چرا بداخلاق و حساس میشویم؟
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۷۶۷۳۴
همه ی ما تجربه ی بداخلاقی های گاه و بیگاه خودمان را داریم که علت آن ها را نمی دانیم. وقتی آستانه ی تحمل ما کم می شود نسبت به هر مسأله ی کوچکی حساس می شویم و ناگهان از کوره در می رویم. اما این بداخلاقی ها بی علت نیست و اغلب دلیلی پزشکی برای آن ها وجود دارد. در ادامه به مواردی می پردازیم که علت بداخلاقی ها و زودرنج شدن ما را توضیح می دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- کمبود خواب
اگر می خواهید همیشه روحیه ی خوبی داشته باشید خواب کافی را در اولویت خود قرار دهید و سعی کنید روزانه ۷ تا ۹ ساعت بخوابید. خواب نقشی اساسی در سلامت روانی دارد، بنابراین کمبود آن باعث بداخلاق شدن شما می شود. درست مثل نوزادی که گریه می کند و وقتی او را می خوابانید حال بهتری دارد.
۲- زوال عقل
وقتی شروع به فراموش کردن چیزهای کوچکی مثل صحبت های دیگران یا جای کلیدهایتان می کنید، طبیعی است که ناامید و بداخلاق شوید. وقتی نیازهای ما برطرف نمی شود دچار ناامیدی می شویم و این ناامیدی می تواند به شکل بداخلاق شدن و خشم نسبت به دیگران خود را نشان دهد.
۳- دردهای مزمن
دردهایی مثل کمر درد که در ظاهر ارتباطی به روحیه ی شما ندارند، می توانند شما را بداخلاق تر از معمول کنند. ما اغلب مایل نیستیم به دردهای خود اقرار کنیم بنابراین این مسأله به شکل بداخلاق شدن بروز پیدا می کند.
۴- افسردگی خفیف
افسردگی درجات مختلفی دارد، از افسردگی خفیف که جزئی از زندگی عادی بشر است گرفته تا افسردگی بالینی که صدمه ای جدی به زندگی شخص وارد می کند. افسردگی خفیف مشکلات شدید افسردگی بالینی را ندارد اما باعث می شود فرد دائما بداخلاق و بدبین باشد.
۵- اضطراب
نگرانی برای زمان تحویل یک پروژه یا برنامه ی پیش رو دلیل کافی ای برای عصبی بودن یک شخص است. اما کسانی که مبتلا به اختلالات اضطرابی هستند همواره چنین احساسی را تجربه می کنند. وقتی مضطرب هستید، میزان تحریک پذیری شما بالا می رود و هر اتفاق کوچکی کافی است تا عصبانی شوید.
۶- مصرف بیش از اندازه ی کافئین
کافئین ماده ای شیمیایی است که تأثیر زیادی بر مغز دارد. این ماده باعث هوشیاری می شود و اگر به قهوه اعتیاد داشته باشید، وقتی از کافئین محروم باشید زودرنج و دچار خستگی مفرط می شوید. به علاوه، مصرف بیش از اندازه ی قهوه هم باعث بداخلاق شدن می شود.
۷- نارسایی قلبی
افرادی که دچار نارسایی قلبی هستند با مشکلات زیادی مثل خستگی مفرط، مشکلات تنفسی و مصرف داروهای مختلف دست و پنجه نرم می کنند. این مشکلات باعث عصبی شدن شخص می شود. علاوه بر این، مشکلات قلبی، گردش خون در مغز را مختل می کند. مغز کنترل احساسات را بر عهده دارد، بنابراین هر چیزی که به گردش خون در مغز، به ویژه بخش های قدامی آن صدمه بزند می تواند منجر به بداخلاقی شود.
۸- اختلال پیش قاعدگی
بسیاری از زنان در چند روز پیش از قاعدگی خود دچار نوسانات روحی می شوند، اما اگر این علائم بیش از یک هفته طول می کشد، احتمالا دچار اختلال پیش قاعدگی هستید که شدت بیشتری دارد. در سندروم پیش قاعدگی تغییرات هورمونی باعث نوسانات روحی می شود. این مسأله در بعضی زنان شدت زیادی دارد و طولانی مدت است و مشکلات زیادی برای آن ها به وجود می آورد.
۹- دوران پیش از یائسگی
هورمون های بعضی زنان پیش از شروع دوران یائسگی دچار نوسانات سریعی می شود. این مسأله منجر به بروز علائمی مانند بی خوابی، گرگرفتگی و حساس شدن فرد می شود. این نوسانات سریع و شدید در هورمون های زنانه، به ویژه هورمون پروژسترون رخ می دهد. پروژسترون هورمون زودرنجی در زنان است.
