Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-04-19@11:12:06 GMT

سرنوشت شوم دختری که سودای ماشین مدل بالا داشت!

تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۰۰۰۵۰

سرنوشت شوم دختری که سودای ماشین مدل بالا داشت!

ازدواج با یک پسر شهری تنها آرزوی من در دوران نوجوانی بود. می‌خواستم با دیگر دختران روستا تفاوت داشته باشم و به آن‌ها فخر بفروشم چرا که همواره احساس می‌کردم زنان شهری در ناز و نعمت زندگی می‌کنند و دست به سیاه و سفید نمی‌زنند، اما گویی سرنوشت من به سیاهی مواد افیونی گره خورده بود به طوری که وقتی همسرم برای اولین بار فرزندش را در کلانتری به آغوش کشید تازه فهمیدم که .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

نوداد: زن ۲۵ ساله در حالی که با دیدن اولین بوسه عاشقانه پدر بر گونه‌های نوزاد یک ماهه اش اشک می‌ریخت به کارشناس اجتماعی و مشاور کلانتری پنجتن مشهد گفت: پدرم کشاورز بود و از طلوع آفتاب تا غروب در زمین‌های زراعی اش زحمت می‌کشید تا من و شش خواهر و یک برادرم روی تلخکامی‌ها را نبینیم. با وجود این من ته تغاری خانواده بودم که اطرافیان «دردانه بابا» صدایم می‌کردند. او علاقه خاصی به من داشت. هنگامی که خسته از کار به خانه بازمی گشت مرا روی زانوهایش می‌گذاشت و با نوازش موهایم لذت وصف نشدنی را به من می‌داد. من هم حتی با گریه و زاری ظرف غذای پدرم را از مادرم می‌گرفتم تا آن را در زمین کشاورزی به پدرم برسانم. هر روز ظهر زیر سایه درخت توت کنار پدرم می‌نشستم و سفره ناهار را می‌گشودم. سال‌ها می‌گذشت و خواهرانم یکی پس از دیگری با پسرانی از اهالی روستایمان ازدواج کردند و به خانه بخت رفتند.

اگرچه من سعادت و خوشبختی و شادمانی را در چهره تک تک خواهرانم می‌دیدم که با شوق کمک حال همسرشان بودند، اما سودای زندگی در شهر را در سر داشتم به همین دلیل هیچ کدام از خواستگارانم را نمی‌پذیرفتم. دوست داشتم با پسری شهری ازدواج کنم و درحالی که عینکی دودی بر چهره زده ام کنار همسرم در یک خودروی مدل بالا بنشینم و این گونه وارد روستا شوم تا به دیگر دختران فخر بفروشم.

ولی چنین خواستگاری نداشتم. مدتی بعد یکی از پسران روستا که چند سال قبل با خانواده اش به مشهد مهاجرت کرده بود، از من خواستگاری کرد. من هم به امید زندگی در شهر بلافاصله پذیرفتم، اما پدرم به خاطر شناختی که از «محمد» داشت مخالف این ازدواج بود.

با وجود این برای آن که قلب چینی گونه سوگلی اش نشکند با چهره‌ای اندوهناک درحالی رضایت داد که آن روز برای اولین بار اشک غلتان را روی گونه‌های آفتاب سوخته اش دیدم. چند روز بعد از مراسم ازدواج کوله بارم را بستم و راهی شهر شدم. اگرچه زندگی در آپارتمان ۴۰ متری حاشیه شهر برایم عذاب آور بود، اما احساس تنهایی زیادتر رنجم می‌داد چرا که همسرم تا دیروقت به منزل نمی‌آمد و به زندگی بی تفاوت بود. پرخاشگری، نامهربانی و تنگنا‌های مالی آن قدر شدید شد که تازه فهمیدم همسرم اعتیاد دارد.

پسرم به دنیا آمده بود که من دچار افسردگی شدید شدم، ولی همسرم فقط پای بساط مواد مخدر بود و هیچ توجهی به ما نداشت. با کمک پدرم تحت درمان قرار گرفتم و درحالی دوباره به زندگی ام بازگشتم که محمد با کتک کاری هایش زندگی بر من و فرزندم را تلخ کرده بود، ولی روی بازگشت به روستا را نداشتم. روز‌های وحشتناکی را سپری می‌کردم تا این که فرزند دیگرم نیز به دنیا آمد، اما از محمد خبری نبود

. مواد مخدر روح و جسم او را تسخیر کرده بود و گاهی چند روز هم او را نمی‌دیدم تا این که به قانون پناه بردم، اما وقتی همسرم برای اولین بار نوزاد یک ماهه اش را در کلانتری دید و عاشقانه او را بوسید، فهمیدم که یک معتاد هم مهر پدری دارد به همین دلیل با راهنمایی مددکار اجتماعی کلانتری تصمیم گرفتم از شکایتم صرف نظر کنم و در مراحل درمان و جلسات مشاوره ترک اعتیاد کنارش قرار بگیرم تا شاید او دوباره به زندگی بازگردد. این درحالی است که به پیشنهاد «محمد» چمدان بازگشت به روستا را بستیم تا با کار در زمین‌های کشاورزی پدرم، کنار دیگر خواهرانم خوشبختی را احساس کنیم. شایان ذکر است، به دستور سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری) وی به مراکز ترک اعتیاد و مشاوره معرفی شد.

