اختلالات مربوط به خوردن چگونه درمان میشوند؟
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۷۰۵۵۱۰
جنبش مثبتی در سالهای اخیر در بین زنان مبنی بر پذیرفتن بدن خود در هر شکل و اندازهای به راه افتاده است، اما هنوز هم اختلالات مربوط به خوردن غذا بیش از حد انتظار گسترده است، به طوری که در کشورهای بزرگی همچون ایالات متحده امریکا حدود ۲۰ میلیون زن و ۱۰ میلیون مرد یکی از انواع اختلالات خوردن مانند بیاشتهایی (آنورِکسیا) و یا نوعی پراشتهایی (بولیمیا) را در بخشی از زندگی خود تجربه کرده یا خواهند کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اختلالات خوردن
اختلال خوردن یک اختلال روانی است که شامل الگوی مداوم رفتارهای ناسالم مربوط به خوردن غذا است. افراد مبتلا به اختلالات خوردن احساس آشفتگی شدیدی در مورد خوردن دارند. آنها همچنین ممکن است غذا، وزن و شکل ثابت داشته باشند.
زنان دو برابر بیشتر از مردان به این اختلال دچار میشوند. در جامعه غربی، لاغری زیاد، موجب تحسین و تثبیت جایگاه و ارزش آنها میشود و با زیبایی و موفقیت برابر است. این فشار فرهنگی، اغلب در زنان بیشتر از مردان است.
طبق نظر کارشناسان، اختلالات خوردن به سه نوع تقسیمبندی شده است. در این مطلب شما را با علائم، روش تشخیص و راههای درمانی این سه اختلال آشنا خواهیم کرد:
بی اشتهایی عصبی
حدود یک درصد از زنان در طول زندگی خود از بیاشتهایی عصبی رنج میبرند.بی اشتهایی عصبی چیست؟ بیاشتهایی عصبی شامل مصرف مواد غذایی بسیار کمتر آنچه که بدن برای حفظ تعادل در وزن و وضعیت فیزیکی بدان نیاز دارد، است. مصرف کم غذا با اندیشه و احساساتی در جهت حفظ وزن طبیعی بدن انجام میگیرد (مانند صدای یک منتقد در ذهنتان که مدام به شما میگوید که به اندازه کافی وزنتان مناسب نیست)، حتی اگر در حال حاضر وزن نرمالی داشته باشید.
به علت عدم مصرف غذا یا مصرف بسیار کم مواد غذایی، بی اشتهایی عصبی میتواند کشنده باشد. علائم فیزیکی و نشانههای انورکسیای عصبی ثابت میکند که این اختلال خطرناک است و این بیماری بالاترین میزان مرگ و میر را در بین سایر بیماریهای روانپزشکی داراست.
چه کسانی به آن مبتلا میشوند؟ با وجود اینکه کم اشتهایی و دیگر اختلالات خوردن معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان جوان دیده میشود، زنان هنوز هم میتوانند در دوران بارداری مبتلا به بی اشتهایی عصبی باشند، بنابراین مهم است وقتی که رفتار شما شروع به عبور از قلمرو بالقوه خطرناک میکند، آن را تشخیص دهید.
علائم هشداردهنده: یک فرد مبتلا به لاغری مفرط، فردی که منکر احساس گرسنگی است، فردی که هر بهانهای برای غذا نخوردن میآورد، فردی که بیش از حد ورزش میکند، فرد دچار انزوای اجتماعی و فردی که از غذا خوردن در مقابل عموم مردم نگران میشود، میتواند به آنورکسیای عصبی دچار باشد. زمانی که یک فرد از مصرف غذا در مکان عمومی جلوگیری میکند و یا نمیتواند از یک تکه کیک تولد و در تعطیلات همراه دیگران از غذا خوردن لذت ببرد، موضوع نگران کننده خواهد شد.
اخطار: زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی، بیشتر دست به خودکشی زده و به اعمال ضدقانونی روی میآورند.
