خواب آرام در رختخوابی گرم و نرم برای خیلیها امری عادی و برای عده بیشتری چیزی عجیب و رؤیایی و دست نیافتنی است. داشتن یک تختخواب برای بسیاری از کودکان در این کره خاکی یک وسیله لوکس محسوب میشود. رقیه بهشتی مترجم
ایران آنلاین / اما برای بسیاری از کودکانی که در طبقه پایین جامعه زندگی میکنند داشتن یک تحتخواب یک رؤیا و یک آرزو است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کودکانی که دنیای کودکیشان بدون داشتن تختخواب به پایان میرسد. این سرگذشت مشترک تعداد زیادی از کودکان ایالت اوهایوی امریکا است که شبها روی زمین میخوابند. اما مردی از این ایالت تصمیم گرفت تا آخر عمر برای بچهها تختخواب بسازد و آنها را خوشحال کند. مردی که شغل پُردرآمدش را رها کرد و همراه خانوادهاش تختخواب میسازد و برای بچههای نیازمند در نقاط مختلف کشور میفرستد. مردی که میگوید به خاطر شادی بچهها و دیدن لبخندشان حاضر است هر کاری بکند. او این روزها به یک قهرمان تبدیل شده است. قهرمانی که آرامش را به کودکان محروم هدیه میکند. پروژه کوچک و ساده برای کمک به خانوادهای نیازمند باعث شد تا مسیر زندگی لوک مایکلسون و خانوادهاش به کلی تغییر کند. سال 2012، او و خانوادهاش تصمیم میگیرند تا برای خانواده فقیری که بچههای آنها روی زمین میخوابیدند، تختخواب چوبی درست کنند. اتفاقی که مسیر زندگی این خانواده را کاملاً تغییر میدهد و قلبهایشان را سرشار از شادی میکند. مایکلسون در این رابطه به خبرنگار سیانان میگوید: «ما متوجه شدیم که در محلهمان خانوادهای نیازمند زندگی میکند و دختر کوچولوی این خانواده شبها روی لباسهایش میخوابد. وقتی به دیدنش رفتیم او را دیدیم که لباسهایش را کنار هم میچید و مثل پرندهای برای خودش لانه درست میکرد و روی آنها میخوابید. این تختخواب او بود. دیدن او مثل پرندهای غمگین روی چند لباس پیچیده شده لای یکدیگر مرا شدیداً تحت تأثیر قرار داد. همان لحظه تصمیم گرفتم برای این پرنده کوچک کاری کنم. نجاری بلد نبودم، اما میخواستم خودم برایش تختخواب بسازم. پس نهایت تلاشم را کردم و موفق شدم تختخوابی برایش بسازم. وقتی آن را تحویل دادیم، برق شادی را میشد در چشمهای دخترک دید. تخت را در آغوش گرفت و از ته دل خندید. دیدن چنین صحنهای چنان تکانم داد که باعث شد زندگیام را تغییر بدهم.» وقتی مایکلسون فهمید چنین بچههایی در کشور زیاد هستند تصمیم گرفت انجمن غیرانتفاعی «خواب در آرامش بهشتی» را راهاندازی کند. انجمنی که قرار بود تختخواب چوبی بسازد و به بچههای نیازمند در نقاط مختلف کشور اهدا کند. او با یادآوری آن روز خاص میگوید: «آن دختر کوچک چشم مرا به جهان اطراف باز کرد. او کاری کرد که به دنیا متفاوت نگاه کنم. یادم میآید وقتی به خانه برگشتم مدتی ساکت در گوشهای نشستم و به خودم گفتم: مطمئنی میخواهی این کار را کنی؟ مطمئنی پشیمان نمیشوی؟ اما تنها چیزی که فهمیدم این بود که فقط میخواهم این کار را بکنم. دلم میخواست تا آخر عمر فقط تختخواب بسازم.» مایکلسون که حالا 41 ساله است در اوهایو متولد و بزرگ شده است. او شغل پُردرآمدی داشت، مربی ورزشی بچهها و عاشق ماهیگیری بود. علاوه بر این، او مردی معتقد است که منظم به کلیسا میرود. زندگی خوب و آرامی را سپری میکرد تا آن دختر کوچک، آن پرنده غمگین، وارد زندگیاش شد و همه زندگی او را تغییر داد. حالا زندگی ایده آل و شگفت انگیز برای او معنای دیگری میدهد. حالا لبخند کودکی که با خوشحالی روی تختش میخوابد، او را شاد میکند. مایکلسون میگوید: «آن روز که فهمیدم خانوادهای نیازمند در محلهمان زندگی میکند که قدرت تأمین خوراک و پوشاک برای بچههایش را هم ندارد و درک کردم که تختخواب وسیلهای لوکس برایشان محسوب میشود، شوکه شده بودم. اینکه در این دنیا هنوز آدمهایی زندگی میکنند که از عهده نیازهای اولیه خود برنمیآیند.» او که چیزی از نجاری بلد نبود، با کمک گرفتن از دفترچههای راهنمای نجاری، کتابهای مرتبط و شبکههای اجتماعی دست به کار شد. از تخت دخترش بهعنوان الگوی ساخت تخت استفاده کرد. مقداری تخته چوب و وسایل لازم را خرید و دست به کار شد. در طول تعطیلات، از اعضای خانواده و دوستانش کمک گرفت تا تختخواب را هر چه زودتر بسازد و تحویل پرنده کوچولوی غمگین بدهد. او میخواست هر چه زودتر آن دختر را خوشحال کند. وقتی خبر این کار ارزشمند او در محله و منطقه پخش شد، عدهای داوطلب شدند تا در این کار او را همراهی کنند. عدهای هم کمک مالی کردند. همراهی مردم، مایکلسون