Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛من از احیا برگشته بودم، بعد از نماز صبح در خواب دیدم که احمد در یک بیابان روی زمین افتاده است و از کمر به پایین بدنش قطع شده است. سرش در دامن یک زن بود. از او پرسیدم خانم! احمد من چه شده است؟ گفت: «احمد شهید شده است.»

 در هفته‌های اخیر عناصر ضدانقلاب و معاندین با همراهی برخی مزدوران داخلی‌شان در فضای مجازی، پروژه تطهیر و مظلوم جلوه دادن، یک عنصر تروریستی به نام «رامین حسین‌پناهی» عضو گروهک تروریستی و تجزیه‌طلب کومله را کلید زده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نام «کومله» را باید مترادف با «داعش» دانست؛ گروهکی تجزیه‌طلب و ضدایرانی که اعضایش در آدم‌کشی و جنایتکاری چیزی کمتر از داعشی‌ها نداشته و ندارند. اعضای این گروهک در مقطعی بویژه در دهه ۶۰ وحشیانه‌ترین جنایات را علیه مردم شمالغرب کشور مرتکب می‌شدند؛ از سربریدن تا شمع آجین کردن و سوزاندن.

بیشتر بخوانید:ناگفته‌های تکان‌دهنده فرزند شهید از وحشیانه‌ترین جنایت منافقین/ کومله‌ مادرم را مقابل چشمانمان تیرباران کردند 

نگاهی گذرا به جنایت‌ها و شرارت‌های گروهک تروریستی و تجزیه‌طلب کومله، عمق دشمنی سرکردگان و عناصر این گروهک با مردم ایران و مردم انقلابی کردستان را عیان می‌کند. در ذیل به گوشه‌ای از جنایت کومله‌ای‌ها یعنی همکاران رامین حسین‌پناهی اشاره شده است.

شهید عطاءالله اسلامی گیسکی، در تاریخ ۱ فروردین ۱۳۴۳ در روستای گیسک از توابع زرند متولد شد و در خانواده‌ای مذهبی رشد کرد. پدرش کارگر ذغال‌سنگ و مادرش خانه‌دار بود. آن‌ها دو دختر و سه پسر بودند. عطاءالله فرزند دوم خانواده بود.

عطاءالله تا مقطع چهارم ابتدایی درس خواند، سپس به دلیل مشکلات مالی خانواده، درس را رها کرد و در تعمیرگاه ماشین مشغول به کار شد.

با شروع فعالیت‌های انقلابی، به توده عظیم انقلابیون پیوست و بعد از پیروزی انقلاب، وارد پایگاه بسیج شد.با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه جنوب شد و مدتی بعد به دلیل علاقه‌ای که به ارتش داشت، به عضویت ارتش در آمد.

سرانجام عطاءالله اسلامی در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۶۳ در درگیری با کومله در مهاباد، بر اثر انفجار خمپاره به شهادت رسید.

آنچه در ادامه می‌خوانید شرحی است بر گفت‌وگوی بنیاد هابیلیان با مادر شهید عطاءالله اسلامی گیسکی (فرخ‌لقاء همتی فرد):

«با شروع انقلاب، احمد تا جایی که می‌توانست، در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد. گاهی اوقات که به خانه می‌آمد، صورت و بدنش زخمی بود، زمانی که علت را می‌پرسیدم، متوجه می‌شدم در درگیری با طرفداران رژیم شاهنشاهی زخمی شده است. با پیروزی انقلاب وارد پایگاه بسیج شد. شب‌ها برای حفظ امنیت شهر نگهبانی می‌داد.

هجده ساله بود که جنگ تحمیلی شروع شد. احمد کار را رها کرد و عازم جبهه جنوب شد. بعد از بمباران اهواز به خانه آمد و چند دست از لباس‌های پدر و برادرهایش را برداشت. گفت: «برای مردم اهواز می‌برم.» یکبار از ناحیه پای راست زخمی شد. هنوز زخمش بهبود نیافته بود که دوباره عزم جبهه کرد.

مدتی بعد به دلیل علاقه‌ای که به کار‌های چریکی داشت، وارد ارتش شد و بعد از مدتی به کردستان رفت. یک روز به همراه همرزمانش برای گشت‌زنی به داخل شهر رفتند. به خانه‌ای مشکوک شدند و با خود گفتند یک نفر باید به داخل خانه برود و خبر بیاورد. احمد وارد خانه شد و چند دقیقه بعد تعدادی از اعضای کومله هراسان از خانه بیرون آمدند.

مدتی گذشت؛ اما از احمد خبری نشد. هم‌رزمانش به پایگاه برگشتند و با نیروی کمکی به داخل خانه رفتند؛ اما کسی در خانه نبود. در راه بازگشت به پایگاهشان، احمد را دیدند. ماجرا را از او پرسیدند که احمد گفت: «وقتی به داخل خانه رفتم، گفتم خانه محاصره شده است. برخی از ترس فرار کردند و چند نفر هم تسلیم شدند. داشتم آن‌ها را به پایگاه می‌آوردم که در کمین کومله گرفتار شدم. فقط توانستم جانم را نجات دهم.»

