Web Analytics Made Easy - Statcounter

«دشت شقایق‌ها»

نویسنده: محمدرضا بایرامی

ناشر: نیستان؛ چاپ دوازدهم 1397

247 صفحه، 23000 تومان

 

*****

 

"سابقه‌ی خاطره نویسی من تاریخ مشخصی دارد و با شروع جنگ عجین شده. برخی حوادث انگار قبل از آغاز، طلایع خودشان را می‌فرستند. در آستانه‌ی شروع جنگ، سر و پیشانی من خیلی ناجور و به شکل باورناپذیری شکست:

روی سر در مسجد محله‌مان پارچه‌ی سفیدی آویزان کرده بودیم که از اعزام به اردویی خبر می‌داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زمان حرکت بود و من در حال جمع کردن این پارچه، غافل از آن‌که آجر بهمنی تیزی، روی پارچه هست. پارچه را کشیدم. آجر فرود آمد. خون صورتم را پوشاند و شدم سر شکسته! اما اردو چیزی نبود که به راحتی بتوان در آستانه‌ی حرکت، از دستش داد. سر هم که از همان روزها در حال از اهمیت افتادن بود! بنابراین پانسمان سردستی انجام دادیم و راه افتادیم به سوی باغ و یا کاخی مصادره‌ای در حوالی قزوین که مقصدمان بود. هنوز گویا خبری از افراد ذی‌نفوذ و ارگان‌هایی که چنین محل‌هایی را برای خودشان برمی‌داشتند نبود و آن‌ها در اختیار عموم مردم بودند، همان مستضعفینی که آمده بودند وارثان زمین بشوند. یعنی ماها! (آن‌قدر جدی گرفته بودیم قضیه را که کار تراشیده بودیم برای خودمان: کنار محله‌مان و پشت خط راه‌آهن، زمین خالی و بایر افتاده بود. از خود "جوانمرد قصاب" تا خود "شاه عبدالعظیم". روزهایی بود که تو گوش‌مان خوانده بودند مالکیت زمین و سند زدن بر آن، معنی ندارد. زمین از آن خداست و از آن آباد کننده‌اش. ما هم که علاف! پس تصمیم گرفتیم به آباد کردن زمین. برای این‌کار، اول باید سهم خودمان را مشخص و جدا می‌کردیم. برای همین هرکدام، تکه‌ای از آن میراث بزرگ را جدا کردیم و دورش سنگ چیدیم. در آن دشت مسطح، سنگ چندانی وجود نداشت و مجبور می‌شدیم "سفر سنگ"ی طولانی داشته باشیم. گاهی حتی مجبور می‌شدیم دستبرد بزنیم به سنگ‌های کنار ریل. و این جوری بود که زمین‌هامان ابعاد پیدا کرد. بعد دیدیم کوچک است و هی سعی کردیم بزرگ و بزرگترش کنیم. طمع آمده بود به سراغ‌مان! نمی‌دانستیم "یک انسان چه‌قدر زمین می‌خواهد؟" و نمی‌دانستیم نویسنده‌ی بزرگی هست به نام "تولستوی" که قبلاً در این مورد داستانی هم نوشته، بسیار درخشان. هی زمین‌هامان را وسعت می‌دادیم و دشت را از شکل می‌انداختیم با "حصار در حصار"هامان. تا این‌که معلوم شد وارث هر چیزی هم که باشیم، وارث زمین نیستیم.

چیزی نگذشته بود که فهمیدیم خدا زمینش کجا بود و این‌ها صاحب دارند و صاحبان می‌خواهند پدرمان را در بیاورند. بنابراین دست از پا درازتر، زدیم به چاک . فقط ردی از ما بر جای ماند در قالب سنگ چین و عین آن تصاویری که در کتابی از عجایب دیده بودم که گفته می‌شد احتمالاً کار موجودات فضایی بوده‌ بر دشتی از گندمزار)

در طول اردو، تقریباً خون پیشانی‌ام بند نمی‌آمد و در حال برگشت بودیم که فهمیدم عراق به جاهای مختلفی حمله کرده، ساعتی پیش. هنوز نمی‌دانستیم جنگ شروع شده. ما حتی هواپیماهای خودی را که از فرودگاه مهرآباد در می‌رفتند و چیزی شبیه هرکولس بودند، دیده بودیم. به خانه که رسیدیم، با مفاهیمی مثل خاموشی و آژیر قرمز آشنا شدیم. باید کاری می‌کردم به وسع خود. بنابراین، یک رادیوی کوچک خریدم با مارک سیکو و چراغ‌ قوه‌ای که دو باتری بزرگ می‌خورد. روی شیشه‌ی چراغ قوه هم با ماژیک، آرم جمهوری اسلامی ایران را نقاشی کردم.  فکر می‌کردم با روشن کردن چراغ، سایه‌ی الله بر در و دیوار خواهد افتاد. چنین نشد البته. ولی یادداشت نویسی من بیش از سه دهه و تا همین سال‌های اخیر و زمان سوزاند‌ن همه‌ی داشته‌ها، ادامه پیدا کرد و بالغ بر هزاران صفحه شده بود. برخی وقت‌ها فکر می‌کردم شاهکاری اگر بناست داشته باشم، همین‌ها باید باشند. یادداشت‌هایی که به تدریج از ثبت حوادث روزانه گذشته و به سوی ثبت وضعیت روحی و التهابات زمانه می‌رفت.

