Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-04-25@12:18:29 GMT

دنبال عذرخواهی نیستم فقط پیکر شوهرم را بازگردانید +عکس

تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۱۶۴۰۶۲

دنبال عذرخواهی نیستم فقط پیکر شوهرم را بازگردانید +عکس

«از مسؤولان می‌خواهم کمک کنند پیکر شوهرم بازگردد. وقتی فکر می‌کنم او چطور از دنیا رفته است آنقدر ناراحت می‌شوم که آرزو می‌کنم ای‌کاش خودم هم بمیرم.»

خبرگزاری فارس: چند روز قبل خبری عجیب و تاسف بار در رسانه‌ها منتشر شد که طی آن یکی از جانبازان اعصاب و روان سال‌های دفاع مقدس در یکی از مناطق تهران گم شده و مدتی بعد در یکی از شهر‌های افغانستان فوت می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بنا بر این گزارش، شهید قاسم رضایی جانباز خراسانی که به همراه خانواده خود برای دیدار با یکی از بستگان به تهران آمده بود؛ در یکی از بوستان‌های منطقه افسریه گم می‌شود و به دلیل تشابه چهره وی با اتباع افغانستانی، به این کشور فرستاده شده و در آنجا، در گمنامی فوت می‌کند.

برای بررسی بیشتر این موضوع، با خانم «معصومه لوطی‌زاده» همسر وی در مشهد گفتگو کردیم تا ببینیم اصل ماجرا چه بوده، کدام نهاد‌ها باید پاسخگو باشند و اصلا آیا کسی پیگیر این ماجرا شده است؟

* برای شروع بفرمایید که شما چه سالی با جناب آقای رضایی ازدواج کردید و اصالتا اهل کجا هستید؟

قاسم رضایی متولد سال ۴۶ اصالتا اهل فریمان مشهد بود و همانجا هم به دنیا آمد. من هم اصالتا کرمانی هستم، ولی در مشهد به دنیا آمدم.

ما سال ۶۸ با هم ازدواج کردیم و ۶ فرزرند داریم و ساکن منطقه گلشهر مشهد هستیم.

* وضعیت ایشان بعد از جانبازی چطور بود؟ خصوصا اینکه ایشان جانباز اعصاب و روان هم بودند.

به قدری حالش بد می‌شد که گاهی هرچه دستش می‌آمد از خیابان جمع می‌کرد می‌آورد به دیوان خانه آویزان می‌کرد و متوجه هم نبود که چه می‌کند.

یک بار ما را در خانه حبس کرد و می‌خواست به همراه خانه آتش‌مان بزند. من تنها کاری که توانستم انجام بدهم این بود که پسر بزرگم را از یک پنجره کوچک به بیرون بفرستم تا برود به عمویش اطلاع دهد.

او هم عمویش را صدا زد و آن‌ها آمدند و ما را نجات دادند، اما خانه آتش گرفت.

یک بار هم هر چه مدرک داشت آتش زد. برای همین تمام مدارکش المثنی است.

یک بار به او گفتم به بنیاد شهید برود تا مدارک جانبازی‌اش را تهیه کند و بتوانیم او را درمان کنیم، اما هر چه می‌گفتم قبول نمی‌کرد و می‌گفت: من کار را برای رضای خدا انجام دادم. تا اینکه بالاخره حالش رو به وخامت گذاشت. من مدارکی که داشتیم را به بنیاد شهید بردم و با مشقت زیاد ۵ درصد، ۵ درصد توانستم ایشان را با ۳۰ درصد جانبازی در بنیاد پرونده تشکیل دهم.

همسرم روز به روز حالش وخیم‌تر می‌شد. بدون اینکه بخواهد در خانه اذیت می‌کرد، گاهی با سنگ به دنبال مردم محل می‌افتاد. آن‌ها هم می‌دانستند که وضعیت قاسم چطور است و دست خودش نیست و برای همین مراعات می‌کردند.

یک سری قرص می‌خورد تا بتواند بخوابد؛ قرص‌هایی که حتی یک فیل را می‌توانست از پا دربیاورد. وقتی این قرص‌ها را می‌خورد بدنش کرخت می‌شد و مثل یک تکه گوشت می‌افتاد.

