مخبری صادق از جمع ارباب عمائم
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۷۰۵۶۹۸
دوستی من و آقای دکتر احمدی نزدیک به نیم قرن عمر و دوام داشته است. سال 1347بود و تازه از شیراز به تهران برگشته بودم. در کارشناسی ارشد در رشتة فیزیک فارغالتحصیل شده بودم اما ممنوعالتدریس بودم و در تهران بیکار..... دکتر غلامعلی حداد عادل رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
ایران آنلاین / گروه اندبشه:
وقتی روزنامة ایران از من خواست در چهلمین روز درگذشت دوست نازنینم، دکتر احمد احمدی، به یاد او مطلبی بنویسم، یادم آمد که در حدود دو سال پیش در مجلسی که از سوی «مجمع عالی حکمت اسلامی» در قم برای بزرگداشت او برپا شده بود سخنرانی کردهام و متن ویرایش شدة آن سخنرانی را دراختیار دارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حقیقت این است که امروز هم، که دیده از دیدارش محروم مانده، اگر میخواستم چیزی برایش بنویسم کمابیش شبیه همین مقاله میشد. افسوسی که امروز در فقدان او بر دل و جان من چنگ میزند، دقیقاً بهاندازة تحسینی است که دیروز در حیات و حضور او بر لب و زبان من موج میزد.
«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ».[1]
دوستی من و آقای دکتر احمدی نزدیک به نیم قرن عمر و دوام داشته است. سال 1347بود و تازه از شیراز به تهران برگشته بودم. در کارشناسی ارشد در رشتة فیزیک فارغالتحصیل شده بودم اما ممنوعالتدریس بودم و در تهران بیکار. در آن سالها، در مؤسسة «در راه حق» در قم، جزوههای کوچکی در معارف اسلامی و احوال پیامبران برای جوانان تهیّه و منتشر میشد که آقای موسوی گرمارودی آنها را در تهران ویرایش میکرد. آقای گرمارودی را دستگیر کرده بودند و آیتالله حاج سیّدمحسن خرّازی از طریق دوست قدیم و همدبیرستانی من، آقای دکتر کمال خرّازی، کار ویرایش جزوات در مؤسسة «در راه حق» را به بنده محوّل کردند. من هم که فرصت و وقت داشتم و علاقهمند به نگارش بودم این کار را با کمال رغبت پذیرفتم. کارهای تبلیغی و فرهنگی دیگری هم در تهران داشتند که بنده تبرّعاً انجام میدادم و ارتباط و اتّصالم را با مؤسسه حفظ میکردم. چنین بود که با آقایان آیتالله مصباح، آیتالله خرّازی، و دکتر احمدی در مؤسسة «در راه حق» آشنا شدم. در سال 1348، تغییر رشته دادم و وارد دانشکدة ادبیات شدم. سال اوّل در رشتة علوم اجتماعی درس خواندم و سال بعد وارد دورة کارشناسی ارشد فلسفه شدم. آقای احمدی هم دانشجوی رشتة فلسفه بودند. با آنکه ایشان یک سال در دورة کارشناسی از من جلوتر بودند، رفاقت ما با سابقة دوستی از قم روز به روز بیشتر شد. از سال 1351، با هم وارد دورة دکتری شدیم و درسهایمان با هم تمام شد و استادان واحدی داشتیم.
در این سالها، مؤسسة «در راه حق» توسعه پیدا کرد و در آنجا دورة تحصیلات عالی فلسفه تأسیس شد. به بنده هم امر شد که در این دوره تاریخ فلسفة یونان درس بدهم. هر دو هفته یک بار به قم میرفتم و در خدمت آقایان بودم و شاهد بودم که با چه تشخیص درستی و با چه ذوق و شوق و همّت و دانش و ایمانی در سالهای قبل از انقلاب، که حتی تصوّر انقلاب هم نمیشد، مؤسسة «در راه حق» را اداره میکردند و توسعه میدادند. خوب به یاد دارم که برای هر کاری، مثلاً برای توسعة کتابخانه یا طرّاحی برنامة درسی، بهرغم فقدان امکانات، چه اندازه تلاش میکردند. اگر تاریخ مؤسسة «در راه حق»، که در واقع مبدأ مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) است، از همان قدمهای اولیه نوشته شود، این تلاش و جدّیّت و ایمان به کار برای همه درسآموز خواهد بود.
