عکاسی موبایلی میتواند اتفاقاتی را رقم به زند که با دوربینهای حرفهای نمیشود
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۰۰۱۰۲۶
به گزارش پارس نیوز،
سیفالله صمدیان ـ عکاس و فیلمساز ـ اینها را میگوید و ادامه میدهد: برخی محققین آماری ارائه دادهاند که میگویند کل عکسهای گرفته شده در قرن نوزدهم از عکسهایی که امروز در قرن بیست و یکم در دو دقیقه گرفته میشود، کمتر است! این آمار هم خیلی خطرناک به نظر میرسد و هم موقعیت ما را در انقلاب دیجیتالی رخداده خاص میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«چه بخواهیم چه نخواهیم اکنون در محاصره اتفاقی هستیم که شبیه به انقلاب دیجیتال است و راه فراری از آن نداریم اما باید خیلی حساس با آن برخورد کنیم و آن "عکاسی با موبایل" است.»
این عکاس اضافه میکند: در دو ـ سه سال اخیر بیشتر کارهایم را با موبایل انجام میدهم و بعضاً امکانات بیشتری نسبت به دوربین در اختیار میگذارند، یعنی میتوان با گوشیها عکس گرفت، فیلمهای کوتاه و ویدئوآرت ساخت.
رییس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران اظهار میکند: شاید تعداد اعضای انجمن کمتر از ۲۰۰۰ نفر باشد اما به دلیل موقعیت متفاوت عکاسی نسبت به دیگر هنرهای تجسمی، مسئولیت ما در قبال جامعه بیشتر است. چون در هر خانواده یک نقاش یا مجسمهساز یا گرافیست نداریم اما با رواج گوشیهای هوشمند، الان در هر خانهای دو ـ سه نفر با موبایل عکاسی میکنند. جامعه عکاسی به ویژه افراد مسئولیتپذیر آن با یک گستردگی غیرقابل تصور از افراد درگیر عکاسی مواجه است و ما میلیونها عضو داریم، بی آنکه حق عضویت داده باشند و ذیل نام انجمن خاصی قرار بگیرند.
صمدیان بیان میکند: اینها را گفتم تا بگویم چقدر زیباست اگر بتوانیم از این امکانات در دسترس اتفاقات هنری و ماندگارتری را رقم بزنیم. یعنی به جز اطلاعرسانیهای روزمره و انتشار عکسها در شبکههای مجازی، میخواهم به عکاسان اعم از آماتور و حرفهای قوت قلب دهم که با عکاسی موبایلی میتوان اتفاقاتی را رقم زد که با دوربینهای حرفهای و امکانات فیزیکی به دست نمیآید. چون این شیوه عکاسی ما را به واقعیت اطرافمان و زندگی بیشتر نزدیک میکند.
او اعتقاد دارد: در اثر تمرین و زیاد عکس گرفتن (نه به قصد صرفاً لمس دکمه دوربین بلکه با دیدن درست و تمرین بیشتر) میتوان موفق شد و به خیلی از آرزوهای عکاسانه مانند دریافت جایزه و برپایی نمایشگاه رسید.
این عکاس که یکی از داوران دومین جشنواره عکس تلفن همراه «هشت» است، در این زمینه بیان میکند: سوژه این جشنواره به سفرهای زیارتی اختصاص دارد و باید باور کنیم از لحظه شروع سفر تا بازگشت، اتفاقاتی را میتوان ثبت کرد که قبلاً به عنوان یک آرزو از آن یاد میشد. البته یک خطر همواره وجود دارد و اینکه با انقلاب دیجیتال، تعداد عکسبردارها (ثبت عکسهای موبایلی) هر روز بیشتر میشود و تعداد عکاسان (ثبت عکسهای متفکرانه) کمتر.
صمدیان با بیان اینکه «آندره کرتس» عکاس مشهور قرن بیستم که میگوید بسیاری از مردم نگاه میکنند ولی عده کمی میبینند، اضافه میکند: به همین دلیل، کسانی که موبایل دستشان است باید کمی بیشتر فکر کنند و تصور نکنند چون یک وسیله ساده و سهلالوصول در دست دارند، باید عکسبرداری کنند.
