عبرتهای دو توافق؛ از سعدآباد تا وین-۶| دستاورد تقریبا هیچ برجام و سعدآباد، نتیجه بیتوجهی به خطوط قرمز
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۵۹۳۷۶۹
با مرور خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت و تیم مذاکره کننده پی میبریم که فاجعه برجام و سعدآباد دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.
به گزارش حوزه سیاست خارجی امتداد نیوز، در مهرماه ۸۲ توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امتداد نیوز در یک پرونده ویژه به بررسی نقاط مشترک این دو توافق خسارتبار پرداخته است. در اینجا به قسمت ششم این پرونده میپردازیم.
«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه (شهریور ۹۳) در مقطعی که مذاکرات هستهای دولت یازدهم با ۱+۵ در وین و نیویورک بواسطه زیاده خواهیهای طرف مقابل با محوریت آمریکا بدون نتیجه مانده بود، در مصاحبه با رادیو «ان پی آر» آمریکا در اظهارنظری عجیب گفت: «رسیدن به هر نوع توافقی، بهتر از عدم توافق است». چند روز بعد یک کمپین مشکوک از سوی برخی از سینماگران در حمایت از تیم مذاکرهکننده راه اندازی و شعار عجیب«هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» برای آن انتخاب شد. اظهارنظر ظریف و کمپین مذکور با واکنش منفی افکار عمومی مواجه شد. یکی از سینماگرانی که نامش در این کمپین ذکر شده بود با تاکید بر اینکه «کدام عقل سلیمی توافق به هر قیمت را قبول میکند» به رسانهها گفت: «چند روز پیش از سوی آقای ظریف با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عدهای از هنرمندان که وجهه بینالمللی دارند در مسیر مذاکرات هستهای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند و به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد میکنم».
آشکار شدن این موضوع که وزیر امور خارجه به صراحت «هر نوع توافق را بهتر از هیچ توافقی» میداند، با واکنش کارشناسان، شخصیتهای سیاسی و رسانهها همراه شد. برخی کارشناسان، این موضع گیری را حاوی این پیام مهم و البته خطرناک برای طرف غربی دانستند که: «آماده معامله بر روی خطوط قرمز هستیم».
پیش از این، وبسایت رادیو فرانسه -مهر ۹۲ – در مطلبی نوشته بود: «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد».
رهبر معظم انقلاب (بهمن ۹۳) در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش فرمودند: «من همین جا این را بگویم: اولا بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البته توافق بد نه. آمریکاییها مکرر تکرار میکنند و میگویند “ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است“؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملی است، توافقی که موجب تحقیر ملت بزرگ و با عظمت ایران است».
بیشتر بخوانید:
عبرتهای دو توافق؛ از سعدآباد تا وین-۱| چرا علیرغم تعلیق و تعطیلی صنعت هستهای مشکلات معیشتی مردم رفع نشد؟
عبرتهای دو توافق؛ از سعدآباد تا وین-۲| روحانی در سال ۸۳: اروپاییها بدون چراغ سبز آمریکا، قادر به انجام هیچ کار مهمی نیستند
بر اساس مستندات متعدد، مذاکرات هستهای در دولت آقای روحانی درست از زمانی منحرف شد که برخی تصمیمگیران و تصمیمسازان با بی توجهی به خطوط قرمز، به نفس مذاکره و توافق موضوعیت بخشیدند و به جای اصالت دستاورد، اصالت مذاکره و توافق را برگزیدندو چون در رویکردی اشتباه و خسارت آفرین، هر توافقی را بهتر از عدم توافق میدانستند، برجام اینگونه کج و معوج چیده شد.
مقام معظم رهبری (۷ آذر ۹۵) در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش فرمودند: «مشکلات فعلی در توافق هستهای، بخاطر عجله در زودتر به سرانجام رسیدن توافق است… وقتی عجله داریم که کاررا زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت میکنیم و گاهی غفلت از یک امر جزئی، موجب ایجاد رخنه و نقطهی سلبی در آن کار میشود، بنابراین باید مراقب بود که کارها متین، محکم و با شتاب مناسب انجام شود».
