Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شریان»
2024-04-28@02:17:24 GMT

گفتوگویی تلخ با برادر «روح‌الله داداشی»

تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۳۴۱۸۸

برادر روح‌الله داداشی و برادر قاتلش ۷‌ سال پس از وقوع جنایت توضیحاتی را در خصوص این حادثه بیان کردند.

به گزارش شریان نیوز،موی سفید و صدای غمگینش نشان می‌دهد که هنوز هم به سوگ برادرش نشسته؛ برادری که به گفته خودش هم فرزندش بود، هم دوستش و هم شاگردش؛ ۷‌سال پیش درست در همین روزها بود که برادرش را از دست داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پسر ۳۰ساله‌ای که یکی از مردان آهنین ایران بود و در چندین مسابقه افتخارآفرینی کرد.

روح‌الله داداشی که کشته‌شدنش به دست یک پسر ۱۸ساله، خشم مردم ایران را برانگیخت. مردمی که تاب قتل قهرمانشان را نداشتند. حالا ۷‌سال از آن تیرماه غم‌انگیز ‌سال ۹۰ می‌گذرد، ولی علی هنوز هم با شنیدن اسم روح‌الله بغض می‌کند.

نمی‌شود گفت که یادآوری آن روزها حالش را بد کرده است، چون علی داداشی هر روز و هرشب به آن اتفاق و آن ۴۰روز وحشتناک فکر می‌کند. هنوز هم سوال‌هایی در ذهنش بی‌پاسخ مانده‌اند.

در آن ۴۰روز آن‌قدر سوگوار برادرش بود که اصلا نتوانست درست فکر کند و تصمیم بگیرد. علیرضای ۱۸ساله بلافاصله پای چوبه دار رفت و این پرونده برای همیشه بسته شد، ولی خانواده روح‌الله و خانواده علیرضا هرگز نتوانستند رنگ آرامش را ببینند.

سروصداها خوابید، خشم‌ها فروکش کرد، حاشیه‌ها تمام شد و دستگاه قضائی هم کار خودش را به پایان رساند، ولی کسی نفهمید که این دو خانواده تازه روزهای تلخ و سیاهشان آغاز شده و زندگی روی خوشش را از آنها گرفته است. علی داداشی که ۸‌سال از برادرش بزرگتر بود از این ۷‌سال سختی که گذشت، می‌گوید.

در این مدت از این‌که قاتل برادرتان را نبخشیدید، پشیمان نشدید؟

من از همان روزهای اول هم خواستار اعدام نبودم. دوست نداشتم آن پسر اعدام شود و تا لحظه اجرای حکم هم مخالف بودم.

پس چرا رضایت ندادید؟

نمی‌شد. مردم و طرفدارهای برادرم اجازه نمی‌دادند. در واقع ماجرای قصاص قاتل از اختیار ما خارج بود. ما هیچ نقشی در اعدامش نداشتیم. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و اصلا روال طبیعی نداشت. از طرفی داغمان تازه بود و اصلا فرصت فکرکردن نداشتیم. فرصت نشد فکر کنیم و درست تصمیم بگیریم. من و خانواده‌ام با قصاص قاتل مخالف بودیم. او باید زندانی می‌شد و جور دیگری مجازات می‌شد.

او با اعدام‌شدنش راحت شد و رفت ولی ما هر روز داریم عذاب می‌کشیم. ازطرفی آن زمان پیامک‌های تهدیدآمیز داشتیم و تحت‌فشار بودیم. می‌گفتند نباید گذشت کنید. مردم همه می‌خواستند اعدام شود. جو امنیتی و پلیسی شده بود و خودمان هم حال بدی داشتیم.

از طرف طرفدارهای برادرم هم تهدید می‌شدیم. فشار خیلی زیاد بود؛ در عرض ۴۰روز اعدام شد. برای همین نقشی نداشتیم. اگر به ما فرصت و اجازه می‌دادند خودمان تصمیم بگیریم، شاید این اتفاق نمی‌افتاد و قاتل را درنهایت می‌بخشیدیم.

خودتان قاتل برادرتان را دیده بودید؟

من وقتی با قاتل روبه‌رو شدم، اصلا به او بی‌احترامی نکردم. فقط گفتم چرا این کار را کردی؟ او هم گفت، وقتی که داداشت را دیدم و پیاده شد، از هیکل بزرگش ترسیدم، ولی وقتی دیدم آدم آرام و مظلومی است، جرات پیدا کردم و او را زدم. با این حال، اصلا به او بی‌احترامی نکردم.

