Web Analytics Made Easy - Statcounter

به نظر می‌رسد ایران نیز در مسیر بازتعریف نقش خود در سوریه قرار دارد، این مسئله عمدتا به خاطر این برداشت است که پایان جنگ در سوریه نزدیک است و زمان آن رسیده است تا به حفظ منافع ایران در مقیاس‌های سیاسی و دیپلماتیک بیاندیشد. از این نظر، ایران در حال تغییر استراتژی خودش در مورد سوریه از یک نقش فعال نظامی به یک مشارکت کننده فعال‌تر در چهارچوب دیپلماتیک است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

میزبانی اجلاس آستانه، که قرار است در ماه سپتامبر در تهران برگزار شود، را می‌توان به‌عنوان نشانه‌ی پایان آن نقش در نظر گرفت.

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

دولت سوریه کنترل کامل اکثر بخش‌های جنگ زده‌ی سوریه را به دست گرفته است و نقش ایران، به‌عنوان متحد اصلی رئیس جمهور بشار اسد، ظاهرا تغییر قابل توجهی داشته است.

در ۱ آگوست، الکساندر لاورنتیف، فرستاده‌ی ویژه‌ی رئیس جمهور روسیه به سوریه، گفت نیروهای ایرانی، و گروه‌های متحد شیعی آن‌ها، از جنوب غربی سوریه تا فاصله ۸۵  کیلومتری بلندی‌های جولان که در اشغال اسرائیل است، عقب کشیده‌اند. لاورنتیف با تأکید بر این‌که سلاح‌های سنگینی که در دست این گروه‌ها بوده است نیز تا این فاصله عقب کشیده شده‌اند، گفت: "ایرانی‌ها کنار کشیدند و تشکل‌های شیعه در آن‌جا حضور ندارند".

در واقع، این حرکت پشت پرده‌ی درخواست‌های مکرر مقامات اسرائیل برای خروج کامل ایران از سوریه شکل گرفته است، آن‌ها ادعا کرده‌اند حضور ایران تهدید مستقیمی علیه امنیت و منافع اسرائیل است. به این ترتیب،  صحبت‌های لاورنتیف می‌تواند ما را به این پرسش هدایت کند که آیا این پیشروی‌های اخیر نشان دهنده‌ی خروج قریب الوقوع ایران از دیگر بخش‌های سوریه نیز می‌باشد، یا آیا صرفا با توجه به تغییر سریع معادلات در جبهه‌های نظامی و سیاسی، یک حرکت تاکتیکی با هدف بازتعدیل استراتژی ایران در مورد سوریه است.

بازبینی نمای گسترده‌تر پیشرفت‌های اخیر در زمینه‌ی بحران سوریه، می‌توان این‌گونه گفت که کنار کشیدن ایران از جنوب سوریه به خاطر دو دسته عوامل نظامی و سیاسی بوده است. نخست این‌که، اخبار کناره‌گیری ایران از جنوب سوریه تنها یک روز پس از پایان موفقیت آمیز کمپین نظامی شش هفته‌ای ارتش سوریه برای بازپس گیری مناطق مرزی جنوب غربی بلندی‌های جولان شکل گرفت. تقریبا سه هفته قبل‌تر، در ۱۲ جولای، ارتش سوریه برای بازپس گیری پناهگاه اصلی شورشیان در آن منطقه، به نام درعا، که "مأمن شورش‌ها" بر علیه اسد در سال ۲۰۱۱ شناخته شده است، برنامه‌ریزی کرد.

به این ترتیب، می‌توان  این‌گونه گفت که در شرایط کنونی، مناطق جنوبی، دیگر از نظر نظامی برای ارتش سوریه و متحدانش در اولویت نیستند و انتظار می‌رود مرحله بعدی عملیات‌های گسترده نظامی در سوریه در بر گیرنده‌ی مناطق شمالی و شرقی کشور باشد که هنوز در کنترل گروه‌های مسلح قرار دارند. در مصاحبه اخیر، لاورنتیف مستقیما به این مسئله اشاره کرد و گفت سه منطقه در سوریه وجود دارد که قرار است مورد هدف عملیات‌های نظامی سوریه قرار بگیرد. او گفت: "این مناطق شامل ادلب (در شمال غربی)، کمپ الرکبان در منطقه التنف (در شرق)، و همچنین مناطق تحت کنترل کردها در نزدیکی مرز عراق – سوریه است".

