ترامپ استادِ کاملِ مذاکره است، برویم امتیاز بگیریم/ اصلاحطلبان، قویترین سنگر در مقابل براندازان هستند!/ گستاخی دیپلمات انگلیسی در مصاحبه با ارگان دولت
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۰۱۶۱۷۸
اسم رمز «صدای واحد در سیاست خارجی» و حمله به فرماندهان نظامی از سوی طیف اصلاح طلب، در حقیقت جاده صاف کنی برای تحمیل برجام های بعدی به مردم است.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
** ترامپ استادِ کاملِ مذاکره است، برویم امتیاز بگیریم
روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «استراتژی مذاکره در شرایط بی اعتمادی» نوشت:
«پذیرش مذاکره با طرفی که سابقه عهدشکنی دارد همیشه به معنای گرفتارشدن در تلههای فریبکاری نیست. در حقیقت با شناخت طرف مقابل و شگردهای فریبکارانه او، هم میتوان وارد مذاکره شد و هم با روکردن تلههای او امتیاز گرفت...ترامپ به عنوان یک تاجر موفق که وارد سیاست شده است در ترجمه و تبدیل این شگردهای تجاری در دنیای مذاکرات سیاسی، استاد کامل است! او به خوبی میداند کجا مذاکره را به هم بزند، کجا امتیاز بدهد، کجا زمان بخرد و کجا طرف خود را با تعجیل به اشتباه در تصمیم گیری وادار کند! هرچند او در این شگردها استاد است اما اگر در بازی شطرنج سیاسی- تجاری که او چیده است این شگردها را بشناسیم به یقین امتیازهایی به دست خواهیم آورد».
«داوود هرمیداس باوند» از حامیان برجام نیز در مصاحبه با روزنامه بهار گفت:
«هر بار که مقامات سپاه یا ائمه جمعه درخصوص مسائل مرتبط با سیاست خارجی اظهارنظر کردهاند برای ما آثار زیان باری داشته است. به همین دلیل است که معتقدم که در کشور ما به هیچ عنوان وحدت استراتژیک وجود ندارد و این کار را برای وزارت امور خارجه و دولت بسیار سخت میکند».
متاسفانه اصلاح طلبان و برخی دولتمردان در رویکردی مغایر با منافع ملی، اصالت مذاکره و توافق را بر اصالت دستاورد، ارجح میدانند. بر همین اساس این طیف معتقد است که هر توافقی بهتر از عدم توافق است.
لازم به ذکر است که «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه - شهریور ۹۳- در مقطعی که مذاکرات هستهای دولت یازدهم با ۱+۵ در وین و نیویورک بهواسطه زیادهخواهیهای طرف مقابل با محوریت آمریکا بدون نتیجه مانده بود، در مصاحبه با رادیو «انپیآر» آمریکا در اظهارنظری عجیب گفت: «رسیدن به هر نوع توافقی، بهتر از عدم توافق است». در زمان مذاکرات هستهای دولت روحانی و ۱+۵، وبسایت رادیو فرانسه در مطلبی نوشته بود: «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد».
برای جماعت اصلاح طلب، اوباما و ترامپ فرقی نمیکند؛ ولو آقای روحانی بگوید مذاکره با دولت بدعهد آمریکا «دیوانگی» است. اصلاح طلبان جز پیچیدن این نسخه که «امتیاز جدید بدهید و وعده نسیه بگیرید»، کار دیگری بلد نیستند. ترامپ میگوید فشار میآوریم تا ایران پای میز مذاکره بیاید و امتیاز جدید بدهد، اینها بلافاصله میگویند پای میز مذاکره با همان طرف بدعهد بروید و امتیاز جدید بدهید! برخلاف ادعاهای قبلی که گفتند «ترامپِ دیوانه، برجام را به هم زد و گرنه اوباما خوب بود»، معلوم شده همانقدر که شیدای اوباما بودند، سرسپرده ترامپاند.
