پایان دردهای «لقمان وحید»/ بیمارستان قبول کرد به کولبرِ بدون پا تخفیف بدهد
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۸۳۸۷۴۷
به گزارش خبرنگار ایلنا، «لقمان وحید» کولبر است؛ کولبری سی و چند ساله؛ اهلِ «شین آباد» پیرانشهر؛ ماجرایش شاید برای خیلیها تکراری باشد؛ کولبری جوان بدون بیمه و خدمات حمایتی که چند ماه پیش از این، روی مین میرود و یک پایش را از دست میدهد و چشمانش نیز به شدت آسیب میبیند. کمیسیون ماده یک، هیچ خسارت یا غرامتی به او نمیپردازد؛ تشخیصِ کمیسیون این است که این کولبر بینوا، غیرقانونی ردِ مرز کرده و بنابراین ماهیتاً مرتکب جرم شده؛ پس قرار نیست برای رفتن روی مین که از ادوات بازمانده از هشت سال جنگ است، ریالی به او پرداخت شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از قطع پا، پزشکان متخصص لقمان را معاینه کردهاند و گفتهاند که باید عمل قرنیه چشم انجام شود و گرنه کلاً بینایی را از دست میدهد؛ این عمل بیست و سه میلیون تومان هزینه دارد و باید این مبلغ «نقد» به حساب بیمارستان واریز شود.
لقمان برای تامین این مبلغ، دشواریهای بسیار میکشد؛ نه بیمه تامین اجتماعی ندارد و نه قرار است از وعدههایی که همواره برای بهداشت رایگان دادهاند، چیزی نصیبش شود. اگر او یک بیمه سادهی تامین اجتماعی داشت، نیاز نبود این قدر برای تامین هزینههای جراحی دوندگی کند؛ خیلی راحت به مراکز ملکی تامین اجتماعی مراجعه میکرد و از خدمات درمانی رایگان بهرهمند میشد؛ اما حالا دستش از زمین و زمان کوتاه است؛ نه کارگر محسوب میشود که بتواند از مزایای حداقلیِ درمانى کارگران استفاده کند و نه کارمند دولت است که لااقل بیمه تکمیلی داشته باشد.
بگذریم که براساس اصل ۴۳ قانون اساسی، بهداشت و درمان و آموزش و پرورش باید برای عموم مردم رایگان باشد. چراکه این «باید» هم مثل خیلی از بایدها و الزامات دیگر، به فراموشی سالها و دههها سپرده شده است؛ حقوق اساسیِ مردم در قانون اساسی؛ درش را قفل زدند و کلیدش را در چاه غفلت و فراموشی انداختند.
همسر لقمان وحید هم مثل خودش کارگر است؛ دقیقاً مثل خودش یک کارگر بی نام و نشان، بیحقوق و بیپشت و پناه؛ خدیجه کشاورز است؛ روزی چهل هزار تومان درآمد دارد بدون بیمه و مرخصی؛ همین پول را هم با تاخیر میپردازند؛ باید کاشت و داشت و برداشت تمام شود تا با کارگران کشاورز تسویه حساب کنند. او هم خیلی نگران همسرش است؛ میگوید: بدون چشم، بدون پا، دیگر زنده نمیماند؛ امیدی برای زنده ماندن ندارد.
بنابراین لقمان راهی برای تامین هزینه عمل جراحی ندارد؛ پدر و برادرهایش هم مثل خودش کولبر هستند که البته در سال جدید بعد از بسته شدن مرزهای کولبری، از کول بُردن هم افتادهاند و بیکار شدهاند؛ با این حساب در ماههای گذشته، کل خانواده لقمان یک ریال هم درآمد ثابت ندارد؛ چطور باید هزینه بیمارستان جور شود؟
لقمان از همه جا مانده، دست به دامان فعالان صنفی و مدنی میشود؛ همه دست به دست هم میدهند و برایش پول میفرستند؛ در طول یکی، دو هفته، هجده میلیون تومان جمع میشود ولی کافی نیست؛ بازهم پنج میلیون تومان کسری دارد.
این کولبر شینآبادی چه میتواند بکند؟ نه سرمایهای برای فروش دارد؛ نه ملکی نه اتوموبیلی؛ حتی یک دوچرخه هم ندارد؛ همین مبلغ پول را که با زحمت بسیار جمع شده، برمیدارد و به بیمارستان میرود؛ اما باز هم او را عمل نمیکنند؛ میگویند باید بیست و سه میلیون تومان را نقد به حساب بیمارستان واریز کنی و بعد بستری شوی برای عمل.
