جشنواره «تئاتر بچههای مسجد»، ناکامی در پیوند تئاتر و مسجد
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۱۲۴۳۱۹
احسان زیورعالم در خبرگزاری تسنیم نوشت:
پرده اول وارد شبستان مسجد که میشوم با تصویر غریب روبهرو میشوم. عدهای روی زمین به راحتی هر چه تمامتر نشسته به نمایشی خیره شدهاند. نمایش روایتی کردی از دوران جنگ است از زبان دو زن.
یکی مسن و دیگری پا به ماه. نتیجه کلی ماجرا آن است که دختر بر اثر اصابت موشک جان به جان تسلیم میکند؛ اما زن مسن نوزاد را از مرگ نجات میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مجموعهای از وسایل صحنه در شبستان دیده میشود تا تداعیگر خانهای روستایی در کردستان باشد. نور چیده شده است و با وجود روشن بودن بیش از حد آن قسمت از شبستان، باز گروه خود را در نوری نه چندان قوی غرق کرده بودند.
پرده دوم نمایشی از هرمزگان است. بازیگران چند دخترند که اجرایی شبهخیابانی روی صحنه میبرند. نوای موسیقی گروه متالیکا در حد یک ملودی پخش میشود. موضوع نیز بستری وسیع دارد از وضعیت اجتماعی ما و در نهایت به حرم امام رضا (ع) ختم میشود.
آنها قرار است پیامی اخلاقی به مخاطبان منتقل کنند. متوجه میشوم نورهای نمایش قبلی برای همگان یکسان است و هر گروه میتواند از نورها استفاده کند. یک رژی نیز در گوشه مسجد تدارک دیده شده است تا وضعیت نور و صدای اجرا را کنترل کند. به تعداد صندلیها افزوده شده است. مخاطبان نیز بیشتر شدهاند.
زنها در کنار مردها نشستهاند و دیگر چیزی به نام تفکیک جنسیتی در مسجد محلی از اعراب ندارد؛ اگرچه گفتهاند نمایشها باید تکجنسیتی باشد!
پرده سوم نمایش آخر در آستانه اذان مغرب آغاز میشود. نمازگزاران وارد مسجد میشوند که عموماً افرادی مسن به حساب میآیند. زنان نیز چندان مشتاق به تماشای نمایش نیستند و خود را به سوی پشت پرده رهنمون میکنند.
پرده که در چند نقطه نامرتب است و راه بالا در پیش گرفته است، توسط زنان هبوط میکند. به تعداد صندلیها افزوده شده است. ما که در انتهای مسجد نشستهایم دیگر چیزی نمیبینیم؛ چرا که ردیف صندلیها، همان سه ردیف اول است.
گروه علاوه بر رژی موجود، خود یک رژی دیگر برپا میکنند. رژی جدید صرفاً برای پخش موسیقی است. با افزایش گرفتن تعداد نمازگزاران کمی صدا و هیاهو پدید میآید. پیرمردی برای نشستن پشت میز مخصوص نمازش نیاز به صندلی دارد و نمییابد.
در نهایت با زیرکی صندلی یک مخاطب را به چنگ میآورد. دو مرد از گروه نمایشی مدام مردم را به سکوت دعوت میکنند و از آنان میخواهند که تمرکز بازیگران را بر هم نزنند. کسی توجه نمیکند. دو مرد ناراحت میشوند. چند نفر در گوشه گوشه مسجد نماز میخوانند و ما نمیدانیم در آن سوی مسجد، نزدیک به محراب چه نمایشی در جریان است.
***
این سه پرده از یک روز جشنواره «تئاتر بچههای مسجد» بود که توسط حوزه هنری در شهر قزوین برگزار شده بود. جشنوارهای که ابتدا نامش با واژه همایش گره خورده بود ناگهان بدل به یک جشنواره شد. جشنوارهای همانند دیگر جشنوارهها.
یک جدول و یازده اجرا که قرار است به جای سالن یا خیابان در مسجد برگزار شود. حضور و اجرایش در مسجد مشروعیتبخش عنوان جشنواره میشود؛ اما با مواجهه با همین سه پرده میتوان فهمید که یک جای کار میلنگد و آن هم فقدان یک فلسفه وجودی در ماجراست.
جشنواره تئاتر بچههای مسجد قرار بود محفلی برای شکلی از اجراهای آماتوری باشد که پایگاه آموزشیش مسجد باشد. با این حال اجرا صرف در مسجد نمیتواند به خودی خود آن را از بستر دیگر تئاترها جدا کند. حوزه هنری در احیای جریان به سراغ واژه مردمی میرود.