او همچنین ابراز امیدواری کرد که مسابقات و نمایشگاههایی مانند «عکس هشت» که با تکیه بر عکاسی موبایلی انجام میشود، جدیتر گرفته شود، چه از سوی برگزارکنندگان و چه از سوی شرکتکنندگان که ممکن است سالهای سال حسرت ورود به دنیای عکاسی و فیلمسازی را خوردهاند.
طبق گزارش جشنواره عکس هشت، این عکاس در پایان اظهار کرد: با سابقهای از برگزارکنندگان جشنواره عکس هشت سراغ دارم که آدمهای جدی فرهنگی هستند، امیدوارم این جشنواره نگاه جدی به عکاسی موبایلی داشته باشد و نتیجهای در حد و شأن پیشرفت تکنولوژی امروز حاصل شود.
دومین جشنواره عکس تلفن همراه «هشت» با حمایت بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)، سازمان فضای مجازی سراج و موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر به دبیری وجیهاله شیرمحمدی برگزار میشود. «آداب و فرهنگ زیارت، جلوههای حرم مطهر رضوی، حرم مطهر حضرت معصومه(س) و حضرت شاهچراغ (ع)، انعکاس مراسم و آیینهای رضوی و امامزادگان و بقاع متبرکه» محورهای این جشنواره را تشکیل میدهند. ۱۵ مرداد آخرین مهلت ارسال آثار به این جشنواره است. علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به نشانی www.rbphoto.ir مراجعه کنند.
انتهای پیام/
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: انقلاب موبایل دوربین ایران عکاسی جامعه خانواده قلب تلفن همراه تلفن فضای مجازی هنرهای تجسمی حرم مطهر حرم مطهر حضرت معصومه فضای مجازی قلب موبایل هنرهای تجسمی پارس پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۰۱۰۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
فریدون جیرانی در آخرین گفتوگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.
در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دورههای پس از آن پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبتهای جیرانی و ابوالحسن داوودی را میخوانید و میبینید:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود
*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه اینجور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.
داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذابتر و قابل قبولتری نشان میداد.
در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود
*چهره را خیلی عوض کرد.
داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر میآید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را بهنوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشهاش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترینشان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت میآیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست میتوانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. بهخصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخوردهای خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود. شمشیر دولبهای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود میآورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.
جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
در واقع شاید مهمترین مسالهای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان میبینیم خسارتهایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سالهای سال همه درگیرش بودهایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمههایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛
یعنی بین حاکمیت و مردم و بهخصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار میکند تا چهرهای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که میتواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت بهخصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.
یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمدهتر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستنهایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی میخواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب میشود و این میشود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد به این دلیل که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمیگردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پلهایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمیتواند آنها را بسازد؛ بنابراین روزبهروز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گرانتر و غیرقابل ساختتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهادهای سازنده هم خارج میشود. چون اینها مخاطب ندارند.
در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهمترین بنیاد تقویتکننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟
محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید جواب نمیدهد
سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهادهای مختلف بوده و سرمایههایی که بیشتر سرمایههای دولتی بودهاند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیدهاند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیدهام-، اما کسانی که دیدهاند به جز یکی دو مورد بقیهشان هیچگونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخابشده که پول بدهند.
کسانی که تصمیمات فرهنگی میگیرند با شرایط و کسانی روبهرو میشویم که همان مثال معروف را به یادمان میآورند که بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریککننده که پیش گرفتهاند، فرار به جلویی که میبینیم که روزبهروز بیشتر میشود، این لجبازی از طرف تمام تصمیمگیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی میرسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان میکند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را میخواستیم.
این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید، به نظر میآید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبهرو شود، چیزی که فکر میکند میتواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمیدهد. این در سینما جواب نمیدهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفتهاند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمدهترینشان است.
در بین محصولاتی که تولید میشود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعیها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارتهای دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل میشود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمیدانند چهکارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.
اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد میتواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان میدهد]، جامعهای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقههای مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم میتواند به حاکمیت و جریان بینالمللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه میکنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.