اگر کسی با او صحبت می‌کرد کاملا متوجه رفتار نامتعادلش می‌شد. من هیچ وقت نمی‌توانستم با همه این سختی‌ها او را تنها بگذارم، چون دوستش داشتم. او مرد خوبی بود. مدتی در شهرداری کارگری کرد، اما آنقدر رفتارش نامتعادل بود که دیگر نتوانست برود و آن‌ها هم اخراجش کردند، اما من رفتم آنقدر گریه و زاری کردم و گفتم او دست خودش نیست، جانباز است تا آن‌ها قبول کردند برایش بیمه از کار افتادگی رد کنند.

معرفی نامه بنیاد شهید به وزارت خارجه برای پیگیری موضوع در مرداد ۹۷

* چقدر حقوق می‌گرفت؟

ماهی ۸۰۰ هزار تومان به عنوان حقوق پرداخت می‌کردند. چند باری هم به بنیاد رفتم و خواهش کردم از بیمه آنجا استفاده کنیم، اما گفتند نمی‌شود. می‌گفتند مگر می‌خواهید از چند جا بیمه بگیرید؟

* یعنی بنیاد هیچ کمکی به شما نکرد؟

تنها تسهیلاتی که من این سال‌ها از بنیاد گرفتم یک وام ۱۲ میلیونی مسکن است که هنوز هم نتوانستم قسط‌هایش را بپردازم.

* ماجرای ناپدید شدن ایشان کمی در رسانه‌ها کمی ضد نفیض بود. مثلا گفتند در تهران گم شده و به افغانستان فرستاده شده، ولی پلیس تهران این مسئله را رد کرد. بفرمایید دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

خواهر من در محله افسریه تهران زندگی می‌کند. سال گذشته برای سفر سه روزه به تهران آمده بودیم تا بعد از آن به قم برویم. شب برای اینکه بچه‌ها تفریحی کرده باشند به همراه خانواده خواهرم به پارکی در افسریه رفتیم. به قاسم قرص داده بودم، اما بلند شد برود سیگار بکشد. همین که بلند شد برود گفتم بنشین گم می‌شوی. او هم به حرف من گوش کرد. چند دقیقه بعد همین که سرمان را برگرداندم فکر می‌کنم به دقیقه هم نکشید که دیدیم قاسم نیست. تمام پارک را دنبال او گشتیم.

یک کانکسی برای نیروی انتظامی در پارک بود. ابتدا به آنجا مراجعه کردیم، اما وقتی دیدیم خبری نیست فردای آن روز به نیروی انتظامی در خیابان نبرد تهران مراجعه کردیم و اولین پرونده را همانجا تشکیل دادیم.

در این مدت خیلی دنبالش گشتیم. پسر بزرگم هر هفته با چند تن از دوستانش به تهران می‌آمد تا شاید ردی از پدرش پیدا کند تا اینکه یک روز با ما تماس گرفتند و گفتند همسر شما، چون شبیه افغانستانی‌ها بوده از اصفهان توسط ماموران رد مرز شده و از زابل او را به افغانستان فرستادند.

مجددا به اداره مهاجرین در مشهد رفتم تا کارش را پیگیری کنم.

آنجا مشخصات قاسم را دادم. آن‌ها هم عکسی را نشانم دادند که قاسم نبود. خیلی گریه کردم و با التماس از کارمندان آنجا خواهش کردم که عکس شوهر من را هم بزنند شاید او هم پیدا شود.

آن کارمند گفت: سیستم ما سراسری است و اگر همسرت اینجا باشد پیدا می‌شود. وقتی مشخصات را زد ۱۰ دقیقه بعد او را پیدا کردند و مشخص شد همسر من در افغانستان از شدت سرما و نداشتن جا، درحالیکه تنها پلاستیکی روی خود کشیده بود، بعد از ۴ روز گرسنگی فوت کرده است.

