آیا ما سکولار شدهایم؟
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۸۸۰۰۴۷
درست در جایی که ادعا میکنیم همه روابط و مناسبات را از منظر دین میبینیم، از دین قدسی فاصله گرفتهایم. چون دین قدسی چنین ظرفیتی را برای همه مناسبات ندارد و چون ندارد «فهم دینی» را به جای آن مینشانیم. از این رو، اکثر جوامعی که نگاه رادیکال و حداکثرگرایانه به دین دارند زمینه مناسبتری برای عرفی شدن دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران آنلاین / گروه اندیشه:
علیرغم آثار بسیاری که درباره «عرفی شدن» و «سکولاریسم» نوشته و ترجمه شده است اما هنوز به معنای واحدی برای عرفی شدن یا سکولاریسم نرسیدهایم. نمیتوان یکسره سکولاریسم را به معنای حذف دین از عرصه عمومی در نظرگرفت؛ چرا که «حذف» میتواند طیف معنایی گستردهای داشته باشد؛ حذف حداکثرگرایانه، حذف حداقلگرایانه یا حتی میتواند به معنای کاهش نقش دین در عرصه عمومی یا تمایز و تفکیک نهاد دین از نهاد قدرت و سیاست باشد. به این اعتبار نمیتوان معنای واحدی برای سکولاریسم و یا عرفی شدن بیان کرد. هرجا از سکولاریسم سخن به میان آمد، مقصود مخالفت یا ضدیت با دین یا مذهب نیست.
از طرف دیگر، شواهد حاکی از آن است که ما «سکولاریسم» را تنها در معنای سیاسی آن فهم کردهایم؛ این در حالی است که این تلقی از سکولاریسم مربوط به نیمه دوم سده هفدهم است و کمتر از سکولاریسم در اخلاق، معرفتشناسی و حوزههای دیگر بحث کردهایم و باید بپذیریم که امروزه همه ساحات با سکولاریسم نسبت پیدا میکند.
سکولایسم فارغ از ابعاد، دورههای مختلفی نیز دارد؛ نخست، دوره خام و ابتدایی سکولاریسم است که آن را «دوره تفکیک» می نامم. در این دوره، هیچ بحث نظری در مورد سکولاریسم و عرفی شدن نداریم.
دوره دوم، دوره شکلگیری بنیادهای نظری سکولاریسم است که با اصلاحات اجتماعی و سیاسی یعنی با رنسانس آغاز میشود؛ از این رو، در اواخر سده شانزدهم و اوایل سده هفدهم ما به تدریج مسأله قدسیتزدایی و عرفی شدن را شاهد هستیم. علت آن را هم میتوان ظهور پروتستانتیسم دانست.
دوره سوم، متعلق به دوره روشنگری است؛ در این دوره، ما با جریان رادیکال سکولاریسم مواجه میشویم و در همین دوره است که معنای ضدیت با دین شکل میگیرد.
دوره چهارم، دوره معاصر است؛ در این دوره تمام ساحات ما را عرفی شدن فراگرفته است و ما «انقطاع کامل از ساحت قدسی» داریم. به این معنا که امروزه اکثر جوامع در ساحت عمومی از «خرد جدید» کمک میگیرند و آن را منشأ میدانند.
به نظر میرسد همه ما در ایران یکسره با سکولاریسم مخالف هستیم، چون سکولاریسم را جریان ضددینی میدانیم و گاهی در ترجمهها عرفی شدن را انقطاع از حوزه قدسیتی یا حوزه ماوراء معرفی میکنیم. از این رو، ما نخست باید تلاش کنیم معنای درست عرفی شدن را بفهمیم چراکه سکولاریسم به ما میگوید که اگر واجد «دین حداکثری» باشید و همه مناسبات را از منظر دین ببینید، این خود اتفاقا آغاز عرفی شدن دین است، چون دین چنین ظرفیتی ندارد. در این فضا، به جای دین، «فهم دین» مبنای داوری در مناسبات جمعی میشوند.
از این رو، درست در جایی که ادعا میکنیم همه روابط و مناسبات را از منظر دین میبینیم، از دین قدسی فاصله گرفتهایم. چون دین قدسی چنین ظرفیتی را برای همه مناسبات ندارد و چون ندارد شما «فهم دینی» را به جای آن مینشانید. به همین دلیل است که گاهی میگوییم فقهی که ادعای مطلقیت درباره همه مناسبات بشری دارد، به یک امر عرفی و بشری بدل شده است. از این رو، اکثر جوامعی که نگاه رادیکال و حداکثرگرایانه به دین دارند زمینه مناسبتری برای عرفی شدن دارند. عرفی شدن به مثابه این است که به تدریج از خود «دین» به سمت «فهم دینی» حرکت کنیم. اگر ما نتوانیم دین را به «دین حداقلی» فرو بکاهیم حتما عرفی خواهیم شد.
به نظر میرسد اعتدالیترین و بهترین معنا از سکولاریسم در دوره معاصر «کاهش نقش دین در عرصه عمومی» است. این کاهش اساسا به معنای حذف دین نیست، به معنای ضدیت هم نیست؛ بلکه به معنای جا باز کردن برای «عقل بشر» است.
