Web Analytics Made Easy - Statcounter

سفر مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل به روسیه دارای ابعادی راهبردی است که هنوز مدتی از آن نگذشته به‌تدریج بر همگان آشکار می‌شود. ولایتی در سفر به مسکو برنامه‌های خود را در سه سطح دیپلماتیک، کنفرانس تخصصی و گفت‌‌‌وگوی خبری دنبال کرد و بعد از تسلیم پیام مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهوری کشورمان به رئیس‌جمهوری روسیه، گفت‌وگوهای مبسوطی با او درباره روابط دوجانبه و همکاری‌های منطقه‌ای داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا-مجتبی اسماعیلی: این برای نخستین‌بار در تاریخ سیاسی کشورمان است که یک نماینده دیپلماتیک به‌عنوان سفیر هم از جانب مقام معظم رهبری و هم از جانب رئیس‌جمهور مامور می‌شود تا پیامی را به یک طرف خارجی برساند. البته مشابه این موضوع در عرصه بین‌الملل موضوعی طبیعی است. به‌عنوان نمونه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا برای پیش بردن اهداف و سیاست‌های منطقه‌ای خود در موضوع فلسطین، "جراد کوشنر"، مشاور ارشد خود را به سرزمین‌های اشغالی می‌فرستد و هم‌زمان پیام‌هایش را به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین منتقل می‌کند.

همچنین در موضوع کره‌شمالی مشاهده کردیم که کیم جونگ اون، رهبر این کشور مشاور ارشد خود را در حوزه امنیتی به واشنگتن اعزام می‌کند و او مامور می‌شود تا علاوه بر رایزنی بر سر موضوعات مهم دوجانبه، زمینه‌های دیدار میان اون و ترامپ را فراهم کند و پیام رهبر کشورش را به دست رئیس‌‌جمهوری آمریکا برساند. طبعا در دو مورد مذکور نقطه قابل پردازش، این است که مشاورانی که حامل و مامور به ارسال پیام رهبران کشورشان بودند، به طور رسمی وزیر امور خارجه کشورشان نبودند و اسما در نقش عامل وزارت امور خارجه کشور مطبوعشان رفتار کرده‌اند.

سفری که مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل به مسکو انجام داد، ابتدائا ناظر بر پیام هم‌زمان و مهم رهبر انقلاب و رئیس‌جمهور کشورمان به طرف روسی است، آن هم در برهه‌ای از زمان که منطقه دچار تنش‌هایی شده و ایران و روسیه در تلاش هستند فضا را به سود منافع ملی کشورهایشان و همچنین جبهه مقاومت آرام کنند. از سویی جنوب سوریه صحنه تقابل رژیم صهیونیستی با ارتش سوریه شده و نقشه کشیدن دیوار حائل در مرزهای اردن و رژیم صهیونیستی کشیده می‌شود و دولت ترامپ در تلاش است ورق بازی شکست خورده‌اش را در غرب آسیا، با کشاندن صحنه درگیری به افغانستان، یعنی مرزهای شرقی کشورمان به سود خود تغییر دهد.

ولایتی در این سفر که با همراهی هیاتی از وزارت امور خارجه کشورمان همراه شده بود، 60 سند همکاری اعم از قرارداد اجرایی و یادداشت تفاهم همکاری امضا کرد که در حوزه اقتصادی، تاسیس چهار نیروگاه تولید برق به مقدار 1400 مگاوات در بندرعباس و تقویت و توسعه کریدور شمال به جنوب، از آن جمله است. همچنین در حوزه دیپلماتیک، علاوه بر ارسال پیام هم‌زمان رهبر انقلاب و رئیس‌جمهوری، ولایتی درباره موضوع همکاری در دریای خزر، برگزاری نشست حل بحران سوریه در تهران، ارتقای سطح روابط ایران و روسیه، ادامه همکاری در حوزه برجام و ... با طرف روس رایزنی کرد.

ارتقای روابط ایران و روسیه

گذشته از همه موضوعاتی که در سفر به مسکو در دستور کار ولایتی قرار داشت، موضوع ارتقای روابط ایران و روسیه در همه حوزه‌ها ازجمله سیاسی از اهمیت خاصی برخوردار است. در حالی که رسانه‌های جهان هم‌زمانی سفر مشاور رهبر انقلاب به مسکو را با سفر نتانیاهو به روسیه تیتر یک خود کرده بودند، مشاور با تدبیر رهبر انقلاب در اظهارنظری تلویزیونی این موضوع را بی اهمیت دانستند و بر ماموریت راهبردی خود در این سفر تاکید کردند. موضوعی که باعث شد مانور رسانه‌ای غربی‌ها روی تقابل سیاسی ایران و رژیم صهیونیستی در مسکو متوقف شود و رسانه‌های غربی بر موضوع نوع همکاری‌های تهران و مسکو متمرکز گردند.