۱۰- اختلال کم توجهی
افرادی که دچار اختلال کم توجهی هستند حساس و زودرنج می شوند چون قادر به تمرکز نیستند و نمی توانند کارهایشان را به سر انجام برسانند و انتظاری که از آن ها می رود بیش از توانایی آن ها است.
۱۱- ضربه مغزی
آسیب دیدن سر می تواند باعث ضربه مغزی شود، حتی اگر شخص هوشیاری خود را از دست نداده باشد. علاوه بر احساس ضعف و سرگیجه، به تغییرات بلند مدت در روحیه ی خودتتوجه باشید. اگر به مدت ۱۰ روز بعد از آسیب دیدن سر متوجه تغییر در رفتار و زودرنج شدن بی دلیل خود شدید، ممکن است دچار ضربه مغزی شده باشید.
۱۲- قرص های لاغری
قرص های لاغری به سوخت و ساز بدن سرعت می بخشند، اما باعث تعریق بدن می شوند و شخص را عصبی و پرخاشگر می کنند.
۱۳- داروها
تغییرات روحی می توانند از عوارض جانبی داروها باشند. برای مثال داروهای تجویزی برای آلرژی ها و آسم از این نوع هستند. دوز بالای داروی پردنیزون نوعی عامل فیزیولوژیک تنش زا است که می تواند باعث زودرنجی شدید مصرف کننده شود.
۱۴- پرکاری تیروئید
وقتی غده ی تیروئید بیش از اندازه هورمون تولید می کند، شخص دچار تپش قلب و تعریق شدید می شود. این مسأله باعث ناراحتی شخص می شود و در نتیجه او را حساس و زودرنج کند.
۱۵- اختلال شخصیتی وسواس
کسانی که وسواس نظم و تمیزی دارند، در صورتی که چیزی از قاعده خارج شود بیشتر مستعد عصبانیت هستد. افراد وسواسی تا زمانی که به آن ها اجازه بدهید هر کاری که مایلند انجام بدهند حال خوبی دارند، اما اگر در روتین آن ها اخلال ایجاد کنید با شما بداخلاقی می کنند.
۱۶- اختلال شخصیتی خود شیفتگی
افراد مبتلا به اختلال شخصیتی خودشیفتگی بیش از دیگران دچار خود بزرگ بینی هستند. آن ها در مورد خودشان زیاد صحبت می کنند و اگر همین میزان توجه را از دیگران دریافت نکنند، مورد تأیید قرار نگیرند و یا از آن ها انتقاد شود، بداخلاق می شوند.
۱۷- اعتیاد
افراد معتاد، به ویژه کسانی که به الکل و کوکایین اعتیاد دارند، در زمان ترک، بداخلاق می شوند. الکل میزان ماده ی دوپامین را در «مرکز پاداش» مغز افزایش می دهد، بنابراین وقتی این میزان کاهش می یابد، فرد دیگر احساس خوشایند ناشی از آن را تجربه نمی کند و در نتیجه پرخاشگر می شود.
منبع: روزیاتو
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۷۶۷۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر بیش از حد به دیگران وابسته می شوید بخوانید
همشهری آنلاین - یکتا فراهانی: داشتن امید به روزهای بهتر طبیعی است، اما گاهی اوقات این امید میتواند خیلی طولانی و هدف نیز فراموش شود؛ بنابراین برای رسیدن به هدف موردنظر باید آگاهانه تلاش کرد تا به نتیجه رسید. در غیر این صورت چیزی تغییر نخواهد کرد و ممکن است ناچار شویم مدتها درگیر مشکلات خود باقی بمانیم.
دکتر سعید بابایی، روانشناس و طرح واره درمانگر نیازهای دوران کودکیدکتر سعید بابایی، روانشناس و طرح واره درمانگر در مورد وابستگی به دیگران میگوید: همه ما در سنین پایین و در دوران کودکی باتوجهبه اینکه توانایی و تجربه لازم را برای اینکه بتوانیم شناخت بهتری از دنیای پیرامون خود داشته باشیم ، درست عمل کنیم، عادتها و رفتار درستتری داشتهایم نیازمند آن هستیم که خانواده و والدین آموزش های لازم را به ما بدهند تا بدانیم کجا باید چطور عمل کنیم و درست تصمیمگیری کنیم و بتوانیم مسیر درستی انتخاب کنیم. در این زمان قدرت تصمیمگیری های لازم برای اینکه بدانیم چهکار باید بکنیم، کجا باید حرف چطور حرف بزنیم و رفتار درست هر کجا به چه صورتی باید باشد نداریم.
