القدس العربی: تحریمها عامل اتحاد بیشتر مردم و نظام ایران خواهد شد
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۰۷۶۲۶۰
به گزارش خبرگزاری تقریب، دکتر «شفیق ناظم الغبرا»، تحلیلگر کویتی و استاد علوم سیاسی در دانشگاه دولتی پایتخت این کشور، در یادداشتی تحت عنوان « ابعاد و افقهای تحریمهای آمریکا علیه ایران» که روی پایگاه اینترنتی روزنامه فرا منطقهای «القدس العربی» قرار گرفته، آورده است: تحریم جدید ایالات متحده علیه ایران در این هفته آغاز شد، یعنی دولت ترامپ تصمیم به حرکت در مسیری خطرناک علیه یک کشور اسلامی دیگر گرفت که این تحریمها نتیجه خروج ایالات متحده از توافق هستهای ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران در سال 2015 پس از مذاکرات جدی با چین، روسیه، آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس به توافقی رسید که هدف از آن جلوگیری از توسعه توانمندیهای هستهای نظامی نام داشت.
این گزارش افزود، اما روشن است که انگیزه ترامپ برای خروج از معاهده هستهای ایران، رفتار ایران در سوریه، عراق و یمن نبود، بلکه در سیاست ایران نسبت به اسرائیل بوده است، که شامل ساخت موشکهای دوربرد با حضور واقعی نیروهای نظامی ایران در نزدیکی مرز سوریه میشود.
هیچ توافق حداقلی در دنیا با تحریمهای آمریکا وجود ندارد
تحلیلگر کویتی در ادامه نوشت؛ این بار هیچ توافق حداقلی در مورد تحریمهای ایالات متحده علیه ایران وجود ندارد، بنابراین ایالات متحده با سیاستهای فعلی خود در قبال ایران با چالشهای متعددی مواجه است، اروپا مخالف تحریم ایران است و رفتار آمریکا را برای صلح جهانی زیان آور میداند.
رفتار ترامپ در ازای کشورهایی، از جمله کانادا، مکزیک، چین و اروپا به امنیت، تجارت و ثبات جهانی آسیب میرساند، کما اینکه مخالفت روسیه، چین و ترکیه با تحریم علیه ایران . موفقیت تحریمها را که مستلزم اجماع بین المللی است، از ابتدا ضعیف کرده است.
الغبرا میگوید؛ میتوان گفت که اروپا تحت فشار زیادی قرار دارد از یک طرف، شرکتهای بزرگ اروپایی دارای منافعی در ایالات متحده و همچنین در ایران است، اما در عین حال از سیاستهای ایالات متحده هم ناراضی هستند.
اروپا با اکراه منافع آمریکایی خود را ترجیح میدهد از همین رو تسلیم فشارهای آمریکا میشود اما خروج اروپا از ایران دروازه را به روی غول چینی خواهد گشود که جای شرکتهای آمریکایی و اروپایی را خواهد گرفت.
بنابراین سیاست ترامپ به نفع شرکتهای چینی تمام شد که خوشحال خواهند شد جای خالی آمریکا و اروپا را در ایران پر کنند.
در ادامه این گزارش آمده؛ تحریمهای اعمال شده علیه ایران از 7 اوت سال 2018 شامل مواد، مبادلات تجاری و مالی خواهد بود، اما تحریمهای سنگین در ماه نوامبر آغاز خواهد شد، زیرا جلوگیری از صادرات نفت را شامل میشود.
اما کشورهایی مانند چین، هند و شاید ترکیه نفت ایران را خریداری میکنند و اکثر آنها با تحریمهای آمریکا در تمامی زمینهها موافقت نخواهند کرد، مبادلات پولی با ارزهای چینی و ایرانی و ارزهایی که در معرض مخالفت آمریکا قرار نگرفته است، در معاملات مالی جدید شایع است.
ایران متخصص در مقابله با تحریمهاست
براساس این گزارش، دولت ایالات متحده یک عامل را در نظر نگرفته است، اینکه ایران متخصص در برخورد با تحریمها و فرار از آنهاست و به دلیل نفوذی که در عراق، سوریه، لبنان، یمن و سایر مناطق دارد موفق به مدیریت روند فرار از تحریمها میشود و روابط دائمی آن با کشورهای خاورمیانه، جهان و برخی از کشورهای خلیج، راهی برای فرار از تحریمها، از جمله قاچاق و بازار سیاه، باز میکند.
