این آدمکش ها زنده و مُرده را تکهتکه میکردند !
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۷۳۶۰۱
رکنا: خواهر شهید اکبر سلطانی گفت: برادرم میدانست اسارت توسط گروهک کومله به معنی تحویل گرفتن تکههای بدن همرزمانش است او همه زخمیها را به عقب برگرداند.
در هفتههای اخیر عناصر ضدانقلاب و معاندین با همراهی برخی مزدوران داخلیشان در فضای مجازی، پروژه تطهیر و مظلوم جلوه دادن، یک عنصر تروریستی به نام «رامین حسینپناهی» عضو گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله را کلید زدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اعضای این گروهک در مقطعی بویژه در دهه ۶۰ وحشیانهترین جنایات را علیه مردم شمالغرب کشور مرتکب میشدند؛ از سربریدن تا شمع آجین کردن و سوزاندن.
نگاهی گذرا به جنایتها و شرارتهای گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله، عمق دشمنی سرکردگان و عناصر این گروهک با مردم ایران و مردم انقلابی کردستان را عیان میکند. در ذیل به گوشهای از جنایت Crime کوملهایها یعنی همکاران رامین حسینپناهی اشاره شده است.شهید اکبر سلطانی در سال ۱۳۴۳ در خانوادهای سادهزیست در روستای سربنا از توابع شهرستان زرند متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود. آنها چهار برادر و یک خواهر بودند. اکبر فرزند آخر خانواده بود.
او مقطع ابتدایی را در روستا و راهنمایی را در کرمان گذراند. با شروع جنگ تحمیلی درس را رها کرد و وارد پایگاه شد.در فعالیتهای انقلابی نقش موثری در روستا داشت. هجده ساله بود که به عضویت کمیته درآمد و سرانجام در ۲۵ فروردین ۱۳۶۰ در درگیری با عوامل گروهک تروریستی کومله در کردستان به شهادت رسید.
آنچه در ادامه میخوانید شرحی است بر گفتوگوی بنیاد هابیلیان با خواهر شهید اکبر سلطانی (زهرا سلطانی):
«اکبر بسیار باهوش بود؛ اما ابتدای انقلاب، چون فعالیتهایش زیاد بود، درس را رها کرد. برای تشویق او به درس خواندن برایش موتور خریدیم؛ ولی گفت: «موتور برای خودتان، انقلاب شده و من باید کارهای مهمتری انجام دهم.» همان روزها هنگام درگیری نیروهای شاه با مردم و آتشسوزی مسجد جامع کرمان، دست راست اکبر شکست و به روستا برگشت. با این حال باز هم از فعالیتهای انقلابی دست نکشید. با دست چپ، با ذغال روی دیوار به شعارنویسی علیه شاه مشغول بود.
همان زمان پزشکی موافق با رژیم شاهنشاهی به روستا آمد و شناختی از امام نداشت. او در مورد شعارنویسی روی دیوارها جویا شد. اهالی اکبر را پیش پزشک Doctor بردند. زمانی که پزشک به او گفت که مامورین ساواک تو را خواهند کشت، اکبر در پاسخ گفت: «ما همان سربازان در گهواره امام هستیم و از مرگ هراسی نداریم.»
اهالی روستا روی دیوارها شعار «درود بر شاه» مینوشتند و اکبر هم در ادامه مینوشت «نجف علی (ع)» و اینطور بود که شعار آنها خوانده میشد «درود بر شاه نجف علی (ع)».
با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اکبر جزو اولین نیروهای رسمی سپاه بود. درگیریهای کردستان که شروع شد، او نیز راهی کردستان شد. قبل از رفتنش به کردستان، پوتینهایش را داده بود تا برایش به جای بند، زیپی کنند. گفتم چرا این کار را کردی؟ در پاسخ گفت: «کردستان جنگ است، اگر هر روز بخواهم بند پوتینها را باز و بسته کنم، وقت زیادی میبرد.»
وقتی به کردستان رسید، همرزمانش که از چند ماه قبل در کردستان بودند، هر کدام مطلبی در مورد شهادت میگفتند. اکبر سکوت کرده بود. یکی از همرزمان از او پرسید: «شما نمیخواهی حرفی بزنی؟» اکبر در پاسخ گفت: «کار نکرده که مزد ندارد. من تازه رسیدم، تا کار نکنم حقی ندارم. اجازه دهید برای انقلاب کار کنم تا مزد بگیرم.»