قاتل، هیچ‌وقت از شما درخواست بخشش نکرد؟

در تمام مدتی که او بازداشت شد، حتی یک‌بار هم طلب بخشش نکردند، ولی من فکر می‌کنم که فرصت نداشتند. همه چیز خیلی سریع رخ داد. داغمان تازه بود. نه ما فرصت فکرکردن داشتیم و نه آنها فرصت تلاش برای نجات از اعدام قاتل داشتند.

یعنی الان پشیمانید از این‌که قاتل برادرتان اعدام شد؟

من همیشه گفتم که دوست ندارم قاتل اعدام شود. الان هم می‌گویم از این‌که او اعدام شد خوشحال نیستم و حتی ناراحت هم هستم. از طرفی هنوز خیلی از مسائل برای ما گنگ و بی‌پاسخ است. من حس می‌کنم که مقصر اصلی مرگ برادرم، علیرضا نبود. فکر می‌کنم پای کسان دیگری هم در میان بود. اما آن زمان آن‌قدر همه چیز سریع رخ داد که نشد به تمام این موضوعات رسیدگی کنیم.

حال و روز شما و خانواده‌تان بعد از ۷‌سال چطور است؟

خیلی ناراحتیم. داغش هنوز تازه است. من همیشه گفتم، روح الله بهترین بچه، بهترین برادر، بهترین شاگرد و بهترین دوستم بود. از سه سالگی تمام کارهای برادرم را خودم انجام می‌دادم. من ۸‌سال بزرگتر بودم. همه کارهایش با خود من بود. حمام بردن و ورزش کردن و غذا دادن. خیلی از لحاظ روحی و روانی به برادرم وابسته بودم. هنوز هم وقتی عکسش را می‌بینم یا دوستانش را می‌بینم ناخودآگاه گریه می‌کنم. نمی‌توانم فراموش کنم. هنوز وقتی سر مزارش می‌روم انگار همان روز اول است و حالم بد می‌شود. برادرم بهترین رفیقم بود و هر روز بیشتر دلتنگش می‌شوم.

مادر و پدرتان فوت کرده‌اند؟

بله. مادرم که‌سال ۷۵ فوت کرد. پدرم هم ۴۰ روز پیش از مرگ روح الله فوت کرد. درست روز چهلم پدرم و تولد امام زمان (عج) بود که خبر دادند برادرم کشته شده است. ما تازه لباس‌های مشکی خود را از تن درآورده بودیم که دوباره سیاهپوش شدیم.

کاش فرصت زندگی به برادرم می‌دادند!

هنوز هم در پروفایلش عکس برادرش را گذاشته؛ بعد از ۷‌سال نتوانسته حتی ذره‌ای از داغی که داشته کم کند. هر روز بیشتر از قبل آرزو می‌کند کاش برادرش زنده بود و او را یک بار دیگر می‌دید. برادر قاتل روح‌الله داداشی که هنوز هم با شنیدن نام علیرضا اشک می‌ریزد در این‌باره می‌گوید: «برادرم گناهی نداشت. خیلی زود او را پای چوبه‌دار بردند و اعدامش کردند. نباید به این سرعت حکمش را اجرا می‌کردند.

باید تحقیقات بیشتری در این‌باره صورت می‌گرفت. او یک بچه بود و هنوز به ۱۸سالگی هم نرسیده بود. قدرت تصمیم‌گیری نداشت. برادرم مظلوم بود و اهل دعوا نبود. اگر هم کاری کرده بود، از روی عمد نبوده و حتما ترسیده بوده. برای همین کاش به او فرصت زندگی کردن می‌دادند.

به اندازه کافی تنبیه شده بود. ‌ای کاش زنده می‌ماند ولی در زندان زندگی می‌کرد. فقط زنده بود و ما هرازگاهی او را می‌دیدیم. دلم برایش بیشتر از قبل تنگ می‌شود. در هر شرایطی به یاد علیرضا می‌افتم و می‌گویم ‌ای کاش بود.‌ ای کاش نفس می‌کشید ولی دیگر فایده‌ای ندارد. ما برادرم را از دست دادیم و مشخص نشد که ماجرای اصلی چه بوده است.»