در گذشته تحریمها علیه ایران مفید بوده زیرا در سایه تحریمهای سابق توانست پروژه هستهای، اقتصاد و بسیاری از صنایع خود را بسازد، اصولا تحریمها در تاریخ معاصر سیاست را تغییر نداده است بلکه تحریمها برای ایالات متحده مضر است که اعتبار بین المللی آن بیشتر از دست خواهد رفت.
در سال 2015 گمان بر این بود که رفع تحریمهای ایران از نگرانیهای این کشور و روند ارتقای صنایع نظامی آن خواهد کاست و از نفوذ روز افزون آن در منطقه و جهان کم میکند، چیزی که اتفاق نیفتاد.
دلیلش این است که بحران اعتماد بین ایران و ایالات متحده و همچنین بحران اعتماد با اسرائیل عمقی به اندازه انقلاب ایران در برابر شاه و موضع ایران در برابر ایالات متحده و مداخله آن در امور ایران دارد.
تقویت توانمندی دفاعی، حق ایران است
این تحلیلگر کویتی در ادامه گزارش خود در القدس العربی مینویسد؛ پایگاههای ایالات متحده در منطقه عربی و اقدام آمریکا در تغییر رژیم عراق باعث شده است تهران این ضرورت را احساس کند که باید برای مقابله با هر گونه عملیات نظامی بزرگ توسط ایالات متحده به منظور تغییر رژیم ایران آماده باشد؛ از همین رو رفع تحریمهای ایران از زمان امضای توافق هسته ای در سال 2015 از افزایش نفوذ ایران در عراق، سوریه، یمن و لبنان کم نکرد.
می توان گفت که ایران از دیرباز با مشکلات اقتصادی روبروست، در سال 2009 تظاهرات و اعتراضاتی در ایران شکل گرفت به دنبال آن حسن روحانی رئیس جمهور شد؛ تظاهرات و اعتراضات در ایران ادامه دارد، این طبیعی است اما هرگز به تغیر نظام منجر نمیشود و آن را سرنگون نمیکند و جغرافیای سیاسی ایران هرگز عوض نخواهد شد.
ایران با ایجاد فرصتها و اصلاحات در ضمن تمرکز بر مناقشه با آمریکا با اعتراضات برخورد میکند و باید هوشیار بود که تحریمها ملت ایران را در پشت دولت و نظام آن متحد خواهد کرد و این امر، موج اعتراضاتی را که با هدف تلاش برای تغییر رژیم به راه انداخته شده تضعیف میکند.
تحریمها علیه ایران که از سوی اسرائیل پشتیبانی میشود و بنای آن را تیم تندروهای ترامپ مانند جان بولتون، نیکی هیلی، نماینده ایالات متحده در سازمان ملل که گرایشهای صهیونیستی آشکاری دارد و پمپئو، وزیر خارجه و رئیس سابق سیا، ریخته است،با واکنشهای بیشتر در دنیا روبرو خواهد شد و تشدید تنشهای آمریکا با ایران ملت ایران را متحدتر و در برابر مشکلات مقاومتر خواهد کرد.
ایران میتواند با بازگشت به برنامه هستهای و غنی سازی خود، در مسیر دستیابی به سلاحهای هستهای باشد، اما هرگز چنین کاری را نخواهد کرد بلکه به توافق پایبند خواهد بود بخصوص اگر بتواند چین، ترکیه، اروپا و دیگر کشورها را از تحریمهای ایالات متحده نجات دهد.
به نظر میرسد که ترامپ چاه برای خودش کنده است و شاید ایران باید دو سال صبر کند تا ببیند کار با ترامپ و آمریکا در انتخابات سال 2020 به کجا میرسد.
فشار بر ایران میتواند منجر به جرقه نظامی و درگیری غیرمترقبه شود و ترامپ احتمالا خود را در چیزی که نمی خواست، درگیر خواهد کرد به گونهای که نبرد نظامی به وبالی بر گردن ایالات متحده تبدیل میشود، موضوعی که در عراق و افغانستان هم شکست خورده است.
