جولان اشرافیت در مقابل چشم مستضعفین/ آغازی بر مطالبهگری و مقابله با اشرافیگری
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۹۷۱۸۸۷
صراط:
داستان از زندگی امام خمینی آغاز می شود، ایشان در بالاترین سطح مسئولین جمهوری اسلامی مشی ای منحصر بفرد در سبک زندگی داشتند. زندگی ایشان نماد ساده زیستی در مقابل اشرافیت پهلوی بود. تمام کسانی که امام را از نزدیک درک کرده اند بر ساده زیستی خارق العاده در زندگی و مشی ایشان اذعان دارند. این سادگی برخلاف مرقد که البته خودشان نقشی در توسعه آن نداشتند! در خانه جماران و خانه نجف کاملا قابل لمس است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساده زیستی و عدم وابستگی به تعلقات دنیا تنها یک منش شخصی در روح الله موسوی خمینی نبود بلکه یک ارزش و مطابق با مبانی اسلام است که ایشان خود را بدان مکلف می دانست. امام شخصی بود که وقتی به ایشان گفتند که آجرهای پله های حیاط ساییده شده و نیاز به تعویض دارد فرمودند: همان آجرهای ساییده شده را پشت و رو کنید و کار بگذارید! زندگی امام مملوء است از روحیه قناعت و سادگی. ایشان این ویژگی ها را برای حکومت اسلامی زیبنده و لازم می دانستند و همواره تاکید داشتند که نظام اسلامی می بایست وزارتخانه هایش نیز اسلامی باشد نه مانند کاخ.
امام انقلاب را در خدمت به پابرهنگان می دانستند و از مسئولین می خواستند با حفظ روحیه انقلابی در خدمت کوخ نشینان باشند تا آنها از قِبّل تلاش مسئولین و در سایه انقلاب اسلامی به رفاه عمومی، آسایش و معنویت دست یابند.
مطالبه و تذکر های امام به مسئولین بسیار تکان دهنده و تامل برانگیز است و نشان از اهمیت تمسک به این روحیه دارد در یکی از این تذکرات می فرمایند: "دولتها بفهمند که قدرت به این نیست که ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد، قدرت به این نیست که پردههای کذا باشد، بزرگی و عظمت به این نیست که پردههای کذا باشد و مبلهای کذا باشد از مال این ملت ضعیف! خود ملت توی این غارها زندگی بکند و شما در کاخهای دادگستری و در کاخهای نخست وزیری؟! تعدیل کنید خودتان را؛ اگر از خودتان شروع نکنید نمیتوانید اصلاح کنید."(1)
2.هر چه بیشتر زمان میگذرد نیاز به توجه به این صحبتها بیشتر می شود! گویا امام این تذکرات را برای امروز و خطاب به سبک زندگی و مشی رفتاری برخی مسئولین فرموده اند. ایشان اعتقاد داشتند کاخنشینی با خود روحیه اش را نیز می آورد، متاسفانه آنچه شاهد آن هستیم این است که برخی از مسئولین و خانوادههایشان در چالش تجمل گرایی و مصرف گرایی افتاده اند و فارغ از زندگی خصوصی در حال تهاجر به اشرافی گری هستند و طبیعی است که این روحیه در جامعه اشاعه یافته است. در واقع این سبک زندگی و مسائلی چون حقوق های نجومی نه تنها سبب بدبینی شده است بلکه روحیه پول اندوزی و حرص و طمع را در جامعه سرریز کرده است. به قول امام گویا مسئولین دست به یکی کرده اند تا ما را جهنمی کنند!
سوال اینجاست چرا شرایط به گونهای تغییر یافته است که به جای ارتقای زندگی محرومین و پابرهنگان این زندگی برخی از مسئولین است که هر روز اشرافی و پررونقتر میشود و این قشر که از قِبّل انقلاب به پشت میزها رفتهاند و انتظار بود با خدمت و حفظ روحیه جهاد و از خودگذشتگی به ارتقای زندگی محرومین همت کنند روز به روز فربه و لاکچریتر شده و مردم هنوز هشت شان گره نه است؟!