اسم رمز «صدای واحد در سیاست خارجی» و حمله به فرماندهان نظامی از سوی طیف اصلاح طلب، در حقیقت جاده صاف کنی برای تحمیل برجام های بعدی به مردم است.
گفتنی است «قاسم محبعلی» از مدیران ارشد وزارت خارجه در دولت اصلاحات در روزهای گذشته در مصاحبه با القدس العربی در اظهارنظری تآمل برانگیز گفته بود: «فشارهای اقتصادی کارساز نیست و باید شوک نظامی به ایران وارد کرد»!
** اصلاحطلبان، قویترین سنگر در مقابل براندازان هستند!
«عبدالله ناصری» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:
«تکلیف براندازان معلوم است و در این شرایط اصلاحطلبان را به عنوان بزرگترین مخالف و قویترین سنگر در مقابل خود میبینند»!
«محسن صفایی فراهانی» از محکومین فتنه ۸۸ نیز در گفت و گویی که روزنامه شرق آن را منتشر کرده است، تاکید کرد:
«مشی اصلاحطلبی تسلیمشدن در برابر قانون و رأی اکثریت است»!
با یک مرور کوتاه بر کارنامه اصلاح طلبان، به راحتی پی میبریم که این قبیل اظهارات، بیشتر به طنز شبیه است تا واقعیت.
در روزهای گذشته، «مصطفی تاجزاده» از محکومین فتنه ۸۸ در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود: «هدف اصلاح طلبان و براندازان مشترک است»
فتنه ۸۸ یکی از مصادیق عدم مرزبندی اصلاح طلبان با جریان برانداز خارج از کشور و همچنین یکی از مصادیق بارز بی اعتقادی جریان اصلاحات به انتخابات سالم و قانون است.
اصلاح طلبان در سال ۸۸ با دروغ تقلب، قانون را زیر پا گذاشته و در ادامه شعار حذف جمهوری اسلامی سر دادند و تأکید کردند فراتر از بهانه انتخابات، اصل نظام نشانه و هدف آنهاست. در اغتشاشات دی ماه سال گذشته نیز برخی اصلاح طلبان علناً از عناصر آدمکش و خرابکار حمایت کردند؛ در حالی که برخی از همین اوباش و تروریستها، به مساجد و حسینیهها حمله کردند و پرچم جمهوری اسلامی را آتش زدند و افراد بیگناه و حافظان امینت را به شهادت رساندند. در حال حاضر نیز جریان اصلاح طلب با سیاه نمایی وضعیت کشور و بزکِ مذاکره با ترامپِ قمارباز، با جریان برانداز همصدا شده است.
** گستاخی دیپلمات انگلیسی در مصاحبه با ارگان دولت
«سایمون مک دونالد» معاون وزیر خارجه انگلیس در مصاحبه با روزنامه ایران در اظهارنظری گستاخانه گفت:
«باور ما این است که این قرارداد (برجام) برای ایران خوب است و بهتر است که این کشور در آن باقی بماند؛ بنابراین در حال تلاش برای کمک به ایران هستیم تا تهران در این توافقنامه باقی بماند. اگرچه این یک موضوع مورد اختلاف با واشنگتن است، انگلیس و اروپاییها نیز با امریکا در برخی از نگرانیهایش شریک هستند. ما سؤالاتی در مورد برنامه فناوری موشکی ایران و رفتار منطقهای این کشور داریم؛ بنابراین، این حقیقت که داریم در موضوع برجام با امریکا مخالفت میکنیم، به این معنا نیست که در مورد تمامی جنبههای سیاستهای این کشور در قبال خاورمیانه و ایران مخالف هستیم».
این دیپلمات انگلیسی در اظهارنظری که مسبوق به سابقه میباشد، صراحتاً اعلام کرده است که درخصوص توان موشکی و قدرت منطقهای ایران با آمریکا نگرانی مشترک دارد.