رهبر معظم انقلاب در ۲۹ مهر و ۲۹ دی ۹۴ در دو نامه خطاب به رئیس جمهور، دولت را به ماهیت استکباری، شرارتآلود، خصمانه، فریبکارانه و عهدشکنانه رژیم آمریکا توجه دادند و ضمن تاکید بر ۹ شرط برای اجرای برجام، فرمودند: «تضمین قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف مقابل تدارک شود، از جمله اعلام کتبی رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمها… هر گونه اظهارنظر مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزله نقض برجام است… وضع هرگونه تحریم… نقض برجام محسوب خواهد شد… وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل به ویژه آمریکا ایجاب میکند یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل تشکیل شود» و اینکه «مراقبت شود طرف مقابل تعهدات خود را به طور کامل انجام دهد. اظهارات برخی از سیاستمداران آمریکایی کاملاً موجب بدگمانی است… در این معامله هزینههای سنگینی پرداخت شده و نوشتهها و گفتههایی که سعی میکنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند، با افکار عمومی ملت صادقانه رفتار نمیکنند… بار دیگر تأکید میکنم از خدعه و نقض عهدهای دولتهای مستکبر به ویژه آمریکا در این مسئله و مسائل دیگر غفلت نشود».
مقام معظم رهبری همچنین ( ۲ تیر ۹۴) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، چارچوب کلی و خطوط قرمز مذاکرات هستهای را ترسیم نمودند. خطوط قرمز مذکور به شرح ذیل است:
– لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای موافقتنامه و سایر تحریمها در فواصل معقول
– منوط نشدن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران (همزمانی و توازن تعهدات)
– عدم پذیرش محدودیتهای بلند مدت
– ادامه کار تحقیق و توسعه وساخت و ساز در زمان محدودیت
– مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس
– مخالفت با بازرسیهای غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی
– مخالفت با زمانهای ۱۵ و ۲۵ سال برای اتمام برخی موضوعات
در طول مذاکرات هستهای در دولت یازدهم (دولت روحانی) چه آنها که غیرت فناوری ملی در عرصه هستهای را داشتند و چه آنها که به این سرمایه بزرگ ملی بهای لازم را نمیدادند، در یک نکته مشترک بودند و آن اینکه در پسِ همه امتیازهایی که واگذار میشود، باید تحریمها لغو شود.
رهبر معظم انقلاب، صراحتا فایده و خاصیت برجام را تنها و تنها لغو تحریمها دانسته و بر این موضوع تاکید کرده بودند. ایشان (۲۰ فروردین ۹۴) فرمودند: «در این جزئیات مذاکرات – که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است – اتفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها به طور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق به طور کامل لغو بشود؛ این باید اتفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلا مذاکره کردیم؟ اصلا مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست.»
اما برجام نه تنها به لغو تحریمها منجر نشد، بلکه- با قوانینی همچون آیسا و کاتسا ۲۰۱۷ (مادر تحریمها) زیرساخت تحریمها را گستردهتر و گستاخی آمریکا را نیز افزونتر کرد.
علیرغم اینکه روحانی (تیر ۹۴) به هنگام اعلام توافق، صراحتا اعلام کرد که: «در روز اجرای توافق، همه تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی و حتی موشکی و تسلیحاتی بالمرّه (یکجا) لغو خواهد شد و نه تعلیق»، اما بعد از دستاورد تقریبا هیچ برجام، دولتمردان بعدها این مسئله بدیهی را انکار کردند. برای نمونه محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه (شهریور ۹۵) گفت: «هدف اصلی مذاکرات لغو تحریمها نبود»!
رهبر معظم انقلاب (اول فروردین ۹۵) در اجتماع پرشور زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی (ع) فرمودند: «وزیر محترم امور خارجه (آقای ظریف) به من گفت: ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم».
«علیاکبر ولایتی» عضو هیئت نظارت بر برجام -تیرماه ۹۵– گفت: «به برخی شروط نهگانه ابلاغ شده از جانب رهبر معظم انقلاب درخصوص اجرای تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد».
با مروری کوتاه بر خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت، پی میبریم که فاجعه برجام دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.
رهبر معظم انقلاب همچنین (تیرماه ۹۴) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: «هر آنچه رهبری در جلسات عمومی میگوید عیناً همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیس جمهور و دیگر مسئولان ذیربط میگوید، بنابراین این خط تبلیغی غیرصحیح که از برخی خطوط قرمز رسمی در جلسات خصوصی صرف نظر شده است، خلاف واقع و دروغ است».
