بازی با نقاب!/ شرحی از روی نامرئی سکه سیاست، در روابط بین الملل
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۷۱۰۵۷
آنچه که سیاست را از هزار و یک حرفهای که قاعده و قانون میشناسند جدا میکند، چیزی جز نامرئی بودنش نیست؛ هر تصمیم که گرفته میشود، از هزارتویی طویل میگذرد که هر بار مسیری جدید و چالشی جدید رونمایی میکند. گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - محمدعلی عبدو، آنچه که سیاست را از هزار و یک حرفهای که الفبایی دارند و قاعده و قانون میشناسند جدا میکند، چیزی جز نامرئی بودنش نیست؛ هر تصمیم که گرفته و گامی که برداشته میشود، از هزارتویی طویل میگذرد که هر بار مسیری جدید و چالشی جدید رونمایی میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک امضا، یک اسم و شاید یک مهر پای برگهای باشد؛ پای لایحه، نامه، توافق و یا هر کدام از این ابزار داد و ستد تصمیم. آنچه پشت همین یک امضا مخفی شده، شاید لشکریانی از انسانها و تفکرات متفاوتی باشد که چه بسا از بیخ و بن هم به سیاست ارتباطی نداشته باشند، اما یک امضا آفریده اند! با دستی که به جیب کرده اند یا قول و وعدهای که داده اند و یا هزاران راهی که حکایتش همان هزارتوی عجیب و غریب خطهای آغاز است!
لابی یا به زبان اتوکشیده خودمان رایزنی، همه ماجرای ماست؛ کارگاهی را فرض کنید با چکشهایی که بالا و پائین میرود و هزار آلت و ابزار دیگر و کارگرانی که مشغولند؛ نهایتا همان امضایی که شرحش رفت، مثل کالایی نهایی شده در بسته بندی لوکس و زیبا خارج میشود و رو به روی من و شما یا به عبارت دقیق تر، در ویترین رسانهها جا خوش میکند تا خریداری شود.
این تمثیل، هم رویکردی مثبت دارد و هم صد البته رویهای منفی؛ چه بسیار تلاشهایی که انجام نمیشود یا به ادبیات همان مثال خودمان، چه چکشهایی که زده نمیشود تا یک امضا روی کاغذ ننشیند و تصمیمی گرفته نشود. هر اقدام پشت پرده و غیررسمی (عمدتا در بازی با مهرههای سیاسی) که برای ثبت شدن یا نشدن یک اتفاق سیاسی انجام میشود، زیرمجموعه رایزنی یا لابی خواهد بود.
لابی، عموما دو بخش دارد؛ داخلی و خارجی
بخش داخلی لابی ها، در غالب موارد مصرفهای انتخاباتی دارد و خصوصا در ایران، در برهههای انتخابات فعال میشود؛ مذاکره برای جلب حمایت افراد و جریانهای مطرح سیاسی، جمع آوری حمایتهای مالی برای برقراری کمپین، حرکت در جهت حذف حامیان جبهه رقیب و نهایتا پرونده سازیها و هدایت افکار عمومی در جهت مطلوب، از جمله ترفندهایی است که در این مرحله به کار گرفته میشود. در ایران البته این ترفندها به تازگی قدری اهمیت پیدا کرده که آن هم بنا بر خصلت فردمحور سیاست کشور، به شدت غیررسمی و پشت پرده دنبال میشود و
زمینهای مذهبی دارد. در مورد مجلس شورای اسلامی هم بعضا روابط و زد و بندهایی تعیین کنندگی دارند، اما از محدوده قطبهای اقتصادی کشور، فراتر نمیرود. لابی کشورهای غربی، در حالت فراگیر و البته حرفه ای، از سمت شرکتهای رسمی و در قالب مشاورههای سیاسی پیگیری میشود. رواج این مشاورههای به حدی است که حتی ارقام خرج شده برای یک کمپین یا هر زد و بند دیگر، به راحتی منتشر میشود. این نمایش آشکار و گسترده، به مرور زمان در روحیات و مزاج سیاسی کشورهای دیگر اثر گذاشت. نفت و تنشهای اجتماعی بی امان.
دروازههای خاورمیانه را روی این مهمان ناخوانده غربی باز گذاشت و رفته رفته (پس از خروج بریتانیا و حذف اقتدار انگلیسی از خلیج فارس) دولتها را در نقش لابی گران غول پیکر، چه میان خودشان و چه با مغرب زمین، وارد بازی کرد.