به علت عدم مصرف غذا یا مصرف بسیار کم مواد غذایی، بی اشتهایی عصبی میتواند کشنده باشد. علائم فیزیکی و نشانههای انورکسیای عصبی ثابت میکند که این اختلال خطرناک است و این بیماری بالاترین میزان مرگ و میر را در بین سایر بیماریهای روانپزشکی داراست. این مسئله به این دلیل است که اختلال بیاشتهایی عصبی هورمونها، سلامت استخوانها، عملکرد قلب، پوست، مو، تعداد گلبولهای قرمز و ... را تحت تأثیر قرار میدهد.
بولیمیای عصبی
حدود ۱.۵ درصد از زنان در بعضی مواقع در طول زندگی خود از بولیمیا رنج میبرند و این باعث میشود که تعداد آنها نسبت به افراد دچار بیاشتهایی کمی بیشتر باشد.
بولیمیا چیست؟ بولیمیای عصبی بخشی از اختلال پرخوری خارج از کنترل و به دنبال آن وادار کردن خود به استفراغ و یا استفاده از ملینها است.
چه کسانی به آن مبتلا میشوند؟ اگرچه محققان به طور خاص نمیدانند چه چیزی سبب اختلالات خوردن میشود، اما میدانند که عوامل بیولوژیکی و محیط اطراف نقش مهمی ایفا میکنند که باعث میشود اغلب به عنوان رفتارهای معمول رژیم غذایی به نظر میرسند. هنگامی که فرد به پرخوری عصبی دچار میشود، معمولاً تلاش اولیه برای کنترل خوردن یا کاهش وزن صورت میگیرد. اما در افرادی که مبتلا به بولیمیای عصبی هستند، این حالت به طور نامحدودی در نهایت منجر به غذا خوردن غیرقابل کنترل و پس از آن یک تلاش فریبنده برای "خنثی کردن" غذاهای خورده شده میشود.
علائم هشدار دهنده: افراد مبتلا به پرخوری عصبی معمولاً دارای وزن متوسط یا حتی دارای اضافه وزن هستند. برخی از رایجترین نشانهها عبارتند از: مشکلات دندانی، غدد متورم در گردن و فک و پینههایی در پشت دستها که ناشی از استفراغ عمدی است. دیگر علائم هشداردهنده شامل کنار گذاشتن وعدههای غذایی، ناپدید شدن پس از مصرف غذا، مخفی کردن غذاها در مکانهای عجیب و غریب، نوسانات قابل مشاهده وزنی و یا حتی آسیب رساندن به خود.
اختلال پرخوری غیرقابل کنترل
این اختلال، شایعترین اختلال مربوط به خوردن است و حدود ۳.۵ درصد از زنان این مشکل را در طول زندگی خود تجربه میکنند.
اختلال پرخوری غیرقابل کنترل چیست؟ طی این اختلال فرد قادر به کنترل غذا خوردن خود نیست که اصلاً شرایط مناسبی به نظر نمیرسد و گاهی او را ناچار به سفارش غذا در نیمههای شب میکند. طی این اختلال فرد احساس خوبی از غذا خوردن تجربه نمیکند، اما برخلاف بولیمیا خود را وادار به انجام کارهایی مانند استفراغ نخواهد کرد.
چه کسانی به این اختلال دچار میشوند؟ افراد مبتلا به اختلال پرخوری معمولاً دارای اضافه وزن یا حتی چاقی هستند، اما افراد دارای وزن طبیعی نیز از آن رنج میبرند. اغلب موارد دیگر مربوط به افراد دچار مسائل مربوط به روان است، زیرا پرخوری میتواند به عنوان راهی برای مقابله با سایر احساسات مانند افسردگی، اضطراب یا استرس باشد.
علائم هشداردهنده: بعضی از نشانههای اختلال پرخوری غذا عبارتند از: غذا خوردن در خفا، پنهان کردن غذا یا پخت غذا، خوردن سریعتر از حد معمول و خوردن غذا در هنگام ناراحتی.