روحانی (آبان ۹۶) گفت: «به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام میدهند که با ما مذاکره کن، این کشورها مگر دیوانه شدهاند که با شما مذاکره کنند. شما علناً مذاکره دیروز را زیرپا میگذارید و به مذاکره امضا شدهای که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بیاعتنا هستید». ظریف (مهر ۹۶) گفت: «آمریکا آنطور که در توافق هستهای مقرر شده، تحریمها را رفع نکرده و ما هنوز نمیتوانیم در انگلیسیک حساب بانکیباز کنیم». عراقچی (اسفند ۹۶) گفت: «ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چرا که از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است». سیف فروردین ۹۵ گفت: «توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ موسوم به برجام، تا کنون “تقریباً هیچ” دستاوردی برای تهران در بر نداشته است». علی اکبر صالحی (بهمن ۹۵) گفت: «آمریکا در ظاهر وانمود میکند در این زمینه به وظیفهاش عمل کرده است اما در خفا و پشت پرده نه تنها کاری انجام نداد بلکه سعی کرد همه چیز را به بن بست بکشاند» و… اینها تنها بخشی از اظهارات دولتمردان درخصوص دستاورد تقریبا هیچ برجام است.
با مروری کوتاه بر خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت، پی میبریم که فاجعه برجام دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.
نکته قابل تأمل اینجاست که این رویکرد اشتباه و خسارت آفرین از سوی دولت و تیم مذاکره کننده، دقیقا در توافق سعدآباد (در دولت اصلاحات) نیز صورت گرفته بود.
حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» (خاطرات توافق سعدآباد) مینویسد: «در توافق پاریس، برخی از شروط نظام تأمین شد و برخی دیگر هم اجمالا مورد پذیرش قرار گرفته بود». (۳۳۸)
در صفحه ۳۰۲ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» در بخش «مذاکرات پاریس و خطوط قرمز»، ۱۰ خط قرمز تعیین شده از سوی نظام برای توافق پاریس برشمرده شده است. اما در مراحل بعدی، تیم مذاکره کننده ایران قبل از توافق پاریس از ۱۰ خط قرمز تعیین شده، تنها ۳ خط قرمز را به سه کشور اروپایی پیشنهاد میدهد. به عبارت دیگر، تیم مذاکره کننده ایران، خود ۷ خط قرمز تعیین شده در مذاکرات را کنار میگذارد.
روحانی در کتاب خاطرات خود نوشته است: «به البرادعی (رئیس وقت آژانس انرژی اتمی) گفتم شما یک حقوقدان هستید من هم یک حقوقدانم. آیا از لحاظ حقوقی تعلیق غنی سازی غیر از توقف موقت گازدهی است؟ آیا نظر شما غیر از این است؟ گفت نه، دقیقا تعلیق گازدهی کافی است.» (۱۷۴)
آقای روحانی در بخشی از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» ضمن اشاره به دیدارش با رهبر معظم انقلاب و تلاش برای اقناع ایشان برای تعلیق غنی سازی، مینویسد: «در ملاقات حضوری با مقام معظم رهبری هم جزئیات را مطرح کردم، حتی توضیح دادم که کارشناسان میگویند اصلا تعلیقی صورت نگیرد، کار پیش نمیرود. وزرای سه کشور هم گفتهاند که اگر تعلیقی در کار نیست سفر ما به ایران منتفی خواهد بود. توضیح دادم که نظر البرادعی هم در مورد تعلیق این است که تعلیق گازدهی نطنز کافی است. در نتیجه معظم له در این ملاقات با تعلیق در حد تعلیق گازدهی نطنز موافقت کردند». (۱۸۶)
روحانی با اذعان به عبور از خط قرمز اعلام شده از سوی رهبری، مینویسد: «در مذاکرات تهران (سعد آباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: در “چارچوب تفسیر آژانس” البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه بر نطنز، قطعه سازی و مونتاژ را هم جزو موارد تعلیق اعلام کرد … خطاب به البرادعی اضافه کردم که شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟ گفت نظر من همان است که در تهران گفتم ولی این تفسیر گروه فنی ما است!».