آگهی‌ای که خانواده شهید برای پیدا شدن او داده بودند

* بالاخره از اصفهان رد مرز شده بود یا تهران یا قم؟

آنجا فهمیدیم که اصلا از قم این اتفاق افتاده.

* یعنی شوهر شما از تهران به قم رفته بود؟

بله. ما هم اصلا فهمیدیم چطور از قم سر درآورده.

من به دادسرای قم رفتم و شکایت کردم. یکی از ماموران آنجا به من گفت: خانم با مامور دولت نمی‌توانید کاری کنید. او کارش را انجام داده و شوهرت هم هیچ مدرکی همراهش نبوده، گفتم حتی غریبه‌ها هم اگر با شوهرم صحبت می‌کردند متوجه می‌شدند که او حالت عادی ندارد. آیا شما هر کسی که مدرک دنبالش نباشد بدون هیچ حساب و کتاب به افغانستان می‌فرستید؟ الان من هم مدرک دنبالم نیست پس چرا من را نمی‌فرستید؟ اما باز هم جواب درستی به من ندادند و من را رد کردند.

حدود ۲ هفته پیش حکم منع تعقیب آمد که من اعتراض دادم و الان منتظرم جوابش بیاید.

* از طرف بنیاد کسی پیگیر کار شما شد؟

دیروز از بنیاد شهید به خانه ما آمدند و قرار شد پیکر همسرم را برگردانند.

مدارک ما را هم برای پیگیری گرفتند و البته گفتند که چرا رفتید با رسانه‌ها صحبت کردید؟

من هم گفتم در این یک سال همه جا رفتم و کسی جوابم را نداده است.

الان هم به دنبال عذرخواهی نیسیتم، فقط می‌خواهیم که پیکر شوهرم را برگردانند

محل دفن او را مشخص است، اما نمی‌دانند در کدام قبر دفن شده است. حالا هم تنها خواسته‌ای که ما داریم این است که پیکر همسرم را به ما برگردانند.

من ۶ فرزند دارم و نمی‌دانم جواب آن‌ها را چه بدهم. از مسئولینی که دست‌شان می‌رسد می‌خواهم کمک کنند پیکر شوهرم برگردد. وقتی فکر می‌کنم او چطور از دنیا رفته آنقدر ناراحت می‌شوم که آرزو می‌کنم‌ای کاش خودم هم بمیرم. تصور اینکه او در آن روز‌ها چه کشیده، برایم غیرقابل تصور است.

منبع: فردا

کلیدواژه: عذرخواهی جانباز اعصاب و روان افغانستان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۶۴۰۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رمزگشایی از سیگنال‌های برجامی آمریکایی‌ها پس از عملیات وعده صادق/ آیا ایران به دنبال تغییر در دکترین ساختن بمب اتمی است؟

دکترین هسته‌ای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیت‌های موجود در حوزه هسته‌ای به‌منظور دستیابی به فنّاوری‌های روز نیز استفاده خواهد کرد.

سرویس سیاست مشرق- ارسال چند پیام از سوی آمریکایی‌ها و سپس تکذیب آن حکایت از سردرگمی کاخ سفید در تحلیل وقایع منطقه پس از عملیات درخشان وعده صادق دارد. پیش‌ازاین نشریه انگلیسی آی در گزارشی نوشته بود که و بایدن همه گزینه‌ها را «روی میز» نگه می‌دارد و در نظر دارد تا توافق برای جلوگیری ایران از تولید سلاح‌های هسته‌ای به‌عنوان بخشی از تلاش‌های دیپلماتیک گسترده‌تر برای جلوگیری از جنگ همه‌جانبه در خاورمیانه را احیا کند.

این نشریه انگلیسی که به محافل دیپلماتیک در لندن نزدیک است در ادامه با اشاره به موضوع احیای برجام نوشته است که کاخ سفید در حال بررسی توافق هسته‌ای جدید با ایران درازای لغو برخی تحریم‌های اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام‌عیار در منطقه جلوگیری کند، یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیس‌جمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هسته‌ای ایران می‌بیند.

پس از انتشار این گزارش روزنامه کویتی الجریده که مدعی انتشار اخبار محرمانه در منطقه است در خبری قابل‌توجه نوشت که ممکن است در آینده‌ای نه‌چندان دور مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا درباره برجام نیز آغاز شود!

