مدیریت مصرف انرژی با برقراری تعادل میان عرضه و تقاضا
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۱۱۷۹۸
تهران- ایرنا- مدیریت مصرف انرژی شامل مجموعه ای از فعالیت های به هم پیوسته میان صنعت برق و مشترکین آن به منظور منطقی کردن مصرف و تعادل بخشی میان عرضه و تقاضا است تا بتوان با کارآیی بیشتر و هزینه کمتر به مطلوبیت دست یافت و فرهنگ مصرف بهینه را در جامعه نهادینه کرد.
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛«فراگیری اصول صحیح بهینه مصرف انرژی، مهار اعتیاد نیازمند اقدام های گسترده فرهنگی و اطمینان به داشتن خانواده ای مستحکم نیاز اولیه کودکان» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که در مطبوعات امروز (چهارشنبه) برجسته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
** فراگیری اصول صحیح بهینه مصرف انرژی
منابع انرژی مهم و تجدید ناپذیر کشور مانند، برق باید به صورت صحیح و اقتصادی تر به مصرف برسد. در این زمینه شهروندان باید اصول صحیح بهینه مصرف انرژی را فرا بگیرند زیرا اتلاف انرژی امروز به یک نگرانی جدی در کشور تبدیل شده است.
روزنامه «ایران» با درج یادداشتی با عنوان «صرفه جویی در مصرف برق را جدی بگیریم» که به قلم سیدمحمدرضا موالیزاده دبیر شورای فرهنگ عمومی نگاشته شد، آورده است: بر اساس گزارش مرکز کنترل برق کشور در روز دوشنبه 11 تیرماه سالجاری، میزان مصرف برق در کشور برای اولین بار از مرز هشدار دهنده 56000 مگاوات گذشت و به نقطه حساس 56672 مگاوات رسید؛ یک زنگ خطر و هشداری جدی. این میزان مصرف نسبت به پیک تابستان سال گذشته بیش از 1200 مگاوات افزایش را نشان می دهد. این در حالی است که امسال بهدلیل کاهش نزولات جوی و خشکسالی، ظرفیت تولید نیروگاه های برقابی کشور 30درصد کاهش یافته است. بپذیریم که ما اساساً به نحوی غیر متعارف، انواع مختلف انرژی را مصرف میکنیم. امروزه لزوم فرهنگسازی در این زمینه بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: تنها در سال گذشته 20 هزار مگاوات برق مصرفی ما به سیستمهای سرمایشی اختصاص یافته که معادل مصرف چندین کشور همسایه است. اگر 20 میلیون مشترک در سطح کشور، هر کدام یک لامپ 100 واتی اضافی را خاموش کنند، نیاز به احداث یک نیروگاه 2000 مگاواتی رفع خواهد شد. تولید هر یک مگاوات برق یک میلیون دلار هزینه در بر خواهد داشت. اگر تأسیسات وابسته به نیروگاه را نیز حساب کنیم این رقم حدوداً 5 برابر میشود. توان تولید برق کشور در حال حاضر 58000 مگاوات است که این میزان برق، از نیروگاههای حرارتی، سیکل ترکیبی و برقابی به دست میآید گرچه وزارت نیرو و بخشهای فعال در این زمینه با جدیت در تلاشند تا میزان تولید برق طبق برنامه افزایش یابد اما طبیعتاً ساخت نیروگاه و تأسیسات وابسته به آن زمانبر است و در کوتاه مدت، هر میزان تلاش، باز هم پاسخگوی این حجم عظیم مصرف نخواهد بود. نکته قابل توجه این است که کشورهایی که از انواع مختلف و متنوع نیروگاه برای تولید برق استفاده میکنند و در این زمینه هیچ مشکلی ندارند دغدغه مصرف بهینه انرژی را به مراتب بیش از ما داشته، با وسواس خاصی به این موضوع توجه مینمایند.
