Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-05-08@18:46:16 GMT

چوپانی که اینبار واقعا سکه‌های ۱۲۰۰ ساله پیدا کرد!

تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۰۱۶۶۳۳

ساعت 24-شاید خیلی‌ها داستان پیامک‌ کشف سکه‌های عتیقه چوپان‌های دروغگو را شنیده باشند؛ اما این بار برخلاف قبل، چوپان افغانستانی در کوه‌های اطراف تهران سکه‌هایی تاریخی با قدمت ۱۲۰۰ سال را کشف کرد؛ سکه‌های که باعث دردسرش شد.

سرگرد سرافراز احمدی در گفت‌وگو با خبرنگار انتظامی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به کشف 27 سکه تاریخی با قدمتی در حدود 1200 سال، اظهار کرد: چند روز پیش شایعه‌ای مبنی بر پیدا شدن سکه‌های تاریخی ارزشمند در یکی از روستاهای اطراف امامزاده داوود، توسط یک گله‌دار و چوپان گله، در بین اهالی روستا پخش شد و به دنبال انتشار این خبر، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رئیس کلانتری 143 امامزاده داوود، افزود: پس از بررسی موضوع و اطمینان از صحت کشف تعدادی سکه‌های قدیمی و تاریخی توسط گله‌دار و چوپان گله، هر دو فرد دستگیر و 27 سکه تاریخی با قدمتی در حدود 1200 سال از آن‌ها کشف شد.

وی با بیان اینکه بر اساس اظهارات این دو، سکه‌های مذکور توسط چوپان گله کشف شده بود، درخصوص نحوه کشف این سکه‌ها گفت: بر اساس اظهارات این افراد، این چوپان 24 ساله که از اتباع افغانستانی بوده در منطقه‌ای در یکی از مناطق کوهستانی حاشیه امامزاده داوود، که گوسفندان را برای چرا به آن منطقه برده بود، به صورت کاملاً اتفاقی 27 سکه قدیمی را پیدا می‌کند و موضوع را به صاحب گله اطلاع می‌دهد. پس از این اتفاق صاحب گله با تهدید وی از او می‌خواهد که محل دقیق یافتن سکه‌ها را نشان داده و او را به آنجا ببرد.

احمدی اضافه کرد: در میانه مسیر، چوپان افغانستانی به دلیل ترس از اینکه ممکن است پس از نشان دادن محل کشف سکه‌ها، توسط صاحب گله به قتل برسد، اقدام به فرار کرده و در یکی از روستاهای حاشیه‌ امامزاده داوود مخفی می‌شود که در نهایت او به همراه صاحب گله توسط پلیس شناسایی و دستگیر می‌شوند.

به گفته رئیس کلانتری 143 امامزاده داوود، پرونده این دو به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ تحویل داده شده و در دست بررسی‌های تخصصی است.

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۱۶۶۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این سَم را فقط با یک تلفن درب منزل تحویل بگیرید!

پدیده عجیب و البته نامطلوب‌ ارسال قلیان به خانه‌ها روزبه‌روز ‌بیشتر رونق می‌گیرد.

به گزارش مشرق، خوب می‌دانند چطور جلوی در و پیش از آنکه زنگ خانه مشتری را بزنند، جلز و ولز زغال را بلند کنند. در چپاندن قلیان توی باکس‌های موتورسیکلت‌شان هم مهارت دارند و می‌توانند قلیان‌های چند متری را صحیح و سالم به مقصد برسانند.

آنها دلیوری قلیان هستند؛ صاحب شغل نوپایی که بساط قلیان و دود و دم را به خانه‌های مشتریان می‌رساند تا اگر حال و حوصله رفتن به سفره‌خانه و قهوه‌خانه ندارند، در همان ایوان یا پذیرایی منزل‌شان بی‌زحمت و بی‌دردسر از قلیان‌های گرگرفته و آماده کام بگیرند.

برای ایلیا و همکارانش اهمیتی ندارد که خدمات آنها کوچک‌ترهای خانواده را هم با قل قل قلیان و بوی تنباکو آشنا می‌کند و بدون آنکه پای‌شان به تخت قهوه‌خانه برسد، در جمع‌های خانوادگی خود شاهد مزمزه حلقه‌های دود نارگیل و دارچین و هلو یخی خواهند بود. آنها دلیوری قلیان هستند و به سرعت برق و باد قلیان را با زغال روشن به مشتری می‌رسانند.

به گزارش همشهری، عمو داوود، بند و بساط قلیان و کاغذی را که آدرس توی آن نوشته شده، به او می‌دهد و دوباره مشغول رفع و رجوع مشتریان داخل قهوه خانه می‌شود. خیالش راحت است و می‌داند که ایلیا کارش را خوب بلد است. ایلیا به سمت موتورسیکلت یاماهای نونوارش می‌رود که حاشیه خیابان روبه‌روی قهوه‌خانه پارک کرده است.

در فلزی باکس جاداری را که روی ترک‌بند موتورسیکلتش نصب کرده، برداشته تا موقع حرکت با قلیان برخورد نکند. کف باکس هم پارچه کنف‌مانندی پهن کرده تا موقع لرزش و سکندری خوردن موتورسیکلت سر و تنه قلیان روی هم نلغزد. با احتیاط کوزه چوبی قلیان را وسط باکس می‌گذارد و شیلنگ یک‌بار مصرف و بطری آب را طوری در گوشه و کنارش جا می‌دهد که هر قدر از لابه‌لای خودروها و موتورسیکلت‌ها لایی بکشد، کوزه یک سانتی‌متر هم جابه‌جا نشود.

