Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارس نیوز»
2024-04-24@18:26:04 GMT

خاطره منتشر نشده شهید همدانی درباره قطعنامه

تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۷۷۰۲۲۲

خاطره منتشر نشده شهید همدانی درباره قطعنامه

به گزارش پارس نیوز، 

در اواخر تیرماه ۱۳۶۶، قطعنامه ۵۹۸ با موضوع خاتمه یافتن «اقدامات نظامی بین ایران و عراق» از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شد.

هدف این قطعنامه تامین منافع ابرقدرت‌ها بود و نه تامین صلح جهانی؛ چرا که در طول هشت سال تجاوز رژیم بعث عراق به ایران، به خصوص در دورانی که مناطق مسکونی و غیرنظامی ایران هدف سلاح شیمایی قرار می‌گرفت، صحبت از تامین صلح نبود و شورای امنیت زمانی درصدد صدور قطعنامه برآمد که منافع کشورهای غربی توسط ایران به مخاطره افتاد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سردار شهید حسین همدانی، از فرماندهان دوران دفاع مقدس، در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است درباره فضای سیاسی منتهی به پذیرش قطعنامه می‌گوید: برای قبول قطعنامه فشارهای زیادی بر ما وارد می‌شد که یک بخشی از آن از زبان دیپلماسی بیان می‌شد؛ رفتارهای دیپلماسی آن موقع گویای این حقیقت است. از طرف دیگر آن سلاح‌های وحشتناک را در دسترس صدام قرار دادند. امروزه خاطرات منتشرشده ژنرال‌های عراقی این‌ها را منعکس کرده‌اند که این امکانات جزو پروتکل و قراردادها بوده است. می‌گفتند می‌خواهند یک سلاح پیشرفته‌ای در اختیار عراق قرار دهند و حتی عنوان می‌کردند که نوعی از بمب اتمی در اختیار رژیم بعث عراق قرار داده و می‌خواهند به او اجازه شلیک بدهند.

  با پذیرش قطعنامه حادثه‌ای رخ داد که آن نیز حمله و تهاجم مجدد و اجرای همان طرح عملیاتی ۱۳۵۹/۶/۳۱ توسط ارتش حزب بعث بود ولی تفاوتی که در این زمان داشت این بود که صدام و حاکمین حزب بعث دیگر نقطه نهایی یا هدف اصلی را تهران یا سقوط نظام نگذاشته بودند بلکه خود ارتش بعث به اشغال و جداسازی و الحاق خوزستان به عراق اکتفا کرده بود و منافقین هم با دو منظور به کار گرفته شده بودند: ۱-این‌ها دیگر مزاحم بودند و می‌بایست یا می‌رفتند و یا کشته می‌شدند، ۲- در داخل ایران به اهداف صدام کمک کنند.

سازمان منافقین برای آینده حکومت صدام به عنوان یک معضل و مشکل بود، لذا صدام می‌خواست آن‌ها را از عراق دور کند و بهترین راهش این بود که آن‌ها را کمک کند تا از مرز عبور کنند و به سوی ایران حمله‌ور شوند، در راستای همان هدفی که در خوزستان داشت.

بدین ترتیب منافقین هم از جبهه غرب با پشتیبانی نیروی هوایی بعث عراق وارد ایران شدند و نهایتاً یک اتفاق بزرگی دوباره در کشور رخ داد و همانطور که بنده و خیلی از بزرگان کشور اعتقاد داریم، امام در پذیرش قطعنامه جام زهر را نوشیدند و با خدا معامله کردند.

خداوند هم بهترین پاداش را به امام داد چون اگر این عملیات یعنی حمله مجدد ارتش عراق و منافقین رخ نمی‌داد، پذیرش قطعنامه آثار سوئی در جامعه داشت.

می‌توان گفت که حداقل خسارت آن تخریب روحیه رزمندگان و مردم بود و از سوی دیگر زبان درازی آن‌هایی که در طول دفاع مقدس علیه جنگ حرف زده و قلمفرسایی کرده بودند، چون این‌ها جنگ و دفاع مقدس را بی‌نتیجه ارزیابی می‌کردند. اما حماسه مردم در عملیات مرصاد و بیرون راندن ارتش عراق و تانک‌ها از جاده خرمشهر بعد از پذیرش قطعنامه، آثار سویی که در روحیه رزمندگان به وجود آمده را جبران کرد و اگر ما می‌رفتیم یک بخشی از خاک عراق را هم اشغال می‌کردیم و حتی بصره را هم می‌گرفتیم و بعد قطعنامه را می‌پذیرفتیم، اینقدر تقویت روحیه به مردم و رزمندگان نمی‌داد.