منبع: روزنامه شهروند

منبع: شریان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۳۴۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تسویه حساب خواهر با برادر/ در «آگنیتاژ» پرواز می‌کنید؟

به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «آگنیتاژ» به نویسندگی رسول حق‌جو و کارگردانی حسین کارگر این روزها در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر میزبان مخاطبان تئاتر است. این اثر نمایشی برگزیده جشنواره تئاتر منطقه ۲ بوشهر بود که در چهل و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر بیشترین جوایز بخش مسابقه صحنه‌ای را از آن خود کرد. این اثر نمایشی که از ماهشهر به جشنواره راه یافته بود تقدیر طراحی بروشور، برگزیده طراحی صحنه، رتبه دوم بازیگری مرد، زن و کارگردانی و رتبه اول نویسندگی را در این دوره از جشنواره تئاتر فجر دریافت کرد.

در اجرای جشنواره عبدالرضا نصاری، مژده خیاط و موسی رضازاده بازیگران این اثر نمایشی بودند که در اجرای عمومی دیبا زاهدی جایگزین مژده خیاط و سیدصدرا سبحانیان جایگزین موسی رضازاده شده است.

«آگنیتاژ» اثری درباره مهاجرت، رویای آزادی و رسیدن به آرزوهایی است که شخصیت اصلی نمایش در سرزمین خیالی آگنیتاژ به دنبالش می‌گردد. داود که حالا نام دیوید را برای خود انتخاب کرده برای رسیدن به آرزوهایش، خانه پدری را گرو گذاشته و حالا در کمپ مهاجران آگنیتاژ منتظر روز مصاحبه برای پذیرفته شدن در این دنیای جدید است، غافل از اینکه اینجا آخر خط است و باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کند. با آمدن دریا خواهر داود به کمپ، پرده از رازهای برداشته می‌شود و قصه مهاجرت و رویای پرواز شخصیت‌ها به نقشه‌ای شوم گره می‌خورد که راه بازگشتی برایش نیست.

انتخاب موضوعی به‌روز و متناسب با خواسته‌های جوانان، پرداخت درست به جزییات و شخصیت‌پردازی غیرکلیشه‌ای از جمله ویژگی‌های این اثر نمایشی به حساب می‌آید اما مهمترین ویژگی نمایش «آگنیتاژ» را می‌توان طراحی صحنه جذاب آن دانست که پیش از این هم در جشنواره منطقه‌ای بوشهر برگزیده شده بود؛ دکوری مکعبی شکل و دَوران که طبقه پانزدهم کمپ آگنیتاژ را به شکلی مینیمال و کاربردی به تصویر می‌کشد و چرخیدن آن در موقعیت‌های مختلف به شکلی که هر بار یک طرف دیوار اتاق رو به تماشاگران قرار می‌گیرد، داستان را از زاویه دیدهای مختلفی روایت می‌کند. علاوه بر طراحی منحصر به فرد دکور، در جزییات و آکسسوار نیز تلاش شده تم کلی اثر که بر پایه مهاجرت و سفر استوار است، مورد توجه قرار گیرد به شکلی که عنصر چمدان در همه ابعاد اتاق قابل مشاهده است و در ابعاد بزرگ‌تر نیز انگار این اتاق کوچک چمدانی است که درش باز شده و شخصیت‌ها قرار است بخشی از داستان دردناک زندگی شان را در آن روایت کنند.

«آگنیتاژ» با قصه مهاجرت آغاز می‌شود اما در ادامه روایتی از تلاش برای بقا را در قالب داستانی از جنایت، خیانت، رفاقت و عشق به تصویر می‌کشد تا نشان دهد رسیدن به آزادی و رهایی را نمی‌تواند با پشت سر گذاشتن گذشته به دست آورد.

نمایش «آگنیتاژ» هر شب ساعت ۲۱:۱۵ در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر میزبان علاقه‌مندان به تئاتر است.

تیزر نمایش «آگنیتاژ» را اینجا ببیند.

کد خبر 6087720 آروین موذن زاده

دیگر خبرها

  • بشاگرد مدال افتخار ایران
  • من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!
  • تهدیدهای فرهنگی دشمن به فرصت تبدیل شود
  • بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!
  • خواهرکشی ناموسی در مشهد | قتل زن ۲۳ ساله به دست برادر ۱۷ ساله
  • عکسی دیده نشده از رهبر انقلاب در سال های دور /برادر محسن هم بود
  • سرنوشت بچه گمشده محله مولوی تهران چه شد؟
  • رایزنی معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان با هیات دیپلماتیک ایران
  • جزئیاتی تکان دهنده از قتل یک جوان توسط ۴ برادر
  • تسویه حساب خواهر با برادر/ در «آگنیتاژ» پرواز می‌کنید؟