پیش از این «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته بود: «درباره برنامه موشکی ایران اختلافی با آمریکا نداریم». وی همچنین در اظهارنظری دیگر گفته بود: «تلاش ما برای حفظ برجام همسو با منافع آمریکاست».
موگرینی همچنین –بهمن ۹۵- با اشاره به برنامه موشکی ایران و نفوذ منطقهای کشورمان گفته بود: «تحریمهای اروپا در برخی موارد شدیدتر از تحریمهای آمریکا است».
کشورهای اروپایی عضو ۱+۵ (انگلیس، فرانسه و آلمان) بارها ثابت کردهاند که در دشمنی با ایران، با آمریکا هیچ اختلافی ندارند اما متاسفانه طیف اصلاح طلب و برخی دولتمردان با بزک تروئیکای اروپایی، همچنان به برجامِ بی دستاورد دل خوش کردهاند.
اکنون حدود ۹۰ روز از خروج ترامپ سپری شده است اما طرف اروپایی با امتناع از ارائه تضمین به ایران همچنان با وقت کشی در پی برجامیزه کردن مؤلفههای قدرت کشورمان است.
** گلایه روزنامه حامی دولت از صندلی بازی مدیران اجرایی
روزنامه قانون در گزارشی با عنوان «صندلی بازی مدیران» نوشت:
«ایجاد تغییر در کابینه دولت بدون تغییر در رویکردهای اقتصادی فایدهای نخواهد داشت».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«این روزها زمزمههای بسیاری از جابهجایی برخی مدیران در کشور به گوش میرسد و به نظر میرسد که این جابهجاییها در شرایط فعلی به ویژه برای اقتصاد کشور ضروری باشد؛ اما آنچه مشاهده میکنیم در واقع جابهجایی مدیران با یکدیگر است.
به این صورت که مدیری از صندلی ریاست یک بخش برمیخیزد و بر کرسی ریاست بخش دیگر مینشیند و در واقع سمتها در میان همان افراد دست به دست میشود؛ بنابراین اگر مدیری در بخشی ناکارآمد عمل کرده باشد این ناکارآمدی را با خود به بخشهای دیگر منتقل خواهد کرد. در چند وقت گذشته که کشور در حوزه اقتصاد با ناکارآمدیهای بسیاری مواجه شده، بارها کارشناسان اقتصادی از تغییر کابینه اقتصادی دولت سخن گفتهاند اما این تغییرات را منوط به استفاده از افراد متخصص و کارآمد و همچنین تغییرات ریشهای در ساختارهای اقتصادی دانستهاند. البته نکته دیگری نیز باید مورد توجه قرار گیرد و آن استفاده از نیروهای جوان و به اصطلاح جوانگرایی در کشور است.»
روزنامههای اصلاح طلب این روزها به منتقد شماره یک دولت تبدیل شدهاند این در حالی است که این طیف به دلیل تصاحب اکثریت مطلق کابینه در وضع موجود نقش به سزایی داشته و باید درخصوص کارنامه خود به افکار عمومی پاسخگو باشد.
