مهر تأیید روحانی بر خیانتکار بودن سران فتنه
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۰۴۶۸۲۰
رئیسجمهور در گفتوگوی تلویزیونی دوشنبه شب آشوبهای دی ماه را دلیل نابسامانیهای ارزی و پیام به آمریکا برای تشدید فشارها دانست دولت خرداد ماه سال جاری محلهایی را برای تجمعات مقرر و اعلام کرد!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیسجمهور در گفتوگوی تلویزیونی دوشنبه شب در تحلیل دلایل مشکلات اقتصادی به اغتشاشات دی ماه سال گذشتهاشاره کرده و گفت: « این اغتشاشات به آمریکا پیام داد که میتواند با فشار بر میزان مشکلات ایران بیفزاید»، روحانی با این استدلال برخیانتکار بودن سران فتنه مهر تأییدی زد که با ایجاد آشوب و اردوکشیهای خیابانی زمینهساز تحریمهای جدید علیه ایران در سال ۸۸ شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور در گفتوگوی تلویزیونی دوشنبه شب در تحلیل دلایل مشکلات اقتصادی به مسئلهای اشاره کرد که نگاه دقیق به آن میتواند چهره خیانتکار سران فتنه در سال ۸۸ را بیش از پیش روشن و افشا سازد.
رئیسجمهور بااشاره به ۲ عامل شروع مشکل ارزی اظهارداشت: غیراز آن مسایل مزمنی که در اقتصاد داریم و مسئله نقدینگی؛ هر دوی این عوامل در دیماه پارسال آغاز شد. دیماه پارسال در ۵ دی تقریباً یک اعتراضاتی از یک شهری در ایران آغاز شد و سرایت کرد به شهرهای دیگر و این اعتراضات شرایط خودش را داشت که مردم ما میدانند بعضیها معترض و بعضیها دنبال اغتشاش و سوءاستفاده بودند اما هر چه بود، این اغتشاشات مهار شد و مردم احساس کردند که اگر اعتراض به حقی دارند عدهای سوءاستفاده میکنند و کاملاً مردم با دولت همکاری کردند.
وی افزود: این علامت مثبت فعالیت مردم و حضور مردم به داخل علامت مثبت داد، اما متأسفانه خارجیها و مخصوصاً آمریکاییها پیامی که دریافت کردند آن پیام را نگه داشتند و آن پیام این بود که فکر کردند با فشار بیشتر میتوانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی ما را افزایش دهند و لذا شما میبینید که ۲۲ دیماه که ترامپ اعلام میکند اگر دیگران نیایند من به تنهایی از برجام خارج میشوم بعد از حوادث دی ماه در ایران است.
پیامی که سران فتنه به آمریکا ارسال کردند!
آنچه در دی ماه سال گذشته روی داد موج سواری گروهی بر روی مطالبات به حق بخشی از مردم بود، در این اعتراضات گروهی از مردم مطالبات به حق اقتصادی داشته و نسبت به روند امور و برخی بیمبالاتیها معترض بودند. در این میان برخی آشوبگران بر موج مطالبات مردمی سوار شده و به گفته رئیسجمهور با ایجاد اغتشاش به آمریکا پیام دادند که میتوانند با فشار بیشتر به اهداف خود برسند. اغتشاشاتی که چند روز هم بیشتر طول نکشید.
اما آنچه در سال ۸۸ روی داد و ۸ ماه به طول انجامید، نه مطالبه به حق که از آغاز فتنهای بزرگ بود، سران فتنه برای رسیدن به مطامع دنیوی خود خواستار ابطال رای مردم و اعلام پیروزی نامزد شکست خورده در انتخابات شده و با استقامت جمهوری اسلامی در برابر این خواسته به ناحق دست به اردوکشیهای خیابانی زدند تا از نظام باج بگیرند.
در حالی که آمریکا پیش از انتخابات خود را برای توافق هستهای با ایران آماده کرده بود فتنه گران این پیام را به دولت وقت آمریکا ارسال کردند که زمان توافق با ایران نیست و بایستی تحریمها تشدید شوند!