سه ماه در کردستان علیه گروهک تروریستی کومله و دمکرات جنگید. بعد از این مدت به او اعلام کردند که میتوانی به مرخصی بروی؛ اما اکبر گفت: «خانواده من در زرند در امنیت هستند. اینجا ناموس ما در خطر است. من میمانم و از ناموسانم در کردستان دفاع میکنم.» یک جلد قرآن به همراه داشت، به دوستش داد و گفت: «این قرآن را به مادرم برسانید.» صفحه اول قرآن نوشته بود "شهید اکبرسلطانی ۲۴ فروردین ۱۳۶۰" و یک روز بعد در بیست و پنجم فروردین، بین همرزمان اکبر و عوامل گروهک تروریستی کومله درگیری در رودخانه رخ داد.
خیلی از همرزمانش زخمی شدند. اکبر برای کمک به همرزمانش رفت. یکی از دوستانش به او گفته بود: «آتش دشمن شدید است، نرو.»، اما اکبر گفت: «اگر بچهها را به عقب برنگردانیم وکوملهها آنها را اسیر کنند، پوست سر آنها را میکنند و بچهها را وحشیانه شکنجه Torture میکنند.» میدانست نمیتواند خبر اسارت همرزمانش را تاب بیاورد، میدانست اسارت توسط گروهک کومله به معنی تحویل گرفتن تکههای بدن همرزمانش است. اکبر همه زخمیها را به عقب برگرداند و خودش بر اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید.
روز بعد اخبار اعلام کرد که در کردستان درگیری شده است و تعدادی از رزمندهها به شهادت رسیدهاند. وقتی اسامی را اعلام کرد، اکبر ششمین نفری بود که اسمش را خواند.چهار روز بعد، جنازه به کرمان رسید. مراسم تشییع جنازه ابتدا در کرمان، سپس در زرند و روستای سربنا انجام شد. اکبر را در روستا به خاک سپردیم.»
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
آرزو با بچه ای در شکم بله را به داماد گفت!
برادر شیطان صفت به خواهرش رحم نکرد ! / عروس شاهد آزار خواهر شوهرش بود!+عکس
این مرد لباس زنانه پوشید و به مدرسه بچه هایش رفت + تصاویر
ازدواج همزمان پسر عاشق پیشه با دخترعمو و دختر عمه + عکس
مهسا وقتی داخل خانه همایون شد راه فراری از خلوتگاه شیطانی نداشت! + عکس
فیلم لحظه اقدامی بی شرمانه در مسجد + جزییات
تجاوز کریم به دختر جوان در راهروی خلوت +عکس
پرنیا شیروانی در کرج جنجال به پا کرد؟ / او را می شناسید! + عکس
عکس / کثافتکاری پری بلنده خانم رئیس معروف شهرنوتهران
شهادت سرباز نیروی انتظامی در یک درگیری مسلحانه
بلایی که زیر لحاف بر سر مهران آمد !
تجاوز زندانی 15 ساله به خانم روانشناس در اتاق مددکاری ! + عکس
سوسن خون به پا کرد / او شفاهی عقد موقت را پذیرفته بود
دستگیری عروس جوان در حجله یک گاو + عکس
انتقام عجیب مبینا از زنی که با 200 هزار تومان به زن موقتی شوهرش شده بود
اقدام شوم مرد شیطان صفت با زن زیبا در خیابان خلوت و تاریک + عکس
سنگ مزار حججی زنانه مردانه شد! + عکس
تجاوز دکتر شیطان صفت به بیمار زن در اتاق خصوصی بیمارستان + عکس
این 2 زن شیک پوش در مرکز تهران شیطنت می کردند!
ماجرای دختر کوچولوهای ایرانی که به حجله می روند!
