شایعات ادامهدار سفر ولایتی به مسکو آیا ایران به سمت روسیه غش کرده است؟
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۸۴۷۴۵۳
شایعه تا واقعیت: «نفت در برابر غذا»، «توافق خفت بار»، «مستعمره شدن ایران» و... کلیدواژههایی است که پس از سفر اخیر علیاکبر ولایتی به روسیه در بین رسانههای ضدانقلاب، شبکههای اجتماعی و حتی برخی رسانههای داخلی منتشر شد.
پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه، بسیاری از مخالفین سعی کردند که فشارها علیه جمهوری اسلامی و میزان نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی را افزایش دهند و افکار عمومی را به انحراف بکشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* چرا نماینده ویژه؟
هرچند که دلایل مختلفی درباره انتخاب علی اکبر ولایتی به عنوان فرستاده مشترک مقام معظم رهبری و رئیسجمهور وجود دارد (از جمله: مشاور امور بینالملل بودن رهبر انقلاب، داشتن سابقه طولانی در وزارت خارجه، ارتباط نزدیک با مقامات روسی) اما ضدانقلاب به گونهای شایعه کرده که گویی نماینده ویژه، سمتی مندرآوردی است که ایران آن را به وجود آورده است.
در ادامه نمونههایی از فرستادههای ویژه کشورهای مختلف را مشاهده میکنید:
* مستعمره شدن ایران
همچنین پس از اعلام ولایتی مبنی بر آمادگی روسیه برای سرمایهگذاری تا 50میلیارد دلار در بخش نفت و گاز ایران صحبتهای زیادی مبنی بر مستعمره شدن ایران توسط غربگرایان انجام شد.
* مشابهت سازی وضعیت ایران 2018 با عراق 1995
«نفت در برابر غذا» هم شایعه دیگری بود که برخی رسانهها برای بحرانی نشان دادن کشور و مشابهتسازی وضعیت ایران 2018 با عراق 1995 روی آن مانور دادند. درحالی که اساسا مقایسه ایران با عراق آن روزها شیطنت رسانهای است. روش تهاتر در شرایط تحریم یکی از معقولترین راهحل ها است.
«نفت در برابر غذا» نام برنامهای بود که بر اساس آن در سال 1995 میلادی و بنا بر قطعنامه 986 شورای امنیت سازمان ملل متحد، به عراق اجازه داده شد که برای برآوردن نیازهای روزمره مردم این کشور و به دلیل تحریمهای غرب علیه این کشور، نفت بدهد و برای مردمش غذا بگیرد؛ برنامهای که تا پایان حکومت صدام همچنان برقرار بود. در این برنامه، عراق عملا هیچ اختیاری در خصوص نفت خود نداشت و مجبور به اجرای تصمیمات قدرتهای بینالمللی بود. ضمن آن که اقتصاد این کشور نیز عملا در شرایط فروپاشی قرار داشت.
اما وضعیت در ایران بسیار متفاوت است. بسیاری از محصولات غذایی مورد نیاز کشورمان در داخل تولید میشود. ضمن آنکه گزارشهای گمرک بیانگر آن است که ایران خودش یکی از صادرکنندگان مواد خوراکی و غذایی (مانند سیب زمینی،خرما، هندوانه، کاهو و ...) به روسیه است.
* تامین کالا در ازای نفت موضوع جدیدی نیست
البته شایعه فوق، از این بخش از صحبتهای الکساندر نوآک، وزیر انرژی روسیه گرفته شده که گفته بود: قرارداد تامین کالا برای ایران از سوی روسیه، در عوض دریافت نفت هنوز امکان پذیر است.
اما مراجعه به اصل خبر نشان میدهد که نواک از تمدید 5ساله یک توافقنامه خبر داده؛ یعنی موضوعی که شایعهکنندگان روی آن مانور میدهند، چیز جدیدی نبوده و قرارداد تهاتری «نفت در برابر کالا» از سال 2014 بین ایران و روسیه مطرح بوده است.
* فشار بیبیسی و القای ضعف ایران
همزمان با این شایعات فضای مجازی، بیبیسی فارسی نسز در گزارشی تلاش کرد تا روابط ایران و روسیه را کمرنگ جلوه دهد، و مدعی قمار روسیه و آمریکا بر سر ایران شد. در این گزارش که حسین آقایی آن را نوشته به کرات سعی شده تا به مخاطب القا کند که ایران «عمق استراتژیک»ش را در سوریه از دست داده است. (به طوری که 4 بار از کلیدواژه عمق استراتژیک استفاده شده است).