نیروهای طرفدار ایران وقتی مأموریت‌شان انجام شد و دیگر به حضور آن ها برای تعیین معادلات نظامی روی زمین نیاز نبود، مناطق جنوبی را تخلیه کردند. در یک چهارچوب بزرگ‌تر می‌توان این گونه گفت که این عقب نشستن برای دولت سوریه ضروری بود تا جایگاهش را در جنوب کشور تثبیت کند. به عبارت دیگر، از آن‌جایی که حضور ایران و نیروهای متحدش در بخش‌های جنوبی سوریه همواره از سوی اسرائیل به عنوان دلیل شورش‌ها بر علیه موضوعات مختلف در سوریه استفاده شده است، تداوم حضور ایرانی‌ها در آن‌جا به معنای این است که حملات اسرائیل ادامه خواهد یافت، تا بشار اسد را مجبور کند با یک دردسر دائمی دست و پنجه نرم کند که او را به طرح‌ریزی برای تحرکات نظامی در دیگر مناطق کشور مجبور کند.

در عین حال، در جبهه سیاسی، به نظر می‌رسد فاکتور مهمی که ایران را به محدود کردن دامنه حضور فعال نظامی‌اش در سوریه واداشته است تغییر نقش دیپلماتیک روسیه در مورد بحران سوریه است. از یک طرف، در حالی‌که روسیه مصمم به نظر می‌رسد تا به نقش توازن‌گر خود بین منافع ایران و اسرائیل در سوریه ادامه دهد، به نظر می‌رسد روس‌ها به استفاده از یک رویکرد جبری‌تر در این مورد رو آورده‌اند. در ۳۰ جولای، آناتولی ویکتوروف سفیر روسیه در تل آویو، یک موضع مناقشه برانگیز در این مورد اتخاذ کرد. او گفت با وجود این‌که "روسیه نمی تواند نیروهای ایران را مجبور کند از سوریه خارج شوند،" ولی می‌تواند "هیچ کاری هم برای جلوگیری از حملات نظامی اسرائیل بر علیه نیروهای ایران انجام ندهد". این صحبت‌ها مشخصا به این معنی است که مسکو نمی‌تواند از تقابل علنی ایران و اسرائیل در سوریه جلوگیری کند مگر آن‌که تهران و تل آویو در مورد فعالیت‌های‌شان در این کشور به نقطه‌ی مشترکی برای حل آن، برسند. محدود کردن دامنه‌ی فعالیت‌های ایران در ازای توقف حملات اسرائیل به نظر همان نقطه مشترکی است که هر دو طرف برای جلوگیری از تشدید شرایط، بر آن توافق کردند.

از سوی دیگر، پس از نشست ۱۶ جولای بین رئیس جمهور روسیه و ایالات متحده در هلسینکی، که، در بین موضوعات دیگری، همکاری بین دو طرف در سوریه نیز مورد بحث قرار گرفت، مسکو فشارهای دیپلماتیکش را بر واشنگتن بیشتر کرد تا نقش نظامی‌اش را در کشورهای عرب محدود کند. در ۳ آگوست، ژنرال سرگئی رادزکوی از ستاد مشترک نیروهای مسلح روسیه به ایالات متحده اعلام کرد تا پایگاه نظامی‌اش را در التنف ببندد، گفت این پایگاه به مرکزی برای پناه گرفتن تروریست‌های داعش تبدیل شده است. وقتی واشنگتن علنا اعلام کرد که در حال حاضر هدف اصلی‌اش در سوریه این است که با رشد اثربخشی ایران مقابله کند، ممکن است محدود کردن حضور ایران در این کشور، نقطه فشار روسیه برای وا داشتن آمریکایی‌ها به محدود کردن حضورشان باشد. وقتی حضور نظامی ایالات متحده در سوریه از سوی تهران و مسکو به‌عنوان تهدیدی برای منافع بلند مدت آن‌ها درک شود، به سختی می‌توان این مفهوم را باور کرد که ایران از فراهم کردن یک دارایی دیپلماتیک دیگر برای روسیه برای مقابله با این چالش مشترک، اکراه داشته است.

