نشنالاينترست: سست شدن ريشه بنيان اساسي نظم ليبرالي غرب
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۲۱۰۶۱
خبرگزاري آريا - پارستودي- احزاب عوام گرا و پوپوليست در اروپا که اتحاديهاروپا را به زوال ميکشانند، ناتو و سازمان تجارت جهاني را هم که در کنار اتحاديهاروپا به بنيان اساسي نظم ليبرالي غرب به شمار ميآيند، هدف گرفتهاند.
برخلاف تصور رايج، آنچه که نظم ليبرالي غربي که اروپاييها و آمريکا هفت دهه براي حاکميت آن تلاش کردهاند را با تهديد روبهرو ميکند تلاشهاي روسيه نيست، بلکه رويکردي است که در درون کشورهاي غربي جريان دارد و به از هم پاشيدن يا تضعيف اين نظم منجر ميشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جکسون جينز و پيتر راشيش، کارشناسان انديشکده آمريکن در مقالهاي مشترک که در پايگاه اينترنتي نشنال اينترست منتشر شد نوشتند:
يک ماهي ميشود که دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريکا با دلسوزي تمام، انکار تمام قد ولاديمير پوتين درباره دخالت کشورش را در انتخابات رياست جمهوري 2016 آمريکا تاييد کرد.
با اين اظهارات، اگر نگوييم که رئيس جمهور آمريکا خط قرمزي بسيار مهم را رد کرده، بايد گفت دست کم پا روي آن گذاشته است. تا قبل از آن، هيچ گاه يک رئيس جمهور در آمريکا به صورت علني و آشکار، در برابر دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا درخصوص مسالهاي مهم براي امنيت ملي، از رهبر يک کشور خارجي حمايت نکرده بود؛ اقدامي که روسها به صورت نامتقارن براي اخلال در عملکرد نهادهاي مردمسالاري در آمريکا صورت داده بودند.
درحالي که رفتار نه چندان مناسب ترامپ با کشورهاي متحد آمريکا در نشست گروه هفت و اجلاس کشورهاي عضو پيمان آتلانتيک شمالي دستکم باعث بهت شده بود؛ حال نظم بين المللي ليبرالي که دولتهاي دموکرات و جمهوري خواه در هفتاد ساله گذشته براي به دست آوردن آن شکيبايي به خرج داده بودند با خطر روبهرو شده است.
اينکه خشم خود را به متحدان نشان بدهيم يک مساله و تحمل دروغهايي که دشمني مانند روسيه تحويل ميدهد موضوعي ديگر است.
حتي اگر قصد رئيس جمهور آمريکا از اظهارات خود تقويت همتاي روس نباشد، آمريکاييها و اروپاييها به درستي باور دارند که رفتاري که در هلسينکي از وي سر زد، رفتاري معمول نبود. با اين حال آيا ميتوان اينگونه برداشت کرد که روابط آمريکا و روسيه در زمان ترامپ و پوتين تهديد بيشتري را متوجه نظم بينالمللي ميکند که عمدهترين نشانه آن روابط دو سوي اقيانوس اطلس، روابط بين اروپا و آمريکاست.
بهرحال بايد در نظر داشت که روساي جمهوري پيشين آمريکا قبل از آنکه بخواهند با دور زدن متحدان خود، به صورت مستقيم با مسکو اقدامي براي توافق صورت دهند، هشدارهاي لازم را به اروپا ميدادند.
در دوران تنش زدايي در دولت هاي نيکسون و فورد، نگراني هايي درباره احتمال توافق آمريکا و شوروي براي مالکيت مشترک اروپا مطرح شده بود. بعدها همين نگراني ها در زمان ديدار رئيس جمهور ريگان با ميخائيل گورباچوف در ريکياويک Reykjavik (پايتخت ايسلند) در 1986 به وجود آمده بودند.
در حالي که همواره حفظ اتحاد ناتو در برابر روسيه در اقداماتي همچون سياست تحريم درقبال کريمه بسيار ضروري است، اختلاف ها در ميان متحدان بر سر رويکرد مناسب براي برگزيدن بهترين شيوه براي مقابله با چالش پوتين هميشه وجود داشت، دارد و خواهد داشت.
زماني که رئيس جمهور آمريکا در مراسم صبحانه با ينس استولتنبرگ، دبير کل ناتو، حاکميت اقتصادي آلمان را به دليل روابط گسترده با روسيه در حوزه انرژي زير سوال برد، اشاره وي به اختلاف هايي بود که بر سر رويکردها به وجود آمده بودند.
روابط آلمان و روسيه در حوزه انرژي با تکميل خط لوله نورد استريم فقط افزايش خواهد يافت؛ شيوه اي که ترامپ براي طرح اين مساله برگزيد تند و نامناسب بود ولي اين ديدگاه که منافع آمريکا و اروپا با تنوع بخشيدن به منابع انرژي بهتر تامين مي شود، مساله اي است که همه آن را قبول داشتند.
