سیر تحول صنعت نساجی کشور
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۳۰۳۱۱
چکیده نشست پژوهشی:
کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا، انگلستان، آلمان، ایتالیا، اسپانیا کشورهایی هستند که صنعتی شدن را با صنعت نساجی آغاز کردند و امروزه توانسته اند به عنوان کشورهای مهم صنعتی مطرح شوند. آغاز به کار فن ریسندگی و بافندگی در ایران را می توان به حدود 10 هزار سال قبل از میلاد نسبت داد و در رنگرزی پارچه نیز ایران از پیشگامان در این حوزه بوده است.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پژوهش خبری صدا وسیما: صنعت نساجی یکی از صنایع پیشرو و بزرگ کشور محسوب می شود اما با وجود مزیت های بی شماری که در رشد و تحول اقتصادی دارد طی چند سال اخیر در سیاستگذاری ها و تصمیمات مؤثر مسئولان مغفول مانده است؛ به طوریکه بسیار از واحدهای تولیدی نساجی در حال حاضر با حداقل ظرفیت خود مشغول به فعالیت هستند و مشکلات و موانعی که پیشروی آنها قرار گرفته است باعث شده تا نه تنها تولیدکنندگان این صنعت در توسعه فعالیت خود دچار تردید شوند، بلکه سرمایه گذاران واقعی بخش خصوصی نیز تمایلی به ورود در این حوزه نشان ندهند. در همین راستا، گروه اقتصاد پژوهش خبری در نشستی کارشناسی[1] با جمعی از فعالان این صنعت، موانع و مشکلات و همچنین وضعیت فعلی این صنعت را جویا شده است.
کشورهای مطرح صنعت نساجی در جهان
بسیاری از کشورها مسیر صنعتی شدن را از نساجی پیموده اند. کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا، انگلستان که تمام ماشین های صنعت نساجی متعلق به این کشور بود، آلمان، ایتالیا، اسپانیا همه کشورهایی هستند که صنعتی شدن را با صنعت نساجی آغاز کردند و ادامه دادند و امروزه توانسته اند به عنوان کشورهای مهم صنعتی مطرح شوند. در آسیا نیز ژاپنی ها بعد از جنگ جهانی دوم، با صنعت نساجی در مسیر صنعتی شدن قدم برداشتند، پس از آن کره و بعد از آن نیز چین با صنعت نساجی توانستند در مسیر صنعتی شدن گام بردارند و در حال حاضر چین، همچنان به عنوان یکی از کشورهای مطرح حوزه نساجی است. هند کشور دیگر آسیایی است که از کشورهای مطرح در حوزه نساجی است و بنگلادش و ویتنام نیز دیگر کشورهای این حوزه هستند که نسبت به دیگر کشورها عمر کوتاه تری در این صنعت دارند و نهایتاً عمر صنعت نساجی در آنها به حدود 25 الی 30 سال پیش می رسد. البته ویتنام پیشرفت خود در صنعت نساجی را مدیون چینی هاست، چراکه صنعت نساجی با مشارکت چین در این کشور شکل گرفته و پیشرفت نموده است.
صنعت نساجی در ایران
تاریخ نساجی به شکل سنتی آن به پیش میلاد مسیح می رسد، به طوریکه براساس کاوش های به دست آمده توسط باستان شناسان در حفاری های شوش، کاشان و ... ، آغاز به کار فن ریسندگی و بافندگی در ایران را می توان به حدود 10 هزار سال قبل از میلاد نسبت داد و در رنگرزی پارچه نیز ایران از پیشگامان در این حوزه بوده است. به طور کلی می توان گفت صنعت نساجی از پیش از میلاد مسیح تاکنون یکی از صنایع پر رونق و پیشرو بوده و در بسیاری از دوره ها جزو یکی از صنایع صادراتی اصلی محسوب میشده است. از دوره هایی که صنعت نساجی دستخوش تغییر شد می توان به دوران مغولان در ایران اشاره کرد که به دلیل اصرار مغولان بر رواج کالاهای چینی در متصرفات خود، منسوجات چینی در ایران به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت در ایران رواج یافت. هر چند که در دوره های بعدی همچون دوره کریمخان زند، یا در دوران قاجار و زمان مدیریت امیرکبیر بر عرصه مدیریتی کشور صنعت نساجی احیا شد و رونق یافت. به طوریکه در دوران امیرکبیر یک کارخانه نخ ریسی و یک کارخانه چلواربافی در تهران، چند کارخانه حریربافی در کاشان و یک کارخانه ریسندگی در ساری راه اندازی شد، که البته روند حمایت از صنعت نساجی تا زمان حیات امیرکبیر دنبال شد و بعد از مرگ او واردات منسوجات خارجی به کشور روز به روز گسترش یافت. پس از آن دوره نیز سیر تحول صنعت نساجی تاکنون به شرح زیر می باشد:
نخستین کارخانه های بافت چلوار و حریر به وسیله میرزا تقی خان امیرکبیر در تهران و کاشان دایر شد. اولین کارخانه نساجی ایران با یک دستگاه ماشین ریسندگی 1200 دوکی به وسیله صنیع الدوله در سال 1380 در تهران راه اندازی شد. اولین کارخانه نساجی پشمی ایران به نام وطن در سال 1304 در اصفهان تأسیس گردید. اولین کارخانه نساجی نخی در سال 1309 در قائم شهر راه اندازی گردید. تعداد واحدهای نساجی طی سالهای 1300 الی 1320 از 2 واحد به 40 واحد افزایش یافت که به غیر از چهار کارخانه مابقی آنها متعلق به بخش خصوصی بود. در دوران جنگ جهانی دوم صنعت نساجی با مشکلات عدیده ای روبه رو بود و به دلیل عدم توجه به بازسازی خطوط و نهایتاً کاهش کیفیت کالاهای تولیدی، این صنعت دوران رکود را تجربه کرد. پس از آن، در برنامه عمرانی اول صنعت نساجی یکی از صنایع مورد توجه بود و در طول برنامه، صنعت نساجی با تغییر و تحول اساسی روبه رو شد و کارخانه های نساجی پنبه ای از 30 واحد به 41 واحد و تعداد دوک های ریسندگی و ماشین های بافندگی به ترتیب 33584 و 4437 واحد افزایش یافت. در برنامه دوم عمرانی بار دیگر توسعه صنایع نساجی مورد توجه قرار گرفت و در آغاز این برنامه(1334) سه میلیارد ريال اعتبار برای این منظور اختصاص داده شد. در سال 1341 تعداد کارخانه های نساجی به رقم 70 عدد رسید. در برنامه عمرانی سوم بیشترین توجه و حمایت از صنعت نساجی به عمل آمد، به طوریکه در پایان این برنامه کشور از واردات نساجی نخی بی نیاز شد. در طول برنامه چهارم، بخش خصوصی نقش اصلی را در این صنعت ایفا کرد و بزرگترین موفقیت صنعت نساجی در این دوره را می توان جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی دانست که با کاهش مالیات ها و اعطای وام به دست آمد. در برنامه پنجم اولین بار موضوع صادرات به عنوان یکی از هدف ها و سیاستگذاری ها در این صنعت مطرح شد و همچنین از اتفاقات مهم این دوران ظهور پدیده فرش ماشینی و موکت بود. صنعت نساجی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیر رشد و تحول خود را ادامه داد، به طوریکه طی سالهای 1358 الی 1368 تعداد پروانه های بهره برداری سالانه حدود 65 درصد رشد را تجربه کرد و تنها در سال 1366 تعداد 182 فقره پروانه صادر شده است. این در حالیست که رشد پروانه های کل صنعت 32 درصد بوده و این نشان می دهد متوسط رشد به بهره برداری رسیدن صنعت نساجی دو برابر میانگین کل صنایع بوده است. پس از دوران جنگ و در دوره سازندگی، توجه به صنعت نساجی با تمرکز بر روی بهره برداری طرح های قبلی و نیز طرح های اجرا شده در قالب برنامه اول و دوم ادامه یافت و در واقع، ظرفیت های جدیدی برای گسترش سرمایه گذاری ها در این صنعت در قالب برنامه های جدید ایجاد نشد. در واقع روند سرمایه گذاری ها سیر نزولی یافت و به همین دلیل با نزدیک به سالهای پایانی دهه 70، تقاضا در داخل افزایش یافت در حالیکه توان صنایع نساجی برای پاسخگویی به این تقاضا کاهش یافته بود. این امر واردات و همچنین قاچاق را در این حوزه رقم زد. در واقع باز شدن درها به سمت واردات عمدتاً قاچاق و اجتناب از سرمایه گذاری های جدید در دوره دوم دولت سازندگی شروع زوال این صنعت بود. در دهه 80، که کشورهایی همچون ترکیه و چین ظهور کردند و از قدرت های برتر در نساجی به شمار می رفتند، با قانون نوسازی و بازسازی نساجی با اعتباری حدود 500 میلیون یورو از محل صندوق ذخیره ارزی، صنایع نساجی حیات مجدد یافتند که البته قسمت عمده این اعتبار بدون توجه به لزوم واردات مواد اولیه صرف راه اندازی واحدهای ریسندگی شد. از مشکلات این دهه(80)، ایجاد واحدهایی بود که به دلیل پایین بودن میزان تقاضای مؤثر و