برایم از شرایط سخت کردستان می‌گفت، اینکه چطور باید با پای پیاده و کوله‌بار مهمات، از کوه‌های صعب‌العبور بالا بروند و با ضدانقلاب بجنگند. آخرین بار که به مرخصی آمد، ۱۰ روز قبل از ماه مبارک رمضان بود. غسل شهادت کرد و راهی کردستان شد. سنگری که بچه‌های ارتش در آن مستقر بودند، توسط کومله زیر آتش سنگین تیربار و خمپاره قرار گرفت. بچه‌ها چند روز مقاومت کردند؛ اما هم تجهیزات و هم نیرو‌های کمتری از گروهک کومله داشتند. یکی از دوستان احمد زخمی شد و احمد رفت تا به او کمک کند که بر اثر اصابت خمپاره، بدنش از کمر به پایین قطع شد. دو ساعت بعد از اصابت ترکش زنده بود؛ ولی در نهایت، شب ۲۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید.

من از احیا برگشته بودم، بعد از نماز صبح در خواب دیدم که احمد در یک بیابان روی زمین افتاده است و از کمر به پایین بدنش قطع شده است. سرش در دامن یک زن بود. از او پرسیدم خانم! احمد من چه شده است؟ گفت: «احمد شهید شده است.»

از خواب بیدار شدم و صدقه دادم؛ اما هر جا که نگاه می‌کردم، احمد در نظرم می‌آمد. تا اینکه روز عید فطر فامیل و همسایه‌ها به خانه ما آمدند و تازه در آن زمان از شهادت پسرم باخبر شدیم. احمد را در گلزار شهدای زرند به خاک سپردیم.

بعد از شهادت احمد، برادرم علیجان همتی‌فر، هر هفته از کرمان به زرند می‌آمد و من را دلداری می‌داد، تا اینکه یک روز به من گفت: «خواهر شما نباید از شهادت احمد ناراحت شوی! باید صبر کنی، اگر یک روز به شما گفتند علیجان به شهادت رسیده است، باید تحمل کنید.»شش ماه بعد منافقین علیجان را در کرمان ترور کردند.

منبع:میزان

انتهای پیام/

فرزند شهیدم از کمر به پایین بدنش قطع شده است

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: تروریسم شهدا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۹۴۶۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پسر پرخاشگر مادر را کشت و جسدش را سوزاند

آفتاب‌‌نیوز :

ساعت ۲ بامداد امروز یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ماه، کشف جسد مرد جوانی در خانه‌ای در شهرک دانشگاه به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش داده شد.

با اعلام این خبر، ماموران کلانتری ۱۵۴ وردآورد، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی و قاضی محمدمهدی براعه بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، راهی محل حادثه شدند.

در پاگرد ورودی خانه جسد سوخته زن میانسالی  مشاهده شد که بر اثر جسم نوک تیز به قتل رسیده بود و بررسی‌های اولیه نیز نشان می‌داد که قاتل پسر مقتوله بوده و پس از ارتکاب جنایت خودش را در یکی از اتاق‌های خانه حبس کرده است.

به این ترتیب ماموران کلانتری وارد اتاق شدند و متهم پرخاشگر که قصد داشت تا با یک محلول شبه‌اسید به پلیس حمله کند را در یک عملیات غافلگیرانه بازداشت کردند.

طبق تحقیقات انجام شده، پسر جوان ابتدا مادرش را با ضربات متعدد به قتل رسانده و پس از ارتکاب جنایت با مواد اشتعال‌زا جسد را در پاگرد ورودی خانه به آتش کشیده و سپس داخل خانه رفته و چند کتاب را نیز آتش‌زده است؛ از سوی دیگر نیز مشخص شد قاتل احتمالاً دچار مشکلات روحی و روانی است.

 با دستور قاضی براعه، جسد مقتوله برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

منبع: خبرگزاری ایسنا

دیگر خبرها

  • خوابگردهایی که مزدوری پیشه کردند
  • جنایت‌های منافقین فراتر از مرزهای زمانی و جغرافیایی
  • قتل هولناک زن جوان به دست پسرش
  • قتل هولناک زن جوان به دست پسرش | حمله قاتل با اسید به پلیس
  • پسر پرخاشگر مادر را کشت و جسدش را سوزاند
  • قتل بی‌رحمانه مادر توسط پسر پرخاشگر در شهرک دانشگاه
  • آسمانی شدن مادر شهید آسوده در دزفول
  • روایت شهادت بانوی پاسدار و فرزندش توسط منافقین
  • سوگواری شهادت امام صادق (ع) در حرم شاهچراغ
  • اعتراض دانشجویان آمریکایی به جنایات رژیم صهیونیستی با پاسخ وحشیانه پلیس و ارتش آمریکا مواجه شد