اگر عمل جراحی قرنیه انجام نشود، این کولبر به همین زودیها سوی چشم را از دست میدهد؛ علیل شدن و قطع پا به کنار، کوری دیگر موضوعی علیحده است؛ چه باید بکند؛ به کجا باید مراجعه کند؛ در روزهای گذشته هزاران بار با استیصال تام میپرسد: میتوانید مرا به جایی معرفی کنید که کمکم کنند؟ آیا بازهم آدرسی، شمارهای از انجمنهای مدنی و خیرین دارید که بشود از آنها کمک گرفت؟ بازهم کسی هست که بشود دست به دامنش شد؟
در نهایت، با رزیدنت اتاق عمل بیمارستان فارابی تماس میگیرم؛ تماسی با هزاران بیم و امید؛ مثل تاس انداختن بدون اینکه بدانی چه پیش خواهد آمد.
«شاوش رحمانزاده» رزیدنت اتاق عمل، با مهربانی پاسخ میدهد؛ شرایط لقمان را تایید میکند؛ اما میگوید اولِ کار هزینه بیمارستان 28 میلیون تومان تعیین شده بود که ما از سهم بیمارستان پنج میلیون تومان تخفیف دادیم و قرار شد بیست و سه میلیون تومانِ باقیمانده را بپردازد که این مبلغ بیشتر سهم پزشک متخصص است و دستِ بیمارستان نیست؛ اما متاسفانه به دلیل عدم تامین هزینه، عمل انجام نشد.
به رحمانزاده در مورد شرایط لقمان میگویم؛ از استیصالش، از اینکه اگر عمل نکند، زندگی خودش و خانوادهاش نابود میشود؛ اینکه به شدت مضطرب کوری است؛ شرایط لقمان را درک میکند؛ میپذیرد کمک کند؛ همکاری میکند و در نهایت موافقت میشود که بیمارستان بازهم به او تخفیف بدهد؛ پنج میلیون تومان تخفیفِ دوباره...
این، خیلی خوب است؛ پنج میلیون تومان میتواند زندگی یک خانواده مرزنشین را متحول کند؛ این پذیرش بیمارستان، این تخفیف دوباره یعنی نور و روشنی برای چشمهای کولبری تنها و درمانده؛ این پنج میلیون تومان تخفیف، یعنی امید به آینده به خانواده درمانده و گرفتار شینآبادی برمیگردد؛ آری امید به خانهای روستایی در شینآباد، دوباره در میزند و داخل میشود.....
لقمان که گوشی را برمیدارد ابتدا صدایش گرفته است؛ انگار به ته خط رسیده اما خبر را که میشنود نزدیک است از خوشحالی بال دربیاورد؛ همه چیز به یک باره عوض میشود؛ همه جا روشن است؛ غم جای خودش را به شادی میدهد، تاریکی به نور و انگار از همین الان چشمهای لقمان دیگر میبیند؛ صدایش دیگر گرفته نیست: «شنبه بروم بیمارستان بخوابم دیگر؟»
گزارش: نسرین هزاره مقدم
منبع: ایلنا
کلیدواژه: کولبران قربانیان مین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۳۸۷۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تخفیف نفت ایران چقدر است؟
خبرگزاری فارس در مطلبی مدعی شد که تخفیف نفت ایران کمتر از ده درصد است.
این خبرگزاری نوشت: درحالی یکی از نمایندههای سابق مجلس ادعا کرده ایران نفت خودش را به حراج گذاشته است که حتی رسانههای غربی نیز به کاهش رقم تخفیف و در نتیجه افزایش درآمدهای نفتی ایران اذعان کردهاند.
«ما نفت نمیفروشیم بلکه مال دزدی را به حراج گذاشتهایم»، این اظهارنظر غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی نماینده سابق مجلس و البته ردصلاحیت شده در دوره فعلی است که در روزهای گذشته در فضای مجازی به خصوص در رسانههای فارسیزبان وایرال شده است.
وی در توجیه ادعای خود ادامه میدهد که بعد از جنگ اوکراین و اعمال سقف قیمت ۶۰ دلاری برای صادرات نفت روسیه، روسها نفت خود را زیر قیمت ۶۰ دلار میفروشند و برای نفت ایران این قیمت پایینتر است.
اما آنچه این فارغالتحصیل رشته عمران در گرایش خاک در تحلیل بازار جهانی نفت توجه نکرده؛ این است که سیاست سقف قیمتی غرب در مقابله با روسیه کاملا شکست خورده به طوری که در رسانهها و موسسات غربی نیز بارها به این موضوع اذعان شده است.