از سوی دیگر، کارشناسان بارها اعلام کردهاند که دولت بایستی رویکرد خسارت بار چیدن تمامی تخم مرغها در سبد برجام را متوقف کرده و با بهره مندی از ظرفیتهای عظیم داخلی، اقتصاد مقاومتی را به دقت اجرا کند. بر همین اساس تغییر مدیران بدون تغییر رویکرد، تغییر خاصی در وضع موجود ایجاد نخواهد کرد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: حمایت از کالای ایرانی برجام ترامپ شهید حسین پور ویژه های مشرق صفایی فراهانی ویژه های مشرق ویژه های مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۱۶۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وضعیت نامناسب موجودی آب در سدهای ۳ استان صنعتی، تحرکات تازه در قاهره برای برقراری آتش بس در غزه، معطلی ۱۴ ماهه لایحه امنیت شغلی کارگران و انتقاد رئیس قوه قضائیه از صدور برخی احکام در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
تیترخوانی به جای نگاه علمی!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تیترخوانی به جای نگاه علمی! نوشت: یکی از عوارض منفی سرگرم شدن مسئولین دولتی و حکومتی به امور حاشیهای و فعالیتهای سیاسی جناحی و حزبی بدون تابلو اینست که به گزارشها، مقالات، مصاحبهها و حتی خبرهای مراکز تحقیقاتی، رسانهای و آماری توجه کافی نمیکنند و به تیترخوانی اکتفا و براساس همان چیزی که در تیترها میبینند قضاوت میکنند و تصمیم میگیرند و عکسالعمل نشان میدهند. نتیجه این میشود که هرگز هیچ مشکلی حل نمیشود و ابهامات و یا حتی سوءتفاهمها باقی میمانند.
نمونه روشنی که اخیراً اتفاق افتاد، موردی است که مرکز پژوهشهای مجلس تحت عنوان «باز هم تیترخوانی به جای نگاه علمی به یک گزارش» از آن خبر داده است. مرکز پژوهشهای مجلس، در توضیح مطلبی درخصوص اظهارنظرها نسبت به گزارش گردشگری این مرکز اعلام کرد این گزارش مربوط به فاصله زمانی سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ و با لحاظ کردن شرایط کرونائی و مرتبط به عملکرد دولتهای قبل و غیرمرتبط با عملکرد دولت فعلی بوده است.
جالب است که مسئولین مرتبط با موضوع بدون اینکه به جزئیات گزارش توجه کنند تا بفهمند که این گزارش درصدد ایراد وارد کردن به عملکرد آنان و دولت فعلی نیست در برابر آن موضع گرفتند درحالی که اگر متوجه محتوای گزارش میشدند از آن استقبال میکردند. همین واکنش باعث شد مرکز پژوهشها در توضیح اقدام خود به مسئولین مربوطه گوشزد کند «حداقل انتظار میرفت مسئولان دولت قبل به این مساله واکنش نشان میدادند نه مسئولان دولت فعلی».
این واقعه نشان میدهد موضعگیری براساس تیترخوانی جای نگاه علمی را گرفته و در بالاترین سطوح کارگزاری و حکمرانی کشور توجهی به محتوای گزارشهای تحقیقی صورت نمیگیرد. این وضعیت در زمینههای دیگر به ویژه اخبار، مصاحبهها، اظهارنظرها و گزارشهای رسانهای نیز وجود دارد و افرادی که در بخشهای روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای دولتی و حکومتی فعالیت میکنند، موضعگیری منفی را بر بررسی علمی و تلاش برای تصحیح عملکردها و تبدیل کردن نقاط قوت به نقاط ضعف ترجیح میدهند. این نوع برخورد با تحقیقات، آمارها، گزارشها و اظهارنظرهای مراکز علمی، رسانهها و صاحبنظران قطعاً به زیان دولت و کشور است، زیرا به جای رفع نواقص به استمرار عملکردهای منفی دامن زده میشود و اوضاع هرگز به طرف بهبود یافتن به پیش نمیرود.
