Web Analytics Made Easy - Statcounter

اقتصادنیوز: مادر مقاوم و صبور شهر فریدون‌کنار، و افتخار دیار علویان (استان مازندران) خانم شهربانو ثمنی که همسر شهید بزرگوار مشهدی نوروز علی یزدان‌خواه و مادر شهیدان طوبی و خدیجه و قربانعلی ورحیم بود، دعوت حضرت حق را لبیک گفت.به گزارش بلاغ،به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: شهید مشهدی علی نوروز یزدان‌خواه، قبل ازپیروزی انقلاب یک بقالی ساده‌ در فریدون‌کنار مازندران داشت وازاین طریق امرارمعاش می‌کرد، روزی برای شرکت در تظاهرات مردمی برعلیه رژیم شاه درحال خارج شدن ازمنزل بودکه دختر کوچک یازده ساله او "طوبی" می‌گوید "بابا من هم میام" پدر راضی می‌شود تا طوبی را بهمراه خود ببرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در همین لحظه مادر طوبی(شهربانو) که درگوشه حیاط منزل، مشغول شستن لباس‌هاست می‌گوید: "طوبی حالا که می‌خواهی بروی پس خدیجه را هم با خودت ببر" ولحظاتی بعد خدیجه یکسال و نیمه باچادرنماز برپشت طوبی بسته می‌شود ودو دختر همراه پدر راهی تظاهرات می‌شوند، چیزی نمی‌گذرد که دژخیمان رژیم منحوس پهلوی باگاز اشک آورو تیراندازی به مردم حمله می‌کنند، دراین اثناء طوبی که پدر را درانبوه فشار جمعیت مردم هراسان گم کرده بود درحالی که خدیجه را بردوش داشت به‌سوی کوچه بن‌بستی می‌گریزد و وقتی درب چوبی خانه انتهای کوچه را باز می‌بیند وحشت زده ومضطرب درپشت آن پناه می‌گیرد غافل ازاینکه سربازی دژخیم ازماموران سرکوبگر شاه دیدن این اطفال بیگناه دستش را برروی ماشه تفنگ ژ3 گذاشته و به‌سوی طوبی وخدیجه نشانه می‌رود، گلوله ژ3 از درب نازک چوبی عبور می‌کند و همزمان با شکافتن قلب طوبی، خدیجه را هم به شهادت می‌رساند.

انقلاب اسلامی به پیروزی می‌رسد و قاتل این دوطفل بی‌گناه شناسایی ودردادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم و پس از آن در آستانه اعدام، مشهدی نوروزعلی براساس رافت اسلامی و بزرگواری خود، قاتل فرزندانش را عفو می‌کند، چیزی نمی‌گذرد که جنگ شروع می‌شود، مشهدی نوروزعلی به همراه دو پسر جوان رعنایش راهی جبهه شده ودرگردانی سازماندهی می‌شوند، از قضا آن جوان قاتل که اکنون به برکت رافت اسلامی وانسانی مشهدی نوروزعلی از مرگ رسته بود پس از توبه برای جبران مافات به صورت داوطلب به جبهه می‌آید و دقیقاً در همان گردانی سازماندهی می‌شود که مشهدی نوروزعلی و پسرانش سازماندهی شده‌اند!!

طبیعی است شرم و خجالت در هر مرحله از مواجه شدن با مشهدی نوروزعلی و پسرانش همواره جوان تائب را آزرده می‌ساخت، اما مشهدی نوروزعلی همواره او را دلداری می‌داد و با بزرگواری به او می‌گفت: "پسر جان چرا ناراحتی و خجالت می‌کشی؟ تو الان جزئی از لشکر اسلام هستی! خجالت نکش!!" 

روزها و شب‌ها گذشت شب عملیات کربلای چهارفرا می‌رسد، مشهدی نوروزعلی و دو پسر دلیرش مهیای نبرد جانانه با کفار بعثی و صدامی می‌شوند، اما فرمانده با بصیرت آنان شهید حاج حسین بصیر و دیگر فرماندهان حاضر در قرارگاه لشکرخط شکن 25 کربلا، ابتداء از مشهدی نوروز علی تقاضا می‌کنند آن شب رادرقرارگاه و درنزد فرماندهان بماند، چرا که او دوفرزندخردسال خودرا در جریان انقلاب تقدیم درگاه الهی نموده است واکنون هم دو جوان رعنای او آماده شهادت و جانبازی‌اند پس دیگر تکلیفی ندارد که خودس رابه خطر بیاندازد، اما پیرمرد با غرور خاصی نمی‌پذیرد و در پاسخ فرماندهان می‌گوید" اگر پسرانم امشب به خط دشمن می‌زنند آنها به تکلیف خودشان عمل می‌کنند، ولی من تکلیفم جداست وباید به تکلیف خودم عمل کنم!