فتنهگران در سال ۸۸ که به دنبال براندازی جمهوری اسلامی از طریق اردوکشیهای خیابانی و با کلیدواژه «تقلب در انتخابات» بودهاند پس از ناکامی خود در این هدف با پیامها و نامههای متعددی به دشمنان مردم ایران از جمله آمریکا خواستار تحریمهای کمرشکن و تاثیرگذار شدند.
با گذشت نزدیک به یک دهه از فتنه ۸۸ که در آن عدهای با کلیدواژه و رمز «تقلب در انتخابات» به سوی براندازی جمهوری اسلامی حرکت کردند و با وجود اینکه در این مدت دولتی رفته و دولت دیگر با رای مردم سر کار آمده ولی هدف فتنهگران هیچ تغییری نکرده است.
این مهم نشاندهنده آن است که «انتخابات» برای اصحاب فتنه تنها یک بهانه بیش نبوده و آنان به دنبال براندازی کلیت ساختاری به نام «جمهوری اسلامی» بودهاند و این هدف همچنان در سرلیست برنامههای آنان قرار دارد.
در اوج فتنه ۸۸ فتنهگران با صراحت و یا به تلویح از آمریکا خواستند که حمایت خود را از آنان علنی کرده و در جهت این حمایت، ایران را تحت شدیدترین تحریمها قرار دهد.
نامهنگاری مستقیم میان آمریکا و فتنهگران
سه سال پیش متن نامهای در رسانههای عمومی منتشر شد که حکایت از یک هدف مشترک بین آمریکا و اصحاب فتنه در داخل کشور داشت و آن هم استفاده از ابزار تحریم برای براندازی جمهوری اسلامی!
مرداد ۱۳۹۴ «مایکل لدین» مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا، عضو برجسته مؤسسه «آمریکن اینترپرایز» در یادداشتی در نشریه «فوربس» نوشته بود: سناتور «چاک شامر» نقش مستقیمی در نامهنگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران آشوب علیه دولت ایران در سال ۱۳۸۸ و در پی انتخابات ریاستجمهوری داشته است.
لدین میافزاید: دولت (آمریکا) تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی و جنبش سبز بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد.
وی در ادامه مینویسد: از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام و سؤالات پیوستش را به رهبران سبزها منتقل کند. سؤالات اینهاست: «ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟» پاسخ این پیام در یک یادداشت ۸ صفحهای در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۰۹ (۹ آذر ۸۸) دریافت شد. نویسندگان محتاط بودهاند و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کردهاند.
در این نامه تصویری از ایران با عبارتهای بسیار خشنی آمده است که این کشور تحت «حکومت استبدادی»، «رژیمی خشن» و «دیکتاتوری» است که با سرکوب مردم و چپاول منابع عمومی ادامه حیات میدهد. همچنین در این نامه تأکید شده است: حکومت قابل اصلاح نیست اما نیروهای حامی تغییر در داخل قوی هستند و بهخوبی هدایت میشوند!
لدین همچنین در ادامه مطلب خود مینویسد: سبزها به دولت اوباما دقیقاً گزینههای واقعی را گفتند؛ یا از رژیم حمایت کنید یا از آزادی حمایت کنید و تغییر دموکراتیک در ایران را تشویق و حمایت کنید. نویسندگان آن نامه به واشنگتن هشدار دادهاند که اگر با تهران به توافق هستهای دست یابد، باید در برابر رویکردهای خارجی و داخلی تهران سکوت کند.
در بخشهایی از این نامه که در ۹ آذر ۱۳۸۸ فرستاده شده، به طرف آمریکایی اطلاع داده میشود که تظاهرات بزرگ بعدی برای ۱۶ آذر روز دانشجو برنامهریزی شده است.
«فلج کردن ایران برای نجات آن!»