در بخشی از کتاب آمده است: «ایشان (رهبر معظم انقلاب) راجع به تعلیق نیز بر نظر قبلی خود تاکید کردند که تعلیق محدود به همان گازدهی نطنز باشد که اجازه ایشان قبل از این نیز در همین حد بود». (۲۲۹)
در جریان مذاکرات منتهی به توافق سعدآباد در دولت اصلاحات، رهبر معظم انقلاب با تعلیق تاسیسات هستهای کشور تنها به معنای «تعلیق گازرسانی به سانتریفیوژها در نطنز» موافقت کردند اما در نهایت تیم مذاکره کننده هستهای به ریاست روحانی با عبور از این خط قرمز آشکار رهبر انقلاب، در مذاکرات بروکسل تعلیق به معنای گسترده تری از جمله تعلیق گازرسانی به سانتریفیوژها، ساخت قطعه و هرگونه مونتاژ را میپذیرد. هر چند این عقب نشینیها هم در نهایت بی فایده بوده و سه کشور اروپایی به هیچ یک از تعهداتشان درباره ایران وفادار نبودند.
کمتر از دو هفته بعد از توافق سعدآباد، رهبر معظم انقلاب در دیداری که با کارگزاران نظام (۱۱ آبان ۸۲) داشتند، فرمودند: «اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزونخواهى کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقبنشینى کنیم، این میشود تسلیم، که به هیچوجه درست نیست و اجازهى چنین کارى هم داده نخواهد شد».
روحانی با اذعان به عبور از خط قرمز اعلام شده از سوی رهبری، مینویسد: «در مذاکرات تهران (سعد آباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: در “چارچوب تفسیر آژانس” البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه بر نطنز، قطعه سازی و مونتاژ را هم جزو موارد تعلیق اعلام کرد … خطاب به البرادعی اضافه کردم که شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟ گفت نظر من همان است که در تهران گفتم ولی این تفسیر گروه فنی ما است!». (۱۹۵)
در بخش دیگری از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» با اشاره به زیاده خواهی طرف مقابل و پذیرش این زیاده خواهی از سوی تیم مذاکره کننده آمده است: «به آنها (وزرای سه کشور) گفتم ما در مذاکرات تهران با هم توافق کردیم که بر مبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است اقدام کنیم ولی شما بر خلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفتهاید که تعلیق را به صورت وسیع تری تعریف کند. البرادعی به من گفت که سه کشور برای من نامه فرستاده و گفتهاند تعلیق، این چنین تفسیر شود. قرار ما این بود که با صداقت با هم رفتار کنیم!». (۲۳۱)
بیشتر بخوانید:
عبرتهای دو توافق؛ از سعدآباد تا وینــ۳| سرگیجه دیپلماسی؛ از «بستن با کدخدا» تا «خروج موجود مزاحم»
عبرتهای دو توافق؛ از سعدآباد تا وینــ۴| از اعلام مسئولبودن در مذاکرات توسط دولتیها تا انداختن تقصیرها به گردن نظام
عبرتهای دو توافق؛ از سعدآباد تا وینــ۵| جک استراو درباره «زبان مذاکره» با روحانی چه گفت؟
روحانی در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود آشکارا عبور تیم مذاکره کننده هستهای وقت از خط قرمز رهبر انقلاب درباره حدود تعلیق را بیان کرده و تصریح میکند که علیرغم خط قرمز رهبر انقلاب مبنی بر محدودیت تعلیق نطنز به عدم گازرسانی، تیم مذاکره کننده به محدودیتهای فراتر از این مساله در توافق بروکسل رضایت داد: «پیشتر وزرای اروپایی در اجلاس بروکسل اصرار داشتند که ساخت قطعه و مونتاژ هم تعلیق شود که به آنها پاسخ منفی داده بودم اما به دلیل حوادثی که رخ داده بود، برای اینکه بتوانیم از مشکلات پیش آمده عبور کنیم و اروپاییها را به موضع قبلی خود برگردانیم و در نتیجه در اجلاس مارس ۲۰۰۴ قطعنامه تندی علیه ما صادر نشود و هم چنین البرادعی را هم متقاعد کنیم که گزارش نامناسبی ارائه ندهد، شاید تنها راه حل برای کنترل شرایط پیش آمده همکاری بیشتر با آژانس در زمینه تعلیق بود. لذا قرار شد تفسیر آژانس از تعلیق موارد مرتبط با غنی سازی را که شامل ساخت قطعه و مونتاژ هم میشد بپذیریم.» (۲۴۸)
در صفحه ۳۱۹ کتاب خاطرات روحانی با اشاره به متن توافق پاریس، تصریح شده است: «علاوه بر فعالیت غنی سازی در نطنز، این موارد نیز تعلیق خواهند شد: ساخت قطعات سانتریفیوژ و مونتاژ آن و هرگونه فعالیت تولید یا تست در تاسیسات اصفهان».