موضوعی که دکتر ولایتی پس از دیدار با پوتین به بخش‌هایی از آن پرداخت و گفت: «اگر بخواهیم ارزیابی از روابط رو به رشد روسیه و ایران داشته‌ باشیم، باید عرض کنیم آمارها در این زمینه بسیار گویاست، آمار نخست این است که در چهار ماه نخست 2018، حجم مبادلات تجاری روسیه و ایران 36 درصد و حجم مبادلات محصولات کشاورزی و لبنی57 درصد افزایش داشته‌ است. مطلب بسیار امیدبخش دیگر این است که تاکنون به‌دنبال توافق دو طرف، 30 درصد مبادلات تجاری دوجانبه با پول ملی یعنی روبل و ریال انجام شده است، یعنی 30 درصد از نیاز دو طرف به ارز خارجی به‌ویژه دلار کاهش یافته و بنای دو طرف بر این است که این درصد بالاتر رود، همین کار را ان‌شاء‌الله با چین در پیش خواهیم گرفت تا ریال و یوآن مبنای مبادلات ما با چین باشد.»

وی درباره برخی شایعات دشمنان تاکید کرد: «حرف‌های بی‌مبنایی می‌زدند، همچون اینکه ایران باید از سوریه بیرون برود، در حالی که آنچه ما از پوتین شنیدیم و تاکید کرد، این بود که همکاری دفاعی ایران و روسیه درباره سوریه همچنان ادامه خواهد یافت.»

قرارداد نفت در برابر غذا؛ از شایعه تا واقعیت

به‌دنبال سفر مهم و دستاوردهای بزرگی که جمهوری اسلامی در سفر ولایتی به روسیه داشت، برخی جریانات حاشیه‌سازِ بعضا داخلی که همواره دنبال شانتاژ رسانه‌ای و تهیه کردن خوراک تبلیغاتی ضد ایرانی غربی‌ها هستند برداشت‌های ناقص خود را به‌عنوان تحلیل در رسانه‌ها منتشر کرده‌اند، ازجمله اینکه بخشی از توافقات جمهوری اسلامی ایران را با روسیه ظاهرا تعمدی و با قصد غرض خاصی، به قرارداد «نفت در برابر غذا»یی تشبیه کردند که در زمان جنگ تحمیلی انجام شده بود.

واقعیت موضوع آن است که ولایتی پنج‌شنبه گذشته پس از دیدار با ولادیمیر پوتین در بخشی از صحبت‌های خود گفت: «در حوزه نفت یکی از شرکت‌های مهم نفتی روسیه با وزارت نفت ایران قراردادی را به مبلغ 4 میلیارد دلار منعقد کرده است که به‌زودی عملیاتی می‌شود. همچنین دو شرکت نفتی مهم روسیه یعنی روس‌نفت و گازپروم نیز صحبت‌هایی آغاز کرده‌اند و قراردادهایی تا 10 میلیارد دلار می‌توانند انجام دهند.»

پس از این اظهارات بود که "دیمیتری پسیکوف"، سخنگوی دفتر ریاست‌جمهوری روسیه به آن پرداخت و گفت: «نمی‌توانم آن را رد یا تایید کنم و جزئیات بیشتری در این‌باره بگویم.»

باوجود این، "الکساندر نواک"، وزیر انرژی روسیه در اظهاراتی گفت: «مسکو در حال بررسی همه موضوعات قانونی مرتبط با قرارداد با ایران برای تامین کالا در عوض دریافت نفت است و این قرارداد از سوی روسیه در عوض دریافت نفت امکان‌پذیر است.»

موضوع مهم در این قرارداد که به شایعات دامن می‌زند و البته ممکن است در توافقات دوجانبه میان تهران و مسکو به‌طور جزئی‌تر درباره آن بحث شده باشد، این است که واژه «کالا» عبارتی کلی است که دایره شمول آن همه چیز ازجمله غذا را در برمی‌گیرد. نه تنها غذا، که ممکن است شامل دارو و ادوات نظامی نیز شود. به عبارت روشن‌تر اینکه ما سرمایه‌گذاری نفتی روسیه را می‌پذیریم و امکانات در اختیارشان قرار می‌دهیم و در مقابل «کالا»ی روسی که می‌تواند غذا، دارو یا حتی سلاح دفاعی باشد را دریافت می‌کنیم.

چرا دکتر ولایتی برای این ماموریت مهم انتخاب شد؟

فارغ از هیاهوی به‌وجود آمده درباره اینکه چرا شخصیتی همچون علی‌اکبر ولایتی به‌عنوان مشاور رهبر انقلاب ماموریتی در سطح وزیر امور خارجه را پیگیری می‌کند، باید دانست عرف رایزنی میان مقام‌های عالی‌رتبه یک کشور با مقامی در سطح پایین‌تر (به‌عنوان نمونه، رهبر یک کشور با وزیر امور خارجه کشور دیگر) نمی‌تواند بیش از یک ساعت باشد، کما اینکه پیشتر نیز در دیدارهای مشابه مشاهده شده پوتین بخش کمی از وقت خود را برای رایزنی با مقام‌های دون سطح خود می‌گذارد و باقی رایزنی‌ها را به مسئولان دیگر واگذار می‌کند. طبعا جناب محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان باوجود همه شایستگی‌ها و تجارب ارزشمند خود نمی‌توانست در چارچوب پروتکل‌های موجود، به‌طور گسترده با رئیس‌جمهوری روسیه تبادل نظر داشته باشد.