اوج این رفتار غیرعلمی را میتوان در پاسخ دادن دستگاههای دولتی به انتقادهای نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین اجرائی مشاهده کرد. طبق اصل ۸۴ قانون اساسی نمایندگان حق دارند در تمام امور کشور اظهارنظر کنند. علاوه بر این، حق تحقیق و تفحص هم دارند. اصل ۷۶ قانون اساسی میگوید: «مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.» و اصل ۸۶ میگوید: «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در تمام چهار دهه گذشته این دو اصل اجرا شدند و نمایندگان مجلس درباره مسائل مختلف اظهارنظر کردند و معمولاً به نظرات آنان توجه نیز شد هرچند در مواردی بعضی دستگاهها اِعمال این حق قانونی توسط نمایندگان را تاب نیاوردند و آنها را تعقیب و یا از حقوقشان محرومشان کردند. متاسفانه این برخورد غیرقانونی در سالهای اخیر تشدید و جوابیه دادنهای پیاپی به سخنان میان دستور نمایندگان مجلس به یک رویه تبدیل شده است بطوری که وقتی روزنامهها اقدام به انتشار اخبار مجلس میکنند در مواردی که خوشایند دولتمردان نیست بلافاصله جوابیه صادر میکنند و حتی روزنامههای منتشرکننده سخنان نمایندگان مجلس نیز به سیاهنمائی متهم میشوند!
کار دولتیان به معنای اینست که اولاً نمایندگان مجلس از حق قانونی خود که قانون اساسی به آنها داده استفاده نکند و ثانیاً روزنامهها دچار خودسانسوری شوند و از چاپ انتقادها خودداری نمایند. روشن است که چنی توقعی با حقوق ملت و مصالح کشور در تضاد است و روزنامهنگار اگر این شغل را برای خدمت به مردم برگزیده باشد هرگز تسلیم چنین خواسته خلاف شرافت روزنامهنگاری نخواهد شد.
راه حل این مشکل، استمرار جدال نیست. دولتمردان باید کسانی را به مسئولیتهای مرتبط با مجلس و اطلاعرسانی دولتی بگمارند که به اخبار و گزارشها نگاه علمی داشته باشند. چنین افرادی میتوانند از طریق تعامل قانونی با رسانهها و انتقادکنندگان راه را برای تفاهم هموار کنند و با بهرهگیری از انتقادها به تبدیل شدن نقاط ضعف دولتها به نقاط قوت کمک نمایند.
خودکشی پزشکان بهانه بیماران!
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان خودکشی پزشکان بهانه بیماران! نوشت: «خودکشی پزشکان» گزارهای شده است که گاهی از آن برای هدفی غیرانسانی بهره میگیرند. در توضیح این ادعا میگویم که خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعهبارتر از خودکشی دیگران نیست. ممکن است ادعا شود خودکشی در دو استان مشخص که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، با خودکشی پزشک تحصیلکرده که کشور برای او هزینه میلیاردی کرده و به او بهشدت نیازمند است، قابلقیاس نیست. این حرف نیز اگرچه غیرانسانی است، اما بهشرط پذیرش فرض آن، پزشکان تنها صنف تحصیلکردهای نیستند که خودکشی میکنند، بسا موارد خودکشی دیگر در میان اقشار تحصیلکرده غیرپزشک دیده میشود. مضافاً این ادعا که «خودکشی پزشکان زیاد شده است» باید با عدد و رقم مشخص شود، نه با آنچه برخی فعالان اصلاحطلب هربار ادعا میکنند و نه با هیاهوی مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی که صراحتاً با نتیجهگیری انتهای سخن خود نشان داده است از این هیاهو که هیچ مرجع رسمی آن را تأیید نکرده و آماری مقایسهای از آن در دست نیست، دنبال چیز دیگری است! این شخص به یک رسانه اصلاحطلب گفته است: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که بهزودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد. مهمترین عوامل تأثیرگذار روی خودکشی پزشکان، سختیکار، برخوردهای خشن بیمار و خانواده بیمار و محیط پادگانی بیمارستانها است. رزیدنتها گاهی ۷۲ساعت نمیتوانند بخوابند. از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده، هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.»