روی سری پر از تنباکو سرپوش گذاشته‌اند و سرپوش را هم با کاغذ آلومینیومی پوشانده تا تنباکوها بیرون نریزد، اما محض احتیاط علاوه بر پاکت تنباکوی دوسیب اضافه‌ای که مشتری سفارش داده، کمی هم تنباکوی باز و پرپر شده توی ظرف دربسته‌ای گذاشته تا اگر تنباکو از سری قلیان کمی سرریز کرده بود، آن را میزان کند. قوطی پر از زغال‌های خودسوز و فندک را هم که کنار شیلنگ می‌چپاند راه می‌افتد.

به سرخی زغال لیمو

کوچه‌پسکوچه‌های محل را مثل کف دستش می‌شناسد. آدرس مشتری هم دور نیست و برای تحویل سفارش فقط باید چند کوچه و خیابان فرعی را طی کند. مقابل مجتمعی آپارتمانی می‌ایستد. تند و فرز بدنه و سری و شیلنگ را روی کوزه چوبی سوار می‌کند، آب توی کوزه می‌ریزد و درحالی‌که زنگ طبقه چهارم را می‌زند، فندک گوشه باکس را روی قطعات مکعبی زغال‌های خودسوز می‌گیرد. تا مشتری خود را به حیاط برساند، زغال‌های خودسوز داغ و سرخ شده، توی ظرف استوانه‌ای منفذدارشان به جلز و ولز افتاده‌اند.

مشتری جوانکی ۲۰-۱۹ ساله است، ولی انگار قلیانی قهاری است و با نیم‌نگاهی به زغال‌ها چشم‌های کشیده‌اش تنگ و ابروهای قیطانی‌اش در هم فرو می‌رود: «من که به آقا داوود گفتم از زغال‌هایی بگذارد که توی منقل سرخ می‌کند.

از محل سفارش می‌دهم که زغال فوری مصرف نکنم دیگر.» جواب ایلیا در آستینش است: «داداش! تو وقتی زنگ می‌زنی غذا برات بیارن، توی ظرف چینی میارن!؟ ظرف‌شان یک‌بار مصرف است دیگر!» هنوز تاب ابروی جوانک باز نشده. ایلیا بسته تنباکوی اضافه را به طرف او می‌گیرد و می‌گوید: «برو کام بگیر می‌فهمی چی برایت آورده ام.

من زغال خام دست مشتری نمی‌دهم. خیالت راحت. آنها را از زغال‌های لیموی عمو داوود هم بهتر سرخ کردم.» انگار دورهمی‌شان خانوادگی است و هر بار که پنجره طبقه چهارم باز می‌شود، ۴-۳ پسربچه پرشروشور در قاب آن رخ نشان می‌دهند.

بگویید پیک موتوری قهوه‌خانه

عمو داوود سفارش کرده ایلیا از مشتریانی که بچه محل هستند کارت ملی و مدرک شناسایی نگیرد و هزینه سرویس قلیان را هم موقع پس گرفتن قلیان حساب کند.

محدوده‌ای هم که سرویس می‌دهند همان کوچه و خیابان‌های مرکز شهر و حوالی قهوه‌خانه است و اگر سفارش از شمال و جنوب شهر داشته باشند، باید از همکاران عمو داوود که در آن حوالی سرویس ارسال قلیان دارند، کمک بگیرند.

مشتری یک شبانه‌روز می‌تواند قلیان را پیش خود نگه دارد و ایلیا فردا ساعت ۱۲ برای پس گرفتن آن محمد، شاگرد افغانستانی قهوه‌خانه را می‌فرستد. محمد از ایلیا کم‌سن و سال‌تر است، ولی از چاق کردن قلیان نارگیل و دارچین و هلو یخی تا به دود آوردن قلیان‌های لایو و شب‌های مسکو را فوت آب است.

گاهی که مشتریان تعداد سرویس‌های قلیان بیشتری می‌خواهند عمو داوود، محمد را هم به مهمانی‌های آنها می‌فرستد تا در محل و فوری و گیراندن زغال و به دود آوردن قلیان را برای مشتریان انجام دهد، اما دلیوری قهوه‌خانه عمو داوود فقط ایلیاست که در مدت ۷-۶ ماهی که سرویس قلیان را به منزل مشتریان می‌رساند هیچ‌کس ناراضی نبوده است.

البته خدمات حضوری محمد ۱۰۰ هزار تومان به نرخ ۵۰۰ هزار تومانی سرویس دلیوری قلیان اضافه می‌کند. ایلیا شغلش را «پیک موتوری قهوه‌خانه» معرفی می‌کند و چندان به مذاقش خوش نمی‌آید که شغل او را با اصطلاحات دهان‌پرکنی مانند دلیوری بشناسند.

دیگر خبرها

  • ۱۸ روز تلاش نیروهای امدادی برای یافتن کودک چهارمحالی+ تصاویر
  • چه کتاب‌هایی را به نوجوانان پیشنهاد بدهیم؟
  • ۴ نکته طلایی هنگام خرید فرش ۱۲۰۰ شانه
  • همکاری شهرداری با احیاگران خانه‌های تاریخی محله امامزاده یحیی
  • این سَم را فقط با یک تلفن درب منزل تحویل بگیرید!
  • حق تفکیک برای زمین‌های امامزاده ابراهیم شفت کاهش پیدا می‌کند
  • صدور سند امامزاده بی بی خدیجه خاتون میبد
  • عملیات جستجوی کودک ۵ ساله توسط سگ های زنده یاب | ویدئو
  • پیکر ۲ جوان غرق شده در رودخانه نیاتک هیرمند پیدا شد
  • غرق‌شدن اعضای یک خانواده در رودخانه نیاتک شهرستان هیرمند