منبع: رکنا
کلیدواژه: خودرو سلامت مسکن بازنشسته ها مهم ترین های 24 ساعت ارز و سکه جنایت Crime پزشکی پزشک Doctor شکنجه Torture اخبار خواهر زخمی اسارت شهید عکس زن مرد زنان دختر حوادث شوم مادر قتل عجیب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۷۳۶۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنایتهای منافقین فراتر از مرزهای زمانی و جغرافیایی
به گزارش خبرگزاری مهر، عملیات دیگری که منافقین در خرداد همان سال انجام دادند، عملیات چلچراغ است که به اشغال شهر مهران منجر شد؛ اگرچه منافقین تلاش کردند تا با تبلیغات زیاد این عملیات را بزرگ نشان دهند، اما واقعیت این است که مهران در آن مقطع زمانی، جمعیت زیادی نداشت؛ رجوی و برخی از اعضای گروهک تروریستی منافقین با بالگرد به مهران رفتند و عکس انداختند و به عراق بازگشتند؛ آنها از این کار هدفی را دنبال میکردند.
چرایی مخالفت منافقین با قطعنامه آتشبس
منافقین اصلاً تصور نمیکردند که قطعنامه آتشبس قبول شود؛ منافقین کار را از دست داده تلقی میکردند؛ به همین دلیل حدود کمتر از یک هفته بعد از پذیرش قطعنامه آتشبس از سوی ایران، یعنی سوم مرداد عملیات «فروغ جاویدان» را در خاک ایران انجام دادند و تا عمق ۳۰ کیلومتری هم پیش رفتند؛ اسم انتخابشده برای عملیات هم بسیار مسخره بود؛ این اسم برگرفته از فیلم جشنهای ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی است؛ این فیلم اواخر سال ۱۳۵۱ در ۳۰ سینمای تهران و ۴۰ سینمای شهرستانهای کشور نمایش داده شده بود و بزرگترین اکران فیلم محسوب میشد؛ در نهایت منافقین در تنگهای در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه زمینگیر شدند و بعد از نزدیک به ۳ روز گروهک رسماً دستور عقبنشینی را صادر کرد.
چرایی زنانه شدن گروهک تروریستی منافقین
این موضوع تا حدی به این مساله بازمیگردد که در تحلیل درونسازمانی رجوی، زن زودتر رویایی و ذهنی میشود و زودتر تغییرات را میپذیرد، ضمن اینکه از مرد قابلاعتمادتر نیز است؛ تمام فرماندهان ارتش بهاصطلاح آزادی بخش زن هستند؛ این موضوع به بدبختیهای عجیبوغریبی منجر شد؛ مسعود بنیصدر، پسرعموی ابوالحسن بنیصدر تعریف میکرد: در اروپا به یک بچه ۱۰ ساله برخوردم و هویتش را پرسیدم؛ گفت من پدرم در ایران کشته شد؛ مادرم بعد از کشته شدن پدرم در ایران به عراق آمد و ماندگار شد و ازدواج کرد؛ همسر مادرم که از اعضای منافقین بود، پدر جدیدم محسوب میشد؛ مادرم کشته شد و پدر جدیدم با خانم دیگری ازدواج کرد؛ هر دوی اینها در عملیات «فروغ جاویدان» کشته شدند؛ من الان نمیدانم چه دارم.
متأسفانه چنین اتفاقهای دردناکی در گروهک تروریستی منافقین رخ داده است.
جنایتهای منافقین فراتر از مرزهای زمانی و جغرافیایی
جنایتهای منافقین محدودیت زمانی و مکانی ندارند؛ در سال ۱۳۵۱ که هنوز انقلابی رخ نداده بود، ۲ دانشجوی عراقی در حال تحصیل در ایران با گروهک تروریستی منافقین ارتباط برقرار میکنند و از منافقین اطلاعات مربوط به مراکز اقتصادی، نظامی، فرودگاهها، پایگاههای مستشاری به ویژه آمریکا و اطلاعاتی در مورد گروههای داخلی در تضاد با رژیم را میگیرند؛ در مصاحبهای که اعضای منافقین در ۲۶ تیر ۱۳۵۲ انجام دادند، از اقدامهای خود برای آتشزدن و بمبگذاری در برخی از مساجد تهران حرف زدند؛ جنایتهای از این دست منافقین در زمان پیش از پیروزی انقلاب زیاد است؛ آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم به این روند ادامه دادند.