روزنامه «وطن امروز» با انتخاب گزارشی با عنوان «پشت پرده خاموشی ها» نوشت: خاموشیهای این ایام، یکی از محلهای مناقشه این دو نگاه متفاوت درباره حل مسأله است. اقتصاددان ریاضی میگوید برق کم است و باید از طریق خاموشیهای چندساعته، تغییر ساعت کار ادارات و افزایش تصاعدی قیمت برق، مصرف را کنترل کرد. اقتصاد دان سیاسی اما سوال میکند: چرا برق کم است؟ آیا مسأله به کمآبی مربوط میشود یا به کمکاری یا سیاسیکاری؟ لذا راهحلهایی نیز که ارائه میکند، با آنچه اقتصاد دان ریاضی ارائه کرده، متفاوت است. تلقی عمومی درباره خاموشیهای برنامه ریزی شده در سراسر کشور این است که کمبود برق کنونی، ناشی از کمآبی است. کاهش 20 درصدی آب موجود در مخازن سدهای کل کشور در پایان اردیبهشت 97 نسبت به اردیبهشت 96 نیز- هرچند رقم بزرگی نیست- تا حدودی این تلقی را تایید میکند اما یک واقعیت بسیار مهم که کمتر به آن پرداخته میشود این است که کمتر از 15 درصد برق کشور در نیروگاههای آبی تولید میشود و کاهش 20 درصدی در حجم آب موجود در مخازن سدها، نباید به خاموشیهای کشوری در این ابعاد یا طرحهایی چون تغییر ساعات کار ادارات و... منجر شود.
در ادامه این گزارش آمده است: از دیگر سو، ایران به عنوان رتبه نخست دارنده ذخایر تجمیعی نفت و گاز جهان، قاعدتا نباید مشکلی در تامین سوخت نیروگاههای حرارتی که تامینکننده حدود 85 درصد برق مورد نیاز کشور هستند، داشته باشد. با این وجود، چرا در تابستان 97 شاهد وقوع بحران برق هستیم؟ خاموشیهایی که این ایام تجربه میکنیم، روی آشکار این سکه است اما آسیبی که صنعت ملی از این تعهد بیاساس خارجی میبیند، برای بسیاری از مردم مشهود و ملموس نیست. واقعیتی که به مردم گفته نمیشود این است که این محدودیت در مصرف انرژی، در واقع محدودیتی برای توسعه صنعتی ایران است.
روزنامه «قانون» در یادداشتی با عنوان «ضرورت افزایش منابع مالی تهران برای اصلاح زیرساخت ها» به که به قلم سید فرید موسوی؛ نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نگاشته شد، آورده است: یکی از مهمترین عوامل مشکلات امروز تامین برق در پایتخت، عدم توجه کافی به منابع بودجه استان برای اصلاح زیر ساختهاست. استان تهران با وجود آنکه مرکزیت کشور با انبوهی از تقاضاها و مشکلات را دارد. متاسفانه عمدتا استان تهران به چند محله شناخته شده تهران محدود شده و گمان می شود که استان مشکل خاصی را ندارد و این درحالی است که بسیاری از زیرساختهای تاسیساتی و عمرانی استان نیاز به بهسازی و ترمیم دارد.یکی از این حوزهها، موضوع برق و تامین نیازهای زیرساختی در این حوزه است که منابع مالی شرکت های آب و برق در سالهای گذشته به روز رسانی نشده و شرکت ها با چالش جدی مواجه شده اند.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: اکنون با افزایش دمای هوا و ازدیاد تقاضا برای مصرف برق، شبکه موجود در پایتخت پاسخگوی نیاز نیست و هرچند تلاش زیادی از سوی کارکنان شرکت برق صورت میگیرد اما امکان تامین تمان تمام نیازها فراهم نمیشود.رشد مصرف برق به دلیل بالارفتن دما موجب واردشدن فشار به تجهیزات صنعت برق و آسیب ترانسهای شبکه برق شده که به ناچار برای جلوگیری از اختلال در شبکه، خاموشی هایی اعمال شده است. با توجه به اینکه میزان نیاز شبکه توزیع در تابستان حدود سه برابر زمستان است. در این برهه از زمان به دلیل پیک بالای برق صادرات به صفر میرسد اما بازهم پاسخگوی نیاز تقاضای انرژی نیست.