"هفت‌ روز آخر" و "دشت شقایق‌ها" بخشی از یادداشت‌های جنگی من و متعلق به دوران سربازی هستند که از آن یادداشت سوزان عظیم، جان سالم به در برده‌اند چون سال‌ها قبل از این اتفاق، چاپ شده بودند. "

 

بخشی از مقدمه‌ی «دشت شقایق‌ها»

 

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۷۴۴۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تقاضای پلیس از مردم: از قانونشکنی‌ها فیلم بگیرند

به گزارش خبرآنلاین،سردار علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ درپی دستگیری عامل ضرب و شتم یک شهروند با زنجیر در تهران با نگارش یادداشتی تاکید کرد که در تهران، هیچ مجرمانه‌ای برای قانون‌شکنان به پایان نمی‌رسد. در ابتدای این یادداشت آمده است: « بدون شک فرد اراذل و اوباشی که وقیحانه در برابر چشمان تعداد زیادی از شهروندان اقدام به ضرب و شتم بیرحمانه یکی از مسافران اتوبوس بی آرتی کرده بود هرگز گمان نمی‌کرد که شهروندی مسئول و متعهد در آن شرایط پر از استرس، شجاعانه در حال تصویربرداری از اقدامات مجرمانه اوست و دیری نخواهد گذشت که سردی دستبند همکارانم بر دستهای آلوده‌اش خواهد نشست.»

ایسنا در خبری نوشت:در ادامه این یادداشت آمده است:‌« این اتفاق شیرین توسط کارآگاهان پلیس آگاهی رقم خورد تا بار دیگر به مجرمان و قانون‌شکنان ثابت شود پایتخت جای عرض اندام و اوباش‌گری خلافکاران نیست. اراذلی که گمان می‌کنند می‌توانند آرامش و امنیت شهروندان را با رفتارهای هنجارشکنانه و زیاده‌خواهی‌های خود برهم بزنند، کافی است نگاهی به اخبار حوادث خبرگزاری‌ها وروزنامه‌ها بیاندازند تا با زنجیره‌ای از اخبار کشفیات و دستگیری‌های پلیس آگاهی روبه‌رو شوند.»

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ همچنین نوشت:‌ « شاید شروع یک پرونده با قانون‌شکنی یک مجرم آغاز شود اما این کارآگاهان پلیس آگاهی هستند که پایان بندی آن را با دستگیری متهم مربوطه رقم می‌زنند. افسران شایسته این پلیس در تلاشی بی‌وقفه و شبانه‌روز برای مقابله با جرائم و آسیب‌ها کوچک‌ترین سرنخ‌ها و مستندات را با هدف شناسایی مجرمین و احقاق حق مالباختگان و قربانیان دنبال می‌کنند. اینجانب به عنوان سکاندار پلیس آگاهی پایتخت به استناد عملکرد درخشان همکارانم در پرونده اتوبوس بی‌آرتی و همچنین دستگیری زورگیران اتوبان صدر و بسیاری موارد دیگر این اطمینان خاطر را به شهروندان می دهم که پلیس در مسیر برقراری امنیت و آرامش ساکنان پایتخت از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد و مجرمان بدانند، تعدی به حقوق هر یک از ساکنان پایتخت از سوی کارآگاهان متعهد و غیرتمند پلیس آگاهی بی پاسخ نخواهد ماند.»

ولی‌پور گودرزی در پایان این یادداشت نیز درخواستی را از مردم مطرح کرد و نوشت:‌ « در پایان از شهروندان گرامی دعوت می‌کنم تا در برابر اتفاقات پیرامون خود بی تفاوت نبوده و با مستندسازی از آسیب‌ها و جرائم و قانون‌شکنی‌ها یاری‌گر پلیس در اشراف اطلاعاتی بر اتفاقات پایتخت باشند.»

۲۳۳۲۱۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900712

دیگر خبرها

  • کشف محموله ۲۰۰ میلیاردی پارچه قاچاق در شهرضا
  • فعل خواستن را برای بردن بازی صرف خواهیم کرد
  • با فعل خواستن برای بردن بازی خواهیم کرد
  • مجموعه دفتر یادداشت روزانه داستایوفسکی به چاپ سوم رسید
  • حمله سرمربی والنسیا به داور: به نفع بارسا تصمیم گرفتی!
  • طرح ملی درس عفاف و حجاب در طراحی پارچه و لباس دانشگاه های هنر
  • گواردیولا: مقابل ناتینگهام فارست خوش‌شانس بودیم؛ فقط با مالکیت توپ دوام آوردیم
  • رئیس پلیس آگاهی تهران: مردم از قانونشکنی‌ها فیلم بگیرند
  • پلیس آگاهی: مردم از قانونشکنی‌ها فیلم بگیرند
  • تقاضای پلیس از مردم: از قانونشکنی‌ها فیلم بگیرند