البته این اخبار دو روز پس از انتشار از جانب یک مقام سیاسی در آمریکا تکذیب شده است، ودانت پاتل معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در جریان کنفرانس خبری و در پاسخ به پرسشی در خصوص این دست گزارش‌ها اعلام کرد که در مورد راه‌های ارتباط خود با ایران ابراز نظر نکرده اما می‌بایست گفت آمریکا در حال مذاکره مستقیم با ایران در نیویورک یا هر جای دیگری در مورد برجام نیست.

برای مهار ایران با آن‌ها گفتگو کن!

برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که انتشار این دست اخبار از سوی محافل خبری نزدیک به آمریکایی‌ها و تکذیب آن در تریبون‌های رسمی نشانه میل بایدن به تشویق تهران به آغاز مذاکراتی است که با دادن مشوق‌هایی ایران را در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مهار کند. به‌عبارتی‌دیگر آمریکایی‌ها پس از مشاهده ضرب دست ایران در عملیات وعده صادق به این نتیجه رسیده‌اند که افزایش فشار بر ایران کارکرد خود را ازدست‌داده و تنها گزینه فعال روی میز گفتگو است.

این گزاره شواهد قابل‌توجهی دارد؛ باوجودآنکه طرف آمریکایی باز کردن میز مذاکره با ایران را تکذیب کرده اما مدتی قبل متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا بایدن در حال بررسی مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هسته‌ای با ایران است یا خیر؟ اعلام کرد که دولت بایدن بر این باور است که یک مسیر دیپلماتیک بهترین راه روبه‌جلو است.

البته آمریکایی‌ها برای باز کردن کریدور گفتگو با ایران از یک سیاست پیچیده و ترکیبی استفاده کرده و مسیر ابهام را پیش می‌برند، کاخ سفید هفته قبل معافیت‌های تحریمی را که به ایران اجازه می‌داد در پروژه‌های هسته‌ای با طرف‌های بین‌المللی همکاری کند را تمدید نکرده اما در اقدامی متقابل در باغ سبز مذاکره را نیز باز گذاشته است، این تاکتیک نشان می‌دهد که سیاست آمریکا در قبال ایران افزایش فشار با راهنما زدن به‌سوی مذاکره است!

درحالی‌که آمریکا با عدم تمدید معافیت‌های هسته‌ای مرگ برجام را تائید کرده اما در آن‌سو در حال دادن تنفس مصنوعی بی‌نتیجه به آن است، این سیاست به معنای تمایل آمریکا به دادن مشوق جدید به ایران نیست بلکه ایجاد اتمسفری است که با تمسک به آن راهبردهای جدید بازدارندگی از جانب ایران را مهار کند.

شورای آتلانتیک در گزارشی درباره اهمیت مهار ایران با کمک سیگنال‌های برجامی نوشته است:

تنش چشمگیر بین ایران و رژیم صهیونیستی در هفته‌های اخیر پتانسیل بالایی برای اشتباه محاسباتی در فقدان کانال‌های ارتباطی مستقیم را نشان می‌دهد. اگر ایران تصمیم بگیرد وضعیت خود را به‌عنوان یک کشور دارای آستانه هسته‌ای کنار بگذارد و سیاست خود را به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای بچرخاند، این خطر حتی جدی‌تر خواهد شد. علیرغم پیام‌های گسترده‌ای که در روزهای قبل از حمله به تهران ارسال شد و از آن خواست از پاسخ مستقیم علیه اسرائیل خودداری کند، ایران تصمیم گرفت سیاست مهار خود را کنار بگذارد. ایران در این مرحله به دنبال احیای بازدارندگی خود علیه اسرائیل حتی به قیمت تشدید تنش نظامی احتمالی بود.

آیا دکترین هسته‌ای ایران تغییر کرده است؟

تغییر در دکترین هسته‌ای ایران یکی از گزاره‌های جدید غربی‌ها برای افزایش فشارهایی است که ایران را به سوی کانال‌هایی هدایت می‌کند که خروجی آن طرح مهار است.