البته ارزان تمام شدن واردات با مشکلی به نام تولید با حداقل ظرفیت مواجه شدند. از دیگر تحولات صنعت نساجی در این دهه، غفلت از صنعت پوشاک به عنوان محرک اصلی صنعت نساجی در سیاستگذاری ها بود که باعث شد که باعث شد واردات قاچاق در این حوزه بیشتر شود و با توقف توسعه واحدهای موجود به دلیل قوانین دست وپاگیر و مشکلات متعدد سرمایه گذاری ها به سمت صنایع سودآوری مانند پتروشیمی سوق پیدا کند. تنها دستاوردی که در حوزه صنعت نساجی در دهه 80 می توان نام برد رشد مطلوب صادرات در بخش فرش ماشینی و موکت است. در دهه 90، با وجود آنکه تلاش های بسیاری برای برون رفت تولیدکنندگان صنعت نساجی از مشکلات و موانع صورت گرفته، اما همچنان بخش کثیری از واحدهای تولیدی با رکود مواجه هستند و با حداقل ظرفیت تولید خود فعالیت میکنند.[2]
جمع بندی
صنعت نساجی به دلیل زنجیره عریض و طویل آن نقش صنعتی، اقتصادی و اجتماعی بسزایی در کشور می تواند داشته باشد، اما مشکلات در زنجیره تولید و توزیع این صنعت، سوء مدیریت، سیاستگذاری نامناسب و تصمیمات غیرکارشناسی مانع از آن شده تا صنعت نساجی به خوبی از عهده ایفای نقش خود برآید. هرچند که با وجود تمام مشکلات همچنان زنجیره واحدهای تولیدی صنعت نساجی مشغول به فعالیت می باشند، اما اگر سیاست و برنامه مشخص و جامعی برای حمایت و توجه ویژه از صنعت نساجی اتخاذ نشود، رکود و افول در این صنعت با سرعت بیشتری طی مسیر خواهد کرد و به گفته تولیدکنندگان این صنعت، مواد اولیه اولین نیاز هر تولیدی است، بدون شک صنعت نساجی نیز در صورت تأمین نشدن مواد اولیه و عدم ثبات در بازار توان تولیدی خود را از دست خواهد داد.
پژوهش خبری // فاطمه حسینی
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: صنعت نساجی ریسندگی و بافندگی صنایع پیشرو نشست پژوهشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۳۰۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیاست پستهای ایران، در جنگ با اسرائیل هم برنده بود!
حمد بنجاسم آلثانی، نخستوزیر پیشین و معمار سیاست خارجی قطر، در مصاحبهای که در بهمنماه ۱۴۰۰ با روزنامه القبس کویت انجام داد، با تمجید از «بردباری» در سیاست خارجی ایران، آن را به پسته تشبیه کرد.
به گزارش شرق، او توضیح داد: وقتی با ایرانیها جلسه داریم، ایرانیها معمولا سخاوتمندانه پذیرایی میکنند و پسته و میوه میآورند. ما معمولا مقداری پسته برمیداشتیم و بهسرعت میشکستیم و میخوردیم؛ اما ایرانیها یک پسته برمیداشتند و آن را خوب نگاه میکردند؛ سپس آن را بهآرامی باز میکردند و میخوردند. این سبک در سیاست آنها نیز وجود دارد.
پاسخ نظامی موفق ایران به تعرض اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در سوریه را میتوان زاییده چنین سیاستی توصیف کرد؛ یک تأمل نزدیک به دوهفتهای سبب شد تا یک حمله گسترده، شدید و تأثیرگذار از لحاظ رسانهای شکل بگیرد تا ضمن بازپسگیری اعتبار تضعیفشده ایران از حمله ۷ اکتبر تاکنون، فرصت جدید پیشروی دیپلماسی ایران گشوده شود تا معادلات جدیدی را در خاورمیانه ترسیم کند.
البته این معادله جدید -در صورت موفقیت- در طول زمان تثبیت شده و به مقرره یا خط قرمز جدید در منطقه بدل خواهد شد. این معادله جدید همان قراردادن پایگاههای خارجی ایران در لایه امن است که مدتهاست از سوی (رژیم) اسرائیل، آمریکا و متحدان اروپایی مورد تعرض قرار گرفته و بدون پاسخ میماند.
از سوی دیگر شدت تخریب این حمله طوری تنظیم شد که امکان قربانیپروری - که سیاست همیشگی (رژیم) اسرائیل در مجامع بینالمللی و رسانههاست- و همچنین اجماع جهانی علیه ایران، در زمینه سیاسی، اجتماعی و نظامی میسر نشود. واکنش ایران از دید غریب به اتفاق رسانههای جهان و تحلیلگران برجسته حوزه روابط بینالملل، موفق ارزیابی شد و میتوان ایران را در جایگاه برنده حوادث اخیر تا این لحظه توصیف کرد.