بايد پذيرفت که عملکردي که ترامپ در هلسينکي داشت از معيارهايي که آمريکا در تعامل با روسيه دنبال مي کرد، دور شده بود و در عين حال بايد اين را نيز پذيرفت که بايد براي پس زدن تلاش هاي مداوم روسيه در حملات سايبري به مردمسالاري هاي غرب اقداماتي صورت داد.
با اين حال بعيد به نظر مي رسد رويکرد ترامپ در قبال روسيه به عنوان عمده ترين تهديد براي پيمان دو سوي اقيانوس اطلس، چنين هدفي را دنبال کند. به نظر مي رسد وي در نهايت يا بايد نقش آمريکا در نظم ليبرالي بين المللي را بپذيرد يا اينکه تصميم بگيرد اين نظم را ناديده انگارد و به تضعيف آن بپردازد.
روسيه با همه تهديدهايي که براي ارزش هاي غربي ايجاد مي کند خارج از نظم ايجاد شده بين المللي است که بعد از جنگ جهاني دوم برقرار شد. از ديگر سو؛ مادامي که آمريکا و اروپا اتحاد هفتاد ساله بين دو طرف را نگهدارند و به نمايش بگذارند، بايد گفت روسيه در آن حد قدرتمند نخواهد بود که به عنوان نيرويي خارجي بخواهد اين نظم را از ميان بردارد.
تهديد واقعي که امروز در برابر اين قوانين نظم بينالملل وجود دارد، از درون آن و سياست هايي است که در خود کشورهاي غربي وجود دارد. احزاب عوام گرا و پوپوليست در اروپا که اتحاديه اروپا را به زوال ميکشانند، ناتو و سازمان تجارت جهاني را نيز که در کنار اتحاديه اروپا به بنيان اساسي نظم ليبرالي غرب به شمار ميآيند، هدف گرفتهاند.
آمريکا همچنان عضوي از ناتو و سازمان جهاني تجارت به شمار مي آيد ولي هر دو نهاد هدف حمله هاي ترامپ قرار گرفته اند که به باور وي باعث توافقاتي غير منصفانه با آمريکا شده اند. گلايه هاي ترامپ از هزينه هاي دفاعي آلمان يا اين واقعيت که سازمان جهاني تجارت براي مقابله با چالش هايي که اقتصاد غير شفاف و دولتي چين ايجاد ميکند، تجهيز نشده است، اشتباه نيستند. در صورتي که گلايه و فريادهاي ترامپ به اصلاح و پيشرفت در هر دو سازمان منجر شود، در اين صورت ميتوان گفت هدف وسيله را توجيه کرده است.
ولي اين امکان نيز وجود دارد که آمريکا که به حال خود متاسف است و خود را قرباني توافقات اشتباه دولتهاي پيشين ميبيند، تصميم بگيرد از اين سازمان ها خارج شود يا بگذارد اين سازمان ها در صورتي که راه خود را نيابند، به مرگي تدريجي دچار شوند.
به نظر مي رسد اين امر خطري خاص در حوزه تجاري نيز باشد. با وجود توافق موقتي که ترامپ و يونکر، رئيس کمسيون اروپا در 25 ژوئيه به دست آوردند، تنش ها ممکن است در صورت تصميم کاخ سفيد براي قضاوت درباره موفقيت در گفت وگوهاي دو سوي اقيانوس اطلس براساس دلخواه خود در کاهش کسر تراز تجاري آمريکا در کوتاه مدت، بار ديگر سر برآورند و شعله ور شوند.
چنين چيزي بدون در نظر گرفتن تغييرات بلند مدت در ذخاير آلمان و آمريکا و شرکاي سرمايهگذاري چندان محتمل نيست؛ توافقات درباره تعرفه صفر و يارانه صفر که براي تاثيرگذاري بر آنچه ريشه پديده اقتصاد کلان به شمار ميآيد، بي تاثير خواهد بود.
در صورتي که تعرفههايي که آمريکا بر محصولات چيني اعمال کرده است به باز شدن اقتصاد چين و توازن در حساب تراز تجاري دو جانبه بين اين کشور با آمريکا منجر نشود؛ يا اگر هرگونه بهبود در عملکرد سازمان جهاني تجارت به کاسته شدن کسر تراز تجاري آمريکا منتهي نشود؛ خشم و سرخوردگي در کاخ سفيد بيشتر خواهد شد.
دولت ترامپ بايد نشان بدهد که ميخواهد از رويکرد امتيازگيري به سياست تجاري تغيير رويه دهد که اساس آن به جاي تلاش براي پيروزي در رقابت بر سر کسري، بازي منصفانه و خارج از نگرانيهاي مربوط به مازاد و کسري باشد.
بدون تغيير در نگاه، شرکت آمريکا در نهادهاي اقتصادي و توافقات بينالمللي همچنان با خطر روبهروست به اين معني که به جاي تنش با روسيه، اين انزواي اقتصادي آمريکاست که باعث زمينگير شدن نظم ليبرالي غربي شود.