همانند سایر اختلالات خوردن، فرد مبتلا به اختلال پرخوری ممکن است گرفتار غذا و وزن شود که بر توانایی آنها در تمرکز بر چیزهای دیگر مانند روابط و تعاملات اجتماعی تأثیر میگذارد.
برای هر نوع اختلال، درمانها به منظور تغییر رفتار افراد مبتلا به اختلال، به طور متداول از طریق روشهایی مانند درمان رفتاری - شناختی همراه با متخصص تغذیه و مراقبتهای پزشک طراحی شدهاند. اگر این روشهای درمانی کارآمد نبودند، ممکن است بعضی از بیماران نیاز به درمان ۲۴ ساعته یعنی بستری شدن داشته باشند، جایی که آنها تحت نظارت قرار میگیرند و دوباره به رفتارهای خوردن طبیعی باز میگردند.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: اختلال روانی جامعه درمان مردان وزن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۷۰۵۵۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا هیپنوتیزم برای درمان بیماران مبتلا به سرطان مفید است؟
هیپنوتیزم میتواند برای درمان بیماران مبتلا به سرطان سینه به دلیل اضطراب زیاد ناشی از بیماری و بروز خودبهخودی افکار مزاحم، اجتناب و فرار از مقابله با بیماری، تحریکپذیری و بیشبرانگیختگی و نداشتن تمرکز مؤثر باشد و کمکی مفیدی به تعدیل و بهبود علائم کند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، شنیدن روایتهای مربوط به هیپنوتیزم و خواب مغناطیسی، همیشه برای همه افراد جذاب بوده است، طوری که تمام افراد تمایل حداقل برای یکبار، این خواب مغناطیسی را تجربه کنند و پس از بیداری، تمام خاطرات تلخ ذهن آنها از بین رفته باشد، در واقع هیپنوتیزم به دست نیافتنیترین قسمت مغز چنگ میاندازد و آن را بیرون میکشد.
تجربه فرد از هیپنوتیزم، مشابه لحظهای است که فرد در زندگی به حالت خلسه فرو رود، از این رو قدرت هیپنوتیزم یک اتفاق ماورایی نیست، بلکه فقط پیشنهادات و صحبتهایی است که در حالت خلسه به افراد منتقل میشود تا به وسیله آن بتوانند رفتار و احساسات خود را تغییر دهند؛ به عنوان مثال، هیپنوتراپیست کمک میکند افراد زمانی که از یک حادثه یا اتفاق احساس گناه دارند، احساس خود از آن تجربه را تغییر دهند.
هیپنوتیزم درمانی بر پایه اصول روانشناسی است که به افراد برای دست یافتن به ضمیر ناخودآگاهشان کمک میکند، در حالت هیپنوتیزم به مغز این فرصت داده میشود که هر اتفاقی که در زندگی رخ داده است، پردازش کند.
هیپنوتیزمتراپی در روانشناسی، جادو نیست، هیچ ساعت تابداری جلوی چشمها قرار نمیگیرد که پس از ۱۰ شماره کنترل مغز را برعهده بگیرد و از فرد کارهای خارقالعاده بخواهد، در واقع این حالت در روانشناسی حالت آرام و متمرکزی است که بدن در حالت راحتی قرار دارد، در این وضعیت فرد به اختیار خود، کنترل را به فرد درمانگر میدهد و هر زمان که بخواهد میتواند از این وضعیت خارج شود.
هیپنوتیزم نوعی تلقین است؛ زمانی به فرد گفته میشود «پس از اینکه از خواب بیدار شدی، تمام دردهای مربوط به تجربهای سخت را فراموش کردی»، سپس فرد بیدار میشود و پس از آن حتی اگر آن اتفاق دوباره به ذهنش ورود کند، درد اولیهای که از به خاطر آوردن آن تجربه میکرد، برای او زنده نخواهد شد، در واقع هیپنوتراپیست از طریق ارائه پیشنهاد بهتر، و نه فرمان یا دستور، سعی دارد فرد را آرام کند.
درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم میتواند به تعدیل و بهبود علائم سرطان کمک کندساناز پیرایرانی، روانشناس بالینی و عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در خصوص اثربخشی هیپنوتیزمدرمانی در کاهش افکار مزاحم و شدت درد در زنان مبتلا به سرطان سینه به خبرنگار ایمنا میگوید: سرطان بهعنوان یک مشکل بهداشت جهانی و در حال گسترش به شمار میرود که تشخیص و درمان آن، فشارهای روانی، اجتماعی و بار اقتصادی زیادی را به دنبال دارد، در بین انواع مختلف سرطانها، سرطان سینه مهمترین عامل نگرانکننده سلامتی در زنان است، زیرا شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان به شمار میرود و به نظر میرسد تا سال ۲۰۳۰، ۳۵ درصد افزایش در میزان کنونی سرطان سینه و بهطور عمده در کشورهای درحالتوسعه ایجاد شود.
وی ادامه میدهد: از آنجا که تشخیص این بیماری شایع، شروع یک دوره پرفشار برای مبتلایان است، در صورت بیتوجهی به وضعیت روانی بیماران، ممکن است منجر به از دست دادن کنترل، درماندگی، افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه و درد شود و چهبسا این عوارض روانشناختی از طریق تأثیر منفی بر ادامه روند درمان و پیگیریهای پس از آن، بقای این بیماران را تهدید کند، با توجه به دلایل فوق نیاز به روشهای رواندرمانی مختلف ضروری است.
این روانشناس بالینی بیان میکند: تشخیص سرطان سینه به خودی خود، میتواند باعث ترس زیاد، ناامیدی و آسیب روانی شود و تمام ابعاد زندگی فرد را به چالش بکشاند، علائم افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه بین ۲۰ تا ۶۶ درصد در زنان با تشخیص سرطان سینه در ۱۲ ماه اول بعد از تشخیص به وجود میآید، همچنین بیماران، افکار مزاحم، تصاویر منفی، خشم، قضاوتهای ناسازگارانه، اجتناب، مشغله فکری اعتقاد به سرنوشت، ناامیدی، احساس بیچارگی و درماندگی را گزارش میکنند که میتواند نقش مهمی در حفظ افسردگی و اضطراب این بیماران داشته باشد.
وی اضافه میکند: امروزه ترکیبی از درمانهای دارویی و روانشناختی با هدف کنترل بیماری و کاهش آسیبهای مربوط به این بیماری در دسترس است، مداخلات روانشناختی برای بیماران دارای سرطان، شامل آموزشهای روانشناختی، مدیریت استرس شناختی رفتاری، درمانهای حمایتی، درمانهای شناختی، آموزش آرامسازی عضلانی، آموزش مهارت حل مسئله، مهارتهای اجتماعی، پسخوراند زیستی، فعالسازی رفتاری، ذهنآگاهی است که در این زمینه رویکردهای شناختیرفتاری بیشترین شواهد را به خود اختصاص دادهاند و از طریق بازسازی شناختی، شناختهای ناسازگار بیماران دارای نشانههای اختلال استرس پس از سانحه و درد را تحت درمان قرار میدهند.
پیرایرانی میگوید: هیپنوتیزمدرمانی شناختی، درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم است که بر تحریفهای شناختی، خود هدایتگری منفی، افکار و باورهای خودکار منفی، طرحوارهها و نشخوارهای منفی تأثیر میگذارد و میتواند در اصلاح کردن شناختهای مرکزی که حول محور هویت فردی، خود پنداره و قواعد ذهنی ناکارآمد، سودمند باشد.