منبع: فردا

کلیدواژه: دختر روستایی معتاد ازدواج همسر معتاد ماشین مدل بالا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۰۰۰۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«پرویزخان» شبیه پدرم نیست

همشهری آنلاین: فیلم سینمایی «پرویزخان» به نویسندگی و کارگردانی علی ثقفی و تهیه‌کنندگی عطا پناهی، برشی است از زندگی مرد اخلاق فوتبال ایران که با درایت و سختی فراوان توانست تیم ملی را از بحران عبور دهد. این فیلم محصول سازمان هنری‌رسانه‌ای اوج است و در آن سعید پورصمیمی در نقش مرحوم دهداری ایفای نقش کرده است. شیدا دهداری، دختر پرویز دهداری، که این روزها فیلمی درباره پدرش با عنوان «پرویزخان» روی پرده سینماست، می‌گوید: «این فیلم را خیلی دوست دارم به این دلیل که نشان می‌دهد چگونه پدرم با اقتدار، عشق، فداکاری و تمام وجود در آن برهه و مقطع زمانی باعث موفقیت تیم ملی فوتبال ایران می‌شود. اما باید بگویم این فیلم اثری درباره شخصیت پدرم نیست، بلکه تصویری از تاریخ و برهه‌ای از فوتبال کشور است که مصادف با دوران مربیگری پدرم می‌شود.» شیدا دهداری همچنین در این گفت‌وگو از خودش و برادرش شاهین می‌گوید برادرش تا مقطع تحصیلی دیپلم در ایران بوده و بعد به‌خاطر بیماری و نیاز به عمل به آلمان رفته و آنجا ماندگار شده است.


«پرویزخان» فیلمی درباره زندگی و دوران فوتبالی پدرتان است. این فیلم چقدر به حال‌وهوای زندگی شخصی و کاری پدرتان نزدیک است؟
راستش من در طول ساخت فیلم و در مقاطع مختلف فیلمبرداری حضور پررنگی نداشتم؛ چراکه تصور می‌کردم فرصت زیاد است ولی فیلم سریع‌تر از آنچه در فکرم بود ساخته شد. بااین‌حال در همان یکی دو جلسه‌ای که با دوستان صحبت کردیم، من را راهنمایی کردند. می‌دانم زحمات بسیاری برای این فیلم کشیده شده و دوستان کار بسیار سختی انجام داده‌اند که نمی‌توان و نباید نادیده گرفت؛ اما باید به این نکته هم اذعان کنم که در برخی موارد آنچه در فیلم بود مبنای واقعی نداشت.

به‌هرحال همیشه وقتی از زندگی یک شخصیت شناخته‌شده، سیاسی یا ورزشی یا در حوزه‌های دیگر، فیلمی ساخته می‌شود، نقدهایی وجود دارد.
بله درست است. برخی از دوستان پدرم این انتقاد را داشتند که شخصیت پرویز دهداری آنگونه که در برخی سکانس‌ها نشان داده می‌شود نیست. مثلا پدرم تندتند راه نمی‌رفت یا کنار زمین داد نمی‌زد و اینها مطابق با واقعیت نبود. اما در کل نگاه عیب‌جویانه‌ای نسبت به این اثر ندارم و زحماتی را که برای آن کشیده شده است در اولویت می‌بینم. می‌توانم بگویم که این فیلم درحقیقت اثری در مورد شخصیت پدر فقیدم نیست، بلکه تصویری از تاریخ کشور است که مصادف با دوران مربیگری پدرم می‌شود.

آیا در زمان اکران مردمی فیلم را با تماشاگران دیده‌اید؟ از بازخوردهای مردمی بگویید.
تا این زمان از اکران بازخورد منفی ندیده و نشنیده‌ام؛ البته همان‌طور که گفتم برخی از دوستان نقدهایی داشتند اما ظاهرا خروجی فیلم به دل نشسته و بازخوردهای خوبی در این مدت از مردم گرفته‌ام. جز قسمت‌هایی که اشاره کردم، دیگر موارد قابل‌قبول است، آن هم با توجه به اینکه آقای سعید پورصمیمی نه با فوتبال و نه با شخصیت پدرم آشنایی نداشتند اما زحمت بسیاری برای ایفای این نقش کشیدند و تا حدود زیادی ظرافت، محاسن اخلاقی، مهربانی، فداکاری، عشق به کار (چه نسبت به بچه‌های تیم چه نسبت به جایگاه و کلیت تیم ملی و موفقیت‌هایش)، ملی‌گرایی و روحیات ایشان در عرصه مسابقات نشان داده شد.