این، دومین گونه از پدیده لابی خواهد بود؛ لابی خارجی. این دسته از رایزنیها برخلاف گروه قبلی اولا محدود به شرایط زمانی ویژهای نیستند و همواره در جریانند و ثانیا چنان وسعتی در عمق و گستره دارند که در همه زمینهها از سیاسی و اقتصادی و نظامی گرفته تا موضوعات مذهبی میان کشورها انجام میشود.
دستها برای خلق حیله و راهکار خلاقانه، در مسیر لابی گری بسته نخواهد بود؛ برخلاف تصور عمومی که لابی را حساب و کتابهای پولی و خرید رای و نظر دیگران میدانند، دنیای گستردهای از بازیها وجود دارد که به ذکاوت سیاسی بستگی دارند. در سپتامبر ۲۰۱۴، نیویورک تایمز گزارشی از شرایط جالب لابی گری در آمریکا منتشر کرد. طبق این گزارش، دولتهای خارجی، به بیش از ده اندیشکده آمریکایی، میلیونها دلار پول پرداخت کرده اند تا با آمارسازی و دست بردن در پروژههای تحقیقاتی، دولتمردان آمریکا را به سمت تصمیمات خاصی ترغیب کنند (متناسب با منفعتی که در کار بود) این آمار عجیب نشان میداد که لابی میتواند غیرمستقیم باشد؛ در این جریان و اتفاقات مشابه، سیاستمدار حتی خبر از زد و بندی که شکل گرفته ندارد، اما بازی اجرا میشود؛ به کار بستن ترفندهای غیرمستقیم، عمدتا به مدل سیستم حکومتی دولت هدف و همچنین خودرای بودن یا نبودن سیاستمداران بستگی دارد.
مثال جالب و البته تازهتر لابی خارجی، پیرامون توافق هستهای ایران و ۵+۱ رخ داد. کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) (AIPAC) ستون اصلی لابی گری علیه توافق بود. موسسهای که آشکارا مامور حفظ منافع اسراییل در آمریکا از هر کانال و روش ممکن است. کار تا جایی پیش رفته بود که رئیس وقت آیپک، مایکل کاسن، در مصاحبهای اعلام کرد که از کنگره آمریکا برای تقویت تحریمها علیه ایران، به شکل همه جانبهای حمایت میکند و تلاشش را برای جلوگیری از این توافق، متوقف نخواهد. این درست در شرایطی بود که باراک اوباما، رسما گفته بود تحریمهای بیشتر برای ایران در این برهه نتیجه معکوس خواهد داشت. این تجربه نزدیک، دوئل رئیس جمهور یک کشور با لابی گران خارجی بود. هیجانی که به خرید رای شماری از نمایندگان کنگره از طریق آیپک و از آن طرف به تهدید اوباما به استفاده از وتو مقابل کنگره کشید. سندی برای نمایش عمق نفوذ بی سر وصدای لابی ها، حتی در اتاقهای کاخ سفید!
نکته دیگر اینکه، با گذشت زمان و اثبات کارآمدی تاثیرگذاریهای پنهان، کشورها در حالتی از رقابت با یکدیگر قرار گرفتند؛ رقابت بر سر امکان نفوذ و توانایی رایزنی پشت پرده.
تقریبا دو سال گذشته مقامات رسمی کشور پاکستان اعلام کردند که قصد تجدید رایزنی با آمریکا را دارند. ترس از عقب ماندگی نسبت به هندوستان (خصوصا در حوزه مراودات نظامی با آمریکا) و حتی معضلات اقتصادی، بی شک کششها را به سمت لابی با مقامات واشنگتن بیشتر کرده. از زمان ریاست پرویز مشرف، لابی گریهای پاکستان به دستور او با آمریکا قطع شده بود، اما آنچنان که گذشت، کشورها در شرایط فراگیری عظیم لابی گری، به نوعی ناچار از برقراری اینگونه روابط خصوصا با هدف سبقت از رقبای منطقهای شده اند که اقتضای جدید این پدیده سیاسی است. مختصاتی که امروز لابی و روابط پشت پرده در دنیا دارند، در نقطه عطف جدیدی ایستاده. در گذشته ایالات متحده بزرگترین قطب رایزنی دنیا به حساب میآمد، اما پس از انفجار عظیم اقتصادی در چین و زایش قطب قدرتمند جدید در معادلات بین المللی، لابی گری در شرق جوانه زد و مقصد بزرگ تازهای برای لابیها و بازیهای نامرئی اقتصادی و سیاسی متولد شد.
