مینا و صبوح پالیزیان میخواهند تا آخرش پای کار بمانند. کاری سخت و پر دردسر که این روزها خیلی از جوانها به آن مشغولند. محمد معصومیان گزارش نویس
ایران آنلاین / یک فولکس واگن رنگارنگ و غذاها و نوشیدنیهای خوشمزه، البته با قیمتی مناسب. خواهران پالیزیان را کمی بالاتر از تقاطع شریعتی و میرداماد کنار کافه خیابانیشان میبینم که خوش برخورد و خندهرو مشغول پذیرایی از مشتریها هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کافهای که اسمش «نخود» است ولی قرار است مینا و صبوح را به رؤیاهای بزرگشان برساند. آن طور که مینا میگوید، همه از اینکه دو خواهر این کار را شروع کردهاند، متعجب هستند چون کار کردن با فولکس واگنهای قدیمی، کار راحتی نیست.
خدا بخواهد با فولکس واگن هم به مقصد میرسی صبوح پالیزیان 24 ساله است. در دانشگاه عکاسی خوانده و سعی کرده هیچ وقت بیکار نباشد. از کار در کافههای مختلف تا کار تبلیغاتی برای شرکتها، اما همه اینها برای او کافی نبود:«خسته شدیم از بس برای دیگران کار کردیم. این شد که تصمیم گرفتیم خودمان کاری راه بیندازیم. راستش اداره کار میکردم ولی اصلاً به روحیاتم نمیخورد. کار در کافه هم پول خوبی برای ما نداشت. یک روز با مینا توی بلوار کشاورز ناامید و افسرده نشسته بودیم و من از مینا پرسیدم چکار کنیم؟ یعنی من که ناامید کامل بودم، چون با صاحبکارم دعوایم شده بود. با خودم میگفتم خدایا خسته شدم خودت یک راهی جلوی پای ما بگذار. همینجوری ولیعصر را بالا میرفتیم که دیدیم یک دختر با پاترول ایستاده و چای میفروشد و ما هم خریدیم و خوردیم. سر صحبت باز شد و به ما پیشنهاد داد که این کار را راه بیندازیم. کلی به ما مشاوره داد و گفت با پولی که ذخیره کردهاید، حتماً دنبالش باشید. این اولین بار بود که جرقه کافه نخود زده شد.» بعد از اولین جرقه آنها به فکر افتادند که خیلی زود کار را شروع کنند. افتادند دنبال کارها و از جایی به جای دیگر دویدند و از دوستان و آشنایان کمک خواستند: «یکی از مشکلات ما، پیدا کردن
ماشین بود، چون ما خیلی از ماشین سر درنمیآوردیم. اول دو نفر پیدا کردیم که کار را با آنها شروع کنیم ولی موقع شروع کار، قیمت کلانی به ما پیشنهاد دادند. چیزی حدود 70 میلیون پول میخواستند که ماشین را درست کنند.» بالاخره ماشین را با قیمت 18 میلیون خریدند و بعد از 4 میلیون خرج کردن برای موتورش، کارها روی غلتک افتاد:«چند روز گذشت و مینا ماشین را میبرد رانندگی کند چون رانندگی با این ماشین کار راحتی نیست. در همین رفت و آمدها دختری به اسم مینا که خودش اهل سفر با فولکس واگن است، ماشین را میبیند و میگوید چه ماشین خوشگلی و چقدر شبیه نخود است. از آن موقع اسم کافه ما هم شد کافه نخود.» از صبوح میپرسم قرار است تا کی این کار را ادامه دهند؟ او با انرژی که در صحبت کردن دارد، از رؤیاهایش میگوید: «من خیلی دوست دارم با نخود حداقل دور ایران را بگردم. دوست دارم بروم جاهای محروم. حتی به مینا گفتم اگر غذایی میماند، برویم بین مردم فقیر پخش کنیم. دوست دارم نخود یک استارت باشد برای رسیدن به کارهای خیر، نه اینکه فقط اینجا باشیم. دلم میخواهد مثلاً برویم با فولس واگنهای دیگر صحبت کنیم که آنها هم بیایند برای کمک کردن؛ یک مجموعه شویم. دوست دارم به این چیزها هم برسم.» صبوح نشان صلحی را که روی ماشین کشیده، نشانم میدهد و میگوید: «ما طرفدار صلح هستیم؛ اول صلح با خودمان بعد با طبیعت و آدمها.» او میگوید هر کسی در جریان کار ما قرار گرفت، گفت: «چقدر خوب که دوتا دختر دارند این کار را میکنند.»