البته واکنش ایران در رسانههای صهیونیستی و اپوزیسیون دارای زاویه ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی ایران بالطبع، منفی جلوه داده میشود. با تمام ارزیابی مثبتی که میتوان از دفاع مشروع ایران تا این لحظه داشت، احتمالا دامنهدارشدن تنشها و برگشتن ورق به نفع اسرائیل وجود دارد.
حتی حمله خفیف اصفهان یا حمله به حشدالشعبی که از سوی اسرائیل شکل گرفت هم تأثیری در برهمزدن موازنه ایجادشده نداشته و به تعبیر عضو تندرو کابینه نتانیاهو ضعیف و مضحک ارزیابی میشود؛ البته این در صورتی است که گزارش سیانان مبنی بر اتمام واکنش (رژیم) اسرائیل واقعیت داشته باشد.
(رژیم) اسرائیل پس از واکنش ایران با سه راهحل مواجه بوده است؛ یک واکنش قوی به خاک ایران، واکنش ضعیف به نیروهای نیابتی یا پایگاههای خارجی ایران و در نهایت واکنش نشانندادن. هریک از این سه پاسخ از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. واکنش اول بازپسگیری اعتبار از دست رفته نظامی اسرائیل بهعنوان قدرتمندترین ارتش خاورمیانه و درعینحال تزلزل بیشازپیش رابطه اسرائیل و متحدان غربی خود بهویژه آمریکا را در پی خواهد داشت.
این حمله قوی همچنین میتواند با تداوم درگیریها در غزه، تمایل کشورها را برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین افزایش دهد و باید توجه داشت که فاصله زمانی زیادی تا رأیگیری در مجمع عمومی برای شناسایی فلسطین نمانده است. درعینحال نتانیاهو و کابینه در این صورت موفق خواهند شد تا بیش از هر زمان دیگری دیدگاههای افراطی درون اسرائیل را تقویت کرده و از آن در صحنه سیاسی به نفع خود بهره ببرند.
واکنش دوم که از نگاه ژئوپلیتیک، آن را میتوان سودمندترین راهبرد احتمالی اسرائیل دانست، ضمن ارضای بخشی از افکار عمومی جامعه اسرائیل، اتحاد تحکیمشده میان اسرائیل و متحدان غربی به واسطه حمله ایران را حفظ کرده و همزمان فشارهای دیپلماتیک را بر جمهوری اسلامی ایران افزایش میدهد.
این راهحل به نوبه خود راهبرد جدید ایران مبنی بر ترسیم خط قرمز جدید حول نیروهای فرامرزی خود را نیز خدشهدار میکند؛ بهایندلیل که ایران تمایلی برای تداوم چرخه تنش مستقیم با اسرائیل نداشته و پاسخ مستقیم برای حملات ضعیف نخواهد داد. حمله انجامشده در اصفهان و همچنین حمله اخیر به حشدالشعبی را میتوان در همین دسته ارزیابی کرد و به نظر میرسد (رژیم) اسرائیل با حملات ضعیف خود سعی دارد دکترین اعلامشده توسط ایران را به چالش بکشد.
واکنش نشانندادن اسرائیل نیز وضعیت بازنده اسرائیل در افکار عمومی جهان، تنزل قدرت ارتش اسرائیل در افکار عمومی و کمک به تثبیت راهبرد جدید ایران در منطقه را در پی خواهد داشت؛ باوجوداین، این واکنش نشانندادن احتمالا سبب میشد تا برای جبران واکنش نظامی ایران، یک حمله همهجانبه دیپلماتیک و اقتصادی ازجمله تحریم فزاینده، صدور قطعنامه و... به طور متحد از سوی کشورهای غربی به ایران وارد شود. آنطور که بدیهی بود کابینه تندرو مستقر در اسرائیل این راهبرد را در پیش نگرفت.
به هر حال واکنش ایران که شکل توجیهپذیر، عاقلانه و حسابشدهای از دفاع مشروع را تداعیگر شد، حاصل همان سیاست پسته و به بیان دیگر، صبر استراتژیک و بردباری در پیشبرد سیاستهای دفاعی منطقهای بود و این یک درس بزرگ برای تنظیم واکنشهای پسین ایران در این زمینه است تا از قلب پیروزی حاصلشده پیشگیری کند. در پایان شایان ذکر است که پشتوانه دیپلماسی و حتی راهبرد بلندمدت نظامی کشور، در داخل کشور است و چالشهای عدیده که امروز در بُعدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گریبانگیر کشور شده، در نهایت میتواند میدان تسخیرشده را از سیطره ایران خارج کند.