این، اگر نوید آغاز پراکندگی لابیها (خروج از انحصار غرب) در عرصه جهانی باشد، موعد ساخت و ساز بنایی جدید از سیاست خارجی جمهوری اسلامی خواهد بود.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سیاست سیاست چیست علم سیاست هزارتو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۷۱۰۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمزگشایی از تشدید فشارهای لابی اسرائیل علیه موسویان/ مقاله تند جروزالمپست علیه دیپلمات پیشین ایرانی
نویسنده این مقاله بنیامین واینتال یک صهیونیست راست افراطی مقیم اسرائیل است که طی دوسال گذشته مقالات متعددی در جوروزلم پست اسرائیل، ایران اینترنشنال عربستان، فاکس نیوزآمریکا، میدل ایست فوروم آمریکا علیه موسویان منتشر کرده و صحنه گردان اصلی تلاشهای جبهه صهیونیست علیه موسویان بوده است. رسانههای صهیونیستی دیگر آمریکا همچون فری بیکن نیز ادعاهای او را منتشرکردهاند.
گروه “اتحاد علیه توجیهگران رژیم اسلامی” وابسته به سازمان منافقین خلق طی ماههای گذشته تلاش گستردهای برای برگزاری یک تظاهرات بزرگ علیه موسویان در جلو دانشگاه پرینستون بخرج داد که نهایتا جمعه گذشته از بین دو میلیون ایرانی مقیم آمریکا، تنها ۳۰ نفر شرکت کردند.
خانم لادن بازرگان مدیر ساماندهی این تظاهرات بود که برادر وی از اعضای سازمان منافقین بود که در دوران جنگ، به جرم همکاری با صدام در تجاوز به خاک ایران اعدام شد. یکی از تفاوتهای لادن بازرگان با موسویان این است که برادر موسویان در دوران جنگ تحمیلی در جبهههای جنگ و در دفاع از ایران به شهادت رسید در حالیکه برادر لادن بازرگان بخاطر همکاری با صدام در تجاوز به خاک ایران، اعدام شد.
بنیامین واینتال ژورنالیست صهیونیست با همکاری و همراهی ایرانیهای حامیِ حمله نظامی و تحریم آمریکا علیه ایران همچون لادن بازرگان، پرویز دستمالچی و مجید محمدی در تمام گزارشها و مقالات و مصاحبههای ماههای اخیر مدعی شده که موسویان ترور رهبران اکراد در رستوران میکونوس در برلین آلمان در سال ۱۳۷۱ و سایر ترورهای در خارج از کشور دخالت داشته، او حامی حماس و حزب الله بوده و از فتوای قتل رشدی حمایت کرده است. آنها همچنان مدعی شدهاند که دولت آلمان بعد از رای دادگاه میکونوس در سال ۱۳۷۶، موسویان را از آلمان اخراج کرد و موسویان بعد از آن هیچگاه قادر به سفر به آلمان و کشورهای اروپایی نبوده است.
موسویان در مصاحبه چند روز پیش با روزنامه پرینستونین آمریکا گفت:
“حکم دادگاه میکونوس و شرح حکم در آوریل ۱۹۹۷ (اردیبهشت ۱۳۷۶) در ۳۹۸ صفحه منتشر شد که مستقیم یا غیر مستقیم هیچ اتهامی را متوجه من ندانسته است. همه سفرای ایران و اروپا بعد از حکم دادگاه برلین به پایتختهای خود فراخوانده شدند و بعد از مدتی هم به محل مامورین بازگشتند. من هم به آلمان بازگشتم و ماموریتم بعد از ۷ سال در اوائل سال ۱۹۹۸ به پایان رسید. از آن زمان تاکنون هم مستمرا به آلمان و اروپا سفر داشته و در صدها کنفرانس سخنرانی داشتهام. نه تنها آلمان بلکه هیج کشور اروپایی و هیچ کشوری در دنیا هیچ اتهامی علیه من نداشته است. ایران تنها کشوری است که من را متهم، دستگیر و زندانی کرد.”