روزنامه لسآنجلس تایمز نیز ۲۳ مهر ۱۳۸۸ از رایزنی مقام آمریکایی با سران اپوزیسیون و نمایندگان سران جنبش سبز خبر داد. جان هانا در این روزنامه مینویسد: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم تدریجی، فقط به رژیم این امکان را میدهد که خود را با وضعیت جدید تطبیق دهد.»
در ادامه این یادداشت آمده بود: «آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند، نه مانند واکسن. برخی از آنها نگرانند رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود و به جای آن، جنبش سرکوب شود. با وجود این نگرانی پیشنهاد دادند بمباران تأسیسات هستهای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج - هر چند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات براندازی را تسریع خواهد کرد»
این یادداشت تصریح داشت که اوبامای دمکرات نیز قائل بوده است که بایستی برای تغییر در ایران به سمت تحریمهای فلجکننده رفت، تحریمهایی که بخش عظیمی از جامعه ایران را درگیر خود میساخته و معیشت آنان را هدف میگرفت.
دو سال پیش از این و در دی ماه ۱۳۹۵ نیز سی نفر از ضد انقلاب خارجنشین طی نامهای به ترامپ رئیسجمهور آمریکا خواستار اعمال تحریمهای جدید علیه ایران با بهانههای حقوق بشری و حمایت از تروریسم شدند.
به اظهارات رئیسمحترم جمهور برمیگردیم، روحانی بااشاره به اعتراضات دی ماه سال گذشته که گروهی از آن سوءاستفاده و دست به اغتشاش زدند میگوید این اغتشاشات به آمریکا پیام داد که میتواند با تشدید فشارها به اهداف خود برسد و مشکلات امروز اقتصادی ناشی از آن پیام است.
اظهارات روحانی پاسخی قاطع به افرادی است که به دنبال رفع حصر یا آزادی سران فتنه و آشوبگرانی هستند که برای فلج کردن مردم ایران به دشمنان این ملت پیام دوستی فرستاده بودند.
یک تناقض!
در حالی که رئیسجمهور در گفتوگوی تلویزیونی دوشنبه شب آشوبهای دی ماه را دلیل نابسامانیهای ارزی و پیام به آمریکا برای تشدید فشارها دانست دولت خرداد ماه سال جاری محلهایی را برای تجمعات مقرر و اعلام کرد!
پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری ۲۱ خرداد ماه سال جاری اعلام کرد که در جلسه هیئت دولت، محلهای مناسب به منظور برگزاری تجمعات مشخص شد و دولت با هدف ساماندهی برگزاری تجمعات، درخصوص پیشبینی و تعیین محلهای مناسب برای این اقدام تصمیمگیری کرد.
در آن روزها کیهان طی گزارشی نوشت: در شرایطی که مردم زیر فشار مشکلات معیشتی قرار دارند و هر از گاهی به دولت -به عنوان مسئول این وضعیت- اعتراض میکنند، هیئت دولت به جای اصلاح رویههای مخرب دستگاه اجرایی و حل ریشهای مشکلات، به تعیین محل تجمعات مشغول است!
نکته اینجا است که اعتراضات مردمی به نابسامانیهای اقتصادی است که دولت مسئول حل و فصل آنها است و طبیعی است دولت به جای آنکه به فکر مکانی برای اعلام این اعتراضات باشد بایستی به دنبال رفع دلیل اعتراضات یعنی مشکلات اقتصادی باشد، مشکلاتی که عدهای با سوءاستفاده از آنها بر موج اعتراضات سوار شده و به آمریکا پیام میفرستند که بر میزان فشارهای خود تا باج دادن جمهوری اسلامی ادامه بدهید و این پروسه معیوب تا زمانی که دولت به جای وظایف خود به فکر دیگری باشد ادامه خواهد یافت.
درخواست برای اتحاد با سرمایههای آمریکا و اسرائیل در صحن علنی!
در جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی علی مطهری نماینده تهران و عضو فراکسیون امید طی سؤالی از وزیر دادگستری خواستار آزادی و رفع حصر سران فتنه شد.