وی ادامه میدهد: هیپنوتیزمدرمانی شناختی شامل چند تکنیک اساسی است که میتوان از آنها برای انواع مشکلات از جمله آرامسازی (آرمیدگی) بهعنوان مهارت کنار آمدن که برای کاهش استرس و اضطراب سودمند است، استفاده کرد، از این رو درمان تلفیقی با هیپنوتیزم تا ۷۰ درصد از درمان شناختیرفتاری مؤثرتر است.
این روانشناس بالینی توضیح میدهد: یک مطالعه مروری نظاممند که اثربخشی هیپنوتیزم در سرطان سینه را در ۱۳ مطالعهی کنترلشده تصادفی با ۱۳۵۷ بیمار بررسی میکرد، شواهد امیدوارکننده در تأیید اثربخشی درمان با هیپنوتیزم و نیز هیپنوتیزمدرمانی شناختی ارائه داده است، همچنین در پژوهشی که روی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده بود، مشخص شد که هیپنوتیزمدرمانی شناختی در مقایسه با درمان استاندارد و درمان حمایتی منجر به کاهش معنادار شدت درد میشود.
هیپنوتیزم در تسکین دردهای عصبی ناشی از شیمیدرمانی مؤثر استوی ادامه میدهد: ۴۵ بیمار مبتلا به سرطان، بهمنظور ارزیابی آثار هیپنوتیزم در تسکین درد به دنبال شیمیدرمانی پرداختند، این افراد چهار نوع درمان هیپنوتیزم، رفتاردرمانی شناختی، کنترل توجه و درمان استاندارد را دریافت کردند که از بین این درمانها ملاحظه شد که هیپنوتیزم، بیشتر موجب کاهش درد میشود.
پیرایرانی میگوید: هیپنوتیزمدرمانی شناختی شامل ترکیبی از مواجهه تصویری و موقعیتی، تکنیکهای مدیریت اضطراب مانند آموزش آرامسازی، آموزش تنفس و نیز بازسازی شناختی است و اساس کار این درمان در کمک به بیماران در جهت بازشناسی و تعدیل باورهای منفی و ادراکات درباره خود، دیگران و محیط است، در حقیقت بعضی از افکار و باورهای ناکارآمد در بیماران مبتلا به سرطان مانند احساس گناه، خودسرزنشی و خجالت تحتالشعاع اصلی درمان شناختی قرار میگیرند، همچنین موجب تسهیل پردازش رخدادهای آسیبزا و تجزیه و تحلیل باورهای غیرمفید در بیماران میشود.
وی اضافه میکند: هیپنوتیزمدرمانی شناختی به بیماران کمک میکند که بهطور منسجم، افکار ناکارآمد را با افکار واقعبینانه و مفید جایگزین کنند، در مورد بیماران مبتلا به سرطان سینه به دلیل اضطراب زیاد ناشی از بیماری و بروز خودبهخودی افکار مزاحم، اجتناب و فرار از مقابله با بیماری، تحریکپذیری و بیشبرانگیختگی و نداشتن تمرکز، نیاز به همراهی روش درمانی تسلیبخش دیگری احساس میشود که هیپنوتیزم میتواند روش کمکی مفیدی در تعدیل و بهبود این علائم باشد، بنابراین ترکیب دو درمان رواندرمانی شناختی-رفتاری و هیپنوتراپی، موجب افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی و همچنین کاهش خستگی و ضعف عضلانی میشود.
با این اوصاف، میتوان گفت هیپنوتیزم مانند تماشای یک فیلم هیجانانگیز یا خواندن یک کتاب جذاب است که افراد برای چند ثانیه محو داستان آن میشوند و دیگر متوجه نخواهند بود که در اطراف آنها چه اتفاقی در حال رخ دادن است، این فرایند با اراده و همکاری خود فرد پیش میرود و هیپنوتراپیست تنها او را هدایت میکند تا با ذهنی باز، تمرکز و فکر کند؛ به گفته متخصصان این حوزه، درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم میتواند برای درمان بیماران مبتلا به سرطان و بهبود علائم کند.
کد خبر 717299