورها خواهد شد.
بیش از 17 میلیون بشکه نفت خام _ یک سوم حمل و نقل نفتی جهان از راه دریا_ روزانه از تنگه هرمز عبور میکند که تحرکات نظامی سبب بالا رفتن هزینه های بیمه کشتی ها و بالا رفتن اتوماتیک قیمت نفت خواهد شد.
با توجه به روحیه کاسبکارانه دولت آمریکا، بعید است آنها این تهدید را جدی نگیرند و دست از تحریمهای غیرقانونی فزاینده علیه ایران نکشند. در غیر این صورت آنها شاهد "ضرر همگی با هم" خواهند بود.
انتهای پیام/ب
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۹۱۱۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت قالیایرانی و موکتآمریکایی/ یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه
به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریمها و محاصره، بر زخمهایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقهایاش با سوریه و سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبشهای مقاومت و پافشاری در حمایت از آنها.
۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافلگیری مضاعف شد. همهچیز گویا بود که آمریکا – همانطور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروههای تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آنطور که آمریکا میخواست به پایان نرسید. اگر غافلگیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافلگیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.
۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافلگیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در بهکارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکههای موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشکهای ایران، آمادهباش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشکهاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشکهای معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آنها باشند، به اهداف خود رسیدند.
۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، ارادهها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» بهنفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، بهویژه در مورد پروندههای جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالشهای خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر میشود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشمانداز منطقه، سرنوشت عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضعگیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور میکند.
این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کمفشار ایرانی میشود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.
مصطفی لشکری