زنده ی جاوید/ زنان با چادرهایشان رهرو شهدا باشند
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۲۲۷۱۸
مادر شهید مدافع حرم «سید حمید علوی» میگوید: برگزاری یادواره شهدا تلنگری است تا از خواب غفلت بیدار شویم اما این کافی نیست بلکه باید همواره رهرو راه شهدا باشیم و زنان میتوانند با چادرهایشان و تربیت فرزندان صالح سنگر شهدا را حفظ کنند.
خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ در حالی که هنوز پنجمین یادواره لشکر فرشتگان در بیرجند به صورت رسمی آغاز نشده است، حضور پرشور دختران دانش آموز و خانوادههای شهدای وطن، شهدای مدافع حرم و شهدای فاطمیون لحظات نابی در سالن ایثار بیرجند به وجود آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مراسم با قرائت زنده قرآن، پخش سرود ملی و قرائت صلوات خاصه حضرت رضا(علیه السلام) به صورت رسمی آغاز میشود. پس از سخنان مجری نوجوان و اجرای تئاتر به مناسبت 21 تیرماه سالروز حمله به مسجد گوهرشاد و روز عفاف و حجاب، اولین سخنران رسمی مراسم مادر شهید سید حمید سجادی شهید مدافع حرم از تیپ فاطمیون است.
«فاطمیون» نام انتخابی جمعی از افغانستانیهای دلاور است که با شنیدن خبر تهدید شدن حرم امن اهلبیت (سلام الله علیها) در سوریه، خانه و کاشانهشان را رها کردهاند و مدافع حرم شدهاند؛ مدافعان حرمی که ارادت و دلبستگیشان به خاندان اهلبیت(علیه السلام) را با خونهای داغ و گرم ریختهشان بر سرزمین شام اثبات کردهاند.
« شهید سید حمید سجادی» روز 18 آذر 1372 به دنیا آمد و در 7 اسفندماه 1394 در سن 23 سالگی در سوریه، جام شهادت را نوشید. حمید که از نسل دهه 70 بود، بر خلاف خیلی از هم نسلهایش، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و با معرفتی که به دست آورده بود، به خیل عظیم آسمانیانی شتافت که نزد خدا روزی می خورند.
انگیزه برای حضور در جمع مدافعان حرم اهل بیت(علیه السلام) سن و سال نمی شناسد، آگاهی و اشتیاق میخواهد، دلی قرص و شجاعتی مثال زدنی. وقتی همه اینها در دل دردانه پسری که تنها 23 ساله است جمع میشود، دیگر کسی همچون سید حمید برای رفتن سر از پا نمیشناسد. آنقدر بی تاب رفتن میشود که هیچ چیز نمیتواند مانعش شود.
سخنرانی مقتدرانه مادر شهید مدافع حرم «سید حمید علوی» در این مراسم یادآور مقاومت مادران شهدای هشت سال دفاع مقدس بود و خاطره اقتدار و فداکاری مادران بزرگ شهدای جنگ را دوباره زنده کرد.
سیده فاطمه علوی، مادر شهید مدافع حرم که معتقد است فرزندش را امام زمان عج الله تعالی شریف انتخاب کرده است تا برود و از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دفاع کند و با افتخار به مقام رفیع شهادت برسد، میگوید: تنها پسرم، با توصیفاتی که از جبهه های سوریه میشنید دست و دلش دیگر به کار نمیرفت و وقتی او از من خواهش میکرد که برود هر بار مخالفت میکردم.
سید حمید وقتی می دید مادر ناراحتی دارد تا او را شاد و غرق بوسه نمیکرد پای خود را از خانه بیرون نمیگذاشت؛ مادر شهید می گوید: هفت یا هشت ماه طول کشید تا اجازه بدهم فرزندم به سوریه برود و دلیلم هم این بود که فکر میکردم شور تو سرش افتاده، منتظر بودم عاقلانهتر فکر کند و به شعور معنوی برسد اما غافل از این بودم که سید حمید را امام زمان(عج) انتخاب کرده تا به کاروان فداییان حضرت زینب (سلام الله علیها) بپیوندد.
این مادر شهید مدافع حرم از 5 بهمن ماه 1394 که سید حمید عازم سوریه میشود تا یکماه بعد که خبر شهادت و جاویدالاثری پسرش را برایش آوردند فقط 2 بار در شب میلاد حضرت زینب(سلام الله علیها) تلفنی با او صحبت میکند.
مادر امروز و هر روز جای سید حمید در خانه برایش خالی است و لحظه لحظه با پسرش صحبت میکند و معتقد است شهدا زنده جاوید هستند.
خانم علوی خوشال است که دختران دانش آموز خراسان جنوبی برای شهدا ارزش قائل شدند و مجالس خود را به یاد آنان زینت میدهند، میگوید: برگزاری یادواره شهدا تلنگری است تا از خواب غفلت بیدار شویم اما این کافی نیست و باید همواره رهرو راه شهدا باشیم و زنان می توانند حداقل با چادرهایشان و پرورش روح خود و تربیت فرزندان صالح سنگر شهدا را حفظ کنند.