** مهار اعتیاد نیازمند اقدام های گسترده فرهنگی
اعتیاد به عنوان مهمترین ناهنجاری اجتماعی در جهان معاصر شناخته می شود که بنیان جوامع انسانی را به نوعی در معرض تهدید قرار می دهد. در جامعه کنونی همه اقشار و گروه ها به ویژه زنان با این پدیده به صورت روز افزون دست به گریبان شده اند. دلیل های اعتیاد در میان اقشار مختلف می تواند علت های بیرونی و درونی داشته باشد اما پژوهش ها در این زمینه نشان می دهد که لذت و کنجکاوی از عوامل گرایش به مصرف مواد مخدر به شمار می رود. بنابراین مهار و کنترل این معضل اجتماعی نیازمند برنامه ریزی های کارشناسانه علمی و اقدام های گسترده فرهنگی است.
روزنامه «آرمان» در مطلبی با عنوان «آمارهای تکان دهنده از وضعیت اعتیاد زنان» به گفت وگو با انوشیروان محسنی بندپی رییس سازمان بهزیستی کشور پرداخت و نوشت: با توجه به این آمارها، اولویت ما بر افزایش مراکز نگهداری زنان و کودکان معتاد قرار گرفته است. بنا بر شیوع شناسی اعتیاد در سال 94 در دامنه سنی 15 تا 25 سال به ازای هر 6.6 مرد، یک زن و در دامنه سنی 25 تا 44 سال به ازای هر 16 مرد 1 زن معتاد وجود دارد. همچنین در گروه سنی 45 تا 60 سال نیز در برابر هر 17 مرد معتاد 1 نفر زن با مشکل اعتیاد دست به گریبان است و بر همین اساس در سنین پایینتر مشکل اعتیاد به سمت زنانه شدن سوق پیدا کرده است و با افزایش زنان در معرض آسیب مواجه هستیم. با توجه به این آمار؛ در سال 96 اولویت ما بر افزایش مراکز نگهداری زنان و کودکان معتاد قرار گرفت و با توجه به اینکه بیش از 51 درصد کودکان معتاد از طریق اعتیاد مادر به این دام گرفتار شدهاند؛ میتوان به نقش حساس و کلیدی زنان در خانواده پی برد.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: در حال حاضر با افزایش قابل توجه تعداد کودکان کار و خیابان، کودکان بدسرپرست و بی سرپرست، مفاسد اخلاقی، طلاق و حاشیه نشینی و... مواجهیم که همه محصول معضل اعتیاد هستند. باید بپذیریم که معضل اعتیاد، به عنوان یک معضل اجتماعی تنها با رویکردی تحت عنوان گفتمان اجتماعی و اجتماع مدارانه قابل حل خواهد بود و معضلات اجتماعی با مشارکت اجتماعی مردم در قالب سازمانهای مردم نهاد کاهش مییابد. 5 هزار تیم فعال با رویکرد اجتماع محور و ارائه خدمات تسهیلگری با حضور افرادی در قالب تسهیلگران اجتماعی، ارائه کتابچه، بروشور و همچنین ارائه الگوهای پیشگیرانه برای گروههای پرخطر مثل سربازان و کودکان، اجرای طرحهای پیشگیری به صورت خانه به خانه در صدد کاهش و رفع آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد هستیم. در آخرین شیوع شناسی اعتیاد، فقط 8.3 درصد از مصرف کنندگان زن تحت پوشش درمان اعتیاد هستند که این مساله نشان دهنده ملاحظات فرهنگی و اجتماعی زنان در گزارش اعتیادشان است و نشان میدهد که باید درمان اختصاصی زنان را در جامعه افزایش دهیم؛ زیرا اکنون درمان در این گروه بسیار سخت است و به علت ملاحظات اجتماعی برای درمان مراجعه نمیکنند و الگوهای درمان آنها نیز محدود است. حدود 3.2 درصد از زنانی که تجربه مصرف مواد داشتهاند، تزریق را نیز تجربه کردهاند؛ این در حالی است که 75 درصد آنها از سرنگ نو و استریل استفاده کردند و 25 درصد تجربه تزریق مشترک داشتند.
