Web Analytics Made Easy - Statcounter

همه فکر و ذکرم تو بودی. بعد از رفتن سیدطاهر، شده بودم سایه‌ات و هرجا می‌رفتی، پابه‌پایت می‌‌آمدم. خوب می‌شناختمت. غم‌هایت، شادی‌هایت، دغدغه‌هایت، سر نترست، خستگی‌هایت، همه و همه را از بر بودم. می‌دانستم چطور لبخند روی لبت بنشانم و خستگی را از جانت درآورم. سیدصباح موسوی نویسنده

ایران آنلاین /    وقتی گفتی «بیا، حاج‌نعیم الهایی یک اسیر عراقی پیدا کرده، با هم ببریدش عقب.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» اخم‌هایم تو هم رفت. نمی‌خواستم در آن شرایط یک لحظه‌ هم از تو جدا شوم، اما فرمانده‌ام بودی. مگر می‌شد حرفت را زمین بیندازم؟ در دلم گفتم جنگی می‌برم‌شان خاتم3 و برمی‌گردم.

 تا مقصد، حواسم پیش تو پرمی‌کشید. هر دو خوب می‌دانستیم عراق قرار است یکی از همین روزها بیاید سراغ جزیره و حالا، همان روز بود. همه می‌خواستند برگردی عقب و تو هم لجبازتر از این حرف‌ها و دلسوزتر از آنکه بخواهی جزیره و نیروهایت را رها کنی.  یاد چند روز پیش افتادم که منتظر حمله عراق بودیم. با شوخی بهت گفتم: علی! تو می‌خواهی خودت را به کشتن بدهی، بده ولی وقتی عراق حمله کرد، من یک لحظه هم تو جزیره وانمیستم! تو خندیدی و گفتی یه رجیندر* بردار بیار بذار اینجا. عراق که حمله کرد من خودم اولین نفر فرار می‌کنم! ولی حالا حتی حاضر نبودی چند کیلومتر عقب‌تر بیایی. هزارجور نقشه در دلم برایت ‌کشیدم. گفتم می‌روم به زور هم که شده با خودم برمی‌گردانمش عقب. حاج نعیم را رساندم خاتم3، او اما از دل من خبر نداشت. گفت: سید، اینجا مناسب این اسیر نیست. برویم هویزه. راه افتادم سمت هویزه. آنها را که پیاده کردم، سریع دور زدم. از روبه‌رو احمد غلام‌پور را دیدم که از جزیره برمی‌گردد. دلم شور افتاد. چرا حاج‌احمد بدون تو برگشته؟ به ماشین گاز دادم. چهار کیلومتر بیشتر به خاتم4 نمانده بود که یک لندکروز از روبه‌رو بهم علامت داد. کنارم که رسید گفت: کجا‌داری می‌ری سید؟! عراق هلی‌برن کرده. جزیره سقوط کرد! عرق سرد بر تنم نشست و اضطراب وجودم را گرفت. ماشین را بردم کنار جاده، پایین پد پارک کردم تا در تیررس نباشد. فکر تو در وجودم جولان می‌‌داد. با دوربین به جلو خیره شدم. دلم می‌خواست با زمین و آسمان بجنگم که چرا قبول کردم بدون تو برگردم عقب. همان‌جا بود که صادقی آمد گفت: علی نیامد! این دو کلمه، آتش به جانم کشید. آخر، کار خودت را کردی؟! همان‌جا وایستادم و با تو حرف زدم و اشک ریختم. تهدیدت کردم و گفتم: فقط تو برگردی عقب، می‌دانم با تو چه کار کنم! گفتم: آن‌قدر اینجا می‌ایستم تا از میان نیزارها پیدایت شود. باز دلشوره به جانم چنگ ‌کشید که اگر برنگردی چه؟ اگر اسیرت کرده باشند؟ یا اگر شهی... نه! فکرش هم برای حال و روز من حرام بود. یاد پاهایت افتادم که همیشه خدا پر از تاول بود و نمی‌توانستی حتی پوتین بپوشی. بهم گفته بودی خیال‌مان که از جزیره راحت شد، برویم تهران برای دوا و دکتر. حالا با آن پاها چطور می‌خواستی از میان آن همه آتش و دود و نیزار تا اینجا خودت را برسانی؟ به خدا التماس کردم تو را برگرداند. جز این آرزوی دیگری نداشتم. *** 10روز دنبالت گشتم. من می‌نویسم 10 روز، تو بخوان 10 سال... از بس که سخت گذشت. با بچه‌ها، گروه تشکیل دادم و برای پیدا کردن نشانه‌ای از تو، زدیم به نیزارها. نی‌ها را دانه‌دانه کنار می‌زدم و اشک می‌ریختم. هزارجور نذر و نیاز در دلم ‌کردم که فقط ردی از تو پیدا شود. قیافه‌ام از دور داد می‌زد چه حالی دارم. موها و ریش‌هایی که دیگر انگیزه‌ای نداشتم کوتاه‌شان کنم و چشم‌هایی که از زور گریه و بی‌خوابی گود افتاده بودند. صدای همه درآمده بود. معلوم بود نگرانم شده‌اند، اما مگر حالم دست خودم بود؟ فقط نشستن و زل زدن به حجم انبوه نیزارها آرامم می‌کرد. پروراندن خیال برگشت تو از میان آنها با همان لبخند همیشگی‌ات و اینکه برای یک‌بار دیگر هم که شده، نامم را با آهنگ صدای تو بشنوم. *** علی! همه این‌ها را گفتم که بگویم چطور رد عمیق عشقت، بر وجودم افتاده است. گفتم که بدانی نبودنت و این سرگردانی بعد از تو چطور مرا از هم پاشاند. همه این‌ها را گفتم تا قسم‌ات دهم به همه لحظه‌های تکرارنشدنی که با هم داشتیم و به جرعه‌جرعه انتظار تلخ و کشنده‌ای که بعد از رفتنت نوشیدم، تا آن دنیا شفاعتم کنی. از رفتنت 30 سال گذشته است. هرچند که غمت هنوز برایم تازه و جاری است. هرچند که دلتنگی‌ها دست از دلم برنمی‌دارند، حتی حالا که می‌توانم بیایم اهواز و کنار مزارت بنشینم. حالا که دیگر حسرت عزاداری کردن برایت در سینه‌ام نیست، باز بی‌قرارم. دلم آرام نمی‌شود جز اینکه هرجایی دنبال نشانی از تو باشم. هرچه کتاب و مقاله این سال‌ها از تو نوشته‌اند، خوانده‌ام. از هر که تو را می‌شناسد، سراغ خاطره‌هایت را گرفته‌ام. صدا و تصویرشان را مصرانه ضبط کرده‌ام. هر عکسی را که ردی از تو دارد در آرشیوم جمع می‌کنم، فقط به عشق یک هدف. غیر از اینکه تو را به دیگران بشناسانم مگر رسالت دیگری دارم؟   پی‌نوشت *قایق موتوری کوچک