علاوه بر این، دکتر علی‌اکبر ولایتی اکنون به شخصیتی بین‌المللی و برجسته تبدیل شده‌ است که در جایگاه مشاور مقام معظم رهبری می‌توانند حامل پیام‌های مهمی به شخصیت‌های منطقه‌ای و جهانی باشند و همچنین خارج از تعارفات مرسوم دیپلماتیک، رایزنی‌های گسترده‌ای با رهبر یکی از کشورهای جهان داشته باشند. گذاشتن دو ساعت وقت از سوی پوتین برای چنین دیداری، نشان دهنده درک درست روس‌ها از جایگاه ولایتی در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و اهمیت پیام مقام معظم رهبری به‌عنوان مسئول سیاست‌گذاری در ایران، طبق قانون اساسی است.

انتهای پیام/

منبع: آنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۷۰۳۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»

در سال‌های اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکایی‌ها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بوده‌اند.

به گزارش ایسنا، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشته‌اند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن می‌تواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً - و البته بدرستی - راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر می‌رسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهره‌گیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.

واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بوده‌ایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیاده‌خواهی‌های دشمن است. فراموش نمی‌کنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر می‌خواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»

با این حال به نظر می‌رسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکایی‌ها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کرده‌اند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشده‌اند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکایی‌ها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هسته‌ای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بین‌المللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادل‌های علمی و... تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشته‌اند. اما با وجود تمام این تحریم‌ها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینه‌ها و فرصت‌هایی با خود به همراه آورده است.

اما در سال‌های اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکایی‌ها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بوده‌اند. متأسفانه یکی از پاس‌ گل‌های دولت قبلی به دشمن نیز شرطی‌سازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط ۱۰ برابری ارزش پول ملی در دهه ۹۰ را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا می‌تواند تحت تأثیر مؤلفه‌های ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. ساده‌ترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را می‌توان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده - که می‌تواند صحیح یا ناصحیح باشد - بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.

در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیت‌های اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور می‌گوید دولت در سال ۱۴۰۲ توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱ درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهد. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال۱۴۰۲ بیش از ۶ درصد بوده است. طبق گزارش‌های بین‌المللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایه‌ای با نرخ مصوب بموقع تأمین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایه‌ای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.

با این حال شاید برای بخش عمده‌ای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال ۱۴۰۲ و چه سال‌جاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانه‌ای باشد و این احساس که با ریل‌گذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانه‌ای که بخش عمده‌ای از آن مملو از «داده‌های تسلیح‌شده» از سوی دشمن در راستای ناامن‌سازی فضای اقتصادی و پمپاژ یأس و ناامیدی است.

البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشان‌دادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاست‌های اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسئولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی ۱۰ ساله کار آسانی نیست و زمان‌بر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخص‌های اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چاره‌اندیشی کرد.

این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسئولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیم‌ها و اقدام‌هایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام می‌دهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»

در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنی‌های بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایت‌های صحیح را تحکیم و روایت‌های ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تأکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران می‌تواند الزاماً مطابق با واقعیت‌های اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید می‌بایست این تصویر را به دور از پارازیت‌های ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنال‌های بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • واکنش رجاییان به شایعه حضور لیموچی در استقلال و پرسپولیس: او قرارداد ۲ ساله دارد/استقلالِ خلیح فارس پولدار شده است!
  • واکنش رجاییان به شایعه حضور لیموچی در استقلال و پرسپولیس: او قرارداد ۲ ساله دارد/اولین چک فخرالدینی پاس شده است
  • واکنش رجاییان به شایعه حضور لیموچی در استقلال و پرسپولیس: او قرارداداد ۲ ساله دارد/اولین چک فخرالدینی پاس شده است
  • افق پیش رو در مناسبات با عربستان روشن است
  • موضوع شیرابه در مجموعه آرادکوه واقعیت ندارد/ حقوق پاکبانان افزایش یافته است
  • بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
  • وحشت بلومبرگ از قدرت ائتلاف‌سازی ایران
  • باقری:‌ گذر موفق ایران از نشیب وفرازها مرهون حکمت رهبر معظم انقلاب است
  • مهمترین چالش استقلال در جدال تبریز (عکس)
  • اخراج بازیکن عراقی از باشگاه صنعتی ایران