بعد از عملیات مرصاد بود که صدام و حزب بعث حاضر شد که مذاکره سه جانبه‌ای بین ایران و عراق و سازمان ملل انجام شود و بندهای قطعنامه اجرایی گردد، هرچند که حضرت امام و بسیاری از مسئولان ما با توجه به تجربیات جنگ در ایران و دیگر کشورها آگاه بودند که ما هیچ وقت نباید این انتظار را داشته باشیم که حق و حقوق و خسارت‌های ما را بدهند چنانکه تا امروز که سال‌ها از پذیرش قطعنامه می‌گذرد،  خسارت‌های ما پرداخت نشده است. در حالی که خسارت‌هایی که ارتش عراق بعد از جنگ با ایران، در حمله به کویت وارد کرد، با حمایت آمریکا از کویت این هزینه‌ها را از مردم عراق گرفتند، اما خسارت‌های ما را هنوز پرداخت نکردند.

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: ایران شورای امنیت سازمان ملل تجاوز عراق شورای امنیت کشورهای غربی انقلاب اسلامی حزب بعث جامعه جنگ دفاع مقدس جاده خاک ایران و عراق سازمان ملل حضرت امام حقوق کویت انقلاب اسلامی ایران و عراق تجاوز حقوق شورای امنیت سازمان ملل پارس پارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۷۷۰۲۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران

امروز، ۳ اردیبهشت مصادف است با چهل‌ ‌و پنجمین سالروز شهادت سید محمد ولی قرنی، شخصیتی که نه‌تنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت، بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرح‌هایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح می‌شد، که در پشت این قضیه دست آمریکا بود، به ارتش هویت داد. به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و او را به شهادت رساندند.

زندگی نامه شهید قرنی

‫شهید قرنی سال ۱۲۹۲ خورشیدی، در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گل‌بهار اصفهان و تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان دارالفنون در تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغ‌التحصیل گردید.

فعالیت‌های قرنی قبل از انقلاب ۵۷

قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبه‌های نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ در این سمت بود. در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.

بر پایه اسناد موجود، خرده‌گیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل، از پایان ۱۳۳۵ و در دوران نخست‌وزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولت‌های وقت بود و این انتقاد، با نخست‌وزیری منوچهر اقبال در فروردین ۱۳۳۶ بالا گرفت.

قرنی در مهرماه ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ می‌باشد. در ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دست‌آوردن عنوان معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در ۲۶ بهمن ۱۳۳۶ از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد.

آغاز فعالیت‌ سیاسی

مبارزه سیاسی عمل‌گرایانه سپهبد قرنی از ۱۳۳۶ آغاز شد. او در دوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در ۱۳۳۶ هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند ۱۳۳۶ انجامید.

پس از روشدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در ۳۱ تیر۱۳۳۷، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید.

قرنی در هشتم آذر ۱۳۳۹، پس از گذراندن ۲ سال و ۸ ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی، از ۱۳۴۱ کوشش خود را علیه حکومت بیگانه ‌دوست پهلوی پررنگ‌تر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست.

قرنی و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)

همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) علیه حکومت دست‌نشانده شاهنشاهی پهلوی، آمریکا و اسرائیل و همچنین دلبستگی محمدولی به خواندن کتاب‌های سیاسی و مذهبی، او را به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد.

در همین راستا، به چهره‌های مذهبی؛ همچون آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله سید محمدهادی میلانی نزدیک می‌گردد. به زودی پیوندهای قرنی با آیت‌الله طالقانی، دیدار وی با آیت‌الله میلانی در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و حضورش در برخی نشست‌های مذهبی فاش شد.

ساواک، در پنجم دی‌ماه ۱۳۴۲، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا ۲۰ آذر ۱۳۴۵ در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را می‌پایید.

وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در ۱۴ خرداد ۱۳۴۶، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیت‌های مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیت‌ها خودداری نمایید.»