این رسانه سلطنتی انگلیس حتی مدعی شده که روسیه با آمریکا و اسرائیل توافق کرده تا حضور ایران در سوریه کمرنگ شود که امیرعبداللهیان مشاور امور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی درباره شایعه درخواست روسیه از ایران برای خروج از سوریه گفت: مقامات روس چنین شایعاتی را رد کردند.
گفتنی است ادامه حضور مستشاران ایرانی در سوریه به تصمیم بشار اسد، دولت سوریه و همچنین مقامات ایرانی بستگی دارد. نه روس ها، نه آمریکاییها و نه هیچ قدرت دیگری در جایگاهی نیستند که درباره خروج مستشاران ایرانی از سوریه حرف بزنند یا تصمیم بگیرند.
اما شاید مهمترین نکته مقاله بیبیسی را باید در تلاش آن جهت نادیده گرفتن موضوع اصلی ملاقات اخیر نماینده ایران و روسیه دانست. بیبیسی تمام توان خود را به کار گرفت تا ثابت کند که ملاقات اخیر، نشاندهنده شکست حضور ایران در سوریه و تحمیل هزینههای سنگین بر ایران است. این در حالی است که حتی اگر تنها از بعد اقتصادی نیز به مساله نگاه شود، قرارداد 50میلیارد دلاری ایران و روسیه در صنایع نفتی، یک برد اقتصادی بزرگ برای ایران محسوب میشود. اهمیت این عدد را وقتی میتوان بیشتر متوجه شد که بدانیم روسیه در سال گذشته حتی جزء 15کشور دارای بیشترین تبادلات مالی با ایران نبوده و در سالهای گذشته و در خوشبینانهترین حالت، مجموع تبادلات ایران و روسیه حداکثر به 2میلیارد دلار رسیده بود. جالب است بدانیم که این تبادلات قرار بود طی تفاهمی که در سال 96 منعقد شد، در بلندمدت به 10 میلیارددلار برسد و اکنون صحبت از یک قرارداد 50میلیارد دلاری به میان آمده است. بیبیسی که نمیتوانست این عدد را نادیده بگیرد، سعی کرد خیلی سریع از آن عبور کند و ذهن مخاطب را با موضوعاتی درگیر کند که فقط حدسها و تحلیلهای نویسنده است و واقعیت بیرونی ندارد.
* نه شرقی نه غربی به معنای قطع ارتباط با کشورها نیست
مشی ایران پس از نقلاب اسلامی همواره شعار «نه شرقی نه غربی» بوده و این هرگز به معنای قطع رابطه با کشورهای مختلف دنیا نبوده بلکه به غیر از آمریکا که بدعهدی و خباثتهایش در سال های اخیر و حتی در طول تاریخ اثبات شده ایران مایل به ارتباط با کشورهای جهان بوده است.
مقام معظم رهبری نیز اخیرا در دیدار اعضای هیئت با تأکید بر «لزوم گسترش روزافزون دیپلماسی و ارتباطات خارجی»، تاکید کردند: بهجز موارد معدودی همچون آمریکا، روابط کشور با شرق و غرب باید هرچه بیشتر تقویت شود و تحرک عملیاتی و هدفمند دیپلماسی افزایش یابد.
* واردات ایران از 5 کشور اروپایی بیشتر از روسیه
نکته مهم دیگر آن که ارتباط ایران با روسیه هرگز به معنای وابستگی ما به آن ها نبوده و سطح ارتباطات اقتصادی ما با کشورهای مختلف نشان میدهد که حتی واردات ما از روسیه در سال 96، از هرکدام از کشورهای اروپایی(غربی) مانند آلمان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، هلند کمتر بوده است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۴۷۴۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است
به گزارش جماران، پیتر روتلند، استاد در دانشگاه وسلین و دانشیار مرکز دیویس برای مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه هاروارد در تازه ترین نوشتار برای Responsible Statecraft درباره خطرات توهم فروپاشی حکومت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نوشت:
ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیراً مقالهای را با عنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده و استدلال کرده که مانند حکومت شوروی ، سیستم سیاسی پوتین نیز همیشه در آستانه فروپاشی است. این استدلال بر اساس یک قیاس مستقیم تاریخی به دست می آید. نظام شوروی قوی و تغییرناپذیر به نظر می رسید و عملاً هیچ کس فروپاشی آن را پیش بینی نمی کرد اما فروپاشید. به همین ترتیب، سیستم پوتین قوی و مقاوم به نظر می رسد و کمتر کسی می تواند فروپاشی آن را تصور کند. اما فروپاشی آن نیز رخ خواهد داد.