زخم زبانهایی که دل مادر شهید را به درد میآورد
به گفته وی متاسفانه برخی نه تنها رهرو راه شهدا نیستند بلکه با زخم زبانهای خود و چشم در چشم ما گفتند چند میلیون خون بهاء برای شهید خود گرفته اید! این حرفها و نگاههای پست بعضی از افراد دل مادران و خانوادههای شهدای مدافع حرم را به درد میآورند!
این مادر شهید با تاکید بر اینکه باید در ثانیه ثانیه زندگی مانند پیامبران، ائمه اطهار علیه السلام و شهدا متعهد و مسئولیت پذیر باشیم، میافزاید: تعهد و مسئولیتپذیری ژنتیکی نیست بلکه اکتسابی و با تمرین به دست میآید.
وی که خواهر شهید مدافع حرم 35 ساله «سید هادی علوی» نیز است، ادامه میدهد: باید ثبات اخلاقی را در وجودمان زنده کنیم و گاهی در آئینه شخصیتی نگاهی به خود بیندازیم و ببنیم آیا به گونهای هستیم که امام زمان(عج الله تعالی شریف) ما را انتخاب و از ما راضی باشند.
امروز در مملکت امام زمان(عج الله تعالی شریف) خیلیها مانند شهید سید حمید علوی آماده و مشتاق این راه آسمانی هستند، و عاشقانه دل در گرو اهل بیت علیهمالسلام دارند، گرچه این راه بزرگ لیاقت میخواهد.
فهمیه احسان فر، همسر اولین شهید مدافع حرم خراسان جنوبی «مرتضی بصیری پور» نیز در یادواره لشکر فرشتگان دلنوشتهای خطاب به همسرش قرائت کرد که در بخشی از آن آمده است: «مرتضی جان امسال، سال جدید را به امید دیدار دوباره تو آغاز کردم. در تمام سفرها و عید دیدنیها جای خالی تو را حس کردم. طاها هنوز منتظر آمدن تو است و با نگاه به قاب عکس زیبایت سلام میکند. مرتضی جان من دلتنگی و فراغ را در چشمان طاهای سه سالهات میبینیم. هنوز رفتن و نبودنت را باورم نیست. مرتضی جان، مطمئنم در آن سرای باقی تو به دیدار مولایمان علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها میروی، از تو میخواهم دستای مهربانت را برای ما رو به آسمان بالا ببری و دعایمان کنی..».
شهید مرتضی بصیریپور یکی از جوانان دهه 60 است که به عشق شهادت تا آن طرف مرزها رفت و 20 فروردین ماه 1397 در سوریه به آرزوی دیرینهاش رسید. از وی یک پسر خردسال 3 ساله به نام «طاها» به یادگار مانده است.
آری امروز کسانی در خیل شهدای مدافع حرم قرار گرفتهاند که بعضاً دوران دفاع مقدس را درک نکردهاند و یا در آن دوران هنوز به دنیا نیامده بودند اما با الگوپذیری از راه و مرام و مسلک آن شهیدان، امروزه میداندار عرصه مبارزه و جهاد با تکفیریها شدهاند.
پایان پیام/70
منبع: شبستان
کلیدواژه: دهه کرامت امام صادق ع مجلس تحریم های ظالمانه بهداشت و درمان تصادف شیراز اسحاق جهانگیری جامعه روحانیت شیراز تیپ فاطمیون شهید مدافع حرم خراسان جنوبي سوریه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۲۲۷۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّالشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانهای شصتمتری و وقفی بزرگ کرد.
خانهای که هر وقت پنجرهاش را باز میکرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیهالسلام گره میخورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگیشان میشد.
فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه تعلیم در حوزه علمیه نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت میکنند و همانجا ماندگار میشوند.
فخرالسادات در نجف به دنیا میآید و در سن سیزده سالگی با آیتالله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج میکند. آنها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگیشان را با عشق آغاز میکنند و حاصل این ازدواج میشود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آنها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنتالهدی صدر درس میخواندند.
در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته میشد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات میکند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را میدهد.
بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه زندان شد. به دلیل فعالیتهای سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال ونیم در زندان حزب بعث به سر میبردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.
ام علاء در طول زندگی متحمل رنجها و سختیهای زیادی شد. ولی هیچگاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر میبرد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی میکرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش میآمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمیداشت.
او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کارهای شخصیاش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام میداد.
همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه میکرد. به آنها میگفت: اگر همهی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمیشوم؛ بلکه افتخار میکنم و بدانید خون فرزندان من رنگینتر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.
در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبهروی مامه و هر دو با هم گریه میکردند و روضه میخواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل امالبنین چهار پسر فدا کردی.»
شاید میخواست با این کلمات، دل مادر داغدیدهام را آرام کند.
مامه دستی به صورتش کشید و میان هقهق گریههایش گفت: «من کجا، امالبنین کجا ابوعلاء؟ امالبنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»
انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.
این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
علاقهمندان برای مشاهده و تهیه این کتاب میتوانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.
انتهای پیام/