روزنامه «قانون» در گزارشی با عنوان «تکرار یک چرخه اشتباه » نوشت: جمع آوری معتادان از خیابان های شهر موضوعی است که در سال های اخیر بارها مطرح و اجرا شده اما در نهایت نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه بر مشکلات شهر نیز افزوده است. برای شهرهایی که قرار است زیبا باشند، این معتادان مجرمند. جمعآوری درست هم فعل با جمع آوری زباله بهکار برده می شود؛ چراکه جرم آنها، نازیباسازی شهرهاست.در سال های اخیر، بسیاری از مسئولان، به جای تعریف و تدوین طرح های حمایتی و تامین اجتماعی برای این ضعیفترین لایه های جامعه، سرکوب معتادان و آسیبدیدگان جامعه را تعریف می کنند تا صورت مساله را پاک کنند.طرح جمعآوری معتادان که ذیل ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر صورت میگیرد، محصول همکاری مشترک دستگاه قضایی، نیروی انتظامی، بهزیستی و شورای هماهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر است که معتادان را از سطح شهرها جمع و به مراکز نگهداری و بازپروری معتادان منتقل میکند.
در ادامه این گزارش آمده است: ماده 16 برای معتادان متجاهر است و عدهای که به این مراکز میآیند، به معنای دقیق کلمه معتاد متجاهر نیستند. وقتی کسی را به عنوان معتاد متجاهر به این مراکز میآوریم، همه مسائلش را هم باید بپذیریم. معتادان زن و مرد، که علاوه بر بیماری اعتیاد، به انواع بیماری های عفونی و روحی نیز دچارند، به این مراکز فاقد هرگونه امکانات اولیه منتقل میشوند، آنجا یا ترک می کنند یا با بودجه های کلان بهاران و مراکز بدون خروجی، تظاهر به کارکردن را یاد میگیرند. مشکل اصلی به خصوص برای معتادان ماده 16 که آموزش دیدهاند و میتوانند شغلی داشته باشند بعد از ترک و بهبودی است که به حال خود رها میشوند، آن ها باید برای دستگاههای مدعی حمایتشان در طرح جمع آوری ها درآمدزایی کنند، در غیر این صورت بهتر است در همان نکبت دسته جمعی شان در مراکز ماده 16 بمانند.
روزنامه «صبح نو» در مطلبی با عنوان «مواد مخدر درمان نمیکند» به گفت وگو با سید رضا اسحاقی، پزشک و روانشناس پرداخت و نوشت: یکی از دلایل اغلب اعتیادها که در سالمندی پیش میآید، ما هستیم! در واقع میتوان گفت مـتـــهـم ردیــــف اول پــزشکـانـی مـثـل من است، به طوری کــه بــه مـحـض مـراجـعـه بیمار بلافاصله نسخه مینویسیم بدون آنکه دقیق بدانیم درد بیمار چیست. ما باید برای هر بیماری حداقل 13 دقیقه وقت بگذاریم و کامل آنها را معاینه کنیم و ببینیم مشکل از کجاست، بعضی وقتها درد بیمار میتواند روحی باشد. خلاصه اینکه بیمار با درمان نشدن از این مطب به آن مطب و از این بیمارستان به آن بیمارستان مراجعه میکند و نتیجهای نمیبیند و در نهایت خسته و درمانده میشود تا حدی که معتادان با آگاهی از این موضوع پیشنهاد استفاده از مواد مخدر به چنین افرادی میدهند و بدین ترتیب کم کم با تسکین کاذب به اعتیاد دچار میشوند.
در ادامه این مطلب می خوانیم: اور بسیاری چنین است که مصرف مواد مخدر، درمانی برای مداوای بیماریهایی مثل آرتروز، دیابت و... است، اما چنین نیست و به هیچ عنوان مواد مخدر درمانکننده نخواهد بود.دلیل دوم اعتیاد که اغلب مربوط به سن میانسالی است، سردمزاجی بسیاری از زنان است که یکی از شایعترین علل محسوب شده و این اختلال باید درمان شود.دلیل سوم که مربوط به افراد سن پایین است، دوستان هستند.البته برخلاف باور عام، دوستان ناباب زیاد نمیتوانند باعث این کار شوند،این دوستان صمیمی هستند که باعث معتاد شدن افراد در سن پایین میشوند.به طور معمول فرد نوجوان یا جوانی که دخانیات مصرف می کند، دوست دارد دوستانش را هم به این دام مبتلا کند و چنین هم خواهد کرد.طبق تحقیقات 71 درصد از کسانی که بار اول با مواد مخدر آشنا میشوند، زیر 18 سال هستند.