در آخر این‌که، به نظر می‌رسد ایران نیز در مسیر بازتعریف نقش خود در سوریه قرار دارد، این مسئله عمدتا به خاطر این برداشت است که پایان جنگ در سوریه نزدیک است و زمان آن رسیده است تا به حفظ منافع ایران در مقیاس‌های سیاسی و دیپلماتیک بیاندیشد. از این نظر، ایران در حال تغییر استراتژی خودش در مورد سوریه از یک نقش فعال نظامی به یک مشارکت کننده فعال‌تر در چهارچوب دیپلماتیک است. میزبانی اجلاس آستانه، که قرار است در ماه سپتامبر در تهران برگزار شود، را می‌توان به‌عنوان نشانه‌ی پایان آن نقش در نظر گرفت. مشارکت فعال ایران در ایجاد کمیته‌ی (اصلاح) قانون اساسی سوریه، که وظیفه‌ی توسعه‌ی قانون اساسی جدیدی برای این کشور را بر عهده دارد، نشانه‌ی دیگری از رویکرد در حال تغییر ایران است.

در کل، می‌توان این‌گونه گفت که کناره‌گیری اخیر ایران و نیروهای طرف‌دار ایران از جنوب سوریه بیشتر به به‌روز رسانی استراتژی ایران در مورد سوریه و سازگار کردن آن با پیشرفت‌های سیاسی و نظامی جدید مربوط است، نه تصمیم به ترک سوریه به خاطر فشارهای روس‌ها و اسرائیلی‌ها.

 

فاطمه بختیاری دزفولی

منبع:المانیتور

منبع: فردا

کلیدواژه: سوریه روسیه ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۷۲۷۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بی‌سابقه، تحقیرکننده و تغییر دهنده محاسبات

در روزهایی که تنها کمتر از هشت سال از انقلاب بهمن ۵۷ می‌گذشت. انقلابی که پَر شعله‌اش اول از همه سفارت رژیم صهیونیستی را در مرکز تهران گرفت. عصر روز ۲۲ بهمن هنوز چند ساعت از پیروزی انقلاب نگذشته بود که سفارتخانه صهیونیست‌های غاصب توسط ملّت انقلابی تسخیر و به مردم فلسطین هدیه شد.

به گزارش ایسنا، متن پیش رو تحلیلی بر عملیات تنبیهی ضدصهیونیستی «وعده صادق» است که بازتاب زیادی در رسانه‌های غربی داشته و در  رسانه KHAMENEI.IR  منتشر شده است:

«خواهید دید که پس از خوابیدن زبانه شعله‌ تند مذهب در رژیم خمینی ایران، آنچه که باقی می ماند منافع مشترک ایران و اسرائیل است.» اینها را یک کارشناس صهیونیست گفته بود؛ شانزدهم آذرماه ۱۳۶۵.

در روزهایی که تنها کمتر از هشت سال از انقلاب بهمن ۵۷ می‌گذشت. انقلابی که پَر شعله‌اش اول از همه سفارت رژیم صهیونیستی را در مرکز تهران گرفت. عصر روز ۲۲ بهمن هنوز چند ساعت از پیروزی انقلاب نگذشته بود که سفارتخانه صهیونیست‌های غاصب توسط ملّت انقلابی تسخیر و به مردم فلسطین هدیه شد.