رهبر معظم انقلاب (۱۳ دی ۸۶) در دیدار دانشجویان یزد فرمودند: «در مسئلهى هستهاى، آمریکاییها تا همین چند ماه پیش اصرار، اصرار که باید ایران به کلى همه فعالیتهاى هستهایاش را کنار بگذارد؛ یعنى مثل آن کارى که با لیبى کردند؛ تهاش را جارو کند، تقدیم کند به آنها؛ به کلى اعلام انصراف کند. اخیراً چند هفته قبل از این وضع به جایى رسیده است که گفتند ایران در همین حدى که هست، توقف کند. ببینید فاصله اینها خیلى زیاد است. یک روزى بود که اینها حاضر نبودند پنج عدد سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین گفتگو و مذاکره با اروپا حاضر شده بودند بیست تا سانتریفیوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نمیشود؛ گفته بودند پس لااقل پنجتا، گفته بودند نمیشود. اگر میگفتند یکى، بازهم مىگفتند نمىشود! امروز سه هزار تا سانتریفیوژ دارد کار مىکند، مبالغ زیادى هم آماده کار گذاشتن است. مىگویند در همین حد متوقف شوید. این هم یکى از ناکامىهاى آمریکاست».
گفتنی است در طول مذاکرات هستهای در دولت اصلاحات، طرف ایرانی در اقدامی تحقیرآمیز به طرف اروپایی گفته بود اجازه بدهید یکی دو سانتریفیوژ در دانشگاه، داخل محفظه شیشهای بگذاریم تا کسی دست به آن نزند. که دانشجویانی که آن جا هستند بدانند سانتریفیوژ که میگویند، چه شکلی هست! اما طرف اروپایی در کمال وقاحت گفته بود که نمیتوانیم چنین اجازهای بدهیم.
و اما نکته قابل تأمل و البته عبرت انگیز اینجاست که علیرغم همه این عقب نشینیها و عبور تیم مذاکره کننده هستهای ایران در سالهای ۸۲ تا ۸۴ از خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران طی مذاکره با سه کشور اروپایی، باز هم سلسله مذاکرات سعدآباد، بروکسل و پاریس به نتیجه نرسید و حتی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز دو قطعنامه شدیداللحن علیه ایران صادر کرد و در نهایت با عملکرد خود موجب ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل شد.
روزنامه اصلاح طلب قانون که در سالهای گذشته در بزک برجام سنگ تمام گذاشته بود، (مهر ۹۶) با اذعان به رویکرد اشتباه دولت آقای روحانی نوشت: «پیش بینی مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه آمریکا به هیچ عهدی پایبند نیست، اینک در حالی به حقیقت میپیوندد که تیم مذاکره کننده ظریف میپنداشتند همه راهها را برای تقلب و عهد شکنی بستهاند و به اصطلاح، مو لای درز برجام نمیرود. به زودی موضع آمریکا درباره پایبندی ایران به برجام اعلام خواهد شد. موضعی که تاحدودی از پیش مشخص شده و نیازی به منتظر ماندن برای انتشار آن نیست. حال، در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا همانگونه که ظریف میگفت ایران دوباره و بسیار سریع میتواند در صورت خلف وعده طرف مقابل به غنی سازی برگردد؟ چگونه میتوان راکتورهای مملو از سیمان و برنامههای رها شده هستهای را دوباره به کار انداخت؟».
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، با مرور خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت و تیم مذاکره کننده پی میبریم که فاجعه برجام و سعدآباد دقیقا در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود.
انتهای پیام/
true برچسب ها :این مطلب بدون برچسب می باشد.
trueمنبع: امتداد نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.emtedadnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «امتداد نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۹۳۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در شرایط فعلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان (رژیم) اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد.
به گزارش هم میهن، این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را مطرح کرده است که میخوانید:
به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟
شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان (رژیم) اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله (رژیم) اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟
الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟
این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به (رژیم) اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟
بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت (رژیم) اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که (رژیم) اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و (رژیم) اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از (رژیم) اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.