به گفته این روانشناس، اگر به هر دلیلی خانواده ما آشفته و از هم گسیختهباشند یا والدین بهخاطر تنشهای و مشکلاتی که دارند نتوانند درست ما را کمک کنند؛ بنابراین ما هم نمیتوانیم الگوهای مناسبی از جانب آنها دریافت کنیم. به همین خاطر ممکن است دچار محرومیت هیجانی شویم.
بهاینترتیب نمیتوانیم عواطف، احساسات، محبت و نوازش را بهخوبی دریافت کنیم یا پاسخ مناسبی به آنها دهیم؛ بنابراین ممکن است این الگو در ذهنمان ایجاد شود که در سنین بالاتر برای برخوردار شدن از یک آغوش یا نوازش و دریافت محبت دیگران باید به آنها باجهای عاطفی بدهیم.
بیشتر بخوانید
باج می گیرم که دوستت بدارم!
۹ عادت افراد ناموفق که هرگز در زندگی جلو نمیروند
ضرورت داشتن الگوی مناسبدکتر بابایی میگوید: در واقع پاسخ به هیجانات ما نیازی است که حتماً باید برآورده بشود. ولی چون برآورده نمیشود ما با تابعیت از الگوهای نامناسب رفتار نامناسبی هم خواهیم داشت و هنگام تصمیمهای جدی مانند وارد رابطه شدن یا تصمیمگیری برای شغل جدید نمیتوانیم درست تصمیم بگیریم. در واقع میتوان گفت اگر به هر دلیلی دچار تردید و تنش شده باشیم یا محرومیتهای ما خیلی شدید باشد ما همان الگوی آسیبرسان تکراری را دوباره انتخاب خواهیم کرد. درصورتیکه همه ما نیازی نداریم که برای مورد تأیید و توجه قرارگرفتن رفتار اشتباهی در پیش بگیریم.
دلایل تکرار اشتباهاتگاهی برای همه ما پیش میآید که متوجه میشویم مدام اشتباهات قبل را تکرار میکنیم یا باوجودآنکه میدانیم انتخابمان درست نیست یا در ارتباط اشتباهی هستیم نمیتوانیم تغییر مسیر بدهیم.
داشتن طرحواره نقص و شرم چیزی است که به ما احساس ناکافی بودن میدهد و مدام خودمان را سرزنش میکنیم که چرانمی توانم درست رفتار کنیم. برای رهایی از چنین احساساتی باید حتماً ریشه آنها بررسی و در صورت امکان برطرف شوند.
ما اغلب مسیرهای آشنا را انتخاب میکنیم. به همین خاطر هم مدام اشتباهاتمان را تکرار و افرادی را انتخاب میکنیم که رفتار نامناسبی با ما داشته باشند.
البته در ارتباطات نامناسب و ناموفق هم فکر میکنیم میتوانیم طرف مقابل را تغییر دهیم و اینگونه خودمان را آرام میکنیم برای ترکنکردن عادتهای به وجود آمده؛ قدرت تغییر مسیر را نخواهیم داشت ... در واقع بهخاطر آسیبهایی که قبلاً دیدیم از منطقه امن خودمان خارج نمیشویم؛ بنابراین ما معمولاً بر اساس منطق مسیر خود را انتخاب نمیکنیم؛ چون چیزی که باعث این مسئله میشود این است که ما به الگوهای آشنا بیشتر توجه میکنیم؛ بنابراین معمولاً در مسیر تکرار اشتباهات خود اسیر خواهیم شد.
رهایی از روابط آسیبزنندهگاهی ما مدام وارد روابطی میشویم که نتایج مشابهی دارند؛ بنابراین هر بار احساس میکنیم وارد رابطهای شدهایم که فقط اسم آن عوض شده و در واقع همه بهنوعی یک نوع شخصیت دارند.
گام نخست برای رهایی از چنین موقعیتهایی آگاهی از آنها و شناخت مشکلات خودمان است. وقتی مدام احساس ترس ازدستدادن دیگران را داریم و میترسیم دوباره ترک شویم؛ در واقع همین اتفاق هم خواهد افتاد و الگوی آسیبرسان ما بارهاوبارها به ما آسیب خواهد زد.
ما معمولاً برای رهایی از این مشکلات به کمک متخصص و مشاور نیاز داریم. اما درهرصورت این خود ما هستیم که باید سعی کنیم با افزایش اعتمادبهنفس و باور خودمان موفق شویم الگو درستی برای انتخاب خود داشته باشیم.
در این میان، شناخت و رویارویی آسیبهای دوران کودکی نیز میتواند کمک خوبی برای حل چنین مشکلاتی به ما بکند.
کد خبر 849696 منبع: همشهری آنلاین برچسبها مردان بهداشت روانی خبر مهم ازدواج - طلاق روانشناسی زنان