در آن سالها، گاهی هم با آقای دکتر احمدی به قم میرفتم و در درس شبهای پنجشنبة مرحوم علامه طباطبایی، که گاهی هم در منزل دکتر احمدی برپا میشد، شرکت میکردم. بعد از انقلاب هم ایشان در ستاد انقلاب فرهنگی بودند و بنده در کارگروههای آن ستاد و، چند سال بعد، هر دو در گروه فلسفة دانشگاه تهران، معلم و عضو هیئت علمی شدیم. در آموزش و پرورش هم سالها با ایشان در امور مختلف همکاری داشتیم و کارهای مشترک زیادی کردیم. چهار سال هم در مجلس هفتم در خدمت ایشان بودم. این همکاری و ارتباط و رفاقت هنوز هم ادامه دارد. در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در شورای تحوّل علوم انسانی هر دو عضویّت و همکاری داریم. با سازمان «سمت» هم، که با مدیریّت ایشان اداره میشود، قرار همکاری داریم برای چاپ کتابهای دانشگاهی شورای تحوّل.
آقای دکتر احمدی را باید بهعنوان یکی از نمایندگان حوزه در دانشگاه شناخت، مخبری صادق از جمع ارباب عمائم؛ فردی که نزد فقها و آیات عظام درس خوانده و شاگرد بیواسطة علامه طباطبایی و دوست نزدیک و یار صمیمی آیتالله مصباح و آیتالله جوادی بوده، و سپس به دانشگاه آمده و فلسفه خوانده است. البتّه آمدن آقای دکتر احمدی به دانشگاه، به معنی اعراض او از حوزه نبود. در همان سالها خیلیها به دانشگاه میآمدند، ولی، حتی اگر عبا و عمّامة خود را هم بهظاهر برنمیداشتند، باطناً از حوزه جدا میشدند، اما آقای دکتر احمدی در دانشگاه به تمام معنا ملتزم و معتقد و وفادار به همة آن چیزی بود که اصول روحانیت اقتضا میکرد؛ بدون کمترین خودباختگی و وادادگی در برابر حالوهوایی که بر فضای دانشگاه حاکم بود. از طرف دیگر نسبت به درسهای دانشگاهی هم نظر تحقیر و نگاه تیره و بدبینانه و لجاجتآمیز نداشت و نمیخواست مخالفت سطحی کند یا آن چیزی را که در دانشگاه فلسفة غرب خوانده میشود بالمرّه منفی بداند. طبیعتی متوازن داشت و برای آموختن و فهمیدن آمده بود؛ طبیعتِ متوازنِ علمیِ معتقد به فلسفة اسلامی و عرفان و حکمت اسلامی و در عین حال جویای معرفت که در فلسفه غرب چه میگذرد.
از این روست که بنده شخص آقای دکتر احمدی را ازجمله مصادیق عینی وحدت حوزه و دانشگاه میدانم که هم در حوزه خوب درس خوانده و هم در دانشگاه. در سالهای دانشجویی ما، استادانمان که تحصیلکردة اروپا بودند و به تمام معنا دانشگاهی بودند، برای ایشان که در کسوت روحانی در کلاسهای دکتری و کارشناسی ارشد حضور پیدا میکردند، احترام قائل بودند.