نقش شما در فیلم را المیرا دهقان بازی کرده. درباره بازی‌اش بگویید و اینکه آیا توانسته است از عهده نقش بربیاید؟
خانم دهقان هم در ایفای نقش زحمت بسیاری کشید و تا حدود زیادی موفق بود؛ اگرچه وقتی با عوامل فیلم صحبت کردیم بیان کردم که من خیلی اهل نشان‌دادن هیجانات نبودم؛ اما ظاهرا شرایط فیلم و روایت تصویری ایجاب می‌کرد که این موارد تغییر کند یا اغراق‌گونه شود، چراکه این اثر مستند نیست که موبه‌مو اجرا شود و باید در جاهایی جذابیت بصری و سینمایی داشته باشد. با همه اینها من فیلم «پرویزخان» را دوست دارم؛ به این دلیل که نشان می‌دهد چگونه پدر با اقتدار، عشق، فداکاری و تمام وجود در آن برهه و مقطع زمانی فارغ از سلامتش و بدون چشمداشت مالی و صرفا به‌دلیل علقه‌های ملی کار می‌کند و باعث موفقیت تیم می‌شود.

مهم‌ترین نقدی که درباره فیلم شنیده‌اید چه بود؟
مهم‌ترین نقد در مورد ظاهر پدرم بود و اینکه در آن زمان جوان‌تر از آقای پورصمیمی در این نقش بودند. موضوع دیگر این بود که پدر به‌خاطر خصوصیات اخلاقی و شخصیتی هرگز به خانه بازیکنی با مختصات شخصیتی «کامیاب» نمی‌رفتند که برای برگشتش التماس کنند. البته که بعدا کارگردان این موضوع را هم برای من تشریح کردند که این حرکت از نگاه فراملی پدرم نشئت می‌گیرد که می‌خواستند حتی به قیمت زیرپاگذاشتن غرورشان ملی‌گرایی را عملی کنند.

با توجه به اینکه در فیلم به خصوصیات و ویژگی‌های رفتاری پرویز دهداری اشاره شده، آیا مدل رفتاری خاص دهداری در فوتبال در زندگی شخصی ایشان هم بود؟
برخی از واژه «استبداد» در توصیف ویژگی‌های رفتاری دهداری استفاده می‌کنند که به‌نظرم این کلمه مناسب نیست. پرویز دهداری همیشه در زندگی بر اصول اخلاقی سختش پافشاری می‌کرد و البته تحمل این موضوع برای من و خانواده‌ام هم سخت بود؛ اما اصول درستی داشتند که می‌خواستند همیشه در زندگی ما عملی شود، اصولی چون اولویت‌دادن به دیگران در مقایسه با خودشان و بازی‌نخوردن و سر خم‌نکردن در برابر حرف زور. به‌خاطر همین روحیه‌ است که وقتی با شورشی در مقابل اصول خودشان مواجه شدند (یعنی همان داستان استعفای دسته‌جمعی بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران) آن رفتارها و تصمیمات را در پیش گرفتند. البته تمام این مخالفت‌ها مستقیم در مورد پدر من نبود و مشکلاتی بین بازیکنان تیم ملی با کل مدیریت در جریان بود و بارها و بارها این را از زبان آقایانی که ریاست فدراسیون و دیگر سمت‌ها را برعهده داشتند شنیدم.

به‌عنوان دختر پرویز دهداری کدام سکانس از فیلم «پرویزخان» را دوست داشتید؟
همه سکانس‌ها را دوست داشتم؛ اما در سکانس پایانی و زمانی که پس از برد کویت با آرامش درونی همیشگی‌شان به خلوتی می‌آیند و نفس عمیقی می‌کشند، با تمام وجودم لمس کردم که چه بر پدر گذشته است.

ساخت فیلم‌های سینمایی و حتی سریال‌های تلویزیونی درباره شخصیت‌های ملی به‌خصوص شخصیت‌های ورزشی بسیار کم اتفاق افتاده است. به‌نظر شما تولید و اکران این‌گونه فیلم‌ها چقدر ضرورت دارد؟
آنچه واقعیت است و بسیار اهمیت دارد این است که باید تصویر زندگی شخصیت‌هایی مانند پدرم که کم هم نیستند ساخته شود. به‌دلیل شرایط امروز، فوتبال تماما پول شده است و پرداختن صرف به پول، مسائل اخلاقی را کمرنگ و کمرنگ‌تر کرده است. چنین نگرشی موجب می‌شود آدم‌ها اخلاق را به سخره بگیرند. در چنین احوالی این که فردی مانند پدر من ریالی بابت کاری که برای تیم ملی انجام داد نگرفت، مانند قصه و افسانه است و افراد را به فکر وامی‌دارد؛ این فکر که شفقت، عشق، فداکاری و انسانیت چه جایگاهی دارد. به همین دلیل ساختن چنین آثاری از این منظر مهم است که مردم با این آدم‌ها و فضایل اخلاقی‌شان آشنا شوند.