** اطمینان به داشتن خانواده ای مستحکم نیاز اولیه کودکان
فرزندان، سرمایه های اجتماعی هر جامعه ای محسوب می شوند که برای رشد و بالندگی به حقوقی احتیاج دارند و این امر نیازمند توجه همگانی است. خانواده به طور طبیعی مهمترین نقش را در زمینه سازی رشد و تحول فرزندان بر عهده دارد زیرا کودکان باید همواره به داشتن خانواده ای مستحکم و همدل امیدوار باشند.
روزنامه«شرق» در یادداشتی با عنوان «ما و فرزندان آزاردیده» نوشت: جلب توجه افکار عمومی و جریحه دارشدن احساسات در سطح وسیع گرچه میتواند بهعنوان یک مؤلفه مثبت، موجب افزایش آگاهی و حساسیت عمومی و در نتیجه تسریع در فرایند اجرائی و مداخله سیستم عدالت کیفری و الزام قانونگذاران به چارهاندیشی بشود؛ اما با توجه به کارکرد طبیعی رسانهها، همزمان زمینهساز افزایش ناامنی در میان گروههای مختلف اجتماعی بهویژه به تناسب عوامل و زمینههای خطرپذیری1 هم میشود؛ امری که میتواند ارزیابی واقعگرایانه از موج جرم2 و در نتیجه برنامهریزی برای کنترل و مدیریت جرم را مختل کند. مهمتر اینکه میتواند با ایجاد یک فضای مجازاتگرایانه و مطالبهگر درباره متهم، سلامت و دقت در روند رسیدگی قضائی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
در ادامه این یادداشت که به قلم فائزه طباطبایی وکیل نگاشته شد، می خوانیم: در تعیین مجازات معمولا اهدافی مانند بازدارندگی، اصلاح مجرم، تشفی خاطر بزهدیده و ترمیم و جبران آسیبهای ایجادشده مدنظر قرار میگیرد. نبود تناسب میان نوع و شدت مجازات با عمل ارتکابی و آسیب وارده به بزهدیده و حتی شدت نقض هنجارهای اخلاقی و اجتماعی جامعه، نارضایتی از برونداد فرایند کیفری را افزایش داده و ناکارآمدی مجازات را به افکار عمومی القا میکند. نگاهی گذرا به مواد اشارهشده و مجازاتهای آنها گویای این مسئله است که قانونگذار از مقوله اثربخشی و هدفمندی مجازاتها در جرائم علیه کودکان و نوجوانان غفلت دارد. در اجرای این قانون یا استناد به هریک از مواد پیشگفته در حوزه جرائم علیه کودکان، نبودن آیین دادرسی ویژه و متناسب با این دست از جرائم، سبب شده آزار جنسی کودکان و نوجوانان مانند همه جرائمی که در فضای خصوصی یا شبه خصوصی انجام میشود، با دشواری اثبات از سوی قربانی جرم روبهرو باشد.
روزنامه «ابتکار» در گزارشی با عنوان «فرزندان، وارث مشکلات روانی والدین خود هستند» نوشت: آسیب و ضربههای روحی والدین در دوران کودکی خطر بروز مشکلات سلامت روان را در فرزندان افزایش میدهد. به گزارش ایسنا، گروهی از محققان آمریکایی در مطالعه ای مشاهده کردند والدینی که در سالهای نخست زندگی شان با استرسهای شدید و آسیبهای روانی روبهرو بوده اند بیشتر احتمال دارد صاحب فرزندانی با مشکلات رفتاری باشند. به گفته محققان تجربیاتی همچون طلاق والدین، مرگ آنان، سوءاستفاده های جنسی، فیزیکی و روانی، قرار گرفتن در معرض خشونت و بیماریهای روانی در گذشته والدین بر سلامت روح و روان فرزندان آنها تاثیر میگذارد.