مطهری اظهار داشت: سؤال من سیاسی و جناحی یا فراکسیونی نیست، ملی است و با هدف حل یکی از مشکلات اجتماعی کشور که آثار سیاسی و اقتصادی داشته است مطرح میشود. بدیهی است که حصر خانگی رهبران یک حرکت اجتماعی مادام که جامعه در حال التهاب و آشوب است، برای فرونشاندن آن التهاب قابل قبول است و در کشورهای دیگر هم اتفاق میافتد. اما ادامه آن پس از بازگشت آرامش به جامعه بدون حکم قضایی خلاف قانون اساسی است.
نماینده تهران تصریح کرد: اما امروز اهمیت پرداختن به این گونه مسائل به خاطر ضرورت اتحاد ملی در جنگ اقتصادی که با آمریکا و اسرائیل در پیش داریم مضاعف شده است. امروز بیش از گذشته نیاز به رفع کدورتها و وحدت ملی داریم. یکی از موضوعاتی که منشأ کدورت و تفرقه میان ملت یا سیاسیون شده است همین مسئله حصر خانگی است.
به دنبال اظهارات مبسوط مطهری در مجلس و در دفاع از سران فتنه که پیام آنان به آمریکا در فتنه ۸۸ زمینهساز تشدید تحریمها و اعمال فشار به ملت ایران شد علیرضا آوایی وزیر دادگستری با بیان اینکه موضوع حصر موسوی و کروبی ارتباطی با وزارت دادگستری ندارد، گفت: این مسئله جزو مصوبات شورای عالی امنیت ملی است.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز سؤال علی مطهری از وزیر دادگستری درباره حصر موسوی و کروبی را وارد ندانستند و از پاسخهای وزیر در این باره قانع شدند.
آنچه که در تحلیل اظهارات علی مطهری بایستی بدان پرداخت آن است که او میگوید با رفع حصر و آزادی سران فتنه بایستی در مقابل جنگ اقتصادی آمریکا متحد شویم! این درخواست در حالی مطرح میشود که سران فتنه در خط مقدم جنگ اقتصادی آمریکا علیه ملت ایران در سال ۸۸ قرار داشتند و نامههای حامیان آنها به مقامات آمریکا جهت تشدید تحریمها و فشارها برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی از یادها و خاطرهها نرفته است.
پیش از این شیمون پرز از مقامات مقبور رژیم صهیونیستی مدعیان اصلاحات را سرمایههای این رژیم در ایران خوانده بود و درخواست علی مطهری در واقع معنایی جز اتحاد با سرمایههای اسرائیل در جهت مقابله با این رژیم و آمریکا نمیتواند داشته باشد!
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: اغتشاشات در ایران سران فتنه حسن روحانی مشکلات ارزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۴۶۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته رژیم صهیونیستی بود
سردار سرلشکر «غلامعلی رشید» فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا (ص) در گفتوگویی به عملیات طوفانالاقصی، عملیات وعده صادق، سیاست جمهوری اسلامی ایران در قابل رژیم صهیونیستی و وضعیت کنونی این رژیم اشغالگر پرداخت.
در ادامه، مشروح این گفتگو را میخوانید:
عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید مهمترین دستاورد این عملیات چه بود؟
مهمترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایههای ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این ۷۰ سال ادعا میکرد من بی حریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم، ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلیای که در این سالهای اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجزخوانی کند. این نکته بسیار مهمی است.
شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد، اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است؛ یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسیها و کشورهای غربی آن را کاشتهاند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است.
یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو میپاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومیپاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانههای غربی به او کمک میکنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانهای و… نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده میشود.
جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دستیافتنی است؟
این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کردهاند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما میخواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفتهاند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.
چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزاردهنده و مایه کابوسشان است، همین شکنندهبودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها میگویند فقط هزار و ۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزار نفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزبالله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام میشود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.
رژیم اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیتالمقدس مقایسهای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیتالمقدس ما در جنگ در برابر عراق شش هزار کیلومتر مربع بوده است.
یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تلآویو.
یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار میگیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد.
عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و… آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبهشدهای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه میتوانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیاتهایی مثل فتحالمبین و بیتالمقدس کار اسرائیل را تمام میکنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتحالمبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود میشود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونهای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حملهای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید؛ پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش میسازد، دروغین است.
وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفههای جغرافیایی و جمعیتی چگونه میبینید؟ فکر میکنید بحرانهای مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبهرو است تا چه اندازه این رژیم را شکننده و ضعیف کرده است؟
ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانههای غربی به تصویر میکشند. بعضی وقتها اسرائیل میآید در ایران کاری انجام میدهد و مثلاً دانشمند هستهای ما را ترور میکند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام میدهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگتر از چیزی که بوده نشان میدهد؛ کل امپراطوری رسانهای غرب هم از او پشتیبانی میکند؛ چون اسرائیل با کمکهای مستقیم آمریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار میدهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفتهترین سلاحها و هر نوع کمکی که بخواهد.
در حال حاضر فرمانده سنتکام در تلآویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی در کنار سربازان اسرائیلی میجنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلیای است.
کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشتهاند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولتها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست.
در این کتاب آمده که جمعیت یهودیهای اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شدهاند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم میکنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و…). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعهای که در آن سرزمین اشغالی جمع شدهاند، بیهویتاند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیلدهنده یک دولت و ملت است هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچکدام از عناصر و مؤلفههای مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.
اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوستهاند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد.
دشمنان و رسانههای معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوتها در راستای همدلی خود استفاده میکنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیتها را بیشتر کرده است. همه این قومیتها و گروههای متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذرهای احساس خطر میکنند، یکدل و یکزبان کنار هم میمانند و برای دفاع از ایران با هم متحد میشوند.
عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درونزا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برونزا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند؛ اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچکدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچکدام از مؤلفههایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل میشود، ندارد.
درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بینالمللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.
دو عملیات «طوفانالاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، بهوضوح نشان داد که اسرائیل بهشدت آسیبپذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفانالاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمیگردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ۱۰ سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.
ملتهای مظلوم منطقه بهویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموختهاند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد.
مشخصههای آمریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملتها میبینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باجخواهی، جنایت و نسلکشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.
مهمترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور میکرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیکهای ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور میکرد با تکیه بر قدرتهای آمریکا و ناتو، بازدارندگیاش تضمین شده است.
وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. آمریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرتهای ناتو بهویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایههای دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشکهای پرقدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.
رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمیآمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابههای ایران، پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی را درهم میکوبیدند.
با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که آمریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستادهایم!» آمریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بهسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلیها و مشتهای محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.
این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شدهاند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، آمریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای آمریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوافضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موجهای بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت میکند و حمایت اینگونه از رژیم صهیونیستی از سوی آمریکا، انگلیس، فرانسه و دولتهای اروپایی، انسان را یاد جنگهای صلیبی میاندازد.
آمریکا و دولتهای اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینههای راهبردی که آمریکا و دولتهای اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، مورد قبول ملتهای غربی نیست. آیا انسانهایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملتهایشان، مانع سیاستهای دولتهای خود در حمایت از نسلکشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟
یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانهها از خود به نمایش میگذارد، یکی نیست؟
خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانهها میسازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش میسازد؛ اینکه من بی حریفم و حریف ندارم.
در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط هزار و ۱۰۰ یا هزار و ۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان میدانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. هزار و ۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس میگویند که اسرائیلیها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانکها و در قرارگاهها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمیشد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چندساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود آمریکاییها هم میگویند؛ بلینکن که وزیر خارجه آمریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد میکند، به منطقه که آمده بود، به نخستوزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگهاش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند؛ بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایتهای مستقیم آمریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار میدهند؛ حتی سلاح کشتار جمعی یعنی بمب اتم!
منبع:روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دفاعی امنیتی