چریکهای کتوشلواری
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۸۹۰۳۰۸
دولت اصلاحات پُر از چریکهای کتوشلواری بود که در زمان بازنشستگیشان به دولت روحانی پیوستند. این چریکهای کتوشلواری با ادعای توانِ تغییر به میدان سیاست آمده بودند اما در این مسیر هر یک به سرنوشتی دچار شدند؛ سرنوشتی که اینک دولت اصلاحات را از اصلاحطلبان کنونی متمایز میکند.
به گزارش ایسنا، احمد غلامی در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: «به ادعای «موسکا»، یکی از نظریهپردازان نخبهگرا، پیشبینی آن چه هرگز رخ نمیدهد، آسانتر از پیشگویی چیزی است که دقیقا رخ خواهد داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر دولت روحانی درصدد تغییر باشد، چقدر این توان را دارد و این توان به وسیله چه نیروهایی خنثی میشود. مهمترین موانع تغییر در دولت روحانی، بایدها و نبایدهاست، بایدها و نبایدهای پذیرفتهشده که دولتها را ملزم میکند تا از یک قاعده پیروی کنند. عرصه تغییر، میتوانمها و نمیتوانمهاست که عرصهای استراتژیک قلمداد میشود. در این عرصه است که تلاش برای تغییر صورت میگیرد، حتی ابراز ناتوانی از تغییر نیز نوعی امکانِ تغییر است. اما عرصه بایدها و نبایدها رویکردی ایدئولوژیک دارد که امکانها و ناامکانها را در مواقع ضروری به بایدها و نبایدها پیوند میزند. این دو عرصه با یکدیگر در منازعهاند و دولتهای بعد از انقلاب به خوبی با این منازعه آشنا هستند.
دولت احمدینژاد که ماحصل پیروزی اصولگرایان بود، به رویکرد ایدئولوژیک بایدها و نبایدها باور داشت؛ «ما میتوانیم» احمدینژاد بیش از آن که نگاهی استراتژیک به وضعیت امور باشد، رویکردی ایدئولوژیک برساخته اصولگرایان بود. از این رو احمدینژاد هنگامی که دست به تغییر رویکرد خود زد، دچار تنشهایی بنیانکن شد. تنشهایی که نگذاشت از ایده اصلی اصولگرایان پا فراتر بگذارد. رویکرد استراتژیک روی توانهای جدید متمرکز میشود. این توانهای جدید با اتصال به شبکه جدید به یک باور جدید تبدیل میشود و اگر تغییری به شبکهای از رویکردهای استراتژیک نپیوندد، خنثی و بیاثر خواهد شد. با اتکا بر این نظریه، اینک میتوان این مسئله را طرح کرد که تغییر افراد در کابینه دولت روحانی تا چه میزان در بهبود شرایط اثر دارد و افراد جدید چه تغییری در سطح کلان دولت روحانی به وجود خواهند آورد؛ دولتی که از ابتدای کار بنای تغییر جدی در مناسبات سیاسی- اقتصادی را نداشته است. فارغ از درستی یا نادرستی این تلقی، دولت روحانی دولت بستهای است که باوری به راهیابی طبقات دیگر به بدنه و هرم دولت ندارد. همین رویکرد موجب میشود دولتِ روحانی، دولتی ایدئولوژیک باشد با این که اصولگرایان در کابینه او نقشی ندارند، با این تبصره که نمیتواند از مزایای یک دولت ایدئولوژیک استفاده کند. دولت اصلاحات قصد داشت دولتی استراتژیک باشد؛ دولتی با چهرههای متنوع از طبقات متفاوت که توان مضاعفی به دولت میداد. به دلیل حضور چهرههای متنوع از طبقات متفاوت، دولت اصلاحات با بیشترین تنش در حد فاصل دو عرصه استراتژیک و ایدئولوژیک پدید آمد. دولت اصلاحات پُر از چریکهای کتوشلواری بود که در زمان بازنشستگیشان به دولت روحانی پیوستند. این چریکهای کتوشلواری با ادعای توانِ تغییر به میدان سیاست آمده بودند اما در این مسیر هر یک به سرنوشتی دچار شدند؛ سرنوشتی که اینک دولت اصلاحات را از اصلاحطلبان کنونی متمایز میکند.
وقتی از اصلاحطلبان حرف میزنیم مصداق بارز آن دیگر دولت اصلاحات نیست. دولت اصلاحات حتی اگر میخواست، نمیتوانست ایدئولوژیک باشد، چه آن که جنس و جَنم و سازوکار آن را نداشت. اینک بعد از گذشت سالها میتوان ادعا کرد بحران هر ۹روزه که رئیس دولت اصلاحات از آن مینالید، دسیسه یا توطئهای علیه او و دولتش نبود، بلکه ماحصلِ برخورد اجتنابناپذیر دو دیدگاه استراتژیک و ایدئولوژیک بود؛ منازعهای که هرگز به پایان نخواهد رسید مگر آن که یکی در دیگری هضم شود. روحانی از منازعه این دو جریان در دولت اصلاحات درس گرفت و بر آن شد تا با چریکهای کتوشلواری کارِ چریکهای کاپشنپوش را انجام دهد. او میخواست با ظرافت، رویکرد استراتژیک و ایدئولوژیک را با هم تلفیق کند. این تلفیق در مذاکرات هستهای نتیجه داد و بایدها و نبایدها در کنار امکانها و ناامکانها کنار یکدیگر نشستند.
بدیهی است در صورت تفاهم و توافقی جدی این همنشینی امکانپذیر نمیشد، هر چند بعد از پایان مذاکرات به خصوص در روزهایی که هنوز حسن روحانی پیروز میدان بود، جدایی این دو رویکرد ناخواسته به وقوع پیوست و بعد از بدعهدی آمریکا رویکرد ایدئولوژیک در نزد دولت روحانی دست بالا را پیدا کرد. دولت روحانی دولت بلاتکلیفی است که برخی وزرای آن با رویکردی استراتژیک - توان تغییر - پا به میدان گذاشتهاند اما کاری از پیش نمیبرند. آنان نه چریکهای کتوشلواری دولت اصلاحاتاند و نه چریکهای کاپشنپوشِ دولت احمدینژاد. آنان در وضعیتی به سر میبرند که ناچار با تغییر شرایط تغییر موضع میدهند. پس هرگونه تغییری در کابینه قبل از تغییر رویکرد در دولت روحانی بینتیجه خواهد بود. از خوشاقبالی روحانی است که شرایط جهانی به سمتی میرود که او هر یک از این دو رویکرد را اتخاذ کند، حامیان عرصه دیگر را نیز میتواند با خود همراه کند. به قول «موسکا» پیشبینی آن چه قرار است رخ بدهد دشوار است، اما تجربه دولت روحانی نشان داده او بهسوی رویکردهای استراتژیک ناب نخواهد رفت؛ مگر از سر ناچاری.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام حسن روحاني سيدمحمد خاتمي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۹۰۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هشدار معنادار رشیدی کوچی درباره خطاهای استراتژیک و لجبازی عده ای خاص با مردم /دلم می سوزد...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جلال رشیدی کوچی، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
خطاهای استراتژیکی که این روزها در حال رخ دادن است، نگران کننده شده.
خواستههای اکثریت ملت دیده نمیشود، لجبازی عدهای با مردم به طرز عجیبی در حال رشد است.
شباهتهای تاریخی نعلبهنعل در حال تکرار است. هشدارهای دلسوزان حقیقی با برچسبزنی به ضدیت با نظام تعریف میشود!
دلم می سوزد...
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900308