حامد و لیلای سریال پدر در خبرگزاری تسنیم: توفیقی: سفارشهای صداوسیما اجازه نمیدهد درام جلو برود/ امیرجهانی: پدر به دنبال تطهیر هیچ آقازادهای نیست
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۱۴۱۲۳۵
نویسنده سریال "پدر" با اشاره به برخی از نقدهایی که به سریال میشود، گفت: برخی از کامنتها و انتقادات نارواست چرا که میگفتند ما به دنبال تطهیر برخی از آقازادهها هستیم که اصلاً این طور نبوده است. ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۱ فرهنگی تلویزیون ، سینما و تئاتر نظرات
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، این روزها همه درباره حامد و لیلای سریال "پدر" صحبت میکنند که آیا در نقشبندی کاراکترها غلو شده؛ افسانهای هستند و یا قصد نویسنده بر الگوسازی چنین شخصیتهایی در جامعه، آرمانی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*در این بخش با سیدحسین امیرجهانی یکی از نویسندگان سریال "پدر" شروع کنیم؛ بسیاری بر این باورند که فیلمنامهنویسان در بطن جامعه نیستند و نمیدانند مفاهیم دینی را چگونه مطرح کنند که مردم بتوانند یک ارتباط بهتری داشته باشند. عمدتاً به صورت ذهنی فیلمنامه مینویسند و در واقع نه تنها میتواند تأثیرگذار باشد بلکه معمولاً به ضد خودش تبدیل میشود و گاه ابزاری میشود به شوخیسازی بین مردم؛ البته ممکن است به کم دانش بودن فیلمنامه نویس هم برنگردد. اما امکان دارد چون اینها در مواجهه با مدیران بایستی فیلمنامهشان به تصویب برسد و مدیران هم محافظهکاری میکنند برای اینکه به دردسر نیفتند و مشکل ممیزی نداشته باشند گاه به شکل افراطی مفاهیم و ارزشهای دینی را مطرح میکنند. آیا نویسنده"پدر" هم پشت درهای بسته فیلمنامه این اثر را به تحریر نگارش درآورده است؟
در دل درام حرف دینی میزنیم
امیر جهانی: من که در بطن جامعه هستم و غالباً با مترو رفت و آمد میکنم. و از طرفی درباره مفاهیم دینی اشراف خوبی دارم و صد البته همان کارشناسان و بسیاری که این باور را درباره نویسندگان دارند از تحصیلات حامد عنقا و سبک زندگی او، خبر دارند. اصلاً همه فیلمنامه را هم قربانی کنند گلدرشت بودن مفاهیم دینی سریال به آیات قرآنی تیتراژ برمیگردد. تا به حال کجا سراغ داشتید که در درام اینطوری به مفاهیم دینی و آیات کلامالله مجید بپردازند. ما هر قسمت براساس تم و محتوای آن قسمت یک آیه میآوریم و همان هم خیلی طرفدار دارد و درباره آیات خیلی صحبت میکنند. ما هر جا مفاهیم دینی به این شکل استفاده کردیم در دل درام باشد نه از دل درام بیرون بزند که شعاری بشود.
ایدئولوژی و افکار دینی درام نمیشوند
عنقا: شعار اگر فاقد شعور باشد چیز بدی است و خیلی از چیزهایی که شما به عنوان انتقاد میگویید مدال روی سینه من است. بدانید که با این مفاهیم دینی گاهی برخورد غیرعلمی میشود مثلاً برخی از دوستان رسانهای میگویند شما در سریال "پدر" ایدئولوژی و افکار دینی را تبدیل به درام کردهاید که اینقدر این مفهوم دینی گلدرشت شده که چنین برداشتی از این کار پسندیده و ارزشمند، درست نیست.
*یک بار این سوال مطرح کردیم و بهرنگ توفیقی پاسخی دادند اما چون ساختار فیلم متکی بر فیلمنامه است، میخواستیم نویسندگان سریال هم پاسخ بدهند که چرا آنقدر فیلم باید دچار فلشبکهای متعددی باشد که مخاطب را سردرگم کند و ما شاهد یک داستان رئال منسجم باشیم که گاهی فینالهای فیلم زودتر لو میروند؟
مدیون ساختار فلشبک و فلش فوروارد هستم
عنقا: من سالهاست این تجربه را کردهام، چه کارهایی که با لطیفی و توفیقی و چه کمکهایی که امیرجهانی به عنوان نویسنده داشتند، آنقدر بیننده مضاعف ما را تماشا کردهاند که نشان میدهد آنها این شیوه را قبول دارند و استقبال میکنند. یادتان باشد خیلی از آثار حتماً قابل احترام نیستند که خبرنگاران و رسانهها آنقدر نقدشان نمیکنند و هیچ اتفاقی هم برایشان نمیافتد. اما خوشبختانه این سریال را خیلیها که نقد غیرمنصفانه هم داشتند تماشایش کردند و این افتخار بنده و عوامل فیلم است. این را هم بدانید قسمت اول سریال "پدر" وقتی روی آنتن رفت برخی از جلدهای روزنامهها به تصویر لیلا بازیگر سریال ما اختصاص پیدا کرد، چه بسا بخشی از این موفقیت را مدیون این شیوه فلشبک یا فلش فوروارد که شما میگویید هستیم.