اگر این اتفاق رخ دهد، میتواند به پایان ریاست جمهوری ترامپ هم منجر شود، همان گونه که تجاوز سه گانه سال 1956 به مصر،به حیات سیاسی «آنتونی ایدن» نخست وزیر انگلیس پایان داد.
از همین رو ما معتقدیم بعید است در مرحله کنونی شاهد رویارویی نظامی باشیم، آمریکا امروز در وضعیت متزلزلی قرار دارد و مجبور است با کشورهایی که سیاستی مستقل از آن دارند برخورد کند و این امر منجر به انزوای آمریکا میشود.
صرف نظر از دیدگاه دیگران درباره آنچه روی داده است، منطقه خلیج (فارس) باید عاری از جنگ و درگیری باشد همان گونه که باید صلح در این منطقه مصون بماند، بخصوص که جنگها تار و پود بافت اجتماعی، ملی و دینی منطقه را از بین میبرد.
منطقه، جنگ اول خلیج (فارس) بین عراق وایران را تجربه کرده است به دنبال آن جنگ عراق و کویت در سال 1990 و سپس حمله آمریکا به عراق در سال 2003 همه این جنگ ها ویرانگر بوده و عامل بخش اعظم مشکلاتی است که امروز جهان عرب با آن به سر میبرد.
ضرورت تشکیل موازنه های جدید قدرت
نویسینده در پایان با اشاره به ضرورت تشکیل موازنه های جدید قدرت در منطقه اضافه کرد؛ باید موازنههای قدرت جدیدی شکل بگیرد که جلوی توان آمریکا برای اجرای تحریمها علیه ایران را بگیرد، منطقه خلیج (فارس) نباید عرصه جولان آمریکا باشد، آن هم از طریق ایجاد روابط امنیتی با ترکیه ، ناتو، اروپا و چین و همزمان باید از قرار گرفتن ایران در انزوای اقتصادی و سیاسی جلوگیری کرد.
به رغم اختلافاتی که با ایران در پرونده سوریه، عراق و یمن وجود دارد، نباید ایران را محاصره کرد، اما باید جلوی ترامپ را گرفت، از همین رو کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باید به گفتوگوی صادقانه و سازنده با ایران روی آورده و کانالهای گفتوگو و رابطه با ایران را بگشایند.
در این میان کشور عمان میتواند میانجیگری کند، همان گونه که در توافق هستهای ایران در سال 2015 هم نقش داشت، البته کویت هم میتواند این کار را انجام دهد و شیخ صباح الاحمد، امیر کویت هم همواره نقش مسالمت آمیز و سیاسی بی طرفانهای در بحرانهای منطقه ایفا کرده است.
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۷۶۲۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظم جایگزین چین و آن چه آمریکا باید از آن بیاموزد
فرارو- الیزابت اکانومی؛ رئیس بخش مطالعات آسیا در شورای روابط خارجی آمریکا است. او مشاور ارشد وزیر بازرگانی چین در دولت بایدن و عضو ارشد در موسسه هوور در دانشگاه استنفورد بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز؛ در حال حاضر جاهطلبی "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین برای دوباره شکل بخشیدن به جهان غیر قابل انکار است. او میخواهد شبکه اتحادهای واشنگتن را منحل کرده و آن چه از آن تحت عنوان "ارزشهای غربی" یاد میکند را از نهادهای بین المللی حذف نماید. او میخواهد دلار جایگاه فعلی اش در اقتصاد جهانی را از دست بدهد. در نظم چند قطبی جدید مدنظر شی، نهادها و هنجارهای جهانی تحت تاثیر مفاهیم چینی در مورد امنیت و توسعه اقتصادی مشترک، ارزشهای چینی درباره حقوق سیاسی تعیین شده توسط دولت و فناوری چینی قرار خواهند گرفت. در آن شرایط چین دیگر نیازی به جنگ برای رهبری نخواهد داشت و در هدف تعیین شده شی، نقش محوری چین تضمین خواهد شد.
شی در سخنرانی دسامبر گذشته خود گفته بود: "چین یک کشور بزرگ با اعتماد به نفس، باز و فراگیر است که بزرگترین بستر همکاریهای بین المللی را ایجاد نموده و راهنمای اصلاح نظام بین المللی بوده است". او مدعی شد که برداشت اش برای نظم جهانی "جامعهای با آینده مشترک برای بشر" از "ابتکار عمل چینی" به "اجماع بین المللی" تبدیل شد و با اجرای چهار برنامه چینی تحقق مییابد: ابتکارعمل کمربند و جاده، ابتکارعمل توسعه جهانی، ابتکارعمل امنیت جهانی و ابتکارعمل جهانی تمدن.