تقریباً ۸ سال بعد از آن روزها و در آذرماه ۱۳۶۵ و زمانی که ایران درگیر جنگ تحمیلی بود کارشناس صهیونیستی از لابلای فشارهای وارد به نظام جدید سیاسی در ایران به‌دنبال خیالبافی هم‌زیستی بود.  حالا بیش از ۱۳ هزار و ۶۰۰ روز از آن روز گذشته. نفرت از اشغالگران صهیونیستی و حرارت خصومتی که با تسخیر سفارتخانه صهیونیست‌ها در خیابان کاخ سابق(فلسطین فعلی) شعله گرفته بود حالا نه تنها سرد یا خاموش نشده بلکه بیشتر از هر زمان دیگری است. آنقدر بیشتر که حتی کارشناسان صهیونیست را هم به این اشتباه انداخته که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از بنیان‌گذار جمهوری اسلامی هم اسرائیل‌ستیزتر است. غافل از آنکه ایرانِ آن روزها درگیر با دشمنی با صدام بود و عقیده امام رحمه‌الله و رزمندگان ایرانی هم آن بود که راه قدس از کربلا می‌گذرد و چه درست فکر و تحلیل کرده بودند. ایران سال‌هاست که از کربلا گذشته. خبری از دیکتاتور بعثی عراق نیست و نیم میلیون سرباز اشغالگر ارتش آمریکا هم مجبور شده‌اند عراق و افغانستان را تخلیه کنند و حالا مانده‌ آرمان آزادسازی قدس!

خصومت ایرانی‌ها با این پادگان اشغالی در غرب آسیا نه تنها پایین نیامده که بالاتر هم رفته. برخلاف روزها و ماه‌ها و سال‌های ابتدای انقلاب حالا ایرانی‌ها در حمایت از آرمان فلسطین تنها هم نیستند. رسانه آمریکایی درست گفته بود؛ ایران در تمام این سال‌ها صبورانه کمربند مقاومت را در اطراف سرزمین‌های اشغالی محکم کرده. آنقدر محکم که حالا نه ایران بلکه زنجیره مقاومت که دو سه دهه قبل اخگرهای شهادت‌طلبانه کوچکی علیه اشغالگری مقاومت بودند حال خود تبدیل به ستارگان درخشان و گدازه‌های پرحرارتی شده‌اند که هرکدام به تنهایی می‌توانند ضربه حیاتی به اشغالگران صهیونیستی وارد کنند. تحلیل‌گر رسانه صهیونیستی هم در ضمن تحلیل حمله موشکی اخیر ایران به اراضی اشغالی درست گفته بود که افسانه بازدارندگی اسرائیل پیش از آنکه با حمله اخیر و در تهران متلاشی شود در لبنان و غزه از بین رفته بود.

 رسانه صهیونیستی: متحمل تحقیر بی‌سابقه‌ای شدیم
این عبارات در سال ۲۰۲۴ و در یک رسانه صهیونیستی، توصیف وضعیت و حالِ رژیمی است که پیش از این در درگیری‌های شش هفت دهه گذشته چه در جنگ‌های ۱۹۴۸ و چه در ۱۹۶۷ و چه در ۱۹۷۳ سابقه تحمیل شکست‌های سنگینی را به ارتش‌های عربی مدعی آن سال‌ها در منطقه دارد.

کنار هم گذاشتن همه این واقعیت‌هاست که تحلیل‌گر صهیونیست را در رسانه صهیونیستی معاریو به این واقعیات می‌رساند: «ما متحمل تحقیر عمومی بی‌سابقه‌ای شدیم. بازدارندگی اسرائیل که مانع حمله مستقیم به ما می‌شد از بین رفته است. تلاش بازدارنده بین‌المللی هم در روزهای اخیر شکست خورد. برای اولین بار از ایران به‌سوی اسرائیل موشک شلیک شد!»

این بهت عمومی از مواجهه مستقیم جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی در دیگر رسانه‌های رژیم هم قابل مشاهده است. یدیعوت آحارنوت دیگر رسانه صهیونیستی در گزارشی تحلیلی به این حمله پرداخته، رفتار محتاطانه فعلی رژیم در برابر ایران را با سابقه هجومی و تهاجمی گذشته آن مقایسه کرده و با اشاره به حمله موشکی منفعلانه صدام حسین در جنگ اول خلیج فارس که برای فرار از حمله ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا و برای بیرون راندن عراق از کویت صورت گرفت می‌نویسد: «اسرائیل در آن زمان به‌درخواست آمریکا و برای اینکه ائتلاف علیه صدام دچار مشکل نشود از پاسخ و حمله به عراق خودداری کرد. این مرتبه اما این ایالات متحده بود که از اسرائیل درخواست کرد ساکت بنشنید!» یدیعوت آحارنوت اشاره پررنگی دارد که بعد از ۳۰ سال این اولین مرتبه است که رژیم غاصب از سوی یک کشور مستقل مورد حمله مستقیم قرار گرفته است.