واژهای که در تعریف مشکل دارد؛ چرا که باید پرسید آیا دیگر اشکال تئاتر غیرمردمی به حساب میآیند یا آنکه افراد حاضر در دیگر گونههای تئاتری بخشی از مردم نیستند؟ پاسخ به این پرسشها روشن است؛ اما ملاک برگزیدن تئاتر مردمی از دید حوزه هنری آن بود که جریان توسط اراده مردم خلق میشود و با انتخاب یک مکان اجتماع مردمی عاری از وجوه اقتصادی، پایههای اجتماعی آن تقویت شده است.
باز جای این پرسش بود که در قبال نمایشهای بلیتدار آیا پرداخت بهای بلیت یک نمایش بدون رضای مردم رخ میداده است یا خیر؟
البته باز میتوان در لابهلای گفتارهای مسئولین حوزه هنری این استدلال را یافت که موضوعات موجود در نمایشها مردمی است. به عبارتی آنچه در مسجد رخ میدهد به سبب نزدیکیش به بدنه اجتماعی - احیاناً نزدیک به خانواده - موضوعاتی را مطرح میکند که مردم در پی آن هستند. البته این گفتهای اغراقآمیز است.
ما در جامعه کنونی ایران با طیف وسیعی از طبقات اجتماعی روبهروییم که هر کدام خواستهای متفاوت دارد و البته در همان طبقه نیز به سبب زیست خواستهها دستخوش تغییر میشوند. با چنین استدلالی باید واژه مردمی را به عبارت «بخشی از مردم» تقلیل داد.
اگر به همان سه پرده مقدمه رجوع کنیم میتوان دریافت که هیچ یک از نمایشها با موضوعات محبوب عموم مردم پرداخته نشده است. بیگمان یک نمایش با موضوع جنگ دغدغه قاطبه مردم نیست؛ اما شاید مبارزه با مفاسد اقتصادی در جایگاهی فراتر قرار بگیرد. موضوعی که در هیچ یک از نمایشها بدان پرداخته نشده است.
در عوض نمایشهای اجرا شده در این جشنواره بیشتر همسو با خواستهایی بودند که در این سالها به حوزه هنری منتسب میکنند. به عبارتی موضوعات همان چیزهایی بودند که با شنیدن نام حوزه هنری در ذهنتان متبلور میشود.
موضوعاتی چون جنگ، گناه، معضلات اجتماعی و سجایای اخلاقی دستمایه بیشتر آثاری بود که در این جشنواره اجرا شدهاند. اما قرار نیست در این مقال صحبتی از چگونگی آثار اجرا شده داشته باشم؛ بلکه قصد آن است نگاهی به رابطه مسجد، مردم و تئاتر داشته باشم.
پس نمایشها در محتوا به خواست عمومی یا همان مردم نزدیک نمیشوند و برخلاف رویه مسجد در ایام انقلاب و جنگ که افشاگرایانه و جسورانه بود، در زمان حال محافظهکارانه میشود. با این حال مشکل به همین مسئله ختم نمیشود.
کافی است به شکل اجرایی آثار دقت کنیم که در آن گروهها فضای اجرا را یک سالن فرض کردهاند و حال بر حسب ضرورت قرار است در شبستان یک مسجد اثرشان را اجرا کنند. باید پرسید اگر نمایشها در یک سالن اجرا میشد چه تغییری در ساختار و محتوای آثار ایجاد میشد؟
آیا با تغییر مکان از مسجد به هر جای دیگری در اثر اغتشاشی صورت میگرفت؟ پاسخ به روشنی خیر است. مسجد صرفاً کارکردی برابر با سالن تئاتر دارد و این برخلاف همان عنوان اولیه جشنواره یعنی همایش مردمی تئاتر بچههای مسجد است.
در این جشنواره هیچ نمایشی از امکانات مسجد برای آفرینش اثر هنری بهره نگرفته بود. کارگردانان و مؤلفان مسجد را صرفاً همان تئاتر پنداشته بودند و در تلاش بودند مسجد خود را با نمایش آنان وفق دهد. برای مثال در نمایشی از سیستم صوتی مضاعف استفاده میشود یا آنکه در نمایشی دیگر با وجود نور بسیار مسجد – که خاموش هم نمیشود – از نورهای زمینی استفاده میشود. بدون آنکه این نورپردازی یا قابلیت صوتی کمکی به اثر نمایشی کنند.