در خارج از چین چنین سخنرانیهای دلپذیری عموما به خصوص از جانب مقامهای امریکایی نادیده گرفته میشوند. علت مشخص است: به نظر میرسد تعداد زیادی از برنامههای چین در حال شکست یا عقب نشینی هستند. بسیاری از همسایگان چین به واشنگتن نزدیک میشوند. هم چنین اقتصاد چین متلاطم است. علاوه بر آن سبک دیپلماسی گرگ جنگجو ممکن است شی را راضی کند، اما از این طریق چین تعداد دوستان اندکی در خارج از کشور به دست خواهد آورد.
پیشنهادهای چین به بسیاری از کشورهایی که از نظم کنونی ناامید هستند و به حاشیه رانده شدهاند قدرت میبخشد. ابتکارعملهای چین توسط یک استراتژی عملیاتی جامع با منابع خوب و منضبط پشتیبانی میشوند. این موضوع باعث جلب حمایت کشورهای غیر دموکراتیک از چین از طریق عضویت در سازمانهای چند جانبه شده است. چین موفق شده خود را عامل تغییرات خوشایند نشان داده و در عین حال ایالات متحده را به عنوان مدافع وضعیت موجودی که کمتر کسی آن را دوست دارد نشان دهد.
دستور بازی پکن با یک چشم انداز کاملا تعریف شده از نظم جهانی دگرگون شده آغاز میشود. دولت چین خواهان سیستمی است که نه تنها بر اساس چند قطبی گرایی بلکه براساس حاکمیت مطلق ساخته شده باشد. امنیت از این دیدگاه ریشه در اجماع بین المللی و منشور سازمان ملل دارد. حقوق بشر تعیین شده توسط دولت بر اساس شرایط هر کشور خواهد بود و توسعه به عنوان "کلید اصلی" برای همه راه حلها قلمداد میشود. در چنین ایده آلی از سوی چین جهان شاهد پایان سلطه دلار آمریکا خواهد بود. این دیدگاه به گفته پکن در تضاد کامل با سیستمی است که ایالات متحده از آن حمایت میکند.
پکن مدعی است که چشم انداز ترسمی آن کشور منافع اکثریت مردم جهان را پیش میبرد. چشم انداز چین طوری طراحی شده است که تقریبا برای همه کشورها قانع کننده باشد. کشورهایی که دموکراتیک نیستند انتخابهای شان تایید خواهد شد. کشورهایی که دموکراتیک هستند، اما در زمره قدرتهای بزرگ نیستند صدای بیشتری در نظام بین الملل به دست خواهند آورد و سهم بیش تری از مزایای جهانی شدن خواهند داشت. حتی قدرتهای اصلی دموکراتیک نیز میتوانند به این موضوع فکر کنند که آیا سیستم فعلی برای مقابله با چالشهای امروزی مناسب است یا آن که چین چیز بهتری برای ارائه دارد.
شاید ناظران در امریکا بخواهند چشم شان را بر روی این واقعیت ببندند که نارضایتی از نظم بین المللی کنونی باعث ایجاد مخاطبانی در جهان شده که نسبت به پیشنهادهای چین رویکرد بازتری از خود نشان داده و از آن استقبال میکنند. نادیده گرفتن این موضوع از سوی سیاستگذاران امریکایی و غربی امری خطرناک خواهد بود.
برای بیش از دو دهه چین به "مفهوم امنیتی جدید" اشاره کرده است که هنجارهایی مانند امنیت مشترک، تنوع سیستم و چند قطبی گرایی را در بر میگیرد. در سالیان اخیر چین به این باور رسیده که توانایی پیشبرد چشم انداز خود را به دست اورده است. به همین منظور شی در اولین دهه زمامداری خود برنامههای جهانیای را ارائه کرد از جمله ابتکارعمل کمربند و جاده در سال ۲۰۱۳، ابتکارعمل توسعه جهانی در سال ۲۰۲۱ و ابتکارعمل جهانی امنیت در سال ۲۰۲۲ میلادی. هر یک از آن ابتکارعملها به نحوی در پیشبرد تحول نظام بین المللی و مرکزیت چین در آن نقش دارند. برنامه ابتکارعمل کمربند و جاده بستری برای پکن بود تا ضمن استفاده از ظرفیت مازاد صنعت ساخت و ساز چین به نیازهای زیرساختی اقتصادهای نوظهور و با درآمد متوسط رسیدگی کند.