می توان فهمید که چرا این استدلال برای Foreign Affairs جذاب است. آرزو همیشه مخاطب را جذب می کند: مردم دوست دارند آنچه را که می خواهند بشنوند به آنها گفته شود. شاید بهتر باشد اینطور القا شود که بدون هیچ چشماندازی برای یک ضد حمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریو برای پیروزی اوکراین، فروپاشی رژیم در روسیه است.
قیاس های تاریخی می توانند جذاب اما گمراه کننده باشند زیرا ممکن است توجه ما را بر شباهت های سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوت های ساختاری را نادیده می گیرند. واقعیت این است که چندین جنبه مهم وجود دارد که رژیم پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی قرار دارد.
اولاً، میخائیل گورباچف تنها شش سال در قدرت بود و هرگز نتوانست کنترل مؤثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی و یا بوروکراسی در کل ایجاد کند. در نتیجه، ابتکارات سیاستی او با اجرای مؤثر همراه نشد و او را مجبور به اتخاذ اقدامات رادیکالتر کرد که کل سیستم را بیثبات کرد. در مقابل، پوتین خیلی سریع پس از به قدرت رسیدن در سال 2000، کنترل قوی بر نخبگان رقیب اعمال و «عمود قدرت» را احیا کرد. او 24 سال است که این مسئولیت را بر عهده داشته است و اکثر تحلیلگران موافقند که پایه های نهادی رژیم پوتین قوی است و احتمالاً پس از مرگ بنیانگذار خود ، نیز جان سالم به در خواهد برد. دوم، یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این واقعیت بود که این شوروی در حال مبارزه با یک جنگ غیرقابل پیروزی در افغانستان بود که آن را مجبور به مذاکره با غرب کرد. روسیه در حال جنگ در اوکراین است در حالی که هنوز به پیروزی خود مطمئن است. سوم، اتحاد جماهیر شوروی ورشکست شده بود، کسری تجاری داشت و در خارج از کشور پول قرض می گرفت. اما اکنون علیرغم فشار تحریم های غرب، روسیه در سال گذشته 50 میلیارد دلار مازاد تجاری داشت. اقتصاد برنامهریزیشده شوروی سفت و سخت و گودالی از یارانههای دولتی بود. بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی، روسیه دارای یک اقتصاد سرمایه داری پویا است که به خوبی با اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان آن در دور زدن تحریم های غرب ماهر شده اند. چهارم، اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که 52 درصد جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که روس ها 82 درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند.مسلماً احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف، رهبر چچن را به یک رعیت وفادار مسکو تبدیل کرد، در مورد هر جانشینی صادق است: بهتر است از جریان کمک های مسکو لذت ببرید و لامبورگینی بخرید تا اینکه آواره ای با جیب خالی باشید. چچنی ها از جنگ های اول و دوم درس گرفته اند: استقلال طلبی ارزش تلاش ندارد. هیچ یک از جمهوری های قومی دیگر در فدراسیون روسیه علاقه ای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله 22 آوریل به تالار شهر کروکوس نه تنها یادآور این نکته بود که تروریسم اسلام گرا همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است، بلکه نشان دهنده شکست اطلاعاتی گسترده توسط سرویس های امنیتی روسیه بود. ایالات متحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حمله ای در راه است: آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالن های کنسرت در مسکو قرار می دادند. با این حال، حملاتی مانند کروکوس باعث تغییر رژیم در روسیه نمی شود.
تروریست ها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده اند. این نشان می دهد که 8 میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه هستند. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه با نیروی کار کم، حداقل در حال حاضر از چالش امنیتی آن بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن 2023 یک تحول خارقالعاده بود؛ جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال 2000. ما هرگز نمیدانیم اگر او به کرملین می رسیدچه اتفاقی میافتاد. اگر یوگنی پریگوژین به عقب برنگشته بود، اما به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند چه سناریویی شکل گرفته بود. آنچه ما می دانیم این است که قیام شکست خورد. پریگوژین مرده و دفن شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شد.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما یک امر دور از ذهن باقی می ماند و نمی تواند به عنوان پایه ای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقع بینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری می کند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم اما پوتین (و رئیس جمهور چین، شی جین پینگ) از اشتباهات گورباچف درس گرفته اند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض استوار کند که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد خواهد کرد.