*آقای توفیقی شما درباره وضعیت درام تلویزیون بفرمایید. بسیاری اعتقاد دارند بعد از "در پناه تو" آنقدر که بایسته و شایسته باشد ملودرام اجتماعی فراز و نشیب متعادلی نداشت و بیشتر در نشیب بوده تا فراز؟
سفارشهای صداوسیما اجازه نمیدهد درام جلو برود
البته خیلی هم بد نیست اما میتواند بهتر شود. من فکر میکنم در مرحله اول خیلی من درگیر آن نبودم و نویسنده و تهیهکننده درگیر آن میشود. یک اهدافی رسانهملی در مقوله ملودرام اجتماعی دارد و من احساس میکنم یک جاهایی اصلاً ربطی به سریال ما و همکارانمان ندارد. احساس میکنم در واقع داشتن اهداف متعدد وقتی یک کار تصویب میشود به درام گاهاً لطمه میزند. شما یک درام خوب و جذاب دارید و میتوانید طبق آن المانهایی که در ذهن دارید پیش بروید اما سفارشهای سازمان اجازه این پیشروی را نمیدهد که همه اهداف درام را بگنجانیم و اصلاً گاهی این فنون درام هدف نیست و اهداف تعریف نشده سازمان به درام وارد میشوند و به درام آسیب میزنند.
مردم سریال ایرانی خوب را به ماهواره ترجیح میدهند
*برخی میگویند درامهای ترکی و هندی جذابتر است...
توفیقی: خدا را شکر میکنم یک جریان و جوّی را به خانوادهها آوردند که خیلی تاریخ انقضای طولانی نداشت و حتی به جرأت میتوانم بگویم حتی جذابیتهایش نسبت به سال گذشته هم پایینتر آمده است.
*مردم از دیدن سریال ماهواره خسته شدهاند و دوست دارند در تلویزیون علاقهمندیهایشان را ببینند...
توفیقی: من دلم نمیخواهد شعار بدهم. من جذابترین کامنتی که گرفتم در قسمت ششم و هفتم "انقلاب زیبا" بود چند نفر نوشتند ما سریال ایرانی نمیدیدیم و به خاطر ساختار این سریال دوباره تلویزیون میبینیم. برای من به عنوان یک کارگردان هیچ جذابیتی بالاتر از این نیست که مردم بیشتر از ماهواره، رسانه ملی را ببینند.
حامد در مقایسه با برخی از بچه حزباللهیها، افراط و تفریط ندارد
*شخصیت حامد برای جوان امروز باورپذیر نیست؛ هر شخصیت محجوبی هم باید نقاط ضعف داشته باشد اما حامد انگار هیچ نقطه ضعفی ندارد؛ در صورتیکه شهدا هم نقطه ضعف داشتند؟
مهراد: شخصیت حامد افسانهای است، من روز اول 5 قسمت سریال را خواندم و دنبال این بودم که برای "حامد" یک ما به ازا پیدا کنم. واقعاً یک جای دیگری هم گفتم "حامد" زمینی نیست و همچنین چیزی وجود ندارد. از لحاظ اعتقادی، نگاه کردن، لباس پوشیدن و حتی به دختران به شکل غیرتظاهری نگاه نمیکند. و فرق او با برخی از بچه حزب اللهیها در این است که افراط و تفریط ندارد. شاید بپرسید که از پنجره پرید بیرون به افراط برنمیگردد...
توفیقی: جالب است بدانید که در یک سایت معتبر بعد از سکانس پریدن حامد از پنجره نوشتند که "جوانی از طبقه سوم پرید"... انگار "پدر" را ندیدهاند که فاصله پنجره تا پایین، دو متر و ده سانت است. حتی به شوخی گفتم من با این وزن بارها وسوسه شدم بپرم.