ابتکارعمل توسعه جهانی به طور گسترده تری بر توسعه جهانی تمرکز دارد و چین را کاملا در جایگاه راننده قرار میدهد. چین در این راستا از طریق سازمانهای همکاری مشترک از پروژههای در مقیاس کوچک حمایت میکند که به کاهش فقر، اتصال دیجیتال، تغییرات آب و هوا و سلامت و امنیت غذایی میپردازند. این اقدام اولویت پکن برای توسعه اقتصادی به عنوان مبنایی برای حقوق بشر را ارتقا میدهد. برای مثال، یک سند دولتی در مورد این برنامه کشورهای دیگر را متهم میکند که "مسائل توسعه را با تاکید بر حقوق بشر و دموکراسی" به حاشیه رانده اند.
ابتکارعمل امنیت جهانی به عنوان سیستمی برای ارائه "خرد چینی و راه حلهای چینی" برای ترویج "صلح و آرامش جهانی" قلمداد شده است. به گفته شی هدف از این ابتکارعمل آن است که از کشورهایی حمایت شود که ذهنیت جنگ سرد و یکجانبه گرایی را رد میکنند و معتقد به حل اختلافات از طریق گفتگو و مشورت بوده و از عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر حمایت میکنند. در پشت این لفاظیها واقعیت آن است که چنین ابتکارعملی با هدف پایان دادن به سیستمهای اتحاد ایالات متحده، ایجاد امنیت به عنوان پیش شرط توسعه و ارتقای حاکمیت مطلق و امنیت تفکیک ناپذیر طراحی شده است یا این تصور که امنیت یک کشور با هزینه دادن دیگر کشورها تامین نشود. چین و روسیه از این مفهوم برای توجیه حمله روسیه به اوکراین استفاده کردهاند و استدلال میکنند که حمله مسکو به اوکراین برای متوقف کردن ناتو که در حال گسترش قلمرو به سوی روسیه بود امری ضروری بوده است.
با این وجود، استراتژی شی سال گذشته و با انتشار طرح تمدن جهانی در ماه مه ۲۰۲۳ تکمیل شد و این ایده را پیش میبرد که کشورهایی با تمدن و سطوح توسعه متفاوت مدلهای سیاسی و اقتصادی متفاوتی خواهند داشت.
این استراتژی مدعی است که دولتها حقوق را تعیین میکنند و هیچ کشور یا مدلی وظیفه کنترل گفتمان حقوق بشر را ندارد. همان گونه که "کین گانگ" وزیر خارجه سابق چین گفت:"هیچ مدل واحدی برای حمایت از حقوق بشر وجود ندارد". بنابراین، از دیدگاه چینی یونان با سنتهای فلسفی و فرهنگی و سطح توسعه خاص خود ممکن است تصور و عملکرد متفاوتی نسبت به چین نسبت به حقوق بشر داشته باشد، اما از دید زمامداران چین هر دو به یک اندازه معتبر هستند. رهبران چین سخت کار میکنند تا کشورها و موسسات بین المللی را وادار به پذیرش چشم انداز جهانی خود کنند. استراتژی آنان چند سطحی است: انعقاد قراردادهای مهم با کشورها، ادغام ابتکارعملها یا اجزای آنها در سازمانهای چند جانبه و گنجاندن پیشنهادات آنها در نهادهای حاکمیتی جهانی.
چین برخلاف ایالات متحده سرمایه گذاری زیادی در منابع دیپلماتیک لازم برای بازاریابی ابتکارعملهای خود انجام میدهد. آن کشور بیش از هر کشور دیگری سفارتخانه و دفاتر نمایندگی در سرتاسر جهان دارد و دیپلماتهای چینی اغلب در کنفرانسها سخنرانی میکنند و جریانی از مقالات را در مورد ابتکارعملهای مختلف چین در رسانههای خبری محلی منتشر میکنند.