در ادامه این مطلب می خوانیم: در بررسی های پیشین آسیب های روحی دوران کودکی به عنوان فاکتوری خطرزا در بروز مشکلات سلامت روان در دوران بزرگسالی مورد مطالعه قرار گرفته بود. اما این اولین تحقیق است که نشان می دهد آسیب های طولانی مدت مشکلات رفتاری میتواند از والدین به کودکان و از نسلی به نسل بعد منتقل شود. متخصصان پس از کنترل فاکتورهایی همچون درآمد خانواده و سطح تحصیلات به وجود رابطه بین سابقه تجربه اتفاقات ناگوار والدین و بروز مشکلات سلامت روان در فرزندان آنها پی بردند.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «اول مهربانی، بعد تعلیم و تربیت » نوشت: بر هر پدر و مادر یا مربی لازم است قبل از بیان هر چیز سوز داشته باشند. سوز همان حس ترحم است که از مهمترین صفات خداوند متعال است. چنانکه خود خداوند قبل از تعلیم قرآن رحمت داشت، همچنان که در سوره الرحمن فرمودند: الرحمن. علّم القرآن. اول رحم بعد تعلیم و تربیت. پس بر پدر و مادر و مربی لازم است نسبت به کودک دلسوز بوده و ترحم داشته باشند تا میزان اثرپذیری تربیت بالا برود. یکی از مواردی که مربی کودک و نوجوان لازم است داشته باشد سواد است، نه به این معنا که مدرک داشته باشد بلکه اطلاعات عمومیاش در زمینه تربیت بالا باشد، باید این را بپذیریم که کودکان این دهه با کودکان دهههای قبل فرق میکنند، چون با توسعه یافتن فضای مجازی و جایگزینی بازی های رایانهای به جای سرگرمیهای سنتی، طبع کودکان و نوجوانان تغییر یافته است. پس بر مربی لازم است برای امر تربیت نسبت به مسائل و ادبیات روز آگاهی داشته باشد تا اثرپذیری آن بیشتر باشد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: از مواردی که برای تربیت لازم است داشتن سلیقه است، منظور از سلیقه نحو بیان نکات تربیتی است که از اهمیت بالایی برخوردار است. پدر و مادر و مربی کودک برای تربیت شدن کودکان لازم است اقسام هنر را یاد بگیرند، چراکه برای تأثیرگذاری لازم است از کارهایی که کودکان به آنها علاقهمندند آگاهی داشته باشند. به عنوان مثال پدر و مادر و مربی لازم است نقاشی، کاردستی، انواع مسابقه، انواع بازی، داستان، شعر و سایر مواردی که کودک به آن علاقهمند است را یاد بگیرد و هنگام تربیت از اینها استفاده کنند. تهدید به معنای ترساندن، بیم دادن، چشمزهر و اجبار معنی میشود. از جمله عواقب تهدید کودکان خودمختاری کودک، تکرار، لجبازی، احساس درگیری، عصبانیت و ممانعت از نظم درونی است. به جای تهدید با فرزند خود دوست باشید. با رفتارهای بد فرزندان آرام، اما قاطع برخورد کنید که به شأن آنها خدشهای وارد نشود. به جای تهدید به آنها هشدار بدهید، والدین با کمی خلاقیت و حوصله حواس فرزندان را به کار مورد نظر جلب کنند.
پژوهش**9117**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اجتماعي تحليل روزنامه ها اجتماعي و فرهنگي 20 تير
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۱۱۷۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیغ شدت مصرف انرژی روی گلوی اقتصاد ایران
بررسی روند شدت مصرف انرژی در ایران و جهان طی ۳۰ سال گذشته نشان میدهد درحالی که جهان به سمت کاهش شدت مصرف انرژی حرکت کرده، این مسیر در ایران بالعکس طی شده و بر خلاف جهان، به سمت افزایش شدت مصرف انرژی حرکت کردهایم. - اخبار اقتصادی -
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اقتصاد روبهتوسعه ایران یک پاشنه آشیل بزرگ دارد و آن هم "شدت مصرف انرژی" است. شدت بالای مصرف انرژی در ایران، فقط بهمعنای این نیست که ایرانیها مردمی مُسرف هستند، بلکه بیشتر نشاندهنده این است که ساختار فعلی حاکم بر توزیع و مصرف انرژی در ایران، ساختار ناکارآمدی است که منجر شده بیش از نیاز طبیعی هر فرد، انرژی مصرف شود و عمده مصارف انرژی کشور در بخش غیرمولد باشد.