برای حامد پریدن بهترین کار بود
مهراد: اینکه میگویم حامد افراط و تفریط ندارد باز در در سکانس بعدی که دوستش وسایلش را میآورد، این اتفاق را در چهرهاش میبینید که خودش هم از کاری کرده متعجب است. این طور میگوید: "امیرحسین نمیدانم چه شد و خودم پایین افتادم". باور کنید حامد در یک اتفاق غیرمنتظره که تاکنون نه در فیلم دیده بود و نه میتوانست باورش کند که یک دختر به او نزدیک میشود آنجا ریاکشنهایش انسجام دینی و اعتقادی پیدا کرد. آن لحظه فقط اعتقاد نبود که حامد را مستأصل پریدن کرد بلکه نمیدانست باید چکار کند و با این اتفاق روبرو نشده بود.
میگفتم خدا کند حامد دیرتر بمیرد
*وقتی فیلمنامه را خواندید و متوجه شدید که حامد در قسمتهای ابتدایی میمیرد نخواستید یک نقش دیگری را بازی کنید؟
مهراد: با 5 قسمت قرارداد بستم نمیدانستم حامد قرار است در کدام قسمت بمیرد ولی میدانستم میمیرد. آنقدر این نقش برایم جذاب بود و متن و کارگردان و تهیه کننده برایم جذاب بودند که این ریسک را کردم. من با 5 قسمت قرارداد بستم اما همواره به حامد عنقا و بهرنگ توفیقی میگفتم "خدا کند حامد دیرتر بمیرد".
برای من که 19 سال دارم، لیلا بهترین فرصت بود
*خانم ریحانه پارسا بار اصلی داستان "پدر" روی دوش شماست. در جایی گفتید وقتی این نقش به شما پیشنهاد شد گفتید شما سال گذشته دوران دبیرستان را سپری میکردید و امسال در دانشگاه؟! وقتی این نقش را خواندید و با کولهباری از مصیبت همچون لیلای مینا ساداتی یک هنرمند حرفهایتری بودند و تازه وارد عرصه هنر هستید. این نقش به شما پیشنهاد شد و داستان را خواندید یک قدری دلهره نداشتید که از پس این نقش برآیید؟
این را به غلط منتشر کردند که من سال گذشته دبیرستان بودم. من مدرسه تئاتر درس خواندم یعنی مدرسه بازیگری و دیپلم نمایش دارم و اینکه به من نقش پیشنهاد نشد و من تست دادم. این طور نبود که به من فیلمنامه بدهند من بخوانم و در مورد نقش توافق کنم. من رفتم صحبت کردم و آقایان عنقا و توفیقی قرار بود انتخاب کنند که من لیلا را بازی کنم. صددرصد برای من که 19 سال دارم میتواند چالش برانگیز و سخت باشد ولی با توقعی که از خودم داشتم به نظرمن از پس آن برآمدم و اعتماد به نفسی که آقای عنقا داد که ما حواسمان هست، بهتر مرا در میدان نقشآفرینی، جلو برد.
برای نقش لیلا انتخاب شدم، چون در زندگی واقعی، آرامم
*شیطنتهایی که لیلا در جریان فیلم داشته و دارد شما در شخصیت واقعی کدام شخصیت لیلا را دارید؛ لیلای دانشجویی یا لیلای آرام بعد از فوت حامد؟
پارسا: من چند بار این سوال را پاسخ دادم. کدام شخصیت به تو بیشتر شبیه است؟ مطمئنا سن و سال و احوالات من خیلی شبیه به لیلای دوران دانشجویی است. الان تمام دوستان من همان سن و سال هستند و همان حالتها را دارند. اتفاق جالبی که برای من افتاد و شاید دلیل انتخاب من توسط آقای توفیقی باشد شاید سن و سال من شبیه به دوران دانشجویی و یکسری احوالات و آرامیهای لیلای بعد از مرگ حامد شباهت داشت و این اتفاق افتاد.
*بسیاری اعتقاد دارند خیلی شبیه به لیلای مینا ساداتی در "تنهایی لیلا" نقشآفرینی میکنید؛ این نگاه را قبول دارید؟
پارسا: من خوشحالم "تنهایی لیلا" را ندیدم و از الگوی مشخصی برای بدست آوردن نقش لیلا تبعیت نکردم.
*شما بزرگتر از سنتان هستید در ایفای شخصیت لیلا و مخاطب با یک تازه جوان برخورد نمیکند؛ این از کجا میآید؟
پارسا: چون در این دوره زمانه نمیبینیم دختر 19 ساله ازدواج کند و به ذهنمان می رسد این بزرگتر است. از 14، 15 سالگی در برخورد اطرافیان شنیدم به خاطر فیزیکم بیشتر از سن به من میخورد.