این قشر نه تنها بویی از الگو و سیره پیشوایان دینی نبردهاند بلکه گویا تذکر امام را نیز فراموش کرده و جدی نگرفتهاند که "آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم."
اشرافی گری بلای بزرگی است که گریبان برخی از گلوگاه های خدمت را گرفته است و مقتل عدالتی است که جامعه تشنه آن است که اثرات منفی آن را در اعتماد عمومی، ایجاد رفاه عمومی و کاهش فاصله طبقاتی و فقر مشاهده میکنیم. این طیف از روسا مرتکب جرم بزرگ رانت هستند و به جای پاسخگوی روز به روز طلبکارتر میشوند.
راه چاره چیست؟
اما به راستی چه باید کرد؟ پاسخ مشخص است، راه حل را امام پیش روی ما گذاشتهاند: "آن روزی که هر یک از شماها را ملت دید که دارید از مرتبۀ متوسط میغلتید به طرف مرفه و دنبال این هستند که یا قدرت پیدا کنید یا تمکن پیدا کنید، مردم باید توجه داشته باشند و اینطور افرادی که بتدریج ممکن است یک وقتی خدای نخواسته پیدا بشود، آنها را سر جای خودشان بنشاند. اگر ملت میخواهد که این پیروزی تا آخر برسد و به منتهای پیروزی که آمال همه است برسد، باید مواظب آنهایی که دولت را تشکیل میدهند، آنکه رئیس جمهور است، آنکه رئیس مجلس هست، مجلسی هست، همۀ اینها را توجه بکنند که مبادا یک وقتی از طبقۀ متوسط به طبقۀ بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد"(2)
خوشبختانه روند جریان مطالبه گری از مسئولین در میان قشری از امت حزب الله به راه افتاده است. مردم حساس شده اند و حال مسئولین هستند که می بایست پاسخگو باشند. ملت می خواهند که نگذراند انقلاب بیش از این از روحیه و مشی کاخ نشینی آسیب ببیند و می خواهند با این اشرافی گری مقابله کنند، توصیه ای که رهبر آن را اینگونه بیان می کنند:"جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود؛ اشرافیگری بلای کشور است. وقتی اشرافیگری در قلّههای جامعه بهوجود آمد، سرریز خواهد شد به بدنه."(3)
ایشان اشرافیت را بلای بزرگی می دانند که نقطه ضعف مسئولین محسوب شده و می بایست آن را گناه بدانند؛ حال در مقابله با این جریان هر کسی در جایگاه و به سهم خود نقش دارد. نباید گذاشت در مطالبهگری به وجود آمده انحراف و وقفه ایجاد شود. باید تا تصفیه این روحیه در میان مسئولین و البته جامعه این حرکت ادامه یابد البته ضروری است تا از اقدامات خارج از قانون، افراطی نیز جلوگیری شود. عدالت خواهی، مبارزه با فساد و اشرافی گری می بایست به یک گفتمان قانونمند و جریان محور تبدیل شود؛ باید توجه داشت مطالبه گری و مبارزه با اشرافی گری از مصداق گرایی محض، رقابت های جناحی و شخصی نیز آسیب نبیند. ورود خود نهادهای مسئول در این جریان و انجام بدون مصلحت رسالت هایشان به اعتماد سازی در بین مردم و نظم و اعتدال بخشی به این حرکت تاثیر بسزایی دارد.
نظام اسلامی باید از این عروس های آراسته! که آن را قربانی خواهند کرد دوری جسته؛ یقینا دومینوی حقوق نجومی، ویلای مصادره ای مسئولین، مطالبه و تذکر به امام جمعه منطقه غرب کشور و عروس جناب سفیر ادامه خواهند داشت چرا که برای بسط عدالت و رفع مشکلات چاره ای جز مطالبه گری و مقابله با جریان اشرافی گری نداریم.