مترجم: حسين جعفريامي
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۲۱۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نشریه هیل: انتخابات ۲۰۲۴ برای مردم آمریکا بازی باخت-باخت است
نشریه آمریکایی هیل در تحلیلی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که آبان امسال برگزار میشود، نوشت که این انتخابات مانند سال ۲۰۲۰ مجددا جو بایدن و دونالد ترامپ را مقابل یکدیگر قرار میدهد، با این تفاوت که این بار شرایط متفاوت است و این انتخابات برای مردم آمریکا نتیجه باخت-باخت خواهد داشت.
به گزارش این نشریه که به قلم دنیس ام. پاول، مشاور مدیریت استراتژیک نوشته شده، در سال ۲۰۰۴ به دلیل اینکه جورج بوش ادعا میکرد جنگی علیه تروریسم به راه انداخته، آمریکاییها تصمیم گرفتند مجددا به او رای بدهند؛ اما در سال ۲۰۰۸، چون رایدهندگان خواستار تغییر مسیر بودند، به باراک اوباما که در آن زمان سناتور بود رای دادند.
در سال ۲۰۱۶، ترامپ به صدای خشم طبقه متوسط تبدیل شد و به پیروزی شگفتانگیزی دست یافت که حزب جمهوریخواه را متحول کرد. با این حال، در سال ۲۰۲۰، مردم که میخواستند این صدای خشمگین را آرامتر کرده و دیگران را التیام بخشند، ورق را برگردانده و جو بایدن را انتخاب کردند.
اکنون ما یک مسابقه مجدد بین بایدن و ترامپ داریم، اما در محیطی با روندهای بسیار متفاوت که مسائل بسیار متفاوتی را پیش میبرد. بایدن در سال ۲۰۲۱ تصمیم گرفت یک رئیس جمهور تحولخواه باشد و التیام دادن مردم [در مسائل اقتصادی] را نادیده گرفت. این امر برای او هزینه داشته و نتیجه آن را میتوان در نظرسنجیها دید. زیرا مسائل دیگر [که او آن را نماد تحولخواهی نمیبیند] اکنون به یک بحران تبدیل شده و این طور به نظر میرسد که بایدن این موضوعات را نادیده گرفته یا از آن سوء استفاده میکند. در نتیجه بخشی از آرای او در حال ریزش است.
از طرف دیگر، ترامپ تلاش میکند تا کارنامه خود را به عنوان رئیس جمهور با بایدن مقایسه کند، اما او هم درگیر پروندههای قضایی است. ترامپ یک پایگاه حمایتی بسیار وفادار دارد، اما شهرت او به عنوان فردی خودکامه که دموکراسی را به خطر میاندازد، ممکن است سبب مشکلاتی شود و برخی رایدهندگان خاکستری را دچار تردید کند.
پیروزی ترامپ هراس و نفرت را میان دشمنان دموکرات او تشدید خواهد کرد. آنها هر اقدام اجرایی دادگاه را به چالش خواهند کشید و هر کلمهای که ترامپ بیان میکند را طوری تحلیل خواهند کرد که به نژادپرستی و تعصب و بدخواهی مرتبط شود؛ و بعد اگر دموکراتها دوباره اکثریت مجلس نمایندگان را به دست آورند، احتمالا برای سومین بار ترامپ را استیضاح خواهند کرد. اعتراضات مجددا مثل سال ۲۰۲۰ بالا خواهد گرفت و فرمانداران ایالاتی که اکثریت دموکرات دارند، قوانین فدرال مورد علاقه جمهوریخواهها را نادیده خواهند گرفت یا از اجرای آن امتناع خواهند کرد؛ که این نیز به اتحاد لطمه خواهد زد.
انتخابات سال ۲۰۲۴ برای آمریکا یک بازی باخت-باخت است. اگر بایدن رئیس جمهور شود، به تصمیمات تحولخواهانه محیط زیستی و دگرگون کردن اقتصاد ادامه میدهد، بدون آنکه مسائل ابتداییتر رایدهندگان را در نظر بگیرد. در مقابل اگر ترامپ رئیس جمهور شود، تلاش او برای حکمرانی در هر مرحله مسدود خواهد شد. تمدن آمریکایی که مسلما در حال حاضر هم رو به زوال است، به فرسایش و تحلیل رفتن ادامه خواهد داد.
در سال ۱۹۴۵، هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا مجبور شد بین دو گزینه تصمیم بگیرد: انداختن بمب اتمی روی جمعیت غیرنظامی یا حمله به سرزمین اصلی ژاپن. اکنون در سال ۲۰۲۴ از مردم آمریکا خواسته میشود که بین دو گزینه تصمیم بگیرند: کسی که با سیاستهای خود سبب تفرقه بین مردم میشود و کسی که خود مظهر تفرقه است. سوال این است که آیا ما به عنوان یک ملت میتوانیم ۴ سال دیگر تفرقه را تحمل کنیم؟
باشگاه خبرنگاران جوان بینالملل اروپا و آمریکا