روزنامه جوروزلم پست در گزارش خود نوشته که تنها یک دانشجوی یهودی-آمریکایی دانشگاه پرینستون بنام جرد استون در تظاهرات علیه موسویان شرکت کرد. او در مصاحبه گفت: متاسفانه نفوذ رژیم تروریستی ایران در دانشگاه پرینستون بخاطر افرادی مثل موسویان و بهروز قمری تبریزی، محیط این دانشگاه را بقدری سمی کرده بطوریکه در چند روز اخیر خیل عظیمی از دانشجویان دانشگاه پرینستون به طرفداری از فلسطین تظاهرات کردند، پرچم حزب الله را در دانشگاه پرینستون برافراشتند و علنا از ایران حمایت کردند”.
این روزنامه نوشته که موسویان در مصاحبهای در دوران سفارتش در آلمان گفته: “من از سلمان رشدی متنفرم چون به دین و به پیامبرم توهین کرده است”.
گروه “اتحاد علیه ایران هستهای” که یکی از قدرتمندترین لابیهای صهیونیسم در آمریکاست، در ژانویه ۲۰۲۲ طی نامهای به رئیس دانشگاه پرینستون خواستار اخراج فوری موسویان از این دانشگاه شد. چند ماه بعد موسویان به دعوت فرماندهی استراتژیک ارتش آمریکا در اجلاس سالانه این فرماندهی و در حضور ۷۵۰ ژنرال برجسته آمریکا، به انتقاد از سیاستهای آمریکا در مورد خاورمیانه و ایران پرداخت و از ژنرالهای آمریکا خواست که به سیاستهای جنگ طلبانه آمریکا و تغییر رژیم و مداخله در امور داخلی کشورهای خاورمیانه خاتمه دهند و سیاست همکاری و تعامل و توسعه روابط اقتصادی و مردمی را با کشورهای خاورمیانه و با ایران پیشه کنند.
انتقادهای شجاعانه و صریح موسویان در جمع ژنرالهای آمریکا جنجالی بپا کرد. دو عضو جمهوریخواه کنگره آمریکا طی نامهای به فرماندهی استراتژیک آمریکا ضمن محکوم کردن دعوت از موسویان، خواستار توضیح این فرماندهی شدند. فرماندهی استراتژیک آمریکا هم در پاسخ گفت که ما برای شنیدن نظرات موافق و مخالف، از سخنرانان مختلف دعوت میکنیم.
اما رسانههای جنگ طلب همچون ایران اینترنشنال عربستان، جوروزلم پست اسرائیل، فاکس نیوزو فری بیکن آمریکا طی مقالاتی به این جنجال آنقدر دامن زدند تا اینکه در اکتبر ۲۰۲۳، دوازده عضو جمهوریخواه کنگره آمریکا طی نامه به رئیس دانشگاه پرینستون نوشتند که تحقیق و تفحص در مورد موسویان را آغاز کردهاند. آنها در نامه خود ۱۰ سوال در مورد موسویان مطرح کردند ازجمله اینکه: “آیا دولت اوباما موسویان را به آمریکا دعوت کرده تا توافق هستهای با ایران حاصل شود”؟ موسویان هم طی مصاحبههایی به کنگره آمریکا پاسخ داد که در ایران بازداشت و زندانی و سپس هم طبق حکم دادگاه به پنج سال محرومیت از پست دیپلماتیک محکوم شدم و بعد از فشار دولت آقای احمدی نژاد و بازنشستگی اجباری از وزارت خارجه، ناچار به مهاجرت شدم.
گفتنی است که جناح جنگ طلب آمریکا و لابی صهیونیسم و گروهکهای ایرانی حامی آنها؛ حساب ویژهای را روی پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در آبان ماه آتی باز کردهاند و از یکسال پیش چهرههایی مثل علی واعظ، تریتا پارسی، ولی نصر، عدنان طباطبایی و آرین طباطبایی را متهم به جاسوسی برای دولت ایران نمودهاند چون این افراد حمله نظامی آمریکا به ایران را مخالف منافع ایران و آمریکا دانسته و حامی دیپلماسی و توافق هستهای با ایران بودهاند.
لذا با وجود این که شدیدترین و گستردهترین حملات علیه موسویان بوده، اما لابی صهیونیسم کلیه چهرههای ایرانی الاصل طرفدار دیپلماسی را مورد حمله قرار داده تا با حذف آنها، در صورت پیروزی ترامپ زمینه را برای اقدامات افراطی ترامپ فراهم شود.
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902944