این فاجعهای بدتر از خودکشی است که برخی جملات را ردیف کنیم تا نتیجه بگیریم که مسئله خودکشی، به سختیکار و بحث مالی و دستمزدها بازمیگردد؛ و سپس زمینهای فراهم کنیم برای افزایش تعرفهها و کاستن از آنچه «سختی کار» پزشکان مینامند. در این میان اتهام دیگری هم بزنیم که «مردم برخورد خشن با پزشک دارند»! واقعیتی که در جامعه شدیداً خلاف آن دیده میشود و هیچ صنفی محترمتر از پزشکان نیستند با آنکه برخورد برخی از آنان با بیمار، خشک و بیروح است. وارونهسازی واقعیت، کمکی به پزشکان نمیکند. باید یک نهاد نظارتی از چنین افرادی بخواهد آمار خود را در مقایسه با دیگر اقشار و مقایسه با کل و با بقیه کشورها دقیق و مستند عرضه کنند. چیزی در دست ندارند، جز هیاهو و تولید محتوا برای کسی که از خودکشی پزشکان میرسد به تقبیح عنبر نسا!
وضعیت جامعه پزشکی ما نشان میدهد آنان نیز مانند صنوف دیگر، یک کلیت و اکثریت خوب و بلکه به نسبت دیگر صنوف، اکثریت مطلق خوبتری دارند. ولی یک پزشک بد نسبت به یک کارگر بد، صدای بدبودنش همهجا را پر میکند. اگر جامعه پزشکی نیز در تهذیب اخلاق کوشا نباشد، مانند بقیه، همان سرنوشت شوم بیاخلاقی را پیدا میکند و اینجا فریاد واپزشکا! واپزشکا! شعاری بیش نیست.
در نیمه دوم دهه ۷۰، دو انترن جوان در بحبوحه گلدکوئست به کیهان آمدند، با وضعیتی پریشان و نگران! حرفشان دقیقاً این بود: «حالا که کسانی با گلدکوئست یکشبه میلیونر میشوند، چه انگیزهای برای درسخواندن ما باقی میماند»! مشخص است که این عبارات بینیاز از هرگونه توضیح اضافی است. در همان سالها یک شبکه مافیایی در وزارت بهداشت، ماجرای تقلب در آزمون دستیاری را بین سالهای ۷۷ تا ۸۲ رقم زد. من در کیهان افشاگر این فساد بودم. پزشکانی که ۶۰ میلیون تومان پول آن زمان معادل ۳۰ میلیاردتومان پول اکنون را برای خرید کلید تقلب پرداختند و هرگز از دستیاری و بعد تخصص حذف نشدند و پروانهای هم باطل نشد. این هم نمونهای از نفوذ بیاخلاقی و فساد در هر صنفی است و اینجا صنف پزشک. هرچند همان زمان در کیهان نوشتم که بحثهایی از نفوذ سیاسی برای هدایت عدهای خاص به دوره تخصص پزشکی مطرح است. باز در همان حدود دو موضوع ورود خونهای آلوده از فرانسه و خرید یک دستگاه پالایش خون آلوده را در کیهان افشا کردم که برای آن با شکایت وزارت بهداشت دولت اصلاحات ۱۱ بار به دادگاه رفتم، اما در نهایت بیماران هموفیلی و بازماندگان درگذشتگان، بر اثر آن افشاگری با پیروزی در دادگاه، دولت را مجبور به پرداخت بزرگترین خسارت تاریخ دولتهای قبل و بعد از انقلاب بهعنوان دیه بیماران کردند. میزان تکذیب و انکار وزارت بهداشت درباره این تخلفات نیز برگ زرین دیگری از وضعیت اقلیت فسادپذیر و فسادخوی هر جامعهای دارد- و اینجا پزشکان!
اکنون سوارشدن روی ادعایی دیگر را شاهدیم: افزایش خودکشی پزشکان! اما مسموع نیست. پزشکان هم مشکل و سختی دارند مثل بقیه جامعه. مگر بقیه در حال خور و خواب و خستگیدرکردن هستند؟! حتی خبر تازه که یک جمع ۲۵ نفری از پزشکان نیز مثل همه کسانی که مشروب تقلبی میخورند، مشروب تقلبی خوردند، نشان میدهد در شاخصهای اجتماعی همه مثل هم هستند، یعنی همهچیز علیالسویه است؛ و تعریف یک «تفاوت» با هدف خاص پذیرفتنی نیست.
مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: عملیات ترکیبی «وعده صادق» دارای ابعادی گسترده و چندلایهای برای ایران، منطقه و جهان بوده است که متاسفانه مسئولان بخشهای غیرنظامی به درستی از آن استفاده نمیکنند. طوفان الاقصی، اولین حمله به منطقی بود که کشورهای عربی را وارد جریان عادیسازی با اسرائیل میکرد و یک ائتلاف عربی-عبری را برای جایگزینی آمریکا در منطقه مینشاند. یعنی آمریکا قصد داشت تا برای کم کردن حضور در خاورمیانه و تمرکز در شرق آسیا، قواعدی از یک جریان امنیتی و اقتصادی را پایه بنهد تا ایران و محور مقاومت خودبهخود حذف شوند. این منطق با توافق آبراهام شروع و با کریدور آیمک تداوم یافته بود. اما حالا این توافق، بخش بزرگی از معنای امنیتی خود را از دست داده است. مجموعه کشورهای حاضر در آن با رهبری آمریکا با تمام توان نتوانستند در مقابل صرفا ۱۰۰ موشک بالستیک و ۴۰۰ پهپاد از منطقه کوچک سرزمینهای اشغالی حفاظت کنند، پس بخش امنیتی در وعده صادق فروریخته است. اما مسئله این است که بخش اقتصادی آن به قوت خود باقی است. آنچه ایران باید انجام دهد، شکلدهی به یک پیوست اقتصادی برای وعده صادق در عرصه ایجابی است. یعنی ایران میتواند حفظ امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را تا حدی تضمین کند و در ازای آن، قراردادهای روی زمین و استراتژیکی با آنها ببندد که تحقق آن برای هر دو طرف سودمند و ترک آن هم به شدت مضر است. قراردادهایی که معنای همکاری استراتژیک را درون خود داشته باشد.
یعنی علاوه بر بازی دوطرفه، متضمن یک معنای بزرگتر در معامله با کشورهای بزرگ و قدرتمند باشد. نکته این است که اگر از این ظرفیت استفاده نشود، طرف مقابل با اهرم اقتصادی و فشار عمومی به ایران، عملا آورده آن را محو کرده و دوباره دست خود را بالاتر از دست ایران قرار میدهد. یعنی آثار امنیتی به وجود آمده هم با تکانههای اقتصادی جامعه ایران، نابود خواهد شد. این عملیات میتواند در پرونده ایران-آمریکا هم تغییر جدی ایجاد کند. آمریکاییها حالا میدانند که بدون خواست ایران، نمیتوانند حضور خود در خاورمیانه را به سلامت کاهش دهند. پس باید امتیازی در ازای آن بدهند.
این همان چیزی است که ایران باید آن را تعریف کند و نه اینکه آمریکاییها تعریف کنند و ایران آن را جرح و تعدیل دهد. توافقی که در آن مسئله اصلی «رفع تحریم» نیست بلکه «انتفاع اقتصادی ایران» است؛ و البته تمام مسائل سیاست خارجی ایران و پروندههای آن را شامل نمیشود بلکه به عنوان بخشی از مسئله اقتصاد ایران مورد توجه واقعبینانه قرار میگیرد. همان گونه که از تلاشهای حاج قاسم در بازکردن مسیر زمینی چابهار به سواحل مدیترانه به درستی استفاده نشد، این فرصت تاریخی هم در حال از دست رفتن است. راهحل، خروج از چارچوبهای ذهنی برجام، مذاکره حقوقی برای رفع تحریم، رفع تنش، توافقی برای فروش نفت، اعتماد به همسایه بدون توجه به شرایط جهانی و... است که چندین بار تجربه شده و همگی شکست خورده است.