برای اینکه دیده شوم بچگیها را در خودم کشتم
*نوع رفتار و نقطه بارز نقش شماست و مخاطب پختگی شما را میبیند؟
خیلی کامنت دارم نوزده سالت نیست. یک جایی زده بودند ریحانه پارسا متولد 72 است که من هیچگاه چنین نکتهای را نگفتم. این را بدایند که مجبورم به خاطر زندگی کردن و شرایط حرفهای کار و برای اینکه دیده شوم، یکسری بچگیها را در خودم بکشم در کنار آدمهای حرفه ای که بیش از بیست سال کسوت کار دارند بتوانم کار کنم.
حامد چون واقعی است لیلا جذبش میشود
*در زندگی واقعی امثال حامد کم داریم آنقدر خوب باشند در عین نجابت، عفیف بودن درونی را دارد ولی باز دوستم ندارند در دانشگاه پسر فلان ثروتمند است به خاطر جوانها باشد و درعین حال تقوای درونی دارد ولی با همه تفاسیر، جوان امروز است. یک همچنین چیزی در جامعه باشد چنین تحولی یک خانم مدرن به سراغ او میرود از تربیت و سبک زندگیاش، بالاخره در زندگی واقعی میافتد؟
پارسا: قبول دارم این اتفاق در واقعیت زندگی نمیافتد چون حامدها کم هستند و هیچکس ما را راضی نمیکند و صددرصدی که وجود دارند همه با هم بازی میکنند و باورپذیر نیست ولی حامد قصه باورپذیر است و اگر خوب است چون واقعی است و چون بازی ندارد این لیلا جذب میشود.
"پدر" به دنبال تطهیر هیچ آقازادهای نیست
*دوستان زحمت کشیدید در خبرگزاری تسنیم حضور پیدا کردید، کلام پایانیتان را بفرمایید.
امیر جهانی: سریال ما به هیچ عنوان دنبال تطهیر کردن کسی نیست ما یکسری کامنتهایی داشتیم، میگفتند ما به دنبال تطهیر برخی از آقازادهها بودهایم که اصلاً این طور نبوده است. ما میخواستیم بگوییم بخشندگی باید همراه زندگی حافظ قرآن و پسر لاکچری نیست و ماشین هم ندارد و بخشنده است این الگوی یک جوان مومن است.
توفیقی: در مورد حاشیههایی که بوجود آمد تکلیفمان با خودمان مشخص است آن حاشیهها می توانست تیم کاری را از بین ببرد ولی ما با یک اعتماد به نفسی سرکار رفتیم و با لبخند و شوخی شروع کردم به خندیدن. تو میدانی چکار کردی و چی ساختی و این اتفاقات تو را در کدام جریان قرار میدهد. این واکنشها زود بود و جریانات برگشت.
مهراد: میخواستیم بگوییم اگر کسی ادعای مذهبی و متدین بود دارد پدرها به حاج علی تأسی کنند و پسران جوان به حامد.
بزرگترین کار ما گرفتن واکنش است
عنقا: یک جایی گفته بودم وقتی واکنشها را در فضای مجازی دیدم در پوست خودم نمیگنجیدم. به من انتقاد کردند چرا چنین اظهارنظری داشتی. من گفتم بزرگترین کار ما گرفتن واکنش است. واقعیت این است دست رسانهایها را میبوسم و امیدوارم تعارفها را در فضای نقد کنار بگذاریم و صریح انتقاد کنیم.