دریافت درجه سرلشکری با حکم امام خمینی(ره)

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، یعنی روز ۲۳ بهمن، سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری، با حکم امام خمینی (ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد.

نقش سپهبد قرنی در آشوب‌های کردستان

شهید سپهبد قرنی که در جریان آشوب‌آفرینی ضدانقلاب در کردستان توانسته بود جلوی پیشروی آنها را بگیرد، خشم این پادوهای استکبار و سازمان‌های جاسوسی سیاسی آمریکا و موساد اسرائیل را برانگیخت و نخستین شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.

سرلشگر قرنی را ترور کردند

قرنی پس از کناره‌گیری از ارتش در روز ۶ فروردین ۵۸، خانه‌نشین شد و در نهایت در روز سوم اردیبهشت در منزل شخصی خود در خیابان ولی‌عصر(عج) توسط گروهک فرقان به شهادت رسید. حمید نیکنام از اعضای گروهک فرقان ضارب اصلی سرلشکر قرنی بود که دستگیر و اعدام شد. پیکر شهید قرنی نیز در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.

کینه و نفرت گروه‌های چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی به این دلیل بود که در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشف و منهدم کرده بود. این مسأله‌ای نبود که گروه‌های چپ از آن بگذرند، یکی از دلایل اصلی ترور وی از سوی گروهک فرقان با تفکرات التقاطی مارکسیستی عنوان شده است. همچنین بسیاری ترور قرنی را به مسأله ضلع زور از مثلث "زر و زور و تزویر" مربوط می‌دانند.

گروهک فرقان پس از ترور شهید قرنی در بیانیه‌اش، دلایل این ترور را این‌گونه اعلام کرد: «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضدتوحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور سپهبد قرنی بود!».

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، درباره شهادت قرنی می‌نویسد: "سیاست دولت موقت در مقابله با آشوب‌ها و درگیری‌های قومی، حل‌وفصل مسئله از طریق گفتگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامی‌ها و از جمله سرلشکر قرنی که ریاست ستاد ارتش را برعهده داشت، باتوجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانه‌ای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمی‌دیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی برخلاف نظر هیئت با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، به‌عینه دیدیم.

در اثر ابراز همین مخالفت‌ها همراه با فشارهایی که احزاب و گروه‌های عمدتاً چپ‌گرا به دولت موقت وارد می‌کردند، مهندس بازرگان، سرلشکر قرنی را از کار برکنار کرد و به‌جای وی سرلشکر ناصر فربد را برگزید. این برکناری برخلاف ادعائی که می‌شد نه‌تنها آرامشی در حوادث مناطق کردنشین و سایر مناطق به‌وجود نیاورد، بلکه بهانه‌ای به دست گروهک کج‌اندیش فرقان داد که قرنی را متهم به کشتن مردم کُرد کنند و در محکمه‌ای ساختگی او را به اعدام محکوم سازند. درست چند روز بعد از برگزاری رژه بزرگ ارتش، با هجوم به منزلش او را به شهادت برساند.

روایت محافظ و راننده شهید قرنی تنها شاهد صحنه ترور

روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد.

سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند.

قرنی گفت: تو چقدر به این‌ها گیر می‌دهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.

مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.

دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»

براساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلم‌هایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آن‌ها نیز درآمد؛ لذا مهم‌ترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.

سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید».

خدابخش حکیمی-خبرنگار تحریریه جوان قدس

دیگر خبرها

  • بیانیه مشترک امیر کویت و پادشاه اردن با تاکید بر کاهش تنش‌ها
  • امروز همه چشم‌ها به یاد خاطره‌ای سرخ، بارانی شدند
  • حکیم: جهان رژیم اسرائیل را وادار به توقف جنگ غزه کند
  • یا سرم می‌رود یا سر صدام را می‌آورم!
  • درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران
  • تکذیب بیانیه منسوب به کتائب حزب‌الله عراق
  • قابی خاطره انگیز از اردوی مذهبی و تفریحی نوجوانان در شهرک شهید کلاهدوز آزادشهر
  • شهید قرنی نقش مهمی در جلوگیری از تجزیه کشور داشت
  • گرامیداشت یادوخاطره شهدای عرصه هویت ملی سیستان وبلوچستان
  • کارت ورود به جلسه نوبت اول کنکور سراسری منتشر شد