ترجیح می دهم مقصودم را با عکس بیان کنم/ عکس های حرفه ای را در محروم ترین روستای بشاگرد گرفتم
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۱۷۴۱۹
عکاسان هرمزگانی با بیان اینکه عکاسی ثبت بهتری لحظات زندگی است، اظهار کردند: به علت گرفتن عکس محرومیت مردم، از طرف بعضی نهادها محکوم شده ام و نا آشنایی فرهنگی مردم با فرهنگ عکاسی از مهم ترین مشکلات پیش روی عکاسان ایرانی است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از هرمز؛ عکاسان هرمزگانی با بیان اینکه عکاسی ثبت بهتری لحظات زندگی است، اظهار کردند: به علت گرفتن عکس محرومیت مردم، از طرف بعضی نهادها محکوم شدیم و نا آشنایی فرهنگی مردم با فرهنگ عکاسی از مهم ترین مشکلات پیش روی عکاسان ایرانی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هنرمندان، گنج های پنهان و فراموش شده در بشاگرد
طاهر عبدالله زاده، عکاس بشاگردی با اشاره به ورود خود به عرصه عکاسی، اظهار کرد: در 10 سالگی به صورت غیر حرفه ای پیش از آن که دوربینی داشته باشم پا به عرصه عکاسی گذاشتم و اکنون ترجیح می دهم به جای زبان، مقاصدم را از طریق عکس بیان کنم.
این عکاس بشاگردی بیان کرد: هنرمندان خوبی در بشاگرد در رشته های عکاسی داریم ولی گمنام هستند و از طرفی ادارات مربوطه بهایی به آن ها داده نمی شود در صورتی که اینها گنج های پنهان و فراموش شده ای در بشاگرد هستند.
عبدالله زاده با اشاره به محرومیت بشاگرد با عکاسی خود، افزود: به علت گرفتن عکس محرومیت مردم، از طرف بعضی نهادها محکوم شده ام و بیشتر گروه های جهادی یا موسسات خیریه جهت فعالیت های درون منطقه از بنده عکس می خواهند که در اختیارشان گذاشته ام.
وی با بیان اینکه برای پیشرفت در رشته عکاسی داشتن تحصیلات دانشگاهی ضروری است، گفت: تحصیلات دانشگاهی زمانی عالی است که به مرحله عمل برسد و باید تلاش و تجربه و دانش خود را بالا ببریم تا بتوانیم از آن خروجی بگیریم.
بیگانگی مردم با فرهنگ عکاسی مهم ترین مشکل عکاسان است
مجید عاشوری، عکاس هرمزگانی اظهار کرد: از سال 89 با کار خبری عکاسی را آغاز کردم و در کودکی دوربین کوچیکی داشتم که با آن عکاسی می کردم.
این عکاس هرمزگانی با اشاره به تعریفی از عکاسی، گفت: عکاسی ثبت بهتری لحظات زندگی ست چرا که انیشتین می گوید کمرنگ ترین جوهر ها از ماندگار ترین ذهن ها ماندگار تر هستند.
عاشوری با بیان اینکه بیشتر موضوعات غالب عکاسی ام خبری بوده است، تصریح کرد: برای تهیه یک عکس خوب باید هدف یا موضوع مشخصی مد نظر داشته باشیم و کادربندی مناسب و در آخر نور دهی مناسب از ویژگی های یک عکس خوب است.
عاشوری به مشکلات عکاسان اشاره کرد و افزود: نا آشنایی فرهنگی مردم با فرهنگ عکاسی از مهم ترین مشکلات پیش روی عکاسان ایرانی است و همچنین مشکلات سیاسی که مایل نیستم درباره آن صحبت کنم.
نخستین عکس های حرفه ای را در محروم ترین روستای بشاگرد گرفتم
سحر نبیزاده، عکاس هرمزگانی با بیان اینکه در رشته کارشناسی گرافیک محیطی تحصیلات خود را به پایان رسانده و در زمینه طراحی گرافیک و تبلیغات مشغول به فعالیت هستم، اظهار کرد: به تازگی عکاسی را بهصورت حرفهای آغاز کرده و نمایشگاه عکسی از سفر به یکی از روستاهای بشاگرد را در سال گذشته دایر کردم.
این عکاس هرمزگانی با بیان اینکه نخستین تور عکاسی ام را از بشاگرد آغاز کردم، بیان کرد: در این تور عکاسی به همراه ۱۰ نفر راهی یکی از روستاهای محروم بشاگرد شدیم که روستای شمسان در مرز بین هرمزگان و سیستان و بلوچستان قرار دارد که در زبان محلی از این روستا با عنوان «شمسون» یاد میکنند.
وی در ادامه گفت: مسیر روستای شمسان خیلی طولانی و سخت بود و تا جایی که به مسیری صعبالعبور رسیدیم از میان ۱۰ نفری که رفته بودیم تنها شش نفر به بندرعباس بازگشتند و تنها چهار نفر به این روستا رفتیم.
عکاس هرمزگانی تصریح کرد: یک روز در روستای شمسان بشاگرد ماندیم و عکاسی کردیم و در آنجا انسان های متفاوتی را دیدیم به طور مثال زنان روستا لباسهای محلی و سوزندوزی و ملیلهدوزی میکردند و فعالیت کلی مردان نیز نگهداری گوسفند بود.