گروههای نمایشی صرفاً میخواهند نمایشی روی صحنه بروند، حال این نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر باشد یا محراب مسجد رسول الله (ص) قزوین. این در حالی است که تئاتر آماتوری در حال فرار کردن از شاخصههای تئاتر صحنهای رایج است.
نمونههای جذابش را میتوان در جشنواره فرینج ادینبورو یا حتی در آوینیون یافت. حتی سال گذشته برای اجرای یک نمایش شکسپیری به جای اجرا در سالن، از کلیسا استفاده میشود؛ چرا که کلیسا اتمسفری به مراتب مناسبتر برای نمایش مذکور داشت.
پس عجیب نیست مسجد و موضوع با هم یکی نمیشوند. مسجد به محیطی صرفاً برای اجرا بدل میشود. حتی میتوان برایش بلیتفروشی نیز در نظر گرفت. بدتر آنکه مسجد به عنوان یک محیط کنشگر، میزبان نمایشهایی است که مخاطب را منفعل میکند.
به یاد داشته باشیم مسجد در وهله اول محل خواندن نماز است، یک کنش همگانی که در آن همه شریکش میشوند تا مفهومی به نام نماز جماعت خلق شود؛ ولی در نمایشهای جشنواره اخیر این همگرایی وجود ندارد. پس باید گفت جشنواره، چیزی خاص و ویژهای نیست.
بماند که چندان هم مردمی نیست؛ چرا که یک دستگاه نظارتی به نام حوزه هنری متولی آن است و برآمده از خواست مردم نیست. نمونه مهمش آنکه یک مدیر با لجبازی مانع حضور یک گروه در جشنواره میشود. این به معنای حذف اولیه مردم است.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۲۴۳۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مظلومتر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است/تخصیص یارانه دولتی برای سفره فرهنگی مردم
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کنسرت «اشعار نو از نغمههای کهن» در نوزدهمین شب موسیقی فرهنگسرای ارسباران در شبهای پنج شنبه و جمعه، ۶ و ۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ برگزار شد. در این کنسرت که به سرپرستی محمدرضا برزین و خوانندگی صادق شیخ زاده اجرا شد، تصنیفها و قطعات پیش در آمد اصفهان، شاه ختایی، پنبه جاری، المنت و لله، کهربا، نخجیر، ریشه در خاک، حریم یار، کردی و آفتابکاران با آهنگسازی علی اصغر بهاری، محمد رضا برزین، صادق شیخ زاده و قطعاتی با ملودیهای قدیمی و محلی بر اساس اشعاری ازهوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری، فاضل نظری، علی حاتمی، حامد عسگری و اشعار محلی اجرا شد.
صادق شیخ زاده خواننده درباره این کنسرت گفتوگویی با خبرگزاری آنا انجام داده که مشروح آن را میخوانید:
لطفا درباره جزییات این کنسرت برایمان توضیح بدهید .
کنسرت نغمههای کهن یا اشعاری نو از نغمههای کهن یک اجرای دغدغه انگیز برای شنیده شدن نغمههای با اصالت است، آنچه که امروزه بیشتر مردم در ارتباط با گذشته با آن در ارتباط هستند. تمام تلاشمان این بود که بتوانیم در قالب یک موسیقی اصیل به بازخوانی نغمههایی بپردازیم که برگرفته از موسیقی فولکلور، موسیقی دستگاهی یا برگرفته از رسوم و آیینهای مناطق مختلف هستند تا با اشاعه آنها مردم شعر تازه بشنوند و فضایی تداعی کنیم که اگر چه به جهت کلامی به مردم نزدیکتر است، اما ممکن است نغمههای آن در طول سالیان سال فراموش شده باشد.
چطور شد در فرهنگسرای ارسباران اجرا رفتید؟
از سویی به جهت حمایتهای فرهنگسرای ارسباران و اینکه تصمیم گرفتیم جایی اجرا برویم که مردم هم قدرت خرید داشته باشند و بتوانند در این کنسرت شرکت کنند و خوشبختانه استقبال هم از کنسرت خوب بود به طوریکه یک سانس را به دو سانس در دو شب رساندیم ، امیدواریم این استقبال ادامه پیدا کند و بتوانیم در روزهای دیگر هم اجرا داشته باشیم
درباره قطعات و سازندگان آن هم برایمان توضیح دهید؟
اجرا توسط قطعات تنظیم و یا ساخته شده محمدرضا برزین اتفاق میافتد که نوازنده خوبی در ساز سه تار است، سنتور را سوها شمعدانی،عود آناهیتا نصیریان، سازهای کوبهای پویان توکلی ، تنبک امیرحسین تات و ساز سه تار با مسعود صادقی است.