یکی از مهم‌ترین بازیگران در این طراحی مدیرکل آژانس است؛ رافائل گروسی در مصاحبه‌ای با دویچه وله، ضمن این ادعا که ایران نه ماه‌ها بلکه چند هفته با داشتن اورانیوم کافی برای تولید یک بمب اتمی فاصله دارد، اما این به آن معنا نیست که ایران در آن فاصله زمانی سلاح هسته‌ای دارد یا خواهد داشت.

البته گروسی گفته است که نمی‌توان نتیجه مستقیم گرفت که ایران اکنون سلاح اتمی دارد. به‌رغم همکاری‌های ایران با آژانس، گروسی در این مصاحبه همچنین مدعی شد آژانس سطح دسترسی لازم در ایران را ندارد و به همین دلیل سؤالات زیادی مطرح است!

مدیرکل آژانس بار دیگر درباره مواردی سخن گفته که به تعبیرش «مسائل باقیمانده» نام داشته و اعلام کرده است که برای حل این موارد تمایل به سفر به ایران را دارد. به نظر می‌رسد که مدیرکل آژانس بابیان ادعاهای پرونده‌های مفتوح در سطح یک کاتالیزور برای اعمال فشار به تهران عمل می‌کند.

واقعیت آن است که در حال حاضر اقدامات آژانس چیزی بیشتر از یک مزاحمت سیاسی نبوده و ثابت‌شده است که قرار نیست قدمی در جهت حل سه موضوع فنی یعنی «حل‌وفصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمین‌های ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریم‌های بازدارنده» بردارد، ازاین‌رو در شرایط فعلی سفر گروسی به تهران بی‌معنا بوده و تا زمانی که در نقش مزاحم فعال قرار دارد گفتگوی او با مقامات ایرانی عبور از خطوط قرمز هسته‌ای محسوب می‌شود.

واقعیت آن است که دکترین هسته‌ای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیت‌های موجود در حوزه هسته‌ای به‌منظور دستیابی به فنّاوری‌های روز نیز استفاده خواهد کرد، همچنین اظهارنظرهای شخصی باعث تغییر در خطوط کلی نظام نیز نخواهد شد.

همچنین باید به این نکته اشاره کرد که سیاست افزایش فشار و ارائه مشوق برای خروج ایران از مدار یک تاکتیک نخ‌نما شده است و اراده ایران در کنشگری فرا منطقه‌ای با این دست اظهارات ضد ایرانی همراه با سیگنال‌های مبهم دچار خلل نخواهد شد، عملیات موشکی اخیر سپاه پاسداران نشان داد دشمنان نه قادر به درک ابعاد گوناگون صبر استراتژیک ایران هستند و نه شناختی نسبت به قواعد نهان بازدارندگی در منطقه دارند!

دیگر خبرها

  • مدعیان جامانده به دنبال جام؛ در انتظار خلق شگفتی
  • پیکان به دنبال اولین پیروزی برابر مس/ برنامه ۷ دیدار مرحله حساس
  • شهرداری تهران به دنبال ارائه کیفی خدمات در نمایشگاه کتاب است
  • سفر کم سابقه هیات کره شمالی به تهران پس از 5 سال / معمار رابطه تجاری مسکو و پیونگ یانگ در تهران به دنبال چیست؟
  • مقاوم سازی بافت‌های فرسوده در بوئین زهرا با جدیت دنبال می‌شود
  • رمزگشایی از سیگنال‌های برجامی آمریکایی‌ها پس از عملیات وعده صادق/ آیا ایران به دنبال تغییر در دکترین ساختن بمب اتمی است؟
  • تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر ۶ شهید گمنام در پایتخت
  • درگیری شدید زن رسمی و زن صیغه‌ای در کلانتری | شوهرم دیپلمه بود، من او را آقای دکتر کردم!
  • افشای طرح لغو شده حمله اسرائیل به ایران از جمله تهران
  • طرح اولیه اسرائیل «حمله بزرگ به اهداف نظامی» از جمله نزدیک تهران بود