منافقین در جنایت مرزهای جغرافیایی را نیز رد کردهاند و فراتر از مرزهای ایران علیه برخی کشورها دست به جنایت زدند که از جمله آنها میتوان به جنایت علیه کردها در عراق اشاره کرد.
آنها حتی درون خود نیز دست به جنایت میزنند؛ کارهای غیراخلاقی که آنها میکنند، نوعی جنایت است؛ مصاحبههای اخیر برخی از زنان عضو گروهک تروریستی منافقین درباره فساد اخلاقی در این گروهک، بهویژه بیاخلاقی رجوی تکاندهنده است؛ یک فرد تا چه اندازه میتواند پست باشد تا چنین کارهایی را انجام داده و دیگران را مجبور به انجام آنها کند.
منافقین؛ گروهکی با سورپرایزهای متعدد!
سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۴۴ تأسیس شد؛ این سازمان ۱۰ سال بعد در سال ۱۳۵۴ تغییر مواضع ایدئولوژیک داد؛ در ۱۳۶۳ نیز طلاق تشکیلاتی را اجرا کرد؛ گویا گروهک تروریستی منافقین عادت دارد هر ۱۰ سال یکبار اعضای خود را سورپرایز کند؛ این قضیه انقلاب ایدئولوژیک و این ماجرای طلاق و ازدواج تلاشی برای آزمایش اعضای منافقین بود تا دریابند که اعضا چه واکنشی در برابر این اتفاقها نشان میدهند؛ بیشتر اعضا به جز چند نفر که مسالهدار شدند، از این تغییرات تمکین و حتی ابراز خوشحالی کردند؛ البته عجیب نیست افرادی که تن به رفتن به عراق تحت سیطره رژیم بعث میدهند، از طلاق تشکیلاتی و اتفاقهای مانند این خوشحال نشوند.
منافقین؛ دگردیسی از سازمان تا فرقه
گروهک تروریستی منافقین مدتهاست که با اصطلاح سازمان قابل تعریف نیست، بلکه یک فرقه است؛ ما شاهد دگردیسی این فرقه هستیم؛ در واقع آنها از سازمان به فرقه تغییر ماهیت دادند؛ فرقه مشخصاتی دارد، به این معنا که دچار خودکامگی ایدئولوژیک و افراط در عقیده میشود؛ یعنی جان و مال افراد دیگر متعلق به خودش نیست، بلکه به مالکیت فرقه درمیآید؛ فرقه تعیین میکند که اعضا چگونه فکر و زندگی کنند؛ مثلاً در اردوگاه اشرف دستورالعملهایی برای همه مسائل حتی مسائل روزمره وجود داشت؛ در واقع، کنترل همهچیز اعضا در دست سرکردگان فرقه است.
گروگانهای ابدی
از زمانی که منافقین وارد عراق میشوند، ما دیگر نمیتوانیم از کسانی که در اردوگاه حضور داشتند، بهعنوان اعضا یاد کنیم، آنها گروگانهایی هستند که راه بازگشتی ندارند؛ آنها کاملاً در کنترل هستند و نسبت به خیلی از چیزها بیحس شدهاند؛ سرکوب رفتار را در جلسات نقد و بررسی ارزیابی نفسانی گروهک میتوان دید؛ حتی اگر کسی خواب میدید باید صبح برای مسئول تشکیلاتی خود تعریف میکرد؛ همین موضوع سبب شد تا آنها رفته رفته تبدیل به ربات شوند؛ فرقه وطنفروش و آدمفروش به این کار افتخار میکند
خوشرقصی برای آمریکا؛ دلیل عملیاتهای منافقین علیه ایران
قصد آنها اجرای نمایشی برای آمریکاییها بود؛ دقیقاً ۲ روز بعد از عملیات چلچراغ یعنی اشغال شهر مهران، کنگره آمریکا حمایت خود را از گروهک تروریستی منافقین اعلام کرده و آن را بهعنوان اپوزیسیون مورد تمجید قرار داد؛ ۲ هفته بعد از این ماجرا هواپیمای ایرباس ایران در خلیج فارس بر اثر اصابت ۲ موشک شلیک شده از ناو هواپیمابر آمریکا سرنگون شد و ۲۹۰ مسافر آن جان باختند.
کد خبر 6098102