شاید پاییز رفتیم جلوی دانشگاه تهران مینا 27 ساله است و در رشته کامپیوتر تحصیل کرده. او میگوید در بچگی عاشق سفر با فولکس واگن بود: «از این ماشینهایی که داخلش تخت و حمام دارد، خیلی برای بابا حرف میزدم و قرار بود یکی برایم بخرد ولی بزرگ که شدم، فراموش کردم. هر بار سیتیر که میرفتیم، با خودم میگفتم بد نیست ما هم این کار را بکنیم. بعد میگفتیم غیرممکن و پر دردسر است.» مینا در کافههای مختلفی کار کرد اما دلش میخواست کار خودش را داشته باشد: «میخواستم بروم کلاس آشپزی و با مدرکی که دارم، در رستوران و کافه کار کنم تا اینکه خیابان ولیعصر با دختری آشنا شدیم که توصیه کرد فولکس واگن بخریم و دمنوش بفروشیم.» آنها کار سختتر را انتخاب کردند و برای خرید ماشین به همه جا سر زدند:«خیلی تحقیق و پرس و جو کردیم. شاید باورت نشود اما رفتیم خرابهها و گاراژهای دولتآباد را هم گشتیم بلکه ماشین پیدا کنیم. ماشین را که خریدیم، من هنوز رانندگی با آن را بلد نبودم. حتی گواهینامه هم نداشتم و بعد رفتم دنبال گواهینامه. این ماشین هم برای تمرین خوب نبود و آن اوایل هی خاموش و روشن میشد.» او از شبی میگوید که در تمرینهای رانندگی با دختری آشنا میشود که بعدتر در کارها به کمکشان میآید: «او قبول کرد کارهای طراحی را به عهده بگیرد و یکی از دوستانش را معرفی کرد که نجاری داخل ماشین را انجام داد: «با علی رفتیم سایت چوب فروشها و همه مراحل خودمان هم حضور داشتیم. ماشین را داده بودیم دست بچهها و هر روز میرفتیم سر میزدیم تا اینکه آماده شد.» از صفر تا صد کار برای آنها بیش از 50 میلیون خرج برداشت و حالا آنها مانده بودند و بدهی و کاری که باید با همه نگرانیها انجامش میدادند: «راستش میترسیدیم یک ریسک خفن کنیم و نگیرد ولی به خودمان میگفتیم هرچه که هست، همین است و باید تا تهاش برویم و جا نزنیم. حتی اگر پولش هم کم باشد، آنقدر تلاش میکنیم تا به آن چیزی که میخواهیم، برسیم.» مینا از مشکلات کار میگوید؛ از نگرانی برای گیرهای شهرداری تا تأمین برق داخل واگن: «اگر شهرداری گیر بدهد، میرویم صحبت میکنیم که ما دو تا دختریم تازه شروع به کار کردهایم و دنبال یک لقمه نان حلالیم و بگذارید کار کنیم. خدا را شکر فعلاً تا اینجا مشکل نداشتهایم. تا یکی دو ماه قرار است اینجا باشیم ولی برای پاییز دلمان میخواهد برویم جلوی دانشگاه تهران. البته اگر به ما برق بدهند.» نیمی از کار آنها داخل خانه انجام میشود؛ جایی که مادرشان در درست کردن ساندویچها کمک میکند و پدرشان هم مشورت میدهد: «اینجا ساندویچ مرغ و پستو، مرغ بادمجان و حموس میدهیم، سه تا نوشیدنی خنک هم داریم مثل آب زرشک، آب آلبالو، پرتقال و خاکشیر گلاب. دمنوش و قهوه هم داریم و قیمتها را پایین گذاشتهایم که نه ما بسوزیم نه مشتری. البته چون کنار خیابان هستیم، نمیتوانیم خیلی گران بفروشیم.» مینا که اندکی خونسردتر و باتجربهتر از صبوح به نظر میرسد، از رؤیایش در این کار میگوید: «دوست داریم در آینده شعبه هم بزنیم. خیلی دوست داریم با ماشین سفر کنیم و برویم کشورهای دیگر هم کار کنیم. تا جایی که خبر دارم، فقط من و صبوح در این کار دختریم و بیشتر زوج هستند. میخواهیم همه ببینند زنها هم میتوانند. ما نمیخواهیم به آقایان تکیه کنیم. ما هم میتوانیم کاری برای خودمان بکنیم.»
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۱۴۰۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشت گل محمدی در ۶۰۰ هکتار اراضی کشاورزی کاشان
سرپرست فرمانداری کاشان ضمن اشاره به فرا رسیدن ایام گل و گلاب در کاشان گفت: ۶۰۰ هکتار از اراضی کاشان به کشت گلمحمدی اختصاص دارد. - اخبار استانها -
حمیدرضا محمدی فشارکی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در کاشان، ضمن اشاره به فرا رسیدن ایام گل و گلاب در منطقه کاشان اظهار داشت: با فرا رسیدن این ایام عطر خوش گل محمدی در این منطقه پیچیده است.
وی با بیان اینکه 2 هزار و 600 هکتار از اراضی کشاورزی شهرستان کاشان تحت کشت گل محمدی است، افزود: حدود 10هزار تن از باغات گل برداشت میشود و در این راستا 26 واحد صنعتی و دو هزار واحد سنتی مشغول به گلابگیری هستند.
سرپرست فرمانداری ویژه شهرستان کاشان با بیان اینکه صنعت گل و گلاب 10هزار اشتغال را در سال به خود اختصاص داده است، ابراز داشت: واحدهای صنعتی و سنتی آمادگی برداشت 25 هزار تن گل و تولید 45 هزار تن گلاب را دارند.
وی گفت: از میزان حضور گردشگران در ایام گل و گلاب در اردیبهشت و خرداد باید گفت که بیش از 2 میلیون گردشگر در کاشان ویژه این ایام حضور پیدا میکنند و سالهای گذشته همین میزان گردشگر را کاشان پذیرایی کرد.
وجود 33 هکتار سطح زیر کشت گل محمدی در شهرستان راور
محمدی فشارکی ضمن اشاره به برگزاری جلسات خدمات سفر تصریح کرد: دستگاههای مرتبط با حوزه گردشگری آمادگی کامل را برای پذیرایی از مسافران و گردشگران در ایام گل و گلاب در شهرستان کاشان دارند و از تمامی مردم و گردشگران داخلی و خارجی برای حضور در کاشان دعوت به عمل میآید.
انتهای پیام/801