این دستگاه دیپلماسی توسط شبکههای رسانهای چینی به همان اندازه گسترده حمایت میشود. برای مثال، CGTN شبکه خبری بین المللی چین دو برابر شبکه خبری امریکایی "سی ان ان" دفاتر خارجی دارد و "شین هوا" سرویس خبری رسمی چین بیش از ۱۸۰ دفتر در سراسر جهان دارد.
کارشناسان آلمانی فاش ساختند که فناوری هواوی باعث مسدود شدن وب سایتها در ۱۷ کشور جهان شده است. هرچه دولتها هنجارها و فناوریهای چینی که آزادیهای سیاسی و مدنی را سرکوب میکنند بیشتر بپذیرند پکن بیشتر میتواند حقوق بشر جهانی در نظام بین المللی کنونی را تضعیف کند.
علاوه بر این، شی نقش دستگاه امنیتی چین را به عنوان یک ابزار دیپلماتیک افزایش داده است. ارتش آزادیبخش خلق چین نیز در حال انجام مانورها با تعداد فزایندهای از کشورها و ارائه آموزش به نظامیان در سراسر جهان است. برای مثال، سال گذشته چین بیش از ۱۰۰ مقام نظامی ارشد را از تقریبا ۵۰ کشور آفریقایی و اتحادیه آفریقا برای شرکت در سومین مجمع صلح و امنیت چین و آفریقا به پکن دعوت کرد.
چین استراتژی خود را با صبور بودن و فرصت طلبی تقویت کرده است. پکن منابع انبوهی را برای ابتکارعملهای خود فراهم میکند و به دیگر کشورها درباره تداوم حمایت بلند مدت خود اطمینان خاطر میدهد و مقامهای چینی را قادر میسازد تا در صورت بروز فرصتها به سرعت عمل کنند. برای مثال، پکن برای اولین بار نسخهای از ابتکارعمل جاده ابریشم سلامت را در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد، اما توجه کمی به آن جلب شد. با این وجود، در سال ۲۰۲۰ آن کشور از پاندمی کووید-۱۹ برای دمیدن جان تازهای به آن پروژه استفاده کرد. شی نطق مهمی در مجمع جهانی بهداشت ایراد کرد و چین را به عنوان مرکزی برای منابع پزشکی معرفی کرد.
ابتکارعمل کمربند و جاده چشم انداز ژئواستراتژیک و اقتصادی را در بسیاری از مناطق آفریقا، جنوب شرقی آسیا و به طور فزایندهای در آمریکای لاتین تغییر داده است. برای مثال، هواوی ۷۰ درصد از تمام قطعات زیرساخت مخابراتی اینترنت نسل چهارم آفریقا را فراهم میکند.
بخشی از این که چرا تلاشهای پکن در حال گسترش است به این موضوع ارتباط دارد که سیستم کنونی تحت رهبری ایالات متحده در بسیاری از نقاط جهان محبوبیت ندارد. آن کشور سابقه خوبی در مواجهه با چالشهای جهانی مانند پاندمی ها، تغییرات آب و هوایی، بحرانهای بدهی یا کمبود مواد غذایی ندارد که همگی به طور نامتناسبی بر آسیب پذیرترین افراد سیاره تاثیر میگذارند. بسیاری از کشورها بر این باورند که سازمان ملل و نهادهای آن از جمله شورای امنیت توزیع قدرت در جهان را به اندازه کافی بازتاب نمیدهند. نظام بین الملل نیز توانایی حل مناقشات طولانی مدت یا جلوگیری از منازعات جدید را اثبات نکرده است و ایالات متحده به طور فزایندهای خارج از نهادها و هنجارهایی که به ایجاد آنها کمک کرد عمل میکند: اعمال تحریمهای گسترده بدون تایید شورای امنیت، کمک به تضعیف نهادهای بین المللی مانند سازمان تجارت جهانی و در دوران دولت ترامپ خروج از توافقهای جهانی.
سرانجام، چارچوب بندی دورهای واشنگتن از نظام جهانی به عنوان سیستمی که بین خودکامهها و دموکراسیها تقسیم شده است بسیاری از کشورها از جمله برخی از کشورهای دموکراتیک را از خود بیگانه میکند.