پی نوشت:
1- صحیفه امام خمینی - جلد ۶ - صفحات ۳۲۸ تا ۳۳۲1
2- بیانات در جمع برخی از مسئولین؛ ۲۹ اسفند ۱۳۶۷
3- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ ۱۳۹۵/۰۵/۱۱
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۹۷۱۸۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تشخیص بدعت و انحرافات، ویژگی ممتاز یک معلم
امروز مصادف است با سالروز شهادت علامه بزرگوار مرحوم مطهری رضوان الله تعالی علیه که به عنوان روز معلم نامگذاری شده، بدین جهت چند جملهای عرض میکنم.
اولاً باید یاد آن شهید بزرگوار همیشه زنده باشد. ارزش وجودی مرحوم مطهری(ره) در این بود که خطر انحرافات، بدعتها و آسیبها و حملاتی که به دین و اعتقادات مردم میشد را به موقع تشخیص داده و با آن مقابله میکرد و این ویژگی ممتاز یک معلم است.
معلم حقیقی انسان که نظیر و مثلی ندارد خدای تبارک و تعالی است. این عنوان «علّم آدم الاسماء» و علم اسماء که خدای تبارک و تعالی به آدم تعلیم نمود، فقط این نبود که یک اسماء و حقایقی را به آدم نشان داده باشد، بلکه راه سعادت و شقاوت و اسباب آن را نیز به او نمایانده است. با نگاهی مختصربه قرآن میبینیم اسباب سعادت و خوشبختی همینطور اسباب خسران و حتی خسران مبین، همه در قرآن بیان گردیده است.
یک معلم واقعی هم باید به این مرحله برسد و همه همّ و تلاش ما و شما نیز باید همین باشد. در اینصورت است که اطلاق معلم آن هم در حد یک موجبهی جزئیه بر ما مفهوم پیدا می کند.
اگر امروز بخواهیم معلم نمونه قرن را معرفی کنیم باید امام خمینی(ره) را نام ببریم که چگونه بشر را متوجه خطرات جهانی این قرن کرد. امام فقط با طاغوت ایران مقابله نکرد، امام فقط خطر پهلوی را در ایران تشخیص نداد که با آن مقابله کند، امام خطر استکبار جهانی را به بشریت گوشزد کرد و همه مردم دنیا را متوجه این خطر بزرگ نمود و راه مقابله با آن را بیان کرد.
امام(ره) خطر اسرائیل و صهیونیزم را برای همه ادیان بیان کرد نه فقط برای اسلام. اسرائیل برای همه ادیان و همه کشورهای اسلامی خطرناک است. امام(ره) همه انسانها و همه علما و دانشمندان مذاهب را به مقابله با خطر اسراییل دعوت نمود و این شاخص بزرگ یک معلم است.
میخواهم این نتیجه را بگیرم که همه ما مخصوصاً در این زمان، باید مراقب دین و اعتقادات مردم از هجوم بدعتها، خرافات و اشتباهاتی باشیم که عدهای بخواهند در دین داخل کنند. چنانچه یک مدرس و استاد حوزه به این مهم توجه داشته باشد او میشود معلم واقعی.
همه ما باید به این سمت برویم. گاهی که انسان در خلوت خودش محاسبه میکند که کجا وظیفه خودش را درست انجام داده و کجا انجام نداده؟ مشاهده میکند که در خیلی از جاها کوتاهی کرده است. باید کاملا مراقب انحرافات بود، متأسفانه در سیمای جمهوری اسلامی مباحثی در سیشب از ماه رمضان مطرح گردید که بسیاری از آنها بیاساس بود که اکنون من نمیخواهم به تفصیل وارد این موضوع شوم. اینها را چه کسی باید دنبال کند و جواب بدهد، در آخر هم منتهی شد به یک اهانت بسیار شرمآور به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) که انسان اگر از این جهالت و از این اهانت دِق کند و بمیرد حق دارد، ولی متأسفانه مطرح شد.