وی در خصوص سرنوشت عکسهای روستای شمسان بشاگرد، افزود: عکسهای روستای شمسان را نخست برای انتشار و برگزاری نمایشگاه عکس به خانه هنرمندان تهران بردم اما با توجه به رفت و آمد و دوری مسیر هنوز نمایشگاه تهران برگزار نشده اما نمایشگاهی در بندرعباس برگزار کردم و عکسها را در معرض نمایش قرار دادم.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۱۷۴۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
چند سال قبل، تلفن کشیک قتل پلیس آگاهی را تحویل گرفتم. هنوز دقایقی از تحویل تلفنهمراه نگذشته بود که زنگ آن به صدا درآمد. پشت خط مامور یکی از کلانتریهای تهران بود.-«سلام کارآگاه در یکی از سطلهای زباله منطقهای در مرکز شهر چند قطعه از جسد مثلهشده یک زن را پیدا کردیم.»
با گرفتن آدرس محل کشف جسد، دستور دادم صحنه را حفظ کرده تا خودم به محل بروم و پزشکی قانونی و تشخیص هویت را هم خبر کنند. روز تعطیل بود و۲۰ دقیقهای به محل کشف جسد رسیدم.داخل یک سطل در سه نایلون زباله قطعات مثلهشده یک دختر جوان بود. دستور دادم گشتهای پلیس سایر سطلهای منطقه را جستوجو کنند تا اگر عضو دیگری وجود دارد کشف شود. نوع رها کردن جسد نشان میداد قاتل میخواسته پیکر مقتول کشف شود که آن را در داخل سطل رها کردهاست.تا تیم بررسی صحنه جرم و پزشک قانونی جسد را معاینه کند، خودم و دو مامور کلانتری سری به اطراف منطقه زدیم و دوربینهای چند خانه و مغازههای اطراف را چک کردیم که هیچ سرنخی به دست نیامد.حضور تیمهای پلیسی وپزشکی قانونی در باعث شد اهالی با کنجکاوی در محل جمع شوند، به همین خاطر بازپرس دستور داد جسد را سریع به پزشکی قانونی منتقل کنند که مردم با آن صحنه فجیع روبهرو نشوند. پزشکی قانونی اعلام کرد ۴۸ تا ۷۲ ساعت از وقوع قتل میگذرد و به احتمال زیاد مقتول ابتدا خفه شده و بعد جسد مثله شده است.با بررسی لباس مقتول متوجه شدیم مدرک شناسایی همراه جسد نیست اما ناخنهای این دختر دارای طرح خاصی بود.به ماموران کلانتری گفتم، به احتمال زیاد مقتول ساکن همان منطقه کشف جسد باشد. با عکس طرح ناخن به تمام آرایشگاههای زنانه محل سر بزنید و ببینید این طرح کدام ناخنکار است. ازسوی دیگر با بررسی پروندههای فقدانی مشخص کنند، در روزهای گذشته چه کسی با مشخصات دختر جوان اعلام مفقودی کردهاست.روز بعد یکی از ماموران تماس گرفت و گفت؛ به چند آرایشگاه سر زدیم که یکی مدعی شد این طرح را روی ناخنهای دختر جوانی به نام مرجان کار کرده است. با شناسایی او و بررسیهای پروندههای مفقودی متوجه شدیم پنج روز قبل مادر او گم شدن دختر ۲۰ سالهاش را اعلام کرده است.قرار شد آزمایش DNA گرفته شود تا مطمئن شویم جسد مثله شده متعلق به مرجان است.پس از تایید آزمایش، خانواده او برای تحقیقات مقدماتی به اداره قتل آمدند. مادر او که در شوک مرگ فجیع دخترش بود، شروع به حرف زدن کرد و گفت: چند روز قبل ساعت ۴ صبح دخترم گفت با دوستانش به کوه میرود. صبح زود از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. عصر هرچه زنگ زدیم پاسخگوی تلفن نبود و بعد گوشیاش خاموش شد. با دوستانش تماس گرفتم و فهمیدم دخترم پیش آنها نرفته و برنامهای هم برای کوه رفتن نداشتند؛ به همین دلیل گمشدن دخترم را به پلیس اطلاع دادم و با نامزدش مهران تماس گرفتم که او گفت اطلاعی از مرجان ندارد.دستور دادم پسر جوان احضار شود تا حضوری از او تحقیق کنم. ساعتی بعد پسر قد بلندی روبهرویم نشست و گفت که هیچ خبری از نامزدش ندارد و از شنیدن خبر مرگش در شوک است.به او گفتم فعلا از شهر خارج نشود و در دسترس باشد. با هماهنگی قضایی قرار شد، روز گمشدن مرجان آنتندهی موبایل خانوادهاش را بررسی کنند که ساعتی بعد اعلام شد گوشی مرجان و نامزدش در یک محل آنتندهی داشته است. با کشف این سرنخ، دستور بازداشتش را از بازپرس پرونده گرفتم. مهران بازداشت شد. از او خواستم واقعیت را بگوید که باز هم ادعاهای قبلیاش را تکرار کرد و مدعی بود در مرگ نامزدش هیچ دخالتی نداشته است.به او گفتم اگر واقعیت را بگوید به نفع خودش است که بعد از مکثی طولانی به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: روز حادثه با نامزدم قرار شد بیرون برویم و تفریح کنیم. صبح زود بود و او میخواست لباس بخرد اما همه جا بسته بود. یکدفعه دعوایمان شد و در اوج عصبانیت دستم را جلوی دهانش گرفتم. مرجان کبود و بیهوش روی زمین افتاد.تازه فهمیدم چهکار کردهام و برای خلاصی از جسد، آن رامثله کرده و درسطل زباله رها کردم. در این مدت با صحنهسازی سعی کردم خود را بیگناه نشان دهم اما خون مرجان دامن من را گرفت و دستگیر شدم. با اعترافات مهران، راز این جنایت هولناک فاش و متهم پس از تحقیقات روانه زندان شد.