اذعان موسسات غربی به شکست سقف قیمت ۶۰ دلاربه عنوان مثال خبرگزاری رویترز در ماه مارس سال جاری میلادی در گزارشی تیتر میزند: «فقط کاهش قیمت نفت میتواند ولادیمیر پوتین را متوقف کند» و مینویسد که اکنون نفت اورال روسیه بشکهای ۷۱ دلار صادر میشود که بالاتر سقف قیمت ۶۰ دلار است، رقمی که البته در ماه سپتامبر به حدود ۸۴ دلار رسید. در واقع فقط اگر قیمت جهانی نفت کاهش یابد، اروپاییها میتوانند خوششانس باشند.
همچنین بررسی قیمت نفت صادراتی روسیه به هند نیز نشان میدهد که در همه ماههای بعد از دسامبر ۲۰۲۲ (به جز ژانویه ۲۰۲۳) این رقم بالاتر از سقف قیمتی ۶۰ دلار به ازای هر بشکه بوده و حتی در ماه اکتبر سال گذشته به بیش از ۸۴ دلار افزایش یافته است.
این اتفاق درحالی رقم میخورد که هند نسبت به چین در همراهی بیشتری با سیاستهای تحریمی غرب قرار دارد، دو کشوری که در شرق آسیا اکنون جایگزین بازار نفت روسیه در اروپا شدهاند.
همچنین رویترز با استناد به گزارش بانک مرکزی روسیه اشاره میکند که روسها تقریبا همه نفت خود را بالاتر از سقف قیمت فروختهاند و اعمال سقف قیمت تنها باعث شده که نفتکشهای بیشتری به ناوگان سایه روسیه بپیوندند.
تخفیف نفت ایران چقدر است؟اما در کنار اذعان همه موسسات خارجی بر ناکارآمدی سیاست سقف قیمت، باید توجه داشت که در حال حاضر مقصد اصلی صادرات نفت ایران پالایشگاههای خصوصی چین است و عمده فروش نفت روسیه از اروپا به هند تغییر پیدا کرده و در بازار چین نیز روسها در بازار رسمی پالایشگاههای دولتی این کشور حضور دارند، در نتیجه رقابت ایران و روسیه به دلیل تفکیک بازارها به حداقل ممکن رسیده است.
هر چند در شرایط تحریم و به دلیل ایجاد ریسک، هزینه صادرات نفت ایران در قالب تخفیف بیشتر میشود، اما این رقم به هیج وجه به معنای حراج نیست، به گونهای که حتی خبرگزاری رویترز نیز در یک عقبنشینی منطقی، رقم تخفیف هر بشکه نفت ایران را در حدود ۵.۵ الی ۶.۵ دلار و حتی در برخی معاملات به میزان ۴.۵ تخمین میزند.
با توجه به قیمت ۸۳ دلاری نفت ایران، این میزان تخفیف کمتر از ۱۰ درصد و حتی نزدیک ۵ درصد از بهای نفت کشور میباشد که در شرایط بازار امری طبیعی است کمااینکه کشورهای غیرتحریمی نیز در برهههایی حاضر به ارائه تخفیف برای افزایش فروش و درآمدزایی نفتی شدهاند.
درآمد ۳۶ میلیارد دلاری ایران از فروش نفتنکته جالب اینکه این نماینده اسبق مجلس ادعا میکند که درآمد سالانه نفت ایران ۲۲ میلیارد دلار است درحالیکه این رقم باید بیش از ۴۰ میلیارد دلار باشد. البته کافی است که به آمار گمرک ایران مراجعه کنیم که بر مبنای آن درآمد نفتی کشور در سال ۱۴۰۲ معادل ۳۵ میلیارد و ۸۷۰ میلیون دلار بوده است. ظاهرا آقای نماینده سابق علاوه بر مراجع خارجی، حتی آمار داخلی را نیز به درستی بررسی نمیکند.
طبیعتا وقتی مستندات قوی ادعای نماینده سابق را درباره فروش نفت رد میکند، همراهی با وزیر سابق نفت بیژن زنگنه در یکی از اجلاسهای اوپک نمیتواند برای مخاطبان جهت پذیرش حرف قانعکننده نیست.
هر چند همین نشست و برخاستهای سیاسی است که میتواند بر موضعگیریها اثر بگذارد و یا شاید این نماینده سابق وضعیت صادرات نفت در دولت قبل را به دوران حاضر تعمیم داده است.