در این سخنرانیها اگر کسی دقت کند گوینده ناخودآگاه به این نتیجه رسیده که دین در هیچ زمانی برای مردم پذیرش ندارد و اولیای دین نمی توانند مردم را جذب دین کنند. آیا این نتیجه با حقیقت دین سازگاری دارد؟ آیا این انحراف نیست؟ مسئولین صدا و سیما اشکالات علمی این مطالب را از حوزه و اندیشمندان مطالبه کنند و عدهای کارشناس دینی که لااقل بهرهای از اجتهاد دارند را بکار گیرند تا راجع به آن اظهار نظردقیق نمایند. حرفهای مطرح در آن برنامه پر از اشکال علمی و التقاط و انحراف و تفسیر به رای است، انسان این درد را کجا ببرد؟
«هُدًی لِلْمُتَّقِینَ» را با اینکه آیات بعد آن«الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ...» معنا کرده، معنا میکند به کسانی که حسود نیستند، ما به چه دلیلی از جیب خودمان، آیات قرآن و روایات را اینطور تخریب کرده و به ذهن جوانان و جامعه القا کنیم. در علم اصول و قواعد تفسیر واضح است که هر حدیثی که مشابهت لفظی با یک آیه دارد را نمیتوان در تفسیر آن آیه قرار داد و اساساً حدیث را باید بر اساس ضوابط علم اصول تفسیر نمود در حالیکه در این سخنرانیها بدون توجه به این نکات صحبت شده است.
بنابراین حوزهها باید بیدار باشند. بسیار مایه تأسف است که انسان ببیند یک مسائل انحرافی آن هم در مقدسترین زمانها از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود و متأسفانه در حوزه علمیه احدی به آن پاسخ نمیدهد. چرا؟ ما همه دلسوز انقلابیم، پوست و خون و رگمان انقلاب است ولی این انقلاب را ما برای اسلام و احیای مکتب امام صادق(ع) میخواهیم. منِ طلبه حق ندارم از جیب خودم مطلبی را مطرح کنم که نه اساس دارد نه دلیل. این دردی است که امروز وجود دارد.
روز معلم نه فقط روز تجلیل از مرحوم علامه مطهری(ره)؛ بلکه باید تجلیل از همه اساتید و فقها و حکما و مفسران حاضر و درگذشته باشد. کار یک معلم از کار یک طبیب بهمراتب مهمتر و بزرگتر است. آیا روایت «ابٌ علّمک» را به صرف اینکه کسی یک اصطلاحات و اقوالی را بلد باشد و برای شما ذکر کند میتوان بر او تطبیق داد؟ یا ابٌ علّمک کسی است که موارد خطر را بشناسد و بفهمد و تعلیم دهد؟ وقتی انسان به صنف عالمان توجه کند تنها صنفی که میتواند انحراف و بدعتها را تشخیص دهد فقها هستند، چرا فرمودند «الفقهاء حصون الاسلام»؟ نگفتند حکما و مفسران. فقه در این روایت به معنای اعم نیست بلکه آنهایی است که آشنا با احکام دین، با حلال و حرام و ضوابط آن هستند که میتوانند اسلام را حفظ کرده و حصن برای اسلام باشند. ما باید در این مسیر قرار گرفته و پیش رویم.
از این محبت و بزرگواریای که آقایان در مقام تکریم از استاد نسبت به بنده فرمودند متشکرم. بحمدلله آقایان خود از اساتید هستند، من همیشه خدا را نسبت به این لطف و عنایتی که در کنار همه الطاف و نعمش فرموده شاکرم که در مجلس بحث ما عدهای قابل توجه حضور دارند که هر یک از اساتید دروس عالی حوزه و اهل دقت و نظر هستند.
دعا میکنم خداوند افقهای بزرگ علمی را به روی همه ما باز کند، گاهی فکر میکنم عمر تمام شد، چه چیز دست ما آمده؟ هیچی! از این صحبتها و تعریفهایی هم که میشود فریب نباید خورد. اینها همه تخیل است و آدم خیال میکند، واقع این است که ما باید با دعا و تضرع، با نماز شب و توسل به ائمه(ع) از خدا بخواهیم وقتی از دنیا میرویم دستان ما از علم پر باشد، هر چه که علم انسان بیشتر باشد رتبه او در عالم قیامت و تقربش به خدا بالاتر است، اینکه در قیامت شأن عالم از شهید هم بالاتر است، وجهش همین است، ان شاءالله خداوند نصیب همه ما بفرماید.