 وزیر خارجه رژیم: با افتخار می‌گویند ما شما را زدیم!
این واکنش‌ها محدود به فضای رسانه‌ای نیست. وزیر خارجه رژیم صهیونیستی هم که تلاش‌های دیپلماتیک زیادی را برای فشار به ایران دنبال می‌کرد -و از قضا عمده این تلاش‌ها هم از جمله طرح موضوع در شورای امنیت سازمان ملل به شکست انجامیده است- در نامه‌ای به آمریکا و کانادا و کشورهای همسو و اعضای اتحادیه اروپا اعترافات جالبی درباره ابعاد حمله مستقیم ایران به داخل اراضی اشغالی داشته است.

در این نامه علاوه بر درخواست «تحریم پروژه موشکی ایران» و «درج نام سپاه پاسداران در سازمان‌های تروریستی» بر این نکته مهم تأکید کرده که ایران «علناً» و «با افتخار» مسئولیت این حمله را پذیرفته است. وزیر خارجه رژیم با وجود لفاظی‌های سیاسی و نظامی اما در نهایت به این گزاره اعتراف کرده که «آخرین حمله ایران از داخل خاک خود به اسرائیل در گستره و اندازه یک حمله بی‌سابقه» است.

این واکنش‌ها و سرریز آنها به رسانه‌های صهیونیستی و غربی و آمریکایی در حالی صورت می‌گیرد که بسیاری از این رسانه‌ها مدعی بودند ایران بنا به ملاحظات متعدد داخلی و خارجی فعلاً ناچار است با تهاجم‌ها و تجاوزهای اسرائیلی‌ها کنار بیاید.

اقدام اخیر نظامی جمهوری اسلامی ایران اما همه این محاسبات را بر هم ریخت. این را هم می‌توان در واکنش مقامات و مسئولان رژیم صهیونیستی دریافت و هم موضوعی است که در رسانه‌های غربی نیز به آن اشاره شده است. نیویورک‌تایمز، رسانه مطرح آمریکایی از رسانه‌هایی است که به این موضوع اشاره کرده است. نویسنده این گزارش از قضا یک روزنامه‌نگار صهیونیست است که ارتباطات نزدیکی با مجامع نظامی و اطلاعاتی رژیم دارد. این رسانه مطرح آمریکایی در گزارش خود صریحاً به این موضوع اشاره دارد که اقدام ایران که «شامل رگبار عظیمی از صدها موشک و بالستیک و پهپادهای انفجاری بود» قواعد و معادلات سابق و ناگفته بین ایران و اسرائیل را تغییر داد.

نکته جالب توجه آنکه نویسنده گزارش به سبب ارتباطاتی که با مقامات نظامی و اطلاعاتی رژیم دارد به نقل از این مقامات به این موضوع هم اشاره دارد که «با توجه به این تغییر، محاسباتی که اسرائیل بر اساس آن برای حرکت‌های بعدی تصمیم می‌گیرد هم تغییر یافته است.»

ای‌بی‌سی‌نیوز دیگر رسانه آمریکایی است که به این تغییر اشاره کرده و با این عبارات به توصیف آن پرداخته: «حکومت دینی و شیعی کشور، مسیر جدیدی را [در موازنه با اسرائیل] برگزیده و بر همین مبنا هم تغییراتی از سوی جمهوری اسلامی در پیش است.»

 دست و پا زدن برای انحراف از تحقیر
کنار هم گذاشتن این واکنش‌های رسانه‌ای، دیپلماتیک و نظامی حاکی از یک موضوع مهم است: «پیام دریافت شد!» و قرائن و شواهد نشان می‌دهد که خوب هم دریافت شده است. شدت و تأثیر در کنار وضعیت پسا طوفان الاقصی هم به اندازه‌ای بوده که همه توانایی‌ها و ظرفیت‌هایش را برای بازگشت مجدد معادلات خود با ایران به وضعیت سابق به کار انداخته و باعث برکناری مقامات اطلاعاتی و نظامی رژیم شده است.