در ایران روزانه بر اساس ارزش حرارتی، به طور متوسط معادل 7 میلیون بشکه انرژی مصرف میکنیم و درحالیکه چهارمین مصرف کننده گاز جهان و دوازدهمین مصرف کننده نفت جهان هستیم و در مجموع مصارف نفت و گاز ششمین رتبه مصرفی را در جهان داریم، اقتصاد ما اقتصاد بیست و پنجم جهان است. این آمار بهمعنای این است که انرژی را بهحجم بسیار زیاد مصرف میکنیم اما این مصارف بالا، نقشی در رشد اقتصادی کشور ندارد.
ایران با داشتن بیشترین ذخایر نفت و گاز جهان، توانمندی مبتنی بر دانش روز در صنعت برق و گاز، وجود زیرساخـتهای منحصربهفرد در انتقال و توزیع برق و گاز و نیروی توانمند انسانی باید از "انرژی" به عنوان یک نقطه قوت در معادلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور منتفع شود، اما اکنون دچار ناترازی در بخشهای مختلف مرتبط با انرژی هستیم و بهعبارتی "انرژی" به جای نقطه قوت، بهنقطه ضعف کشور تبدیل شده است.
شدت بالای مصرف انرژی که شامل مصارف بیشاز نیاز در بخشهای غیرمولد و مصارف غیربهینه در بخشهای مولد است، دلیل تبدیل شدن "انرژی" به نقطه ضعف کشور بهجای اتکای اقتصاد به "انرژی" به عنوان نقطه قوت است.
بررسی روند شدت مصرف انرژی در ایران و جهان در طی 30 سال نشان میدهد درحالی که جهان به سمت کاهش شدت مصرف انرژی حرکت کرده، این مسیر در ایران بالعکس طی شده و بر خلاف جهان، به سمت افزایش شدت مصرف انرژی حرکت کردهایم.
همانطور که در نمودار بالا مشخص است، شدت مصرف انرژی در ایران در 30 سال اخیر رشدی 85درصدی داشته است؛ درحالی که متوسط شدت مصرف انرژی در همین مدت در جهان کاهشی بوده است.
در سال 1389 مصوب شد که شدت مصرف انرژی کشور در برنامه پنجم توسعه 50درصد کاهش یابد و بعد از عدم تحقق این امر، همین تکلیف برای برنامه ششم توسعه مشخص شد که آن هم محقق نشد.
از دلایل عدم تحقق کاهش شدت مصرف انرژی، با وجود طرحها و برنامههای متعددی که تدوین و اجرایی شده، "ارزانبودن انرژی" در ایران است. حاملهای انرژی امروزه مهمترین فاکتور اقتصادی هر جامعهای محسوب میشوند و در کشورهای مختلف جهان، از همسایگان آسیایی ما تا کشورهای اروپایی و امریکایی، حاملهای انرژی بهگونهای قیمتگذاری شده که مصرف کننده چه در خانهها و چه در بخشهای تجاری و صنعتی، "بهینهسازی مصرف" را در اولویت خود قرار میدهد.
در ایران اما ارزانبودن انرژی موجب شده در هیچکدام از بخشهای مصرفی، چه در نگاه مردم در خانهها و چه در بخش صنعت و ... "بهینهسازی مصرف انرژی" و "ارتقای بهرهوری در بخش انرژی" اولویت نداشته باشد.
اگر در پایان هر سال مطابق تورم اعلامی بانک مرکزی و یا مرکز آمار ایران، میزان انرژیبها نسبت به تعرفههای سالانه در سال بعد افزایش یابد، این بهمعنای ثابت ماندن تعرفههای انرژی است اما اگر مطابق با آنچه در یک دهه اخیر در ایران حاکم بوده، تعرفهها برای سالهای متمادی بدون تغییر باقی بماند، بر اساس تورم دو رقمی که در جامعه وجود دارد، هر ساله سهم هزینههای انرژی در سبد خانوار در حال کاهش است و بهعبارتی فاکتور مهم انرژی که مصارف بیرویه و غیربهینه، آنرا به پاشنه آشیل اقتصاد کشور تبدیل کرده، سالبه سال در ایران در حال ارزانتر شدن است.
انتهای پیام/