از امتیازات دیگر ایشان، در کنار حکمت و فلسفه و فقاهت، تسلّطشان بر زبان خارجی و بهویژه انگلیسی است. کسانی که ترجمههای ایشان را خواندهاند یا با اصل تطبیق دادهاند تصدیق میکنند که تسلط ایشان بر زبان انگلیسی و دقّت نظرشان در کار ترجمه تا چه پایه است. کتاب نقد تفکّر فلسفی غرب، اثر اتین ژیلسون، در آن زمان متن درسی دانشجویان فوق لیسانس برای آشنایی با زبان خارجی بود. کتابی در سیصدوسی صفحه از فیلسوفی که جهتگیری فکری او با فلسفة مشاء و فلسفة اسلامی قرابت دارد و مناسب است که همة آثار او ترجمه شود و در مجمع عالی حکمت اسلامی قم جلسات مفصّلی برای شناخت اندیشههای او برگزار شود. ژیلسون یک نوتوماسی است که فلسفة قرون وسطای اروپا را در این دوران احیاء و از آن دفاع کرده است. باری، عنوان اصلیِ آن کتاب The Unity of Philosophical Experience (وحدت تجربة فلسفی) بود و آقای دکتر احمدی این کتاب را پیش از انقلاب با زحمت بسیار و قلمی شیوا و پاکیزه ترجمه کردند و در همان سالها هم منتشر شد. وقتی که کتاب آمادة انتشار بود به من گفتند که اگر من عنوان این کتاب را وحدت تجربة فلسفی بگذارم، در زبان فارسی معلوم نمیشود که مقصود چیست؛ شما عنوان گویاتری را برای آن پیشنهاد کنید. من به ایشان پیشنهاد کردم که عنوان کتاب را نقد تفکّر فلسفی غرب بگذارند و ایشان هم پذیرفتند. ایشان علاوه بر زبان انگلیسی سراغ زبان آلمانی هم رفتهاند و، غیر از کتاب نقد تفکّر فلسفی غرب، کتاب تأمّلات در فلسفة اولی اثر دکارت و نیز تأسیس مابعدالطبیعة اخلاق کانت را هم عالمانه ترجمه کردهاند. ایشان به دلیل غیرت دینی و اهتمامی که داشتهاند مدّتی مدید را صرف تأمل و تحقیق در ترجمة قرآن به زبان انگلیسی کردهاند و مدّتی هم درصدد بودند که خود ترجمهای از قرآن کریم به زبان انگلیسی بهدست دهند. به هر حال، در ارزیابی و مقایسة ترجمههای انگلیسی قرآن کار زیادی کردهاند و صاحبنظرند.
آقای دکتر احمدی به زبان فارسی هم خیلی اهمیت میدهند و به ادبیات فارسی هم بسیار علاقهمندند. با ادبیات فارسی بهخوبی آشنایند و قدر زبان مادری را میدانند و از جمله استادان و روحانیونی هستند که نسبت به درستنویسی و نگارش بسیار حساساند و در پایاننامههای تحت نظارت خود به نکتههای نگارشی اهمیت میدهند.
بازگردیم به درس فلسفه. آقای دکتر احمدی و بنده، فلسفة کانت را نزد مرحوم دکتر یحیی مهدوی خواندهایم و خیلی هم مفصّل خواندهایم. من سالهاست که کانت تدریس میکنم اما هرچه تلاش میکنم نمیتوانم به آن اندازه که استادان ما به ما درس دادند به دانشجویان خودم درس بدهم. در دورة دکتری، در دو نیمسال، تقریباً همة کتاب نقد عقل محض را که در حدود هشتصد صفحه است خواندیم و نیز کتاب نقد عقل عملی را. وقتی کتابهای آن زمان را نگاه میکنم، میبینم که در غالب صفحات آنها یادداشت دارم. در آن دوره، چهار دانشجو بودیم: بنده و آقای دکتر احمدی و آقای دکتر پورجوادی و دکتر سلمان البدور که بعداً استاد و رئیس دانشگاه اردن شد. استاد ما، همینطور لابشرط، از یکی از ما سؤال میکرد تا متن کتاب را توضیح دهیم و بنابراین همة ما مجبور بودیم که کتاب را از قبل خوانده باشیم. در هر جلسه در حدود بیست صفحه از متن انگلیسی میخواندیم و توضیح میدادیم. چنین بود که آقای دکتر احمدی و من گرفتار کانت شدیم؛ ایشان گرفتار عقل عملی و بنده گرفتار عقل نظری او شدم و اکنون بیش از چهل سال است که این گرفتاری ادامه دارد.
آقای دکتر احمدی، با آشنایی با افکار دکارت و کانت و سایر فیلسوفان، غیر از درسهای معمول در دانشگاه، فلسفة تطبیقی هم درس دادهاند و حاصل افکار و مطالعات تطبیقی خود را در کتاب بنلایههای شناخت عرضه کردهاند. ایشان در مقدمه و خاتمة این کتاب مقصود خود را از تألیف آن بیان کردهاند و، در واقع، چکیدة افکار خود را در کتاب بنلایههای شناخت آوردهاند و بسیار مناسب است که در باب مطالب و مقالات آن کتاب در کلاسهای درس و خصوصاً در محیط فلسفی حوزه بحث و نقد صورت پذیرد. متأسفانه فلسفة تطبیقی در ایران امروز شاکلة درستی ندارد. به اعتقاد بنده به هیچ وجه صحیح نیست که دانشکدهای از دورة کارشناسی ارشد دانشجوی فلسفة تطبیقی بگیرد! چون اگر کسی بخواهد در فلسفة تطبیقی تحقیق کند باید اول در دو حکمت اسلامی و غربی درس بخواند و حدّاقل در هر دو به اندازة دکتری سواد داشته باشد و بعد اینها را با هم مقایسه کند. مگر میشود که از روز اول به دانشجویی که نه این را میداند و نه آن را، محاکمه بین الحکمتین درس بدهند؟ با اینکه بیست سالی است که این رشته در ایران تدریس میشود، به دلیل همین اشکالی که از حیث روش دارد، خیری از آن حاصل نشده و، از این شیوة آموزش فلسفة تطبیقی، محقّق برجستهای برنخواسته است.