تأکید و مطرح کردن مسائلی مانند تعداد دقت اصابت در هدف‌ها و موفقیت ادعاییِ پدافند صهیونیستی در مقابل حمله سنگین موشکی جمهوری اسلامی هم جملگی موضوعات و اولویت‌هایی فرعی برای منحرف کردن اذهان عمومی از موفقیتی است که جمهوری اسلامی ایران برای خود رقم زده است.

در راهبردهای رسانه‌ای و عملیات روانی صهیونیست‌ها باید موضوعی فرعی تراشیده شود تا اذهان و افکار عمومی را از موفقیت اصلی منحرف کند و این واقعیت و قدرت‌نمایی جدید ایران باید به هر قیمتی که شده به حاشیه رود.  غافل از اینکه روند شکست‌های ترمیم‌ناپذیر صهیونیست‌ها که در ۱۵ مهر و طوفان الاقصی شروع شده و با عملیات وعده صادق شدت گرفته است، با حیله‌گری‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای جبران نمی‌شود.

اعتراف به شکست و تحقیر عمومی که در متن نویسنده و تحلیل‌گر صهیونیست در رسانه صهیونیستی هاآرتص هم دیده می‌شود، زمانی که از وقایع بعد از طوفان الاقصی می‌گوید و واکنش‌های جنون‌آمیز رژیم که هیچ دستاوردی هم برای اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی نداشته، نه تنها آن را به انزوای بین‌المللی و ناوک‌اوت شدن در برابر افکار عمومی دنیا کشانده بلکه هراس و ترس از یک درگیری گسترده با جمهوری اسلامی ایران و شبکه مقاومت را هم بیشتر کرده که رژیم به‌عنوان یک کشور منفور چقدر می‌تواند به بقای خود امید داشته باشد و آیا با فرض بقا، ادامه حیات رژیم مشابه حیات سیاسی و منزوی‌مفهوم کره شمالی نخواهد بود و رژیم هم کره شمالی دیگری در خاورمیانه؟!

واقعیت این است که جدول سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی به‌صورت جدی بهم ریخته است و در ادامه این مسیر منجر به محو شدن آن خواهد شد. و نکته مهم در این زمینه، اثبات قدرت اراده ملّت ایران در چشم جهان است. موضوعی که در دیدار اخیر جمعی از فرماندهان نظامی هم با رهبر معظم انقلاب اسلامی  بر آن تأکید شد: «به‌لطف خداوند نیروهای مسلح چهره خوبی از توانایی‌ها و اقتدار خود و همچنین یک چهره ستودنی از ملّت ایران به نمایش گذاشتند و ظهور قدرت اراده ملّت ایران در عرصه بین‌المللی را به اثبات رساندند... موضوع تعداد موشک‌های شلیک شده و یا موشک‌های به هدف اصابت کرده که طرف مقابل بر روی آنها متمرکز شده، موضوع دست دوم و فرعی است، موضوع اصلی ظهور قدرت اراده ملّت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بین‌المللی و اثبات آن است، که ناراحتی طرف مقابل نیز از همین موضوع است.» ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • دفاع جانانه کارشناسان عرب از ایران: صدام را به خاطر بیاورید!
  • مستشاران ایرانی از سوریه خارج شدند؟
  • بی‌سابقه، تحقیرکننده و تغییر دهنده محاسبات
  • پیام ابراهیم رئیسی به بشار اسد +جزئیات
  • رئیسی به بشار اسد تبریک گفت
  • بشار اسد: برای آمریکا فقط منافع مهم است و هیچ شریکی ندارد
  • گاهی دیدارهایی با آمریکایی‌ها داریم اما...
  • تغییر تاکتیک حزب‌الله مقابل رژیم صهیونیستی
  • تاکید کرملین بر عدم تغییر روند درگیری نظامی در اوکراین
  • مداخله ۹۵میلیارد دلاری آمریکا در معادلات جهانی | واشنگتن استراتژی سدنفوذ را احیا می‌کند؟