ما از ابتدای انقلاب نگاه کاملا رادیکالی به دین داشتهایم. این نگاه رادیکال اینگونه بود که اگر نماینده ما یک فرد روحانی نباشد او اساسا نباید پارلمان برود، اگر مسئول ما یک فرد روحانی نباشد او نباید متولی مسئولیتی در جامعه دیندار باشد. در حالی که این فهم میتواند نادرست باشد؛ یعنی میتواند فردی دیندار باشد اما در عرصه عمومی «ناکارآمد» باشد، میتواند فردی قائل به تفکیک باشد اما «کارآمد» باشد.
ما همچنان به نظریه حداکثرگرایانه نقش دین در جامعه قائل هستیم. به هر میزانی دین را باور داشته باشیم بیشتر به سمت عرفی شدن حرکت میکنیم، مگر زمانی که «ساحت دین» و «ساحت عرصه عمومی» را از هم مجزا کنیم. در آن صورت است که هرکدام را در جایگاه مناسب قرار میدهیم و میتوانیم بگوییم امر عرفی «امرِ عرفی» است و امر قدسی «امرِ قدسی» است.
به نظر میآید که باید میان عرفی شدن از حیث معرفتشناسانه، جامعهشناسانه، تاریخی، فلسفی و دینی تمایز بگذاریم. اگر ما این تمایزها را قائل نباشیم دچار مشکل جدی خواهیم شد. مسیحیت در این چهارصد سال با چهار جریان؛ «رنسانس»، «اصلاح مذهبی»، «انقلابهای علمی» و «جنبش روشگرایی» مواجه بود؛ اینها بنیانهای سکولاریسم هستند.
برخی بر این باورند که دین ذاتا نمیتواند همه امور اجتماعی را که ما امروز با آن درگیر هستیم، ارتزاق کند چراکه دین کاملا حداقلگرایانه به این امور نگاه میکند. ما نخست باید «نگاه حداقلگرایانه» را بفهمیم بعد فهم جدید داشته باشیم در آن صورت است که میتوانیم وفاق ایجاد کنیم در غیر این صورت شکست خواهیم خورد.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۸۰۰۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رباطدادههای پرسپولیس، یکی هست، سه تا فصل بعد!
به گزارش "ورزش سه" فصل قبل و این فصل برای پرسپولیس از حیث مصدومیتهای سخت فصول عجیبی به شمار میآید چرا که این تیم چهار بازیکن را به خاطر پارگی رباط صلیبی زانو برای ماههای طولانی از دست داد.
از این جمع دو بازیکن جوان بودند و امید داشتند با رسیدن از تیم امید به تیم اصلی شانسی برای بازی کردن پیدا کنند؛ اما دو بازیکن دیگر ملی پوش و شناخته شده به حساب میآمدند و در اوج آمادگی و شرایط خوبی که داشتند از تیم دور شدند.
علیرضا عنایتزاده و علیرضا خدادادی همان دو جوانی بودند که یکیشان فصل قبل دقایقی هم بازی کرد. خدادادی فصل قبل در میانههای فصل مصدوم شد، اما آنقدر دیر تحت عمل جراحی قرار گرفت که حالا زمان بازگشتش با مرتضی پورعلیگنجی که آبان ماه سال قبل رباط داده بود تقریبا یکی شده است.
حالا خدادادی و پورعلیگنجی دو سه روزی است تمرین در زمین چمن را شروع کردهاند. با اعلام پزشکان پرسپولیس دوره بازگشت به ورزش برای آنها از دو سه روز قبل شروع شده که حدود چهار هفته طول میشد، اما بعد از آن دوره بازگشت به مسابقه آغاز میشود که آن هم حداقل دو سه هفتهای زمانبر خواهد بود و با این حساب هر دو بازیکن باید منتظر فصل بعد باشند و با قدرت در تمرینات پیش فصل لیگ بیست و چهارم حاضر شوند.
از بین رباطدادههای پرسپولیس علیرضا عنایتزاده بازیکن خط میانی که خیلی زودتر جراحی شده و دوره توانبخشیاش تمام شده حدودا یک ماهی است که وارد تمریات گروهی شده و در اختیار کادر فنی قرار گرفته اما اوسمار فعلا او را وارد لیست مسابقات تیمش نکرده است.
اما یاسین سلمانی هم نفر دیگری است که شرایطی نسبتا مشابه پورعلیگنجی دارد. سلمانی کمی قبل از پورعلیگنجی تحت عمل جراحی قرار گرفت و دورهای از تمرینات توانبخشی خود را در اصفهان کنار خانوادهاش پشت سر گذاشت، اما حالا ده روزی است که کنار تیم دیده میشود و برنامههای تمرینی خود را در ورزشگاه شهید کاظمی دنبال میکند.
با این حساب یاسین سلمانی هم از فصل بعد در اختیار کادر فنی پرسپولیس خواهد بود. البته تحت شرایطی خاص میشود از این بازیکنان در دو سه بازی آخر فصل جاری پرسپولیس سود برد، اما از آنجایی که این کار پرریسک خواهد بود حضور آنها در تمرینات گروهی و مسابقه به فصل آینده موکول خواهد شد.