حتی اگر چشم انداز چین به طور کامل محقق نشود آن کشور میتواند از این نارضایتی برای دستیابی به پیشرفت قابل توجهی در تحقیر مادی نظام بین المللی فعلی استفاده کند مگر آن که جهان جایگزین معتبری داشته باشد.
بنابراین، ایالات متحده باید به شدت حرکت کند تا خود را به عنوان نیرویی برای تغییر سیستم معرفی نماید. . دورنمای امریکا باید با پیشبرد یک انقلاب اقتصادی و تکنولوژیکی آغاز شود که چشم انداز دیجیتال، انرژی، کشاورزی و سلامت جهان را به شیوههایی فراگیر تغییر دهد و به رفاه جهانی مشترک کمک نماید. واشنگتن برخی از بلوکهای سازنده این چشم انداز را از طریق شورای تجارت و فناوری ایالات متحده و اتحادیه اروپا، چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام و مشارکت برای سرمایه گذاری در زیرساخت جهانی به کار گرفته است.
اقتصادهای نوظهور و کشورهای غیر دموکراتیک از چشم انداز امریکا طرد شده اند. در نتیجه، واشنگتن باید ترتیبات منطقهای مشابه آن چه را که با شرکای آسیایی و اروپایی خود ایجاد کرده برای آن کشورها نیز در دستور کار قرار دهد. کشورهای بیش تری باید وارد شبکههایی شوند که واشنگتن ایجاد میکند تا زنجیرههای تامین قوی تری ایجاد کند مانند آن چه که توسط قانون تراشه ایجاد شده است. هم چنین، برای کشورهایی مانند کامبوج و لائوس که از ترتیبات موجود مرتبط مانند چارچوب هند و اقیانوس آرام کنار گذاشته شده اند باید راهی به منظور عضویت در نظر گرفته شود. این کار باعث میشود ردپای توسعه امریکا گسترش یافته و مسیر متفاوتی را در مقابل مسیر چین به دیگر کشورها ارائه دهد.
هوش مصنوعی یک فرصت منحصر به فرد برای ایالات متحده ارائه میکند تا رویکردی جدید و فراگیرتر را نشان دهد. همان طور که کاربردهای کامل آن مورد توجه قرار میگیرد هوش مصنوعی به هنجارهای بین المللی جدید و نهادهای بالقوه جدید نیاز دارد تا اثرات منفی آن را محدود کنند. ایالات متحده باید با کشورهایی غیر از متحدان و شرکای سنتی خود برای تدوین مقررات هوش مصنوعی وارد تعامل شود. این تلاش مستلزم آن است که واشنگتن به طور موثرتری از بخش خصوصی و جامعه مدنی ایالات متحده استفاده کند همان طور که چین از شرکتهای دولتی و بخش خصوصی خود برای پیشبرد ایتکارعمل هایش استفاده کرده است.
در نهایت، برای جلوگیری از اصطکاک غیر ضروری ایالات متحده باید به تثبیت روابط ایالات متحده و چین از طریق تعریف زمینههای جدید همکاری، گسترش تعامل جامعه مدنی، کاهش لفاظیهای بی مورد خصمانه، مدیریت استراتژیک سیاست خود در قبال تایوان ادامه دهد.
چین درست میگوید: نظام بین المللی نیاز به اصلاح دارد". با این وجود، پایههای این اصلاح به بهترین وجه در صراحت، شفافیت، حاکمیت قانون و مسئولیت پذیری رسمی است که مشخصههای دموکراسیهای مبتنی بر بازار در جهان است. نوآوری جهانی و خلاقیت لازم برای حل چالشهای جهان در جوامع باز به بهترین وجه رشد میکند. شفافیت، حاکمیت قانون و پاسخگویی رسمی پایه و اساس رشد اقتصادی سالم و پایدار جهانی است و نظام کنونی اتحادها اگرچه برای تضمین صلح و امنیت جهانی ناکافی است، اما به مدت بیش از هفت دهه به جلوگیری از وقوع جنگ بین قدرتهای بزرگ جهان کمک کرده است. چین هنوز نتوانسته اکثریت مردم کره زمین را متقاعد کند که نیات و توانایی هایش برای شکل دادن به قرن بیست و یکم مورد نیاز است.