اصرارو ابرام فرماندهان برای نرفتن مشهدی نوروزعلی به خط مقدم بجایی نمی‌رسد و سرانجام فرماندهان با واسطه قراردادن فرزندان مشهدی نوروزعلی، اورا مجاب می‌کنندکه برای شرکت افراد خانواده یزدان‌خواه قرعه کشی صورت بگیرد، پیرمرد با کراهت تن به قرعه‌کشی می‌دهد ولی وقتی متوجه می‌شود در قرعه کشی طوری عمل شده که او ازفیض شهادت محروم شود ناراحت ومعترض می‌شود وسرانجام همگی درعملیات کربلای 4 شرکت می‌کنند، و در آن شب خود و یکی از پسرانش به شهادت می‌رسند و تا سال‌ها مفقودالاثر می‌مانند، و پسر دیگر نیز با فاصله کوتاهی در عملیات دیگری به شهادت می‌رسد. مردم قدرشناس فریدون‌کنار مادری را تاعرش بدرقه کردند که درطول سال‌های جنگ وپس ازآن صبورانه و بدون چشم‌داشتی مایه امید همه مردم شهر و به‌ویژه خانواده‌های معظم شهداء و همچنین الگویی برای دختران جوان این مرز وبوم بوده و خواهد بود.

منبع: بلاغ مازندران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۸۱۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس

با دستگیری دختر فراری که با همدستی مردی سابقه‌دار طلاهای زن جوانی را در پارکینگ خانه‌اش سرقت کرده بودند، راز سرقت‌ها و خفتگیری‌های متعدد قبلی شان برملا شد.

به گزارش مشرق، چندی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت النگوهای طلایش خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل شده و زن جوان در تحقیقات گفت: صبح؛ دخترم را به مدرسه رساندم و به همراه پسرم سوار بر تاکسی به خانه برگشتیم. به محض اینکه با پسرم از در پارکینگ وارد خانه شدیم، مردی پشت سرم وارد پارکینگ شد. او با تهدید چاقو، طلاهایم که ۳ عدد النگو بود از دستم قیچی کرد و متواری شد. با داد و فریاد به دنبال مرد سارق رفتم که دیدم او سوار بر یک خودروی جیپ شد که راننده‌اش یک زن جوان بود.

با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری سارقان جیپ‌سوار به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در بررسی‌های اولیه کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. پلاک خودرو مخدوش شده بود و با توجه به اینکه چهره سارقان با ماسک پوشیده شده بود، برای شناسایی هویت متهمان، تیم تحقیق در این شاخه نیز با بن‌بست مواجه شد.

درحالی که بررسی‌ها در این رابطه ادامه داشت، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: در فضای مجازی می‌گشتم که چشمم به آگهی فروش خودروی جیپی افتاد که به نظرم شبیه خودروی متهمان بود. آنچه مرا در این مورد مطمئن‌تر کرد، عروسک قرمز رنگی بود که روی آیینه جلوی خودرو آویزان بود و همان عروسک روی آیینه این خودرو هم بود.

به‌دنبال اطلاعاتی که شاکی داد، مأموران در تحقیقات دریافتند، خودرو متعلق به مردی است که سابقه کیفری سرقت در پرونده خود دارد. بنابراین کارآگاهان در قراری سوری با حامد او را بازداشت کردند.

مرد جوان در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت اعتراف کرد و گفت: سارق تکرو منزل بودم و بعد از آزادی هم چند موردی سرقت کردم. مدتی قبل در فضای مجازی با آناهیتا دوست شدم و او با ترغیب من از خانه‌اش فرار کرد و نزد من آمد. اوایل هزینه زندگی‌مان را با فروش طلاها و دلارهایی که آناهیتا از خانه‌اش دزدیده بود، گذراندیم. اما پول‌ها که تمام شد در نهایت، من پیشنهاد سرقت را به آناهیتا دادم. چاره‌ای نداشت جز اینکه قبول کند و با من همراه شود. نقشه من خفتگیری و سرقت طلا بود. سوژه‌هایمان را از میان مادرانی که صبح‌ها بچه‌هایشان را به مدرسه می‌رساندند یا کودکانی که به تنهایی به مدرسه می‌آمدند، انتخاب می‌کردیم. مقابل مدارس می‌ایستادیم و با دیدن کسانی که طلای زیادی همراه داشتند آنها را تعقیب می‌کردیم تا در فرصتی مناسب طلاهایشان را سرقت کنیم. چند باری اقدام کردیم اما موفق نشدیم، تا اینکه آخرین مورد را که یک مادر جوان بود تعقیب و در نهایت با تهدید ۳ النگویش را سرقت کردیم.

با اعتراف متهم سابقه‌دار، زن جوان نیز بازداشت شد و بررسی‌ها نشان می‌داد که خانواده‌ این زن جوان بعد از فرارش از خانه، ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • هدیه ویژه فرمانده سپاه تهران به فرمانده کل ارتش
  • علل موفقیت در فتح خرمشهر از زبان سرهنگ عراقی + ویدیو
  • لشکر پیروز ۲۵ کربلا در جبهه مقاومت درخشیده است
  • شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس
  • تجلیل از فرماندهان و مربیان برتر عقیدتی سیاسی
  • کمبود شدید سرباز در اوکراین/ ارسال مهمات غربی چاره کار نیست
  • روایت شاهدان عینی از لحظات درگیری و شهادت حمیدرضا الداغی + فیلم
  • درگیری در جنین و شهادت ۲ جوان فلسطینی
  • سلاخی مرد جوان در چاقوکشی زن و شوهری | زن اردبیلی شوهر سابقش را کشت