با توجه به مبالغ بالای کنسرتها در این ایام، چقدر قدرت خرید مردم و حضور عموم برای شرکت در این کنسرت برایتان اولویت داشت؟
در واقع این نکته برایمان حائز اهمیت بود، چقدر هم خوب است که دولت و حاکمیت بخشی از هزینههای کنسرتها را تقبل کند. بدون تعارف این تعداد کنسرتی که هر شب در کشور برگزار میشود اگر بخشی از هزینهها را هم دولت بدهد، خیلی استقبال چشمگیر میشود، بنابراین سر سفره فرهنگی مردم باید یارانههای دولتی با حمایتهایی این چنین داشته باشیم که خوشبختانه ما توانستیم از آن برخوردار شویم.
ما امروز میبینیم که حتی خوانندههای شهیر موسیقی ایرانی روی به موسیقیهای الکترونیک و موسیقیهای غیر ایرانی میآورند، حتی به نظر من آن موسیقیها موسیقیهای پاپ نیست همانطور که بهتر از من میدانید موسیقی پاپ موسیقی مردمی هست بنابراین یک موسیقی میتواند موسیقی کلاسیک باشد، فولکلور باشد حتی سنتی باشد به خاطر فرم اجرا ولی پاپ تلقی شود، یعنی جمیع مردم با آن احساس نزدیکی کنند، حتی این موسیقیهایی که توسط بعضی از خوانندهها اجرا میشود و به روی صحنه میرود موسیقیهای پاپ نیستند.
البته برخی هم موسیقی خاص هستند، موسیقی که در ژانر موسیقی الکترونیک، موسیقی کلاسیک، حتی موسیقی کلاسیک غربی است ولی باز این حرف به این منظور و به این مفهوم نیست که آنها نباید باشد چرا آنها هم باید باشند، اما اقبال صد درصدی خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی به آن موسیقیها منجر به این میشود که این سمت ما خیلی خالی باشیم ما خیلی تنها و معدود باشیم امروزه شما میشنوید که توسط یک سلسله از هنرمندان عزیز و گرامی ابراز نگرانی درباره تئاتر وجود دارد، این هم به جا است اما واقعا باید بگویم که مظلوم تر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است حتی موسیقی سنتی هم نه، موسیقی اصیل ایرانی.
متأسفانه به دلیل ذائقهای که توسط عدهای بین مردم ایجاد شده، دافعه نسبت به سازهایی چون سه تار، سنتور،عود، سازها کوبهای و آواز ایرانی ایجاد شده است، در صورتی که اینها شاخههای موسیقی اصیل ایرانی هستند.
شما سالهاست که در عرصه آواز ایرانی فعالیت میکند، دراین باره چه تجربیاتی دارد و برایمان بگویید.
به عنوان کسی که برنامه های مختلف داشتهام میگویم، که اتفاقاً مردم در مناسبتهای آیینی خودشان بسیار هم علاقمند این موسیقی و آوازها هستند، اگر این آوازها درست طراحی شود برای لحظات خلوت آدمی فوق العاده است.
ما انسانها دارای حالتهای مختلف، متنوع و گوناگونی به جهت روانی هستیم و برای هر کدام از این حالتها موسیقی خاص خود را طلب میکنیم و مثل یک نوع تغذیه روحی است، به همین دلیل ما به تمام فرهنگها که از دل فرهنگ خودمان بیرون میآید ادای دین میکنیم و به آن اصالت میدهیم و در این مواجهه هم نیاز داریم که هر کدام از آنها را مصرف کنیم اتفاقاً موسیقی جدی هم موسیقی مصرفی است، اما موسیقی مصرف شده برای حالات خاص آدمی و هر آدمی البته حالات خاص خودش را دارد اما این طیف حالتها از چند گونه بیرون نیست و من امیدوارم که این نوع اجراها مورد حمایت قرار بگیرد.
بنابراین اگر حمایت درستی صورت گیرد، اقبال مردمی هم زیاد میشود و ما با فوجی از مخاطب روبه رو میشویم، در حال حاضر کنسرتهایی که در سالنهای مجلل برگزار میشوند که بعضا حتی استانداردهای ابتدایی موسیقی را هم ندارند. ما سالن تخصصی اجرای کنسرت کم داریم اما هستند اندازهای که کارمان راه بیافتد.
انتهای پیام/