 
 

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۷۸۲۶۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عملیات دیسپاچینگ جزیره قشم را حذف کنید

ایسنا/هرمزگان مدیر صنعت، معدن و تسهیل تولید سازمان منطقه آزاد قشم گفت: از مسئولان وزارت نیرو انتظار داریم با توجه به بی‌نیازی این جزیره از مصرف برق سراسری و انتقالی برق مازاد تولیدی قشم به شبکه سراسری کشور، برای تشویق صنایع فعال در این‌ منطقه آزاد، عملیات دیسپاچینگ جزیره را حذف کنند.

 مرتضی صابری امروز هشتم اردیبهشت در جمع خبرنگاران گفت: برق شهرک‌های صنعتی قشم در فصل تابستان با اجرای سیستماتیک دیسپاچینگ توسط وزارت نیرو قطع می‌شود.

اظهار کرد: بر اساس اعلام وزارت نیرو، اجرای دیسپاچینگ در منطقه آزاد قشم همانند سایر نقاط کشور به‌صورت سیستماتیک و با هدف کنترل وضعیت تولید، انتقال و توزیع برق انجام می‌شود.

وی با اعلام اینکه بخش مهمی از برق تولیدی این منطقه به سرزمین اصلی منتقل می‌شود، افزود: قشم با تولید حدود ۷۰۰ مگاوات برق، به یک منطقه مهم تولید کننده برق کشور تبدیل شده و انتظار داریم صنایع جزیره از شرایط برق ماندگار و بدون قطعی برخوردار باشند.

به گفته مدیر صنعت، معدن و تسهیل تولید سازمان منطقه آزاد قشم، حدود دو ماه از تابستان سال گذشته صنایع فعال در شهرک‌های صنعتی قشم به دلیل قطع برق بین دو تا سه روز در هفته بیش از ۴۰ میلیارد ریال ضرر کردند.

مدیر صنعت، معدن و تسهیل تولید سازمان منطقه آزاد قشم تصریح کرد: در دهه نخست تاسیس منطقه آزاد قشم، ۲۴۰ مگاوات برق مورد نیاز جزیره از طریق شبکه سراسری تامین می‌شد اما در دو دهه گذشته این منطقه با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و ایجاد دو نیروگاه بزرگ و دو نیروگاه کوچک، به یک منطقه مهم تولید کننده برق با حدود ۷۰۰ مگاوات تبدیل شده است.

صابری ادامه داد: از مجموع ۷۰۰ مگاوات برق تولیدی قشم، ۳۰۰ مگاوات آن در کل جزیره استفاده و همزمان ۲۴۰ مگاوات برق هم به شبکه سراسری منتقل و در نهایت بخشی از برق تولیدی هم در جزیره ذخیره‌سازی و محبوس می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه از وزارت نیرو درخواست کردیم برای کمک به تقویت برق صنایع قشم مجوز استفاده از برق ذخیره شده و محبوس را صادر کنند، گفت: پاسخ این وزارتخانه با تاکید بر اینکه عملیات دیسپاچینگ سراسری است و باید اجرا شود، منفی بود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • بیگانگان به دنبال فروش سلاح در خلیج فارس هستند
  • مهار تمساح با دستان خالی!
  • بنر توهین‌آمیز در دستان دومفریز؛ جشن قهرمانی اینتر، رقیب همشهری را عصبانی خواهد کرد
  • قتل سه نفر از اعضای یک خانواده با سلاح شکاری
  • نشان طلای رقابت‌های جام جهانی در دستان دختر چهارمحال و بختیاری
  • دستان شگفت انگیز مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی
  • دستگیری قاتل ۳ عضو یک خانواده در شادگان
  • دستگیری قاتل سه عضو یک خانواده در شادگان
  • عملیات دیسپاچینگ جزیره قشم را حذف کنید
  • قاتل سه عضو یک خانواده در شادگان دستگیر شد