از کاراکترها تا سکانس های ورزشی

طرفداران ورزشی همیشه دوست دارند فیلم های سینمایی شخصیت های محبوب خود را روی پرده سینما ببیند، شاید فیلم های سینمایی ورزشی در این سال ها ساخته شده اما کمتر پیش آمده شخصیت های ورزشی تبدیل به فیلم های سینمایی شوند.
در میان ورزش ها فوتبال طرفداران زیادی دارد و فیلم های سینمایی زیادی ساخته شده که در آن کاراکترهای مرتبط به ورزش فوتبال باشد و یا سکانس هایی فوتبالی را به تصویر بکشد. از «هیچ» عبدالرضا کاهانی گرفته تا «یه حبه قند» مملو از لحظه‌های نوستالژیک از دورهمی‌های خانوادگی است و یکی از سکانس‌های جذاب آن، سکانس مربوط به شب قبل از مراسم خواستگاری است. جایی که دامادهای خانواده دورهم جمع شدند و در ال‌سی‌دی‌ای که هرمز با خود آورده است، به تماشای زنده فوتبال اسپانیا و هلند نشسته‌اند و تخمه می‌شکنند! یا «عرق سرد» سهیل بیرقی تا «تومان» روایت زندگی داوشخصیتی به نام داوود است که تلاش دارد سطح زندگی خود را از راه شرط‌بندی در اسب‌سواری و فوتبال، ارتقا دهد. او برگش برنده می‌شود و یک شبه ره صدساله را طی می‌کند.
ناکام در پرداختن به شخصیت های وزرشی در اکران
اما شخصیت های ورزشی و پرداختن به زندگی شخصی و ورزشی آنها کمتر مورد اقبال فیلمسازان قرار گرفته است.یکی از شخصیت های وزرشی غلامرضا تختی است که فیلمی به نام اش به کارگردانی بهرام توکلی ساخته شد. بهرام توکلی وقتی به سراغ فیلم «غلامرضا تختی» رفت خیلی‌ها تصور می‌کردند شاید این فیلم هم مثل معدود فیلم های زندگینامه‌ای ایرانی خوب از آب درنیاید. به خصوص که قبلا فیلم «جهان پهلوان تختی» ساخته مشترک مرحوم علی حاتمی و در ادامه بهروز افخمی مورد توجه قرار نگرفته بود.
فیلم سینمایی «لاله» بر اساس زندگی لاله صدیق از قهرمانان اتومبیل رانی از دیگر فیلم هایی بود که ساخته و اکران شد. اما حاشیه های تولید این فیلم آنقدر بالا گرفت که اکران آن خیلی دیده نشد.
همچنین فیلم «بیرو» از جمله فیلم‌هایی است که به کارگردانی مرتضی‌علی عباس میرزایی بر اساس زندگی دروازه بان معروف پرسپولیس علیرضا بیرانوند ساخته شده است. این فیلم روایتگر زندگی این بازیکن از کودکی تا ورود به سطح حرفه‌ای فوتبال است. البته می توان به فیلم «اورکا» هم اشاره کرد، فیلمی که بر اساس زن شناگر ایرانی الهام‌السادات اصغری است که توانست رکوردهای گینس را جابه‌جا کند. ساخته شد.
حالا «پرویزخان» که بر اساس زندگی پرویز دهداری ساخته شده است. باید دید این فیلم می توان در اکران موفق باشد؟

کد خبر 845256 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها بازیگران سینما و تلویزیون ایران اكران نوروز سینمای ایران

دیگر خبرها

  • علم الهدی ریشه بالا رفتن سن ازدواج را پیدا کرد
  • علم الهدی: اینکه سن ازدواج بالا رفته، ریشه آن فرهنگی است
  • علم الهدی : اینکه سن ازدواج بالا رفته، ریشه آن فرهنگی است
  • حق حضانت فرزند، اهرم فشار والدین
  • «پرویزخان» شبیه پدرم نیست
  • از بوی بد دهان تا چای سرد
  • قتل عجیب زن اول به دلیل ازدواج مجدد شوهر
  • سودای جهانی شدن ابیانه چه زمانی محقق می‌شود؟
  • «ابیانه» یاقوت فلات مرکزی ایران/ سودای جهانی شدن محقق می‌شود؟
  • دکتر مرندی: خانواده‌ام هیچ وقت به زندگی در خارج فکر نمی‌کنند