=================
*گفتگو از مجتبی برزگر
=================
بخش پایانی
انتهای پیام/
عوامل سریال تلویزیونی پدرعوامل سریال تلویزیونی پدربازدید عوامل سریال تلویزیونی پدر از تحریریه باشگاه خبرنگاران پویا خبرگزاری تسنیمبازدید عوامل سریال تلویزیونی پدر از تحریریه باشگاه خبرنگاران پویا خبرگزاری تسنیمبازدید عوامل سریال تلویزیونی پدر از تحریریه باشگاه خبرنگاران پویا خبرگزاری تسنیمبازدید عوامل سریال تلویزیونی پدر از تحریریه باشگاه خبرنگاران پویا خبرگزاری تسنیمسینا مهراد بازیگر سریال تلویزیونی پدرریحانه پارسا بازیگر سریال تلویزیونی پدرگفت و گو با عوامل سریال تلویزیونی پدرگفت و گو با عوامل سریال تلویزیونی پدرگفت و گو با عوامل سریال تلویزیونی پدرسینا مهراد بازیگر سریال تلویزیونی پدر و حامد عنقا نویسنده و تهیه کنندهگفت و گو با عوامل سریال تلویزیونی پدر R1515/P1439/S4,34/CT13 واژه های کاربردی مرتبط شبکه دو تلویزیون رسانه ملیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: شبکه دو تلویزیون رسانه ملی شبکه دو تلویزیون رسانه ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۴۱۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت یک دلداگی به همسر؛ مرد ایرانی ۲۵ سال در دریا سرگردان بود! +تصویر
کاجامه خوس... او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالله یک جوان عادی گیلک بود که در سال ۱۳۲۸ لیلا همسر عزیزش را در از دست داد. از آن پس اما او دیگر عادی نبود و هرگز هم آن آدم سابق نشد. به قایقی کوچک نشست، سر به دریا گذاشت، و در اتاقک محقر روی قایقش به زندگی ادامه داد. با ادامه پیدا کردن این وضعیت کمکم در میان محلیها به «کاجامه خوس» معروف شد یعنی فردی که در کجامه [اتاقک کوچکی که در قایقش ساخته بود] میخوابد و شد قهرمان بسیاری از شعرهای گیلکی عاشقانه. در اردیبهشت ۱۳۵۳ گروهی از صیادان محلی کاجامه خوس را پس از مدتها بیخبری در قایق فرسودهاش دیدند. این ماجرا اینقدر عجیب بود که بلافاصله گزارشش در روزنامهی اطلاعات (۲ اردیبهشت ۵۳) به این شرح منتشر شد:
«کاجامه خوس» پیر افسانهای گیلان که زندگی حیرتانگیز او در اشعار محلی گیلک و فولکلور این قسمت از کشور ما اثر فراوان داشته زنده است!
دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] جمعی از صیادان محلی، پس از سالها بیخبری از این مرد افسانهای، بار دیگر او را در قایق کهنه و فرسودهاش که از ۲۵ سال پیش تنها خانهی اوست، یافتند.
خبر زنده بودن «کاجامه خوس» بهسرعت در گیلان دهان به دهان گشت و یک بار دیگر جمعی از شعرا و محققین فولکلور گیلان به سراغ او رفتند تا مردی را که یک ربع قرن، به امید دیدار «لیلا» همسر از دسترفتهاش، در دریا سرگردان است، از نزدیک ببینید.
پیر کاجامه خوس در سراسر جهان تنها کسی است که چنین زندگی حیرتآوری دارد: او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. در تمام این مدت یک بار پایش را به میان مردم نگذاشته، نه نام خود را به یاد میآورد و نه از گذشت روزگار خبری دارد.
آنها که از گذشته «کاجامه خوس» خبر دارند میگویند:
سرنوشت او این است که یکه و تنها در دریا بمیرد و قصهای به قصههای شورانگیز دلدادگی زمان ما افزوده شود.
او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
حالا پس از سالها او در ساحل مرداب نیلیرنگ بندر پهلوی جایی که جز صدای مرغان وحشی و نجوای باد در دل برگهای درختان صدایی نیست، اقامت گزیده است...
خبرنگاران ما در رشت و بندر پهلوی که دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] ساعتی را با «کاجامه خوس» گذراندهاند، مینویسند: با گذشت هر بهار یک خط به بدنهی قایق خود و یک خط به درخت قطوری که با آن الفتی دیرینه دارد، میکشد تا به حال ۲۵ خط به نشانهی ۲۵ سال سرگردانی در دریا به تنهی درخت و قایق او کشیده شده است... خوراک او ماهی و مرغان دریایی است... شبهای جمعه، چند فانوس در اتاقک داخل قایق خود برمیافروزد و چشم به راه لیلا میماند. تا سپیدهدم در خیال، با همسر از دسترفتهاش گفتوگوها دارد...
مردم میگویند: نام اصلی کاجامه خوس عبدالله است... و دهها شعر محلی و ترانههای فولکلوریک و بومی که با زندگی گیلانیها عجین شده، یادآور خاطرات اوست.
ترجمهی یکی از این اشعار چنین است:
عبدو، بیا که دیگر کلبهی تو سوخت...
و تنها پاروهای نیمسوختهات به جا مانده...
بیا عبدو، ای پیر دریا که قایق خانهی توست
بیا که فانوس است هم خاموش است
مبادا... که اسیر توفان شده باشی
باد میوزد...
موجها را میلرزاند...
و عبدو سرگردان در دریاست...