را بسیار خوشحال کرد. او میگوید: «چنین چیزی باعث شد تا کار را ادامه بدهم. وقتی مردم از من حمایت کردند، احساس کردم این وظیفهای است که بر دوش من قرار دارد و باید آن را انجام بدهم. در اولین پروژه و در گاراژ خانهام، 11 تختخواب ساختیم و تحویل کودکان نیازمند دادیم. سال بعد، 15 عدد ساختیم. سال بعد تعدادشان را دو برابر کردیم. سال گذشته 612 عدد تخت ساختیم و این روند رو به رشد را امسال هم ادامه دادهایم.» انجمنی که مایکلسون تأسیس کرد، امروز دورههای آموزشی رسمی نجاری برگزار میکند تا کسانی که دوست دارند این کار را در شهرشان انجام بدهند، اصول را یاد گرفته و با سرعت بیشتری تخت بسازند و در نتیجه، بچههای بیشتری خوشحال شوند. شعار انجمن این است: «در شهر ما، هیچ کودکی روی زمین نمیخوابد» تا امروز این انجمن بیش از 1500 تخت ساخته و به نقاط مختلف کشور فرستاده است. حالا شبها بچههای بیشتری با خوشحالی سر بر بالین میگذارند و به خواب میروند. اما در این مسیر مایکلسون با یک دوراهی سخت رو به رو شد: در حرفهاش پیشرفت کند یا دلش را به انجمنی که تأسیس کرده ببندد و آن را گسترش بدهد. او دومی را انتخاب کرد و از کسب در آمد زیادی که قبلاً داشت به درآمد ناچیز رسید. اما هیچ وقت از انتخابش پشیمان نشد. هیچ وقت پشت سرش را نگاه نکرد و فقط به جلو قدم برداشت. او میگوید: «آن لحظه تنها چیزی که دلم نمیخواست پول بود. دیگر دغدغه پول نداشتم. حالا چیز دیگری به من آرامش میداد. نمیتوانستم آرامش را به خاطر پول نابود کنم. برای همین با خوشحالی انجمن را انتخاب کردم تا بتوانم به اهدافی که برایش تعیین کرده بودم برسم. چیزی که من به آن نیاز داشتم دیدن صورت شاد بچهها بود. میدانستم میتوانم این شادی را به آنها هدیه بدهم. دلم میخواست زندگیام را وقف آنها کنم. من برای شادی بچهها هر کاری میکنم.» وقتی خبرنگار سیانان درباره کنار گذاشتن شغلی که داشت از مایکلسون پرسید، جواب داد: «من 18 سال پیوسته کار کردم تا زندگی فوقالعادهای برای خانوادهام فراهم کنم. در ابتدای راه فکر میکردم که کنار شغلم میتوانم انجمن را بگردانم. اما کم کم احساس کردم که دلم میخواهد فقط برای انجمن و برای بچهها کار کنم. میخواستم حوزه فعالیتم را گسترش بدهم و بچههای بیشتری را خوشحال کنم. همسر و بچههایم نیز پشتیبانم بودند و پا به پایم کار میکردند. ما خانوادگی عاشق این کار شده بودیم. البته من خوش شانس بودم که یک شرکت شغلی پیشنهاد داد که وقت کمتری از من میگرفت. حالا من بیشتر وقتم را در انجمن سپری میکنم. شرکت جدید علاقه مرا به کار برای بچهها درک میکند.» واکنش بچهها با دیدن تختهایشان، مایکلسون را بسیار تحت تأثیر قرار میدهد. «وقتی به آنها میگوییم این تخت توست، مال توست، دارایی توست، آنها بهت زده نگاه میکنند. باورشان نمیشود. بچههایی که تا شب قبل لباسهایشان را در میآوردند و روی آنها میخوابیدند، حالا تختی گرم و نرم دارند که فقط برای خودشان است. ما اینجاییم تا این کودکان خوشحال باشند.» خیلی از این بچهها با اصرار از مایکلسون و گروهش میخواهند که به آنها اجازه بدهد در ساخت تخت برای بچههای دیگر کمک کنند. حس مالکیت، حس مسئولیت و حس یک خواب آرام برای آنها فوقالعاده و باورنکردنی است و برای همین دوست دارند جواب چنین محبتی را بدهند. مایکلسون معتقد است که داشتن تخت به بچهها یاد میدهد مراقب داراییهای زندگیشان باشند، ارزش کار دیگران را بفهمند، اعتماد به نفس پیدا کنند، در آینده به دیگران کمک کنند و مهمتر از همه شبها با خوشحالی به خواب بروند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۷۸۲۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنکور سراسری ۱۴۰۳ با آرامش برگزار شد
به گزارش خبرنگار مهر، سپهر خلجی امروز جمعه ۷ اردیبهشت در حاشیه بازدید از حوزه امتحانی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در نوبت اول کنکور سراسری ۱۴۰۳ در جمع خبرنگاران افزود: شرایط خوب و مطمئنی برای خانواده ها و داوطلبان ایجاد شده تا داوطلبان در آرامش در کنکور شرکت کنند.
وی افزود: تمام اخبار و شواهد هم نشان می دهد امسال نسبت به سال های گذشته با تدابیری که اندیشیده شده شرایط خوبی برقرار است.
خلجی افزود: متاسفانه در سال های گذشته حاشیه هایی درست میشد و خوشبختانه دوستان سازمان سنجش تدابیری در این زمینه داشته اند که داوطلبان در زمان اعلام نتایج نسبت به تلاشی که کرده اند ثمره کار خود را ببینند.
کد خبر 6088892