باری، آنچه بنده در حدود نیم قرن، از شخصیّت آقای دکتر احمدی دیدهام در درجة اول ایمان و اعتقاد دینی راسخ بوده است. کمال اولی، که بنده در آقای دکتر احمدی سراغ دارم، ایمان و اعتقاد و ثبات قدم در اعتقادات دینی است. این مهمترین خصلت است و، بعد، صداقت و سادگی و سادهزیستی ایشان است. دکتر احمدی با اینکه در دانشگاه به عالیترین مقامات رسیده و در حوزه هم مورد احترام استادان حکمت است، آن صفا و سادگی روستایی خود را حفظ کرده است. هنوز هم وقتی که با هم در جمعهای دوستانه و صمیمی مینشینیم طومار مفصّلی از قصههای طیبتآمیز ملایر خودشان را با شور و حال بیان میکنند. آن چیزی که ما هرگز در ایشان ندیدهایم، تظاهر و ریاکاری و تفاخر و تلاش برای رسیدن به مقام و دنیاطلبی است؛ نه در دورة قبل از انقلاب و نه بعد از انقلاب. آقای دکتر احمدی اصلاً دنبال این نیست که پست و مقام و عنوانی بگیرد یا عنوانی قبل و بعد از اسمش بیاید.
از خصوصیات بسیار ارزندة دیگر ایشان وجدان کاری است. آقای احمدی اگر کاری را قبول کند مو را از ماست بیرون میکشد؛ بهویژه اگر پایاننامه باشد که با دقّت میخواند و از ویرایش لفظی گرفته تا بحثهای فنّی اظهار نظر میکند. ایشان در تدریس و امتحان و پایاننامه در داشتن وجدان کار نمونه است. در تدریس، کمفروشی نمیکند و، در امتحان، ورقه را به دقّت تصحیح میکند. امروز هم که مسئولیت سازمان «سمت» را برعهده دارد، خیلی از کتابهایی را که قرار است چاپ شود، به خانه میبرد و پنجشنبه و جمعه و روزهای تعطیل و شب و صبح خود را صرف خواندن و تصحیح آنها میکند و به مؤلف برمیگرداند. دکتر احمدی دشمن سطحینگری و ظاهرسازی علمی است و اصلاً برنمیتابد که دانشجو یا استادی بخواهد کاری را سرهمبندی کند. ایشان بسیار پرتحمّل و در زندگی کمهزینه و پربازدهاند.
انقلابی بودن ایشان آن گوهری است که بین همة صفات دیگرشان میدرخشد. مسیر ایشان چه پیش از انقلاب و چه پس از آن روشن بوده و هست. از همان روز اول، هر وظیفهای که برعهدة ایشان گذاشته شده از جان و دل پذیرفتهاند. دیروز پیرو بااخلاص امام بوده و امروز پیرو و دوستدار مقام معظّم رهبری هستند. ما در ایشان ذرّهای تردید در درستی راه انقلاب ندیدهایم. هر جا باری زمین بوده و کاری برعهدة ایشان گذاشته شده و به انقلاب مربوط بوده مثل یک وظیفة شرعی آن را بر خود واجب دانسته است. او هر جا که بوده یکی از خدمتگزاران انقلاب بوده است. در نظر و عمل، معتقد به ولایت فقیه و غیرتمند در دفاع از اسلام و انقلاب و غیرتمند در مقابله با انحرافات فکری؛ در مجلس و دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرّس و «سمت» و شورای عالی انقلاب فرهنگی. هر کس آقای دکتر احمدی را میشناسد به خیر و برکت وجود ایشان امیدوار است و کسی را ندیدهام که کینهای از ایشان به دل داشته باشد. خداوند فرزندان با استعداد هم به ایشان داده و بعضی از آنها به جبهه هم رفته و مجروح هم شدهاند. من شاهد بودم که ایشان چه رنجی در مداوای این فرزندان برده است. ایشان، علاوه بر حکمت و فلسفه، در دروس حوزوی و معارف اسلامی هم وقوف دارند که چون در تخصّص من نیست در آن زمینه اظهار نظر نمیکنم. او و امثال او یادگار و آثار بزرگانی چون علامه طباطبایی هستند که هم در تفسیر قرآن و هم در فقه و حدیث و حکمت و عرفان و معرفت سرآمد بودند.
انشاءالله حوزههای علمیة ما بتوانند به برکت انقلاب اسلامی کاری که قبل از انقلاب در حکم استثناء بود، بعد از انقلاب، به قاعده تبدیل کنند تا امثال آقای دکتر احمدی، طبق یک قاعده، بهفراوانی تربیت شوند و ما شاهد این باشیم که حکمت اسلامی، در محافل فلسفی بیرون از حوزه، به زبان علمی و منطقی و بهشیوهای روزآمد و درست مطرح شود و اذهان منصف بتوانند بین این دو میراث بزرگ فلسفی داوری کنند.
[1]. حشر؛ آیه 10.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۷۰۵۶۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منتقدان کاهش حمل بار ریلی صادق نیستند
تین نیوز
در شبکه ریلی که خطوط بار و مسافر مشترک است، ملاک فنی، شاخص کل حمل و نقل است که شامل مجموع نفر کیلومتر و تن کیلومتر است و برخلاف اظهارنظرهای غیرکارشناسی در هر دو سال گذشته با رشد قابل توجه همراه بوده است.
به گزارش تین نیوز از راه آهن جمهوری اسلامی ایران، «مرتضی جعفری» معاون بازرگانی و بهره برداری راه آهن ج.ا.ا با اشاره به اقدامات اصلاحی صورت گرفته در حوزه حمل بار گفت: من از سال ۹۸ مسئولیت معاونت بازرگانی و بهره برداری راه آهن را بر عهده دارم و بهره برداری از شبکه ریلی در ایران بین حوزه بار و مسافر مشترک است.
معاون بهره برداری راه آهن تاکید کرد: مقایسه حمل بار در سال ۹۹ که بعلت کرونا و کاهش شدید مسافر، تقریباً کل ناوگان و خط به حمل بار اختصاص یافت با سالهای دیگر که شرایط حمل مسافر عادی بوده و حتی ناوگان باری هم به حوزه مسافری اختصاص پیدا کرد، منطقی نیست.
جعفری افزود: مقصر دانستن راه آهن دولت سیزدهم درباره کاهش حمل بار ریلی نسبت به سال ۹۹ بی انصافی نسبت به مدیریت راه آهن و بی صداقتی نسبت مردم است. چرا که هر سازمان دارای شاخص های متعددی بوده و سنجش آن بر اساس داده ها و ستانده ها بایستی انجام شود. در راه آهن نیز بررسی شاخصهای لوکوموتیو و زیرساخت و اعتبارات واگذار شده در سالهای مختلف و با در نظر گرفتن اثرات تورمی خود گویای بهبود عملکرد در سرجمع شاخص ها است. فرد منتقدی که هیچ گونه سابقه ای در راه آهن ندارد به دروغ از انتصاب سیاسی یا رفاقتی در راه آهن سخن می راند در حالیکه بر خلاف رویه سابق مدیران عامل، از شش معاون راه آهن پنج معاون حضور دارند. متاسفانه چنین افرادی با کتمان و بعضاً وارونه جلوه دادن حقیقت، کاهش در برخی شاخص های محلی را بزرگنمایی نموده و چشم را بر شاخصهای فنی و مرسوم در راه آهن های دنیا می بندند.
وی با اشاره به ثبت رکورد جدید جابجایی مسافر ریلی گفت: در شبکه ریلی که خطوط بار و مسافر مشترک است، ملاک فنی، شاخص کل حمل و نقل است که شامل مجموع نفر کیلومتر و تن کیلومتر است و برخلاف اظهارنظرهای غیرکارشناسی